نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-06-28

نویدنو  07/04/1394 

 

من ایرانی نیز می توانم و خواهم توانست …

صادق شکیب

 

اگر گمان شود که می توان با نفی یک سویه و لجوجانه همه نهاد ها ،جلوه ها و نمود های یک جامعه اسیر در چنگال اهریمنی نا بکاران، و جمله پردازی پر طمطراق در محکوم ساختن همه چیز و همه کس، و لفّاظی آهنگین برای پی ریزی آینده ای که اوضاع عاری از هر گونه نا ملایمات و دشواری ها باشد، وظیفه آرمانی و انسانی خویش را پایان یافته تلّقی نمود ،در بهترین حالت رویا پردازی خوش خیالانه ای است که در متن واقعیت زندگی ره بجایی نخواهد برد.

صرف محکوم ساختن کلامی سازمان ها و نهاد های ارتجاعی، و دوری نمودن از هرگونه مظاهر استبداد به بهانه به اصطلاح "روش مبارزه "با آن و طرداستبداد از صحنه جامعه، نه تنها وهم وخود فریبی بلکه حتّی توجیهی برای انفعال و بی عملی است.

برای مبارزه در راه آرمان های دموکراتیک در چار چوب یک جامعه دیکتاتوری ،بایستی قویاً در نظر داشت که با شرکت در نهاد های اثر گذار همان جامعه و بهره جویی از سازوکارهای حاکم بر آن در همه اشکال و وجوه آن می توان بر آن تاثیر مثبت گذاشت . به ویژه باید توجه داشت که تنها با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص در لحظه لحظه ی زندگی احتماعی است که می توان همواره برای درک چگونگی وضعیت اجتماعی با معیار ها و ابزارهای خاصّ بایسته به ارزیابی علمی پدیده ها پرداخت.

برهمین مبنا اینک بادر نظر داشت  وآموختن از تجربه بین المللی کشورهایی چون ونزوئلا، آرژانتین، آفریقای جنوبی، نیکاراگوئه و .... که توده های مردم در آن کشورها  باشرکت در انتخابات تو انسته اندبه کسب نتایج مطلوب از  صندوق های رای دست یابند ومی روند تابرای پاک کردن زنگار ستم و محرومیت از جامعه خود گام هایی عملی و درخور توجه و اهمیت بردارند، چرا من ایرانی به سان آن ها نتوانم ازشرکت موثر در انتخابات و حضور در همه عرصه های اجتماعی حداقل به کف ایده آل های خود دست یابم؟

بگذار به من مهر ونشان واپسگرایی بزنند. سازش کارم بخوانند ویا حتّی راحت طلب و آسان پسندم بدانند. گرچه اینجا آمریکای لاتین یا هیچ کشور دیگری به جز ایران فلک زده نیست ،اما من نیز باهمان هویت ایرانی ام هیچ از آن ها کم ندارم. اگر آن ها توانستند ، من نیز با همه بغرنجی ها و دشواری اوضاع می توانم و باید بتوانم...  پرسشی که به جد در اینجا مطرح است  اینکه با  توجه به  وضعیتی که به خیمه شب بازی انتخاباتی اوباشان ولایی  زیر چکمه گزمگان خونخوار رژیم ، انتخابات نام می نهند . وظیفه نیروهای ترقی خواه صرفا با عدم شرکت و تحریم انتخابات پایان می یابد ؟ به باور نگارنده نه . اینک که رژیم هیچ  تریبونی را  به ابراز نظر دگر اندیشان نمی دهد .  به طور مشخص می توان در ستادهای انتخاباتی و جلسات تبلیغاتی که رژیم از هم اکنون برای تعیین و دست چینی کسانی که قرار است بر کرسی های مجلس  تکیه زنند رفت و با طرح پرسش وار مسا ئلی که نشان دهد در حکومتی که حرف اول و آخر را مستبدی می زند که پای بند هیچ اصلی نیست  قوه مقننه جز یک نام بی مسمایی که گوش به فرمان و آلت دست همان مستبد است  و کار این ها از به راه انداختن این کارناوال های انتخاباتی جز توهین به شعور افراد ، هیچ نیست .  نیز حتی  تاثیر صحبت های رودر رو با افراد در کوچه و خیابان  و محل کار و ... برای افشاء ترفند این ها را نباید دست کم گرفت .  شرکت در نشست های این ها البته به مفهوم رای دادن نیست . چون می دانم به رای من در هر انتخاباتی ! ! که رژیم ولایی برگزار می کند هیچ اهمیتی قائل نیستند تا برچیده شدن اساس این نظام ظلم و جور رای  نخواهم داد. چراکه هرگز یورش بربرمنشانه اوباشان بر سر همو طنانم که از فردای 22 خرداد سال 1388 شعار می دادند رای من کو ؟ را فراموش نمی کنم . کهریزک را از یاد نمی برم .  زندانیان سیاسی را نمی توانم از لوح حافظه ام پاک کنم . و عذابی را که خانواده های این عزیزان متحمل می شوند .   خاطره تلخ اعدام احسان فتاحیان ها ، فرزاد کمانگرها و ...  نیز به هم چنین که  گویی در اعماق  وجودم فریاد می زنند صحنه  نبرد مرگ و زندگی را ترک نکن تا رسد آن روزی که نتوانند تو را  داخل آدم حساب نکنند . و رای تورا  نتوانند بدزند .

تا آن روز ...

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: