نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-05-18

نویدنو  28/02/1394 

 

 

 

 

کودتای پارلمانی ، راهکار جدید جناح راست امریکای لاتین  

 پابلو ویوانچو – برگردان : هاتف رحمانی

 

تله سور ، ونزوئلا، 12 می 2016

مانند هنوراس و پاراگوئه، نخبه های برزیل از قانون گذاری علیه دیلما روسف استفاده کردند. آیا ونزوئلا مورد بعدی است ؟ 

برای بسیاری ،  دهه های 1970 و 1980  دورانی تاریک برای امریکای لاتین تلقی می شوند .  

اکثریت کشورهای امریکای جنوبی تحت تسلط خوانتاهای بی رحم نظامی قرار داشتند ، در حالی که جنگ های داخلی در امریکای مرکزی جان صد ها هزار نفر را می طلبید . نیروهای مسلح منطقه ، اغلب تعلیم دیده و تامین مالی شده از سوی ایالات متحده ، از طریق زور حکومت می کردند و جایی که دولت های غیر نظامی برنامه های آن ها را رعایت نمی ردند ، نادیده گرفته می شدند یا سرنگون می گشتند. 

با وجود فراهم شدن حمله مصیبت بار سیاست های اقتصادی نئولیبرالی که فقر و نا برابری را تشدید کرد ، دهه 1990 نیز به دیکتاتوری های نظامی در امریکای لاتین پایان داد . دولت های منتخب در شیلی ، آرژانتین ، برزیل، اروگوئه و پاراگوئه  (به صحنه )باز گشتند ، در حالی که صلح در گواتمالا و السالوادور نیز به معنی آن بود که نظامی ها نیز باید شاهد نقش  کاهش یافته ای در سیاست های این کشورها باشند ( حداقل در نظریه) 

امریکای لاتین مشکلات بی شمار خود را حل نکرد ، اما یک اجماع عمومی وارد آن شد –  نباید به هیچ کودتا یا رژیم نظامی در منطقه اجازه داده شود .  

البته ، این اجماع با تجدید حیات چپ امریکای لاتین ، که با جنبش بولیواری هوگو چاوز در ونزوئلا آغاز شد شکستن را آغاز کرد. اگر چه چاوز اساسا پیشنهاد های اصلاحی بسیار معتدلی را مطرح می کرد ، اما طبقه حاکم ونزوئلا بی درنگ برای سرنگونی دولت چاوز تلاش کرد. آن ها در اوریل 2002 همان کاری را که طبقه های ممتاز امریکای لاتین در دهه های گذشته انجام داده بودند عملی کردند و از مقام های سطح بالای ارتش برای سازمان دادن کودتایی برای سرنگونی چاوز ثبت نام کردند. نتیجه قابل پیش بینی بود – ونزوئلایی ها علیه کودتا ورهبران آن قیام کردند ، و منطقه ( به جز دولت امریکای تحت هدایت جرج دبلیو بوش )  حرکت (کودتایی)  را رد کردند.

  درس : کودتاهای نظامی به روابط عمومی بد یاری می رساند.

در طی دهه ، چپ امریکای لاتین پیش رفت ، جناح راست منطقه راهبرد ( استراتژی) متفاوتی را برای مقابله با این روند اتخاذ کرد . در حالی که در کشورهای بسیاری چپ ریاست جمهوری را کسب می کرد ، در این کشور ها بخش قانون گذاری تا حد زیادی تحت کنترل حزب های سنتی ( و عموما دست راستی) باقی ماند. فراتر از تدارک تعادل در قدرت بخش اجرایی ، قانون گذاران تحت کنترل مخالفان استفاده از مجلس را بعنوان ابزاری برای سرنگون کردن رئیس جمهو های منتخب آغاز کردند.    

اولین آزمون در سال 2009 عملی شد ، که رئیس جمهور هندوراس ، مانوئل زلایا پس از فراخوان رفراندوم غیر الزام آور در باره تغییر قانون اساسی کشور بر کنار شد. کنگره هندوراس به برکناری زلایا رای داد ، و دادگاه عالی کشور – تحت سلطه افرادی در ارتباط با دولت نظامی سابق- حکم دستگیری او را صادر کرد . ارتش وظیفه شناس! هندوراس با دستور آن ها موافقت کرد ، زلایا را ربود و اورا در داخل هواپیمایی به اجبار راهی کستاریکا کرد .  

 سه سال بعد ، مجلس پاراگوئه فرناندو لوگو رئیس جمهورآن کشور را که قبلا کشیش بود و به عمر حکومت تک حزبی 61 ساله پایان داده بود بر کنار نمود. اتهام ها و فرایند ها علیه لوگو با تردید هایی در پاراگوئه و نیز در منطقه مواجه شد ، و به تعلیق بی درنگ پاراگوئه از پیمان مرکوسور(MERCOSUR) انجامید.  

 روند خلع ید علیه رئیس جمهوربزرگترین کشور امریکای لاتین آینه ای است که هدف های کودتاهای دهه های 1970 و 1980و شیوه های آن ها را در دهه گذشته باز می تاباند. با وجود عدم وجود دلیلی که خلع ید علیه دیلما روسف را توجیه کند، اکثریتی از قانون گذارا های برزیل – که بسیاری از آن ها گرفتار رسوایی بزرگ بودند یا در آن رابطه  مورد تحقیق قرار گرفته اند – برکناری او از ریاست جمهوری را که برای آن انتخاب شده بود تصویب کرده اند . مردی که جایگاه او را اشغال خواهد کرد یکی از همان مورد تحقیق قرار گرفتگان است ، اما او با هیچ واکنشی از سوی همکاران خود روبه رو نمی شود .   

در ونزوئلای همسایه ، مجلس ملی تحت هدایت اپوزیسیون همان هدف را دارد و ماده  "معزول کردن" در قانون اساسی کشور را در تلاشی برای بیرون کردن نیکولاس مادورو از کاخ ریاست جمهوری میرافلورس آغاز کرده است .  

 در تمام این موارد هدف صرفا نه قدرت ، بلکه آن چه قدرت را تسهیل می کند است. از سال 1998 ، دولت های متمایل به چپ بسیاری برای باز توزیع ثروت و قدرت تصمیم گیری انتخاب شده بودند . این امر نه تنها به کاهش نا برابری و فقر منجر شد ، بلکه پویایی سیاسی در این کشور ها تغییر کرده است و منطقه متحد تر ومستقل تر شده است .   

راهکار( تاکتیک ) جدید برای قطع کردن کشند صورتی از همان هدف های راهبردی (استراتژیک) کسانی از دیکتاتوری پینوشه ، ویدلا و دیگران منشعب می شود : باز داشتن چپ از توان اجرای برنامه خود. اما در حالی که از یک نهاد انتخاب شده برای واژگون ساختن نهاد دیگر استفاده می کنند ، باید آشکار شود که این مانورها کمتر از (اقدام های)پیشینیان نظامی آن ها غیر دموکراتیک نیستند.   

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: