نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-05-26

نویدنو  4/03/1397 

 

 

  • درسال 1923 حزب کارگر موفقیت‌های زیادی کسب کرد، ولی محافظه کاران به رهبری بونار لا  و استنلی بالدوین به پیروزی رسیدند و حزب لیبرال دیوید لوید جرج که رهبری کشور در جنگ جهانی اول را به عهده داشت، تجزیه شد. پیروزی های حزب کارگر با واکنش سخت توری‌ها (حزب محافظه کار) روبرو گردید و «حزب فاشیست» با پشتیبانی توری‌های قدیمی به وجود آمد.

 

 

رشد محافظه کاری افراطی و گرایش به فاشیسم در انگلستان(1)

محمد علی رجایی بروجنی

در انگلستان با وجود سنت قوی لیبرالیسم سیاسی، فلسفی و اقتصادی، امکان رشد نهاد‌ها و ارزش های فاشیستی در دوره اوجگیری فاشیسم در بعضی کشورهای اروپایی نبود. لیبرالیسم سیاسی و فلسفی دستاورد دو انقلاب بورژوایی 1642-1649 و انقلاب شکوهمند سال 1688 انگلستان و پیروزی مردم در نبردهای گوناگون میان پادشاه و اشراف بریتانیا و کلیسای کاتولیک و انگلیکن متحد استراتژیک آنها از یک طرف و مردم و پارلمان بریتانیا به رهبری بورژوازی لیبرال از طرف دیگر بود. این پیروزی و برتری برای همیشه توازن قوا را به نفع سیستم پارلمانی و روش انتخابات مستقیم و برتری مجلس عوام برسیاست و ساختار حکومت و دولت بریتانیا تغییر داد. در پی این انقلاب‌ها حق و برتری پارلمان به نمایندگی مردم برای همیشه تامین شد، سلطنت تشریفاتی ماند و کلیسا از حکومت جدا و محدود به امور دینی و تعلیمات روحانی مردم شد. لیبرالیسم کلاسیک نماینده نیروهای بورژوازی و شهرنشینان مترقی و در مخالفت پیگیر با نظریات قرون وسطایی در فلسفه و سیاست بود. در این نبرد اشراف زمیندار به رهبری خانواده سلطنتی و کلیسا مخالفان تغییرات و پیشرفت و عدم اعتماد و تکیه بر مردم و نمایندگان آنها بودند.  

لیبرالیسم  کلاسیک تاثیری ژرف و ماندگار در ساختار سیاسی انگلستان و بریتانیای کبیر به وجود آورده بود که پس از پیروزی انقلاب کبیر اکتبر گردش به راست محافظه کار و رادیکال مانند آنچه در کشورهای ایتالیا و اسپانیا و آلمان صورت گرفت، امکان پذیر نبود. یعنی برای اشراف و آریستوکراسی انگلستان هر چند معتقد و پایبند بر لیبرالیسم کلاسیک انگلیسی نبود، قادر نبود برخلاف همتایان خود در اروپا علیه پارلمان بریتانیا که از قرن هفدهم برتمام امور سیاسی مملکت مسلط بود، اعمال قدرت کرده و دست به خشونت بزند.  چند قرن بود که با این نهاد انتخابی ازسر محافظه کاری و ترس از انقلاب هایی نظیر انقلاب کرامول از سر سازش درآمده بود و به نوعی توافق سیاسی و اقتصادی با لیبرالیسم کلاسیک و سنتی رسیده بود. به همین دلیل انگلستان علیرغم سیاست های استعماری و تجاوزگرانه اش در خارج از کشور در داخل از تاثیر جدی انقلاب ها و جنبش های کارگری قرن نوزدهم و بیستم  تاحد زیادی دور بود.

پس از انقلاب کبیر اکتبر در روسیه در آغاز دهه بیست میلادی، گروه های محافظه کار و راست افراطی  انگلستان با تکیه بر نظریات ونگرانی های  خود و حزب محافظه کار (توری) بریتانیا، درون و بیرون این حزب هواداران زیادی برای خود به دست آوردند. آنها لیبرالیسم سیاسی را دشمن خطرناکی برای انگلستان می‌دانستند و با نرمش حزب لیبرال در برابر بوئرها در آفریقای جنوبی، ناسیونالیست‌های ایرلندی و جنبش‌های ضد استعماری و استقلال طلبانه مانند هند به شدت مخالف بودند.

درسال 1923 حزب کارگر موفقیت‌های زیادی کسب کرد، ولی محافظه کاران به رهبری بونار لا  و استنلی بالدوین به پیروزی رسیدند و حزب لیبرال دیوید لوید جرج که رهبری کشور در جنگ جهانی اول را به عهده داشت، تجزیه شد. پیروزی های حزب کارگر با واکنش سخت توری‌ها (حزب محافظه کار) روبرو گردید و «حزب فاشیست» با پشتیبانی توری‌های قدیمی به وجود آمد.

توری‌ها این محافظه کاران سنتی به علت ترس از پیروزی حزب کارگر و سوسیالیست ها هرچه بیشتر به سوی راست افراطی رفتند تا آنجا که «حزب فاشیست» انگلستان را در سال 1923 تاسیس کردند. پس از پیروزی حزب کارگر در سال 1924 بسیاری از اعضای حزب محافظه کار (توری) نمی‌توانستند بین رامزی مک دونالد اولین نخست وزیر دولت حزب کارگر و لنین تمایزی قائل شوند. محافظه کاران، زمینداران صاحبان صنایع کوچک، تعدادی از کشیشان کلیسای انگلستان و افسران بازنشسته ارتش  به کمک گروه های فاشیستی پیرامون «حزب فاشیست» شتافتند و عده ای هم به آنها پیوستند.

هنگامی که دولت حزب کارگر رامزی مک دونالد حکومت اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت شناخت حزب محافظه کار نامه‌ای جعلی منسوب به زینوویف خطاب به حزب کارگر بریتانیا را در مطبوعات منتشر کرد که نشان می‌داد حزب کارگر انگلستان مستقیما تحت کنترل و هدایت کمونیسم بین‌الملل است و به راهنمایی کمونیست‌ها درتدارک انقلاب سوسیالیستی است. پیروزی حزب کارگر و شانتاژ این نامه موجب افزایش روی آوردن به محافظه کاران و افزایش اعضای حزب فاشیست شد.

در سال 1929 آرنولد لیز «مجتمع سلطنتی فاشیست» را تشکیل داد. این مجمع فاشیستی هوادار خاندان سلطنتی بریتانیا، برای اولین بار در تاریخ نسل کشی فاشیسم، خواستار کشتن همه یهودیان با گاز شد. و سِر اسوالد موسلی که از حزب کارگر جدا شده بود، کوشید تا گروه های چپ تجزیه شده از حزب کارگر را متشکل کند. او پس از ملاقات با موسولینی در سال 1932 «اتحادیه فاشیست های بریتانیا» را تاسیس کرد. با شدت گرفتن رکود اقتصادی نفوذ فاشیست ‌ها اوج و جان تازه ای گرفت. ده هزار فاشیست در گردهمایی معروف آلبرت هال لندن در سال 1934 شرکت کردند. خشونت فوق‌العاده گروه های ضربت فاشیستی در مقابل سوسیالیست‌ها موجب افت حمایت بی دریغ از آنها شد.  بسیاری از نمایندگان محافظه کار پارلمان بریتانیا از گروه های ضربت فاشیستی برای شکستن اعتصاب های کارگری، حفاظت از گردهمایی های خود و برهم زدن اجتماعات سوسیالیست‌ها استفاده می‌کردند.

«اتحادیه فاشیست های بریتانیا» موزلی مواضع یهود ستیزی وناسیونالیسم افراطی وهمکاری با امپریالیسم جنگ طلب و تجاوزگر اتخاذ کردند و از آنها افراطی تر «مجتمع سلطنتی فاشیست» به رهبری آرنولد لیز بود که مانند روزنبرگ، موسولینی را سرزنش می‌کردند که بیش از حد لیبرال شده است.

تاسیس حکومت آل سعود  و فروش نفت به آلمان نازی

یکی از اعجوبه های «حزب مردم بریتانیا» با گرایش فاشیستی «هاری سنت جان بریجر» فارغ‌التحصیل مدرسه نظامی وست مینستر و ترینیتی کالج  کمبریج، در رشته زبان های شرقی تحصیل کرده بود به ارتش استعماری بریتانیا در هند پیوست و درسال 1916 از طرف سِرپِرسی کاکس فرمانده نیروهای بریتانیا در خلیج فارس و بین‌النهرین کمیسر و مدیر امورمالی مستعمرات در خاورمیانه شد. او در سال1917 به عنوان مشاور ارشد عبدالعزیز بن عبدالرحمن معروف به ابن سعود منصوب شد، ماموریتی که تا مرگ عبدالعزیز در 1953 ادامه یافت.  «هاری سنت جان بریجر» معروف به جان فیلبی  در سال 1930 به دین اسلام -گرایش وهابی- گروید و در جده اقامت گزید. او در عربستان با نام شیخ عبدالله فیلبی هم چنین شیخ عبدالله المهتدی نیز نامیده  می‌شود. عنوان شیخ و نام عبدالله توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمان (ابن سعود) اولین پادشاه دوره سوم حکومت آل سعود به او داده شد. در اواخر سال 1922، فیلبی برای شرکت درجلسات گسترده مشاوره با طرف های درگیر در مسئله فلسطین به لندن سفر کرد. شرکت کنندگان شامل وینستون چرچیل، شاه جورج، شاهزاده ولز، بارون روچیلد، ویکهام اسب و حییم وایزمن، رئیس جنبش صهیونیستی بودند. جان فیلبی به عنوان مشاور مخصوص ابن سعود در این جلسات شرکت داشت.

در ماه مه سال 1932، استاندارد اویل کالیفرنیا (سوکال) به دنبال تلاش برای به دست آوردن امتیاز نفت در عربستان سعودی، به جان فیلبی متوسل شد.  سوکال در نهایت با پرداخت مبلغ هنگفتی به فیلبی به عنوان حق مشاوره، توانست موافقت فیلبی را برای به رسمیت شناختن حضورو رقابت بین شرکت های خارجی با توجیه منافع بهتربرای پادشاهی عربستان، به‌دست آورد.  استاندارد اویل کالیفرنیا (سوکال) در نتیجه زد و بند با فیلبی به عنوان مشاور مخصوص پادشاه عربستان برای یک دوره 60 ساله امتیاز منحصر به فرد برای اکتشاف و استخراج نفت در منطقه احساء در امتداد خلیج فارس  را بدست آورد. در سال 1936 شرکت های استاندارد اویل کالیفرنیا (سوکال) و تگزاکو شریک شدند و دارایی های خود را در شرکتی به نام «شرق سوئز» روی هم ریختند. شرکتی که بعد آرامکو  (شرکت نفت عربستان و آمریکا) شد. وزارت امور خارجه ایالات متحده آرامکو را به عنوان ثروتمندترین شرکت در تاریخ کره زمین معرفی کرد.

«هاری سنت جان بریجر» یا جان فیلبی هم چنین ماه ژوئیه سال 1939 وارد مبارزه انتخاباتی درحوزه پارلمانی هیث-کنت شد. او دراین انتخابات دارای موضع راست افراطی و کاندیدای «حزب مردم بریتانیا»(1939-1954) با ایدئولوژی فاشیستی و گرایش پاسیفیستی و ضد اتحاد و شرکت در جنگ علیه آلمان نازی بود. این حزب  تازه در همین سال توسط  جان بکت رهبر فاشیست های بریتانیا تاسیس شده بود. «حزب مردم بریتانیا» با گرایش فاشیستی سرانجام در سال 1954 ده سال پس از پایان جنگ منحل شد!؟ که این خود جان‌سختی و استمرار اندیشه فاشیسم را در ساختار محافظه کاری سیاسی انگلستان نشان می‌دهد.

یکی از شگردهای حزب محافظه کار و فاشیست های بریتانیا این بود که جان فیلبی مامور ویژه وزارت مستعمرات و جاسوس کارکشته بریتانیا در شروع جنگ جهانی دوم مذاکرات محرمانه ای را با آلمان و اسپانیا آغاز کرد. براساس این مذاکرات بنا بر بی طرفی عربستان سعودی، فروش نفت به  کشور ثالث غیر درگیر در جنگ یعنی اسپانیای فاشیست تحت رهبری ژنرال فرانکو، ممکن شد. این نفت از اسپانیای فاشیستی فرانکو به آلمان نازی هیتلر منتقل می‌شد. اینجاست که هماهنگی بین حکومت آل سعود تامین کننده نفت فاشیسم در جنگ جهانی دوم و فاشیست های حاکم بر دولت اسرائیل -به رهبری امپریالیسم آمریکا و بریتانیا- بر علیه مردم  خاورمیانه معنی و مفهوم پیدا می کند.

بعضی از نویسندگان انگلیسی، جان فیلبی را به خاطرخیانت به سیاست های رسمی بریتانیا و مقاومت در برابر ایجاد یک کشور یهودی، دادن اطلاعات طبقه بندی شده  بریتانیا به ابن سعود در زمان جنگ،  کمک به حفظ امتیازات شرکت های نفتی آمریکایی در عربستان سعودی، مشارکت های اقتصادی به نفع آلمان نازی با کمک آلن دالس (بعدا مدیر سیا)، همکاری با دستگاه اطلاعات نازی برای خرابکاری تلاش برای ایجاد یک کشور یهودی، خائن می  دانند.

 ترغیب هیتلر به جنگ و تلاش برای تداوم حکومت نازی در آلمان

ادامه مطلب در قسمت دوم...... 

 ----

 منابع:

تاریخ عصر جدید، از انقلاب انگلستان تا کمون پاریس، آ. آفیموف و دیگران

تاریخ معاصر کشور های عربی،ج اول: د. ر. فوبلیکوف سر ویراستار ودیگران، آکادمی علوم اتحاد شوروی، ترجمه محمد حسین روحانی

در خاورمیانه چه گذشت: ناصرالدین نشاشیبی، ترجمه محمد حسین روحانی

رازهای جنگ جهانی دوم، گ.آ. دبورین، ترجمه کیخسرو کشاورزی

سنت فاشیسم، جان وایس، ترجمه عبدالحمید طباطبایی

ماموران وکارگزاران انگلیسی موثردرتشکیل حکومت وهابی آل سعود(1)

http://maliradjaee.blogfa.com/post-64.aspx


 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: