نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

گامی در آشنایی با نیکاراگوا (1)

نویدنو:29/8/1385

پیش درآمد

ساندنیست ها بعد از 16سال مجددا ،در فرایندی دموکراتیک ، وبا نظارت ناظرین جهانی ، در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شدند ودانیل اورتگا به ریاست جمهوری بر گزیده شد . پیروزی ساندنیست ها دوباره نیکاراگوا را به موضوع روزرسانه ها تبدیل کرد. خط ونشان ها وتهدید های عریان امریکااز پیش ازانتخابات نیکاراگوا در صورت پیروزی ساندنیست ها آغاز شده وهمچنان ادامه دارد.

انقلاب نیکاراگوا در1979 هم زمان با انقلاب ایران به پیروزی رسید وساندنیست ها به قدرت رسیدند. انقلابیون ساندنیست  ضمن اجرای برنامه های مختلفی در زمینه سواد آموزی ، بهداشت عمومی ، اصلاحات ارضی وتعدیل مالکیت ها از همان ابتدای پیروزی با هجوم ضد انقلاب کنتراها به سرکردگی گارد منحل شده ساموزا و پشتیبانی امریکا وهندوراس وتحریم اقتصادی امریکا مواجه گردیدند.  ساندنیست ها بعد از 10سال مبارزه انقلابی ، با درک دشواریهای پیش روی  کشور برای حفظ مصالح ملی وجلوگیری از کشتار مردم ، افزایش ویرانی ها وکاهش از فشار فقر وفاقه در برابر فتنه امریکا وکنتراها به مصالحه پرداختند واز حکومت کناره گرفتند . از آن زمان  در طی 16 سال 5 انتخابات ریاست جمهوری بر گزار شد که در 4انتخابات ساندنیست ها با کسب مقام دوم از دست یابی به قدرت باز ماندند.

مسئله واگذاری قدرت ، شرایط جهانی حاکم وموقعیت ساندنیست ها،در آن زمان همه اموری هستند که نیازمند وارسی موشکافانه هستند.همین طور بازگشت مجدد به قدرت وبازشناسی شرایط حاکم ملی وجهانی نیکاراگوا نیز نیازمند تدبر ، تفکر وشناخت همه جانبه است . اما هیچ یک از این موارد هدف این مقال نیست .هدف ارائه شناختی کلی از موقعیت جغرافیایی ، سیاسی ، اقتصادی ، اقلیمی وجمعیتی وتاریخ مختصری از نیکاراگوا است .

متاسفانه در زبان فارسی منابعی که بتواند نیکاراگوا را به درستی معرفی نماید بسیار اندک است .  وآن مقداری هم که موجود وقابل دسترس است  بیشتر مقالاتی موردی برای توضیح موضوع خاصی در باره نیکاراگوااست .  لذاضرورت انتشار اطلاعات نسبتاجامعی درباره این کشور امریکای مرکزی به زبان فارسی  به ویژه پس از پیروزی اخیر ساندنیست هاوجود داشت .از این رو نوشتار حاضر تلاشی در راستای پاسخ به این ضرورت ، وارائه شناخت مختصری از کشور نیکاراگوااست. در این نوشتار که بیشتراز منابع غربی اخذ شده است غرض هیچگونه داوری ارزشی درمیان نبوده و هدف تنها آشنا سازی فارسی زبانان با این کشورامریکای مرکزی بوده است . امید که به این هدف نائل آمده باشیم . این مطلب به دلیل طولانی بودن در سه شماره تقدیم خواهد شد، امید که خارج از حوصله خوانندگان محترم نباشد.

در خاتمه ضرور می دانم نهایت سپاس خودرا تقدیم دوست دانشمندی نمایم که علیرغم ناراحتی چشم، زحمت مطالعه وحک واصلاح مطلب را به دوش گرفتند . به جان سپاس گذار این رفیق گرامی خواهم بود.

هاتف رحمانی

27/8/1385

 

گامی در آشنایی با نیکاراگوا (1)

 

مقدمه

نیکاراگوا بزرگترین کشور امریکای مرکزی است. این کشور به سبب قرارگیری بزرگترین دریاچه های آمریکای مرکزی در آن و همچنین تسلط بر زنجیره ای از کوههای آتشفشانی که در بخش غربی آن واقع شده اند،  با نام کشور« دریاچه ها وآتشفشان ها » شناخته می شود. شمار زیادی از دریاچه در دهانه آتشفشانهای نیکاراگوا قرار گرفته اند. اکثر مردم نیکاراگوا در فلات غربی  که مرکز عمده فعالیت های اقتصادی کشور نیر هستند زندگی می کنند. ماناگوا پایتخت نیکاراگوا و همچنین شماری از دیگر شهرهای بزرگ در امتدادسواحل دریاچه ماناگوا در غرب نیکاراگوا و بر روی گسل بنا شده اند.  ماناگوا دو بار در قرن بیستم به سبب دو زلزله شدید ویران شده است.

نیکاراگوا به احتمال قوی نام خودرا از « نیکاراو Nicarao » نام رئیس قبیله ای از ساکنین بومی محل که به هنگام ورود سیاحان وفاتحین اسپانیانیی دراوایل سال های 1500 میلادی در اطراف دریاچه نیکاراگوا زندگی می کردند، گرفته است . جمعیت امروز نیکاراگوا ترکیبی است از افراد اروپایی و آمریکایی تبار در کنارآن ها اقلیتی از امریکاییان بومی ، افریقایی ها یا اروپایی نژاد نیزدر نیکاراگوا زندگی می کنند. نیکاراگوا نزدیک بر 5.5 میلیون نفر جمعیت دارد.

اقتصاد نیکاراگوا عمیقا متکی به کشاورزی ، به ویژه صادرات محصولات دست چین است . قهوه مهمترین محصول صادراتی و ذرت اصلی ترین محصول مصرفی در داخل کشور است.  نیکاراگوا به سبب حاکمیت مستمر و طولانی حکومت های استبدادی، وقوع مکرر بلایا و مصائب طبیعی، وقوع انقلاب و جنگهای داخلی از جمله فقیرترین کشورهای آمریکای مرکزی محسوب می شود.

تاریخ نیکاراگوا به سبب مواجهه و رویارویی با فساد و رشوه خواری، جنگها و درگیریهای داخلی، و مداخلات کشورهای دیگر بویژه آمریکا سرشار از نشیب و فراز بسیار است. نیکاراگوا در فاصله سالهای 1500 تا هنگام کسب استقلال در 1821بخش کوچکی ازمستعمره های امپراطوری اسپانیا بوده است. پس از کسب استقلال در اثر درگیری مداوم نیروهای لیبرال و محافظه کار عملا دستیابی به ثبات سیاسی در کشور به مدت یک صد سال غیر ممکن گردید. نیروهای مسلح امریکایی بارها در امور داخلی نیکاراگوا دخالت نمودند: در دهه1850 نیروهای نظامی امریکایی نیکاراگوارا اشغال کردند؛ در فاصله سالهای  1912 تا 1932 نیروی دریایی امریکا با هدف تسلط بر منطقه و اعمال نظرات خود در نیکاراگوا مستقر گردیدند و مبادرت به احداث پایگاه نمودند.

خانواده دیکتاتور ساموزا ( Somoza ) برای بیش از 40 سال بر دولت واقتصاد نیکاراگوا مسلط بوده و در تمام این سالها ثروت ملی را به نفع خود و حامیانشان غارت نموده اند. دیکتاتور ساموزا که از حمایت و پشتیبانی قوی امریکا برخوردار بود درسال 1979 توسط ساندنیست ها (Sandinistas)، انقلابیون مارکسیستی که با وعده انجام اصلاحات سیاسی واقتصادی بر سرکار آمدند، سرنگون گردید. دولت ساندنیستها در رفع مشکلات و مسائل اجتماعی به پیشرفت هایی نائل آمد و لیکن در دهه 1980 درگیر جنگ چریکی خانمانسوزی با شورشیان کنترا گردید. شورشیان کنترا از سوی آمریکا و هندوراس، کشور همسایه نیکاراگوا، حمایت می شدند. در 1990 با امضای موافقت نامه صلح در بین طرفهای درگیر، عملا به درگیریهای داخلی پایان داده شد و بدنبال آن با برگزاری انتخابات دولتهای متعددی در نیکاراگوا بر سر کار آمده اند. اما مردم نیکاراگوا همچنان از وجود مشکلات طاقت فرسای اقتصادی، عدم توافق در بین گروههای سیاسی و وجود نابرابری اجتماعی در کشور در رنج هستند.

زمین ومنابع

نیکاراگوا از دریای کارائیب در شرق اقیانوس آرام به سمت غرب امتداد دارد.نیکاراگوا در مرزهای شمالی با هندوراس ودر جنوب با کاستاریکا هم مرز است .نیکاراگوا در ناحیه گرمسیری واقع وفاصله  پهن ترین نقطه شرقی – وغربی  آن 490کیلومتر وفاصله شمالی – جنوبی آن 470کیلومتر است .رودخانه هایی در بخش های بزرگ  شمالی وجنوبی آن جاری است و دو خط ساحلی آن به طول 910 کیلومتر امتداد دارد. نیکاراگوا با مساحت 129494 کیلومتر مربع بزرگترین کشوردر میان کشورهای منطقه است. دو دریاچه نیکاراگوا و ماناگوا که از بزرگترین دریاچه ها در منطقه آمریکای مرکزی هستند در طول مرزهای نیکاراگوا واقع شده اند. 

چشم اندار نیکاراگوا از جنگل های گرمسیری ومرداب ها تا دامنه های جنگلی کوه ها امتداد دارد. در نیکاراگوای غربی تعداد زیادی آتشفشان فعال وجود دارد، خاکستر ناشی از فوران مکرر آتشفشانها یکی از حاصلخیز ترین خاکها را در آمریکای مرکزی نصیب نیکاراگوا کرده است. نیکاراگوا همچنین پایگاه زمین لرزه های متعددی است .  

نیکاراگوا به سه منطقه بزرگ تقسیم می شود.مناطق پست گرمسیری کناره اقیانوس آرام و سواحل دریای  کارائیب دومنطقه از این مناطق هستند. منطقه سوم در مرکز کشور ودرفلات خنک کوهستانی قرار دارد که محل تقاطع چندین رشته کوه است .  

مناطق پست غربی در نزدیکی اقیانوس آرام دو دریاچه بزرگ نیکاراگواوماناگوا را در بر می گیرد.سه مخروط آتشفشانی از دریاچه نیکاراگوا سر برآورده است. از دریاچه ماناگوا زنجیره ای از آتش فشان ها به سمت شمال امتداد دارد. این منطقه پست حاصلخیزکه محل تولید شکر وتوتون است مرکز بزرگترین شهرهای نیکاراگوا از جمله ماناگوا است .

نزدیک به نصف خاک نیکاراگوا زمین های پست غربی را در بر می گیرد که به طول 70کیلومتراز سواحل کارائیب به داخل کشور امتداد دارد.زمین های پست شرقی هم  به تبعیت از نام سکنه بومی، سرخپوستان موسکیتو(Miskito Indians )، ساحل موسکیتو (پشه Mosquito coast)) نامیده می شود. این منطقه در گذشته محل رویش شمار فراوانی از درختان حاره ای گران قیمت بود. امروزه بسیاری از این درختان قطع شده اند. جنگل های بارانی گرمسیری بیشتر منطقه را می پوشاند؛ رودخانه های پر پیچ وخمی که از مناطق شمالی سرچشمه می گیرند دراین منطقه جریان یافته وبه دریای کارائیب می ریزند. ساحل از  رودخانه ها ومرداب ها کنگره ای است وجزایر وتپه های مرجانی در طول ساحل پراکنده گشته اند. امتداد دره های رودخانه ای محل رویش نخلهای موز است اما در سایر بخش های این منطقه اغلب مرداب های وسیع نمکی دیده می شود و خاک آن نامرغوب است.  کمتر از 5درصد جمعیت نیکاراگوا که عمدتا بومیان آمریکایی و آفریقایی تبارها هستند در این منطقه  و منزوی از سایر بخش ها زندگی می کنند. نیکاراگوا اگرچه در مسیر طوفان های موسمی نیست اما سواحل کارائیبی نیکاراگوا گاه گرفتار طوفان های شدید می گردند.

رودخانه ها ودریاچه ها

دریاچه نیکاراگوا که بعنوان دریاچه کبیر شناخته می شود،  با پوشش نزدیک به 8000متر مربع بزرگترین دریاچه امریکای مرکزی است . بیش از 350 نقطه جزیره ای از جمله جزیره اومتپ(island of Ometepe)که دو آتش فشان دارد، جزیره زاپاترا(Zapatera، پارک ملی فعلی،ومجمع الجزایرسولنتینیم (Solentiname)منزل معروف هنرمندان مستعمره در محل این دریاچه قرار گرفته اند. جنوبی ترین گوشه دریاچه نیکاراگوا تنها 19کیلومتر با اقیانوس آرام فاصله دارد. رودخانه سنت جان(San Juan ) این دریاچه را به دریای کارائیب متصل می کند. نیکاراگوا در گذشته به دلیل وجود راههای آبی از مهم ترین مسیرهای دریایی برای سفر در حد فاصل اقیانوس آرام واقیانوس اطلس بوده است . همچنین این منطقه همواره بعنوان مناسب ترین جایگاه برای حفرکانال در طول  تنگه امریکای مرکزی مورد توجه بوده است. رودخانه تیپی تاپا(Tipitapa )  با وسعت 1050کیلو متر مربع دریاچه نیکاراگوا را به دریاچه ماناگوا متصل می سازد. 

تمام رودخانه های بزرگ نیکاراگوا به دریای کارائیب می ریزند. ریوگراند(Río Grande ) وانشعابات آن پهناورترین سیستم رودخانه ای است در حالی که اسکوندیدو(Escondido )  بزرگترین مسیرترابری بین اقیانوس آرام و سواحل دریای کارائیب را فراهم می سازد. کوکو(Coco) در طول مرزهای هندوراس جریان دارد وسنت جان از دریاچه نیکاراگوا سرچشمه می گیرد و بخشی از مرز کستاریکارا تشکیل می دهد. توسعه  تولید برق به رودخانه های کوچکترمحدودشده است .

اب وهوا

نیکاراگوا منطقه ای با آب و هوای گرمسیری است و در ارتفاعات آن درجه حرارت متغیر است. مناطق ساحلی از جمله شهر ماناگوا دارای آب وهوای گرم با حرارت متوسط 27 درجه سانتیگراد است. درارتفاعات مرکزی دمای هوا بین 16تا27 درجه سانتیگراد در نوسان است. از اردیبهشت تا اوایل آبان فصول بارندگی است .معدل بارش سالانه در زمین های پست اقیانوس آرام وارتفاعات مرکزی عموما بین 1000 میلی متر تا 1800میلی متر است در حالی که درسواحل کارائیب سالانه بیش از 2500 میلی متر باران می بارد .  نزدیک مرزهای کاستاریکا در جنوب ،بارش باران به حدود 6350میلی متر بالغ می شود . ساحل موسکیتودر فصل باران به لجنزار تبدیل می شود.

گیاهان وحیات وحش

گیاهان نیکاراگوا عموما گرمسیری ومعتدل است.درختان برگ پهن منطقه وسیعی را می پوشاند،وبخش اعظم زمین های پست غربی جنگلی هستند.بلوط وسدر از اصلی ترین درخت هایی هستند که در ارتفاعات می رویند و در مناطق شرقی این درختان جای خود را به درخت کاج داده اند. بسیاری از درختان ماهون وسایر درختان جنگلی ارزشمند بریده شده اند. در نیکاراگوا بیش از 50نوع درخت میوه وتنوع گسترده ای از ثعلب ها وسایر گل ها دیده می شود.

حیوانات وحشی نیکاراگوا ، شامل پوما ،خرس کوچک ،گونه های مختلفی ازمیمون ها،خرس های کرک دار و گرازاست. در نیکارگوا گونه ای از سوسمار امریکایی وگونه های متنوعی از سایر خزندگان از جمله مارهای سمی وجود دارد. گونه های مختلفی از پرندگان ، از جمله انواع طوطی ومرغ مگس خواربومی نیکاراگوادر نیکاراگوا هست. نیکاراگوا همچنین محل زیست زمستانی برای پرندگان متفاوت امریکای شمالی است .کوسه ماهی های آب های شیرین دردریاچه نیکارگوا زندگی می کنند.در طول ساحل دریای آرام شکارلاک پشت ها برای گوشت وتخم آن ها بعنوان ورزشی  که بقای نوع را تهدید می کند برجسته شده است .  

منابع طبیعی

بزرگترین منبع طبیعی نیکاراگوا خاک حاصلخیز وتوان بالقوه آن بعنوان ترعه است . نیکاراگواعلاوه بر طلا ونقره دارای منابع نسبتا محدود معدنی از جمله مس است که تاکنون مورد بهره برداری قرار نگرفته است و همچنین توان تولید برق را دارد؛ اتشفشان ها منبع بالقوه ای برای تولید انرژی حرارتی هستند. نیکاراگوا قابلیت تولید ذخایر چوبی گسترده را دارد ولیکن برای تهیه الوار و یا به منظور ایجاد زمین کشاورزی بیشتر درختهای آن قطع و مناطق جنگلی نابوده شده اند. امروزه  15.9 درصد از زمین ها زیر پوشش کشاورزی و27درصد جنگلی است .

محیط زیست

موضوع محیط زیست نیکاراگوا قبل از دهه 1980کمی مورد توجه قرار گرفت .جنگل زدایی از جمله اصلی ترین دلایل این توجه بود. فرسایش خاک و آلودگی آب  نیز از دیگر مشکلات جدی زیست محیطی در نیکاراگوا هستند. آلودگی سبب نابودی صنعت ماهی گیری در دریاچه ماناگوا وسایر مکانها گشته است. دسترسی به آب پاک موضوع قابل توجه دیگری در منطقه ماناگوا است . در این منطقه بسیاری از مردم از تسهیلات بهداشتی و دسترسی به آب سالم محروم بوده وتصفیه فاضلاب ها آب مورد نیاز جمعیت ساکن در این منطقه را فراهم نمی سازد.

بنیاد نیکاراگوا با هدف حفظ محیط زیست و منابع طبیعی(IRENA )  در دهه 1980 ایجاد گردید و همچنین منطقه ای به وسعت 14000کیلومتر مربع در شمال نیکاراگوا (Bosawas ) بعنوان منطقه حفاظت شده اعلام گردید. جاگوارها،خوک های  خرطوم دراز، میمون های جیغ زن وثعلب های چتری از جمله گونه های جانوری و گیاهی در این منطقه حفاظت شده می باشند. در دهه 1990منطقه دیگری در جنوب نیکاراگوا بعنوان منطقه حفاظت شده(Indio-Maíz )  اعلام گردید. این منطقه در حدفاصل رودخانه سنت جان و پونتاگوردا (Punta Gordaواقع شده و نزدیک به 4500 کیلومتر مربع وسعت دارد. این منطقه محل زیست جاگوار،پلنگ ،شماری از پرندگان کمیاب وبسیاری از انواع قورباغه ها ،پروانه ها وثعلب ها ست .این مناطق روی هم رفته بزرگترین ذخیره جنگلی را برای نیکاراگوا در منطقه آمریکای مرکزی فراهم می آورند. درکنار این تلاش ها برای حفاظت از محیط زیست، قطع درختان جنگلهای بارانی نیکاراگوا همچنان بطور فزاینده ای ادامه دارد.

جمعیت 

نیکاراگوا بنا به سرشماری 2005 پنج میلیون وچهارصد وشصت وپنجهزار ویکصد نفر (5.465.100) جمعیت دارد. مردم نیکاراگوا از فقیر ترین  ملل ساکن در بین کشورهای امریکای مرکزی است که میراثی کلان از ستم و استثمار دیکتاتورها، مصایب و بلایای طبیعی، وویرانی های ناشی از جنگهای غیر نظامی را با خود حمل می کند. اکثریت  مردم نیکاراگوا مستیزوس (mestizos ) (ترکیبی از اروپائیان وبومیان امریکایی تبار)هستند. اقلیت های قومی شامل افریقایی تبارها، بومیان امریکائی واروپایی تبارها  هستند. به طور سنتی طبقه مرفه کوچکی زمین های کشورواقتصاد وقدرت سیاسی آن را همواره در کنترل داشته اند.

نیکاراگوا جمعیت جوان و رو به رشدی دارد. بنا بر سرشماری سال 2005 حدود 40درصد جمعیت نیکاراگوا در سنین زیر 15سال قرار دارند. درصد بالای زاد و ولد (25 در هزار) نسبت به  میزان مرگ و میر (5در1000) از علل اصلی رشد جمعیت  1.9 درصدی این کشور است. رشد جمعیت در دهه 1980در نیکاراگوا کاهش یافت وصدها هزار نفر از جمعیت برای گریز از جنگ داخلی کشور را ترک کردند. اما با پایان گرفتن درگیریها و بازگشت مهاجرین مجددادر دهه 1990 نیکاراگوا از رشد بالای جمعیت برخوردار گردید. بنابر نتایج برخی تحقیقات 45درصد جمعیت نیکاراگوا درمناطق روستایی با در آمد روزانه کمتر از یک دلار در نهایت فقر وتنگدستی زندگی می کنند.

نیکاراگوا باتراکم جمعیتی 45نفر در کیلومتر از کمترین تراکم جمعیتی  در بین کشورهای قاره آمریکا برخوردار است؛ السالوادور بیشترین میزان تراکم جمعیت در این منطقه را دارد. در عین حال زمین های پست کارائیبی نیکاراگوا دارای تراکم جمعیتی بسیارپراکنده است و بیشترین جمعیت در این کشوردر منطقه ساحلی اقیانوس ارام ، جایی که بسیاری از شهر ها واقع شده اند، متمرکز گردیده است.

بنا به تخمینی 57 درصد جمعیت نیکاراگوا در شهر ها ویا شهرک های اطراف زندگی می کنند. در سال 2003 ماناگوا(Managua) پایتخت نیکاراگوا حدود 1.1 میلیون نفر جمعیت داشته است. ماناگوا بزرگترین شهر ومرکز سیاسی و صنعتی محسوب می گردد. ماناگوا مستعد زلزله است؛ این شهر دوبار ویرانی به سبب وقوع زلزله را یکبار در سال 1931 و یکبار در سال 1972 تجربه کرده است.

لئون(León ) با حدود 100.982نفر جمعیت (سرشماری 1995) دومین شهر بزرگ نیکاراگوا محسوب می شود. لئون خانه دانشگاه ملی ومرکز سنتی حزب لیبرال یکی از نیرومندترین احزاب سیاسی است. گرانادا (Granada)، مرکز تجاری نیکاراگوا بوده و در محل دریاچه نیکاراگوا قرار دارد. گرانادا حکم دژ مستحکم حزب محافظه کار سنتی ملی را داشته و 88.636 نفر جمعیت دارد. ماسایا(Masaya )  ، شهری تجاری است که در جنوب ماناگوا واقع گردیده و صنایع دستی آن از شهرت خاصی برخوردار است. شهرماتاگالپا(Matagalpa مرکز تولید قهوه در ارتفاعات مرکزی ، 36.983نفرجمعیت دارد. به علت مهاجرت مداوم روستائیان فقیر در جستجوی کار مرتبا بر جمعیت شهرنشین افزوده شده و شهرها به رشد خود ادامه می دهند.

نیکاراگوا از ترکیب قومی متفاوتی برخوردار است.  69 درصد جمعیت نیکاراگوا مستیزوس، 17درصد جمعیتی که با عنوان سفیدپوست شناخته می شوند، 9 درصد افریقایی تبار، و5 درصد بومیان امریکایی هستند. جمعیت افریقایی تبارها وامریکائیان بومی  به صورت پراکنده در مناطق پست شرقی ، که در آن جا نقش مسلط را دارند، متمرکز شده اند. 

بزرگترین جماعت امریکائیان بومی در نیکاراگوا میسکیتوها (Miskito )هستند که در شمال شرقی کشور متمرکز شده اند . مردم میسکیتو در هر دو سمت مرزهای هندوراس زندگی می کنند. میسکیتو ها غالبا آفریقایی تبار هستند و زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند. بسیاری از میسکیتو ها به زبان انگلیسی تکلم می کنند؛ ساحل میسکیتو از اوایل قرن هفدهم تااوایل قرن نوزدهم  تحت نفوذ بریتانیابوده است و تکلم به زبان انگلیسی یادگاری از این دوران است. شماری از میسکیتو ها به دلیل فعالیت میسیونرهای کلیسای موراویان(Moravian )  در این منطقه پروتستان هستند. گروه ها ی بومی کوچتری چون سومو(Sumo )  وراما(Rama) وهمچنین گروه بسیار کوچکی ازافریقایی ها که با نام گاریفونا (Garifuna)- بومیان اصلی- شناخته می شوند در نیکاراگوا زندگی می کنند.  

نیکاراگوایی های افریقایی تبار که بعنوان سراولس (Creoles) (نژاد مخلوط) شناخته می شوند در شهرهای واقع شده در امتداد سواحل کارائیب از تسلط بیشتری برخوردارند. متولدین سواحل هند غربی بریتانیا ، به طور برجسته جامائیکا وجزایر سوسمار، انگلیسی صحبت می کنند وعموما پروتستان هستند.با این که  مناسبات بین سراولس (نژاد مخلوط ) ومیسکیتوها تیره است ،اما آن ها دیدگاههای منفی مشترکی در خصوص جمعیت ساکن در نیکاراگوا غربی و جماعت کاتولیک اسپانیایی زبان دارند. به منظور آرام ساختن درگیریهای قومی و محلی قانون اساسی 1987 نیکاراگوا عملا با دادن اختیارات فراوان به دولتهای محلی، در سواحل شرقی دو منطقه خودمختار ایجاد کرده است. دولت های نیکاراگوا با در نظر داشتن تاریخچه حضور استعمارگران در این منطقه تلاشی را در جهت شناخت وتحکیم فرهنگ بومی آغاز کرده اند.

تقریبا تمام ساکنین نیکاراگوا به زبان انگلیسی تکلم می کنند و انگلیسی در واقع زبان رسمی آنان بشمار می آید. ساکنین سواحل شرقی در فضاهای غیررسمی به زبان موسکیتو و یا انگلیسی سخن می گویند اما در ادارات و مراکز رسمی به اسپانیایی صحبت می کنند.

مذهب

پس از غلبه اسپانیایی ها بر نیکاراگوا در سده 1500، اکثریت بزرگی از جمعیت نیکاراگوایی ها به مذهب کاتولیک رومی رو آوردند. در دهه های اخیر شمار پروتستانها به سرعت افزایش یافته و در حال حاضر حدود 12 درصد از جمعیت کشور پروتستان می باشند. اکثریت این افراد پیرو کلیسای روح مقدس(Pentecostal churches) هستند، اما گروه های دیگری از جمله موراویان ها ،باب تیست   ها(Baptists ) (فرقه تعمید دهنده ) منتظران ظهور هفتمین روز(Seventh-day Adventists) هم  در بین آنان وجود دارند. قانون اساسی نیکاراگوا آزادی مذهب را تضمین کرده است .

آموزش وپرورش

تا پیش از سالهای دهه 1980 شانس دسترسی به امکانات آموزشی در نیکاراگوا بسیار محدود ودر مناطق روستایی تقریبا غیر ممکن بود. در سال 1971 تنها 57 درصد جمعیت بزرگسال با سواد بودند. پس از روی کار آمدن دولت ساندنیستها در سال 1980 نهضت سوادآموزی در کشور به راه افتاد، دولت بودجه آموزش ابتدایی را به دو برابر معمول افزایش داد. در اثر این تلاشها شمار با سوادان کشور در سال 1985 به 87 درصد افزایش پیدا کرد. بنا بر گزارشهای دولتی در 1990 تمام کودکان در سنین تحصیل ابتدایی در مدارس ثبت نام شده بودند.  قانون اساسی 1987 تحصیلات ابتدایی را مجانی والزامی اعلام کرد ودر بسیاری از مناطق روستایی مدرسه ساخته شد.    

جنگ ومشکلات اقتصادی در سالهای آخر دهه 1980 واوایل دهه 1990 آسیب های جدی به نظام آموزش و پرورش وارد نمود و سبب گردید نیکاراگوا همچنان بصورت کشوری با سطح آموزش بسیار پائین باقی بماند. در اواخر دهه 1980 بودجه آموزش وپرورش بار دیگر کاهش یافت، و سطح باسوادی با شتاب زیاد به میزان 68درصد سقوط کرد. بسیاری از کودکانی که در مدارس ابتدایی ثبت نام شده بودند به تدریج مدارس را رها کردند. براساس گزارشهای موجود تنهاحدود 57 درصد از دانش آموزان در کلاسهای درسی دوره دبیرستان حاضر می شدند.   

شمار دانشجویان که در دهه  1980 تقریبا به سه برابر افزایش یافته بود بتدریج کاهش یافت، بسیاری از این دانشجویان بطور نیمه وقت در کلاسهای درس شرکت می کردند و شمار زیادی هرگز فارغ التحصیل نشدند. بیش ازنیمی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در نیکاراگوا زنان هستند. نیکاراگوا دو دانشگاه بزرگ دارد. دانشگاه ملی لئون در سال 1812 تاسیس گردیده و دانشگاه امریکای مرکزی در ماناگوا در سال 1961 توسط کلیسای کاتولیک احداث شده است. علاوه بر این ها تعداد زیادی دانشکده های فنی دولتی در نیکاراگوا وجود دارد و در سالهای دهه 1990 شش دانشگاه خصوصی نیز به شمار آنها افزوده شده است.

 شیوه زندگی

شماری از خانواده ها که از بازماندگان ساکنین اولیه اسپانیایی منطقه هستند اقتصاد و زندگی سیاسی – فرهنگی نیکاراگوا را در کنترل خود دارند. این در حالی است که بیش از نیمی از جمعیت نیکاراگوا در فقر و تنگدستی به سر می برند.

روابط خانوادگی در زندگی نیکاراگوایی ها  همچون سایر مناطق آمریکای لاتین از اهمیت به سزایی برخوردار است. پیوند ها و بستگی های فامیلی و خانوادگی نقش و سهم بزرگی در اخذ تصمیمات سیاسی، دستیابی به مشاغل و فرصتهای مختلف برعهده دارند. نیکاراگوایی ها در برابر اعضا خانواده احساس مسئولیت می کنند. بسیاری از کودکان به سبب درگیریها و جنگهای خانگی که در فاصله سالهای دهه 80 و 90 منجر به کشته شدن شمار زیادی از مردم گردید، پدرانشان را از دست داده اند. شمار زیادی از زنان بیوه به همراه فرزندانشان با دیگر اعضا خانواده زندگی می کنند. سیستم معروف کمپادرازگو

(compadrazgo )هم بستگی اجتماعی واقتصادی مهمی بین خانواده یک کودک وپدرخوانده او ایجاد می کند. مردم پدرخوانده هارا در یافتن کاریا حل موقعیت های دشوار زندگی به یاری می خوانند.

زنان در نیکاراگوا نسبت به سایر مناطق آمریکای مرکزی از پیشرفت بیشتری  برخوردارند؛ این امر بخشی ناشی از تلاش ساندنیست ها برای متشکل کردن زنان و بخشی هم به خاطرانتخاب ویولتا باریوس دچامورا(Violeta Barrios de Chamorro )  در 1990 به عنوان اولین رئیس جمهور زن درمیان ملت های امریکای مرکزی بوده است. زنان در عرصه سیاست فعال هستند  وگروه های زنان نیروهای اعمال نفوذ قدرتمندی در مسائل مختلف اجتماعی را تشکیل می دهند.

بیسبال بعنوان ورزش ملی نیکاراگوا، نشانگر نفوذ امریکا است .دوچرخه سواری ، بسکتبال، والیبال و فوتبال نیز در نیکاراگوا از عمومیت فراوانی برخوردارند. رژیم غذایی منطقه عمدتا متکی بر برنج ،لوبیا ،یوکا ونان ذرت است . نیکاراگوا به تنوع میوه های گرمسیری شهرت دارد.

نیکاراگوا از مشکلات جدی اجتماعی  تشدید شده توسط جنگ وبحران اقتصادی دهه 1980رنج می برد.حدود 47.90درصد از مردم نیکاراگوا و به میزان بیشتری در مناطق روستایی با فقر و تنگدستی دست به گریبانند. در مناطق پست شرقی حدود  90درصد مردم فقیرند. بیش از 50درصد از افراد بیکار و نیمه بیکار هستند، البته آمارهای رسمی رقم کمتری را نشان می دهند.

فقر وبیکاری وسیعا با بی خانمانی ،سوءتغذیه و دسترسی ناچیز به بهداشت عمومی رابطه دارد. بیماری های گرمسیری نظیر مالاریا وتب نوبه (تب استخوان)که در دهه 1970در شمار بیماریهای نادر محسوب می شدند، در دوران جنگ به بیماری شایع و متداول مبدل گردیدند. در ماناگوا شماری از شهر نشینان فقیر در محلات حاشیه ای و کثیف و به صورت کارتن خواب زندگی می کنند. بسیاری از خانواده ها به آب آشامیدنی تمیز و بهداشتی و اساسا به آب لوله کشی دسترسی ندارند. ساکنین شهر ها معمولا از خدمات بهتری نسبت به روستائیان برخوردار هستند و لیکن در همین مناطق نارسایی در دسترسی به تسهیلات بهداشتی، آموزشی، و سیستم آب و فاضلاب بیداد می کند. دولت ساندنیست بهبود سطح دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزش وپرورش را در راس اولویت های کاری خود قرار داد و به پیشرفت هایی نیز در این زمینه ها بویژه در مناطق فقیر و روستایی نائل آمد. اما آغاز درگیری با شورشیان کنترا و مشکلات اقتصادی وضعیت را دگرگون ساخت؛ درگیری با شورشیان کنترا منابع اختصاص یافته به برنامه های اجتماعی را به خود اختصاص داد. جنایت وآدم ربایی در دهه 1990 به شدت در کشور افزایش یافت .  

نیکاراگوا جامعه عمیقا طبقاتی دارد. این امر کمک شایانی به ساندنیست ها در کسب قدرت در سال 1979 نمود. در آن زمان تقریبا یک پنجم جمعیت نیکاراگوا به طبقات بالا ویا متوسط تعلق داشتند اما همین بخش بیش از 60 درصد درآمد ملی را به خود اختصاص داده بود؛ مرغوبترین زمین ها به این بخش تعلق داشت. انقلاب ساندنیستی با سلب مالکیت از این جمعیت بخشی از دارایی و زمینهای آنان را در بین فقرا توزیع نموده، بخشی را نیز در کنترل دولت قرار داد و تلاش نمود تا از این طریق به توزیع ثروت در جامعه و بازسازی اجتماعی کشور جامه عمل پوشاند. با اهمیت دادن به تقسیمات طبقاتی ،ساندنیست ها اولین نیروی  سیاسی موثرتوده ای را در نیکاراگوا ایجاد کردند.متعاقب جنگ کنترا ها در دهه 1980و1990حمایت از ساندنیست هادر بین فقرای شهر مستحکم باقی ماند در حالی که طبقه متوسط وبسیاری از جماعت مناطق روستائی از سایر احزاب سیاسی حمایت کردند. 

فرهنگ

فرهنگ نیکاراگوا وسیعا ترکیبی است از اسپانیولی وعناصر بومی امریکایی،با تنوعات منطقه ای. بعنوان مثال بسیاری از رقص های فولکلوریک از هر دوسنت گرفته شده است.رقص بسیار معروف مورد توجه با عنوان لاس ایندتاس(Las Inditas )( به معنی تحت اللفظی «رقص دختران کوچک سرخ پوست ») که در آن نشانه های اسپانیایی های فاتح  وتمسخر امریکائیان بومی فرهنگ دیگری را به نمایش می گذارد.جشنواره های محلی بسیاری وجود دارد ،وشهر ها وشهرک های زیادی یک ولی نعمت مقدس رادر جشنواره معروف تورو گواکو (Toro Guaco) گرامی می دارند. جشن بزرگداشت سانتو دومینگو(Santo Domingo )  در ماناگوا در 10روز اول اوت برگزار می شود و جشن های محبوب مردم به یک اجتماع مذهبی ملحق می شود.موسیقی بخش حیاتی جشن های نیکاراگوا است واز سازهایی مثل ماریمباس ،گیتار، قلوت سنتی (زولس) وماراکاس برای نواختن موسیقی استفاده می شود. در امتداد سواحل کارائیب، تاثیر عمیق افریقایی ها بر موسیقی ورقص وجود دارد.   

نیکاراگوا شاعران ونویسندگان بسیاری تربیت کرده است.معروفترین آن ها روبن داریو (Rubén Darío )شاعر اواخرقرن نوزده واوایل قرن بیستم است که  کاملا بر یک نسل امریکای لاتین تاثیر داشته است . او اولین شاعر امریکی لاتین بود که وسیعا در خارج از نیمکره خوانده شد .ارنستو کاردینال (Ernesto Cardenal) ، پابلو آنتونیوکوادرا(Pablo Antonio Cuadra) ودیزی زامااورا (Daisy Zamora ) شاعران قرن بیستم نیکاراگوا هستند که اشعار آن ها به انگلیسی وسایر زبان ها بر گردانده شده است .نویسندگان از جمله سرجیو رامیرز (Sergio Ramirez)یکی از رهبران ساندنیست ها ومعاون رئیس جمهوردر سال های 1984-1990

نقاشان ومجسمه سازان نیکاراگوا از جمله آرماندو مورالس (Armando Morales ) نقاش ، به شهرت دست یافته اند.نقاشی های  زندگی روزمره با روش بومی توسط هنرمندان در جزایر زولنتینیم در سواحل نیکاراگواازدهه 1970 معروف شده است . درموزه ملی در ماناگوا اشیا بسیاری از طلا، پشم سبز وصدف متعلق به دوران پیشا کلمبوسی ( فاتح امریکای لاتین ) وجود دارد. معماری اندکی از دوران استعماری در شهرها  به دلیل ویرانی ناشی از زلزله باقی مانده است.شهر گرانادا در جنوب غربی نیکاراگوابهترین محل برای مشاهده ساختمان های سبک اسپانیایی است .

اقتصاد

از دوران استعمار اقتصاد نیکاراگوا به صادرات مواد اولیه ،وبه طور عمده محصولات کشاورزی وابسته بوده است .قهوه از دهه 1840بزرگترین محصول بوده وتولید کتان ، شکر، موز، جنگل داری ، معدن ،گله داری ومیگو نیز در اقتصاد ملی سهیم هستند.طبقه ممتازمعدودی به طور سنتی ، کنترل بخش اعظم زمین وبه همین دلیل زندگی اقتصادی نیکاراگوا را در کنترل داشته اند.

اقتصاد نیکاراگوا به شدت بین دهه های 1950تا1970 به شدت رشد کرد ودر نتیجه صادرات کشاورزی وصنعتی گسترش یافت .اگر چه این رشد به سود طبقات بالا ومتوسط به ویژه خانواده ساموزا ووابستگان آن ها بود ولیکن گسترش فقر در میان فقیرترین نیکاراگوایی ها را به دنبال داشت. زنجیره ای از حوادث و رخدادهای بعدی منجر به بحران اقتصادی گردید. مبارزه مدنی بویژه انقلاب که رژیم ساموزا را در 1979 ساقط کرد به همراه جنگ کنتراها که به دنبال آن اتفاق افتاد بازده اقتصادی را شدیدا کاهش داده ، و ویرانی های  گسترده ای را در پی آورد. با روی کار آمدن دولت ساندنیست در 1979 ، دولت تلاش نمود تا با بهره گیری از یک سیستم نوین اقتصادی - ترکیبی از سیاست های سوسیالیستی وسرمایه گذاری خصوصی – به توزیع مجدد در آمدها وزمین در بین فقرا کمک کند. برخی از سیاست های دولت موفق بود اما برخی نیز نتیجه ای در پی نداشت و نهایتا نیز سیاست های دولت بواسطه تحریم های اقتصادی اعمال شده از سوی آمریکا بر علیه نیکاراگوا، حمله شورشیان کنترا با حمایت آمریکا، و روند های نامساعد اقتصاد جهانی کاملا مختل گردید. در نتیجه این وضعیت نیکاراگوا گرفتار رکود شدید اقتصادی گردید که تا دهه 1990 ادامه یافت.  بین سالهای 1981و1990 تولید سرانه ناخالص ملی به 33.5 درصد کاهش یافته بود.  

اقتصاد نیکاراگوا به تدریج از نیمه دوم  دهه 1990بهبود یافت، اما با وقوع طوفان میچ(Mitch )  در سال 1998که نابودی محصولات وبی خانمانی هزاران نفر را موجب گردید، مجددا شدیدا آسیب دید. بی ثباتی سیاسی ممتد، سوداگران نیکاراگوایی وخارجی را نسبت به سرمایه گذاری در کشور کاملا بی میل کرده بود. دعاوی طرح شده در خصوص مالکیت دارایی های مصادره شده در دوران حکومت ساندنیست ها همچنان حل ناشده باقی مانده بود. بسیاری از مالکین سابق در جستجوی اصلاح نظام مالکیت، مبارزه قانونی را آغاز نموده بودند. پرداخت خسارت از جانب دولت به کسانی که دارایی هایشان توقیف شده بود، موجب افزایش بدهی های ملی گردیده بود. گسترش جنایت وتبهکاری وخشونت های منطقه ای، به همراه وخیم تر شدن وضعیت زیر ساخت های اقتصادی به تاخیر در بهبود وضعیت اقتصادی یاری می رساند.  

در 2003 نیکاراگوا با درامد ناخالص ملی 4.08 میلیارد دلاری معادل 750دلار برای هر نفر، به یکی از فقیر ترین کشورهای نیمکره غربی تبدیل گردید.تولید ناخالص ملی میزان ارزش کلیه کالاها وخدمات تولیدی یک کشور است .نیکاراگوا  در اوایل دهه 2000 بالغ بر 6میلیارد دلاربدهی داشت واز سطح بازده کاری پایینی بر خوردار بود. کشاورزی همچنان بعنوان بخش  مسلط اقتصاد باقی مانده بود، اگرچه نیروی کار شاغل در بخش خدمات نیز درصدی رشد نشان می داد.

نیروی کار

در سال 2003 نیروی کار نیکاراگوا 2.2 میلیون نفر بود.در بین زنان 38 درصد از نظر اقتصادی فعال بودند. بخش کشاورزی 43درصد از نیروی کار نیکاراگوا را در استخدام دارد، بخش خدمات 38درصد نیروی کاروکارخانه ها ومعادن وساختمان 15درصد بقیه نیروی کاررا در اختیار دارند. بیکاری ونیمه بیکاری بیش از  50درصد نیروی کار بالقوه برآورد می شود.

شمار اتحادیه های کارگری که عمدتا وابسته به ساندنیست ها بودند، در دهه 1980به شدت گسترش یافت. تا اواسط دهه 1990 بیش از 50 درصد نیروی کار در اتحادیه های کارگری عضویت داشتند. اتحادیه ها  به خاطر نشان دادن همبستگی سیاسی و توانایی شان در فلج کردن بخش های حیاتی اقتصاد بویژه  صنعت حمل ونقل، نقش سیاسی مهمی  ایفا می کنند.

ادامه دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics