نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-11-29

نویدنو  09/09/1393 

 

 

 

 

‌تأملی بر اهمیتِ جهانی و تاریخیِ انقلاب اکتبر

 

شدت یافتنِ جنگ‌های تجاوزکارانه در منطقه‌های مختلف جهان، در دههٔ دومِ سدهٔ بیست‌ویکم، که در تداومِ بحرانِ ذاتی نظام سرمایه‌داری ریشه دارد، به موضوعِ بررسی و پژوهش‌هایی جدی در دوران کنونی تبدیل شده ‌است. ازاین‌روی، تأمل بر  انقلابِ اکتبر  و دستاوردهایِ آن، جای هرچه برجسته‌تری بین این بررسی‌ها می‌یابد.

 

اینکه در گرماگرم بحرانِ ژرف نظام سرمایه‌داری، نسلِ نویی از مبارزان راهِ ترقی اجتماعی دربارهٔ  انقلابِ اکتبر، جایگاهِ جهانی و تاریخی این رویداد عظیم، و نیز دستاوردها و تاثیرهایِ ماندگارِ آن به‌ارزیابی می‌پردازند، تصادفی نیست.
انقلاب اکتبر، نخستین انقلاب در تاریخ بشر بود که نظامِ سرمایه‌داری را برانداخت و افق‌های نویی در برابر نیروهای بالندهٔ تاریخ گشود. براثر این رویداد عظیم تاریخی، چهرهٔ جهان دگرگون شد و آن‌چنان مناسباتی شکل گرفت که اکنون نیز- پس از فروپاشیِ اتحادشوروی و اردوگاهِ سوسیالیستی و عقب‌گردهای دو دههٔ اخیر- نمی‌توان اثرهای نیرومند آن را در فعل‌وانفعال‌های جهانی نادیده گرفت. لنین، پیشوای انقلاب اکتبر، در چهارمین سالگشت انقلاب در مقاله‌یی کوتاه نوشت: "پس از صدها و هزارها سال برای نخستین بار بردگان، به جنگِ بین برده‌داران با اعلام آشکار این شعار پاسخ دادند: این جنگِ بین برده‌داران را که هدفش تقسیم غنایم است، به جنگِ بردگانِ همهٔ ملل علیه برده‌دارانِ همهٔ ملل تبدیل کنیم... برای نخستین بار این شعار از یک انتظارِ مبهم و زبون به یک برنامهٔ سیاسیِ روشن و دقیق به مبارزهٔ مؤثرِ میلیون‌ها ستمکش تحت رهبریِ پرولتاریا مبدل گردید... به نخستین پیروزی در امر محوِ جنگ‌ها... مبدل گردید." ۱
انقلاب اکتبر، در شرایط معینِ تاریخی و زیر پرچم اندیشهٔ مارکسیسم – لنینیسم، به‌پیروزی رسید. روسیه در قیاس با کشورهای اروپای باختری، در مرحله‌های عقب‌تری قرار داشت، اما این امر، برخلافِ ادعاهای رفرمیست‌های جنبش، کارگری و نیز مبلغانِ سرمایه‌داری، انقلابی در چارچوب و محدودهٔ ملی نبوده است و نیست. برعکس، انقلاب اکتبر نقطه‌تحولی در تاریخِ جهانی به‌شمار می‌آید، و جنبهٔ عام و جهانی- تاریخی‌اش، فوق‌العاده نیرومند است. دراین خصوص، لنین با صراحت در کتاب "بیماریِ کودکیِ چپ‌روی در کمونیسم"، تاکید کرده‌ است: "برخی از خصایص بنیادیِ انقلاب ما دارای اهمیت محلی نیستند، یعنی از ویژگیِ ملی و صرفاً روسی ناشی نمی‌شوند، بلکه واجدِ اهمیتِ بین‌المللی هستند و من در اینجا از اهمیتِ بین‌المللی به‌مفهومِ وسیع کلمه سخن نمی‌گویم که نه‌تنها برخی بلکه تمام خصایصِ بنیادی و بسیاری از خصایصِ درجهٔ دوم انقلاب ما ازنظر تأثیرِ آن در همه کشورها، اهمیتِ بین‌المللی دارند. بلکه منظور من مفهومِ کاملاً محدودِ این کلمه است، بدین معنی که، با درکِ اهمیت بین‌المللی به‌مفهومِ اعتبارِ بین‌المللی یا ناگزیریِ تاریخی تکرار آن چیزی در مقیاس بین‌المللی که در کشور ما رخ داده ‌است، باید چنین اهمیتی را برای برخی خصایص بنیادی انقلاب ما پذیرفت."۲
دقیقاً از این نقطه می‌توان اهمیتِ تاریخی و جهانی اکتبر را بررسی کرد و اثرهای آن در پویهٔ تاریخ را مورد قضاوت قرار داد. انقلاب اکتبر، به افسانهٔ زوال‌ناپذیر بودنِ نظام سرمایه‌داری پایان داد. گرچه پس از فروپاشیِ مولود اکتبر، یعنی اتحاد‌شوروی، بلندگویان سرمایه‌داری از "شکستِ قطعیِ" سوسیالیسم و "ابدی" بودنِ سرمایه‌داری، و به‌عبارتی، پایانِ تاریخ، سخن بسیار گفته‌اند و می‌گویند، اما واقعیت ورای این تبلیغات به‌طورِعمده سطحی‌اند و استحکامِ منطقی ندارند. اکتبر، نقطه‌تحولِ تعویض دو دوران در مقیاس تاریخی است، به‌عبارت دقیق‌تر، با پیروزیِ انقلاب اکتبر، عصر نویی آغاز گردیده است که به‌‌رغمِ عقب‌گردها و شکست‌های دو دههٔ اخیر، هم‌چنان به‌حرکت خود ادامه می‌دهد و موضوعیتش را حفظ کرده ‌است. تکاملِ اجتماعی به‌شکلِ حرکتِ توقف‌ناپذیرِ هستی، پویهٔ قانونمندی است که در آن صورت‌بندیِ مترقی‌تر جایگزینِ صورت‌بندیِ میرنده و کهنه می‌شود. به‌دیگر سخن، مفهومِ مارکسیستی- لنینیستیِ تکاملِ اجتماعی (فرگشتِ اجتماعی) مفهومِ صورت‌بندی اجتماعی- اقتصادی‌ای است که یک مرحلهٔ معینِ تاریخی را دربر گرفته است، و درمجموع، از نیروهایِ مولده، مناسباتِ تولید،  دیگر شکل‌های روابط اجتماعی، و جز این‌ها، تشکیل می‌شود. از سوی دیگر، گذار از یک صورت‌بندیِ اجتماعی- اقتصادی به ‌صورت‌بندی‌ای دیگر، در تمام کشورها هم‌زمان و هم‌سان انجام نمی‌گیرد. هر مرحله از تکاملِ اجتماعی، هم‌چون یک کل، تصویر پیچیده‌ای از تاثیرهای متقابل و مبارزهٔ [پیکارِ] صورت‌بندی‌های گوناگون و طبقه‌های اجتماعیِ میرنده و بالنده [با یکدیگر] است. بر پایهٔ چنین درکی، مفهومِ عصر یا دوران، دربرگیرندهٔ تصویر جامعهٔ بشری بسانِ یک کل در یک مرحلهٔ تاریخیِ تکامل است. در این مفهوم، انقلاب اکتبر سرآغازِ دوران (عصر) نویی در تاریخِ تکاملِ اجتماعی است. کلید درک خصلتِ دوران یا عصر نیز در روابط عینیِ نیروهای طبقاتی و گرایشِ اساسی تکاملِ روند تاریخی است. اینکه کدام طبقه در مرکزِ این یا آن دوران قرار دارد، محتوایِ عمده، جهت، و خصلتِ دوران را تعیین‌ می‌کند. بر این اساس و بنا بر اسلوب مارکسیستی، دورانِ ما، دورانِ گذار از سرمایه‌داری به سوسیالیسم بوده است که پویه‌یی پر فرازونشیب و همراه با بغرنجی‌های پرشمار است: انقلاب اکتبر آغازگرِ این دوران است.
فراموش نکنیم که، با پیروزیِ انقلاب اکتبر، بحرانِ سیستم مستعمراتی آغاز گردید. پیش از آن، کشورها به دو گروهِ عمده یعنی کشورهایِ مستعمره و کشورهایِ استعمارگر تقسیم می‌شدند. استعمار در تلاش برای تقسیم بازارهایِ جهان، با جنگ و تجاوزگری خلق‌های آسیا، آفریقا، و آمریکای‌لاتین را به‌انقیاد می‌کشید. این فرایند، با پیروزیِ اکتبر دگرگون شد و وضعیتی نو در جهان به‌وجود آمد. تجاوزگری، مداخله‌جویی، و غارت‌گریِ امپریالیسم- در شرایطِ کنونی- به‌معنای نابودی و بی‌اثر شدنِ دستاوردها و میراث انقلاب اکتبر پس از فروپاشی اتحادشوروی نیست. شکل‌گیریِ روندهای جدید و تحو‌ل‌های سالیان اخیر برای رویارویی با نظم‌نوین‌جهانی و یکه‌‌تازیِ امپریالیسم، بی‌تردید بر شالوده و بنیادهای به‌جای‌مانده از انقلابِ اکتبر صورت می‌گیرد.
بی‌جهت نیست که در مبارزه  با امپریالیسم و برای پیشرفت اجتماعی در تمام پهنه جهان، نیروهایِ ترقی‌خواه و نسل‌هایِ نو دیگربار بر انقلابِ اکتبر و تجربه‌های پرارزش آن تأمل می‌کنند. در جنبشِ‌جهانی کارگری و کمونیستی نیز در این زمینه بحث‌های پرحرارتی جریان دارد. تردید نباید داشت که، با حفظ باور به حقانیتِ انقلاب اکتبر و اندیشه‌های آن، مبارزانِ راه رهایی و سعادت زحمتکشان، همراه با تجربه‌اندوزی از گذشته و درکِ خلاقانه از روندهای جهان معاصر، بار دیگر از هرحیث خود را بازسازی می‌کنند و نقشِ شایسته و بایسته‌شان را در دورانِ کنونی ایفا خواهند کرد. انقلاب اکتبر با تأثیر گرفتن از اندیشه‌های مارکسیسم- لنینیسم تدارک دیده شد و به‌پیروزی رسید. این جهان‌بینی، باهرگونه دگماتیسم [جزم‌گرایی]، آیین‌آوری، و جمود فکری در رویارویی است. ماتریالیسم‌دیالک‌تیک می‌آموزد که، واقعیت تمام‌نشدنی و بغرنج است، و جانب‌های گوناگون دارد، ازاین‌روی، بسیاری از مفهوم‌ها و مقوله‌های مارکسیستی مانند: انقلابِ اجتماعی، امپریالیسم، مبارزهٔ طبقاتی، و جز این‌ها، صحت و اعتبار علمی‌شان را حفظ کرده‌اند. با نظری به جهان معاصر در دههٔ دومِ سدهٔ بیست‌ویکم، جایگاه و وزن اندیشه‌های اکتبر و صحتِ آن‌ها را می‌توان شاهد بود. انقلاب اکتبر، سیمایِ جهان را دگرگون ساخت، و به‌گفتهٔ رفیق طبری: "این آزمایشی بود در مقیاس تاریخ و انسانیت، آرزوی مارکس که می‌گفت فلاسفه تاکنون جهان ‌را توصیف می‌کردند و اینک باید دست به‌کارِ تغییر آن زنند، عملی شد... راهی که مارکسیسم- لنینیسم برای خروج از بن‌بستِ جامعه‌های مبتنی بر حِرمان و امتیاز، فرمان‌دهی و فرمان‌بری، نشان داده‌ است، حق بوده ‌است و باید این راه را با فیض‌گرفتن از تجارب، با غنی‌کردنِ احکام و شیوه‌ها، با امید و استواری، دنبال کرد. مبارزه در این راه، عالی‌ترین محتوی زندگی انسانی ‌است."۳ 
۱.‌  لنین، منتخب آثار، صفحه ۹۱۰.
۲.‌  لنین، منتخب آثار، صفحه ۷۸۵.
۳.‌  احسان طبری،”انقلاب اکتبر و ایران”، مجموعهٔ سخنرانی‌ها به‌مناسبت انقلاب اکتبر، سخنرانی افتتاحیه.

به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۶۰، ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۳

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: