نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-11-20

نویدنو  29/08/1393 

 

 

 

 

معین: دانشمندان به ادعای تولید علم چند برابری در دولت مهرورزی پوزخند می‌زدند

کلمه – گروه اجتماعی: وزارت علوم در دولت یازدهم تبدیل به چالش میان مجلس و دولت شده است. همه وزرای پیشنهادی به مجلس برای تصدی گری وزارت مهمی مانند علوم از سوی دولت دارای سوابق علمی درخشانی هستند، اما مجلس با برخورد سیاسی با این مساله همچنان وزارت علوم را بدون وزیر باقی گذاشته است. مصطفی معین که روزی در همین وزارتخانه زمام امور را در دست داشته در گفت و گو با نشریه “صدا” به بررسی این چالش مهم پرداخته است. متن این گفت و گو را در زیر می خوانید:

آقای دکتر! دلیل حساسیت ویژه ای که مخالفان دولت و مجلس نسبت به وزارت علوم در دولت آقای روحانی از خود نشان داده اند، چیست؟ چرا این حجم بی سابقه از برخوردها با یک وزارتخانه را شاهد هستیم؟

درباره این موضوع در یک سال و چند ماهی که دولت جدید بر سر کار آمده، بحث شده و سؤالات و جواب های زیادی مطرح شده است و من هم میتوانم عوامل زیادی را برشمارم. اما بطور کلی، فکر میکنم نگاه مخالفان دولت به این موضوع نگاهی کوتاه مدت است. درست است که عدم شناخت دانشگاه و رسالت و جایگاه آن، مشکلی جدی در کشور ماست و به همین دلیل، من دانشگاه را در ایران «یتیم» میدانم؛ اما دو نکته در مورد این برخوردها وجود دارد. نخست اینکه در آینده نسبتا نزدیکی، ما انتخابات مجلس را در پیش داریم. با توجه به گسترش دانشگاه ها در سراسر کشور و حضور حدود چهار و نیم میلیون دانشجو و تأثیرگذاری دانشجویان در خانواده ها، آنها میخواهند دانشگاه را در اختیار بگیرند و در جهت خواست های خود بهره برداری کنند. این نگاه، مبتنی بر همان رویکرد ابزاری به دانشگاه است که نزد اقتدارگرایان مخالف دولت و اصلاحات وجود دارد. نکته دوم این است که دانشگاه در نزد مردم اعتباری دارد. یک نمونه آن، همین موضوع بورسیه های غیرقانونی بود که بازتاب گسترده ای در افکار عمومی به همراه داشت و متأسفانه، تعدادی از مسؤولان و خانواده های آنها هم در این مسأله متهم هستند. طبیعتا، اگر وزارت علوم مدیریت توانمند و پایداری پیدا کند؛ باز هم ممکن است جزئیات بیشتری از مفاسدی که در دولت قبل وجود داشته، افشا شود و مجددا برای مخالفان دولت مشکل ساز شود. درعین حال، خط مقدم برخورد با دولت میتواند خود وزارت علوم باشد و میزان حساسیتی که در قبال وزیر این وزارتخانه صورت گرفته، با هیچ وزیر دیگری وجود نداشته است. کمااینکه در دولت اصلاحات هم، سیبل حمله جریان های سیاسی و مطبوعات مخالف وزیر و وزارت علوم بود. اما در آن زمان، ما سعی داشتیم با ایستادگی، یکپارچگی و انسجام در برابر فضاسازی های مخالفان عمل کنیم و نگذاریم اهداف و رسالت های آموزش عالی تحت الشعاع قرار گیرد. منتهی، الآن شرایط تا حدی فرق کرده است.

یکی از توجیهات اصلی که مخالفان دولت برای حملات خود به وزارت علوم به کار میبرند و در استیضاح دکتر فرجی دانا هم بارها عنوان کردند این است که مدیریت آموزش عالی و وزارت علوم در یکسال اخیر به نحوی بوده که رشد پرشتاب علمی ۸ سال گذشته را دچار توقف و حتی پسرفت کرده است. بعنوان چهره ای با سابقه ۱۰ سال وزارت علوم در جمهوری اسلامی، چه پاسخی به این استدلال دارید؟

این استدلال بیشتر از روی ناآگاهی و عوامانه است.همانطور که آن بهره برداری سیاسی که در دولت ۸ ساله به اصطلاح “مهروزی و دادگستری” شد، مبنی بر اینکه تولید علم ایران چندبرابر شده؛ خیلی عوامانه بود و دانشمندان و افراد آگاه جامعه تنها با یک لبخند (و به تعبیر دقیقتر، پوزخند!) از کنار این ادعاها و شعارها میگذشتند. دلیل آن هم روشن است. دانشمندان و پژوهشگران یک کشور برای آنکه حرفی برای گفتن در سطح جهانی داشته باشند و تولید علم را افزایش دهند و موقعیت و جایگاه مؤثری در مجامع جهانی و نشریات علمی پیدا کنند؛ به سال ها برنامه ریزی و سیاستگزاری موفق نیاز دارند. رسیدن به این موقعیت، حداقل ۱۵تا ۲۰سال زمان میبرد. بنابراین، اگر فرضا در سال ۸۴ و ۸۵ ما با افزایش تولید علمی که از سال های قبل آغاز شده بود مواجه شدیم؛ دلیل آن، حداقل به دو دهه برنامه ریزی قبلی بازمی گشت. اینطور نیست که یکشبه مثلا” طبق گفته آن آقا “دختربچه ای در زیرزمین خانه اش بنشیند و انرژی اتمی تولید کند”! چنین ادعاها و حرف هایی چطور ممکن است گفته شود؛ جز آنکه با پوزخند و تمسخر مواجه شود؟ آخر با بازنشسته کردن استادان برجسته، ستاره دارکردن دانشجویان و سلب اختیار کردن از دانشگاه که توسعه علم و فناوری رخ نمی دهد! متأسفانه، یکی از بهره برداری های سیاسی از دانشگاه همین است که تولید علم را بعنوان یک شعار تبلیغات سیاسی مطرح میکنند؛ بدون آنکه به زمینههای ایجاد آن، آینده آن و آسیب های آن توجه شود.

الآن هم تولید علم ایران از یکی- دوسال قبل به این طرف رو به کاهش گذاشته است. اما اینکه مربوط به یکساله تشکیل دولت جدید نیست،بلکه ناشی از مجموعه عواملی است که در اینجا هم آگاهانه و یا عوامانه به آنها اشاره نمیشود. کاهش تولید علم کنونی در کشور ناشی از هشت سال خسارت هایی است که شما به قدر و منزلت دانشگاه و به سیاست های اصولی که باید در دانشگاه اعمال میشد (مثل جهت گیری به سمت استقلال دانشگاه، تقویت بیشتر هیأت های امنا، انتخاب مدیریت های شایسته توسط دانشگاهیان، سرمایه گذاری جدی در پژوهش و…)؛ وارد کردید. من در دو مصاحبه با مجله معتبر علمی نیچر که در دوران دولت احمدی نژاد انجام شد، این مسایل را مورد بحث قرار دادم. مصاحبه اول درفاصله کوتاهی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و دیگری، سه چهارسال بعد بود. در هر دو مصاحبه نگرانی خود را ابراز کردم و پیش بینی نمودم که روند جهش علمی که از دولت آقای خاتمی در ایران آغاز شده، دیر یا زود تحت الشعاع عملکردهای موجود و این نوع نگاه به دانشگاه، استادان و دانشجویان قرار خواهد گرفت. امروز هم، آنها نه حق دارند آن جهش علمی را به به دوره مدیریت خود نسبت دهند و نه اینکه تقصیر کاهش تولید علم در یکی – دو سال اخیر را متوجه دولت جدید و وزارت علوم این دوره کنند. چنین ادعایی، صرفا ناشی از برخورد سیاسی یا ساده انگارانه با موضوعات پیچیده و علمی است.

این نقد البته به شکلی جدی تر هم قابل طرح است و آن اینکه، اصولا ملاکی که برای تولید و رشد علمی در کشور ما تعریف میشود، تا چه حد معتبر است؟ افزایش تعداد مقالات ISI و نظایر آن، تا چه حد بعنوان ملاک افزایش رشد علمی قابل پذیرش است؟ به عبارتی، آیا ایران در دو تا سه دهه اخیر توسعه علمی پیدا کرده و وارد حوزه تولید علم شده و یا صرفا مسابقه مقاله نویسی و مقاله سازی به راه افتاده است؟ این نقدی است که از سوی برخی دانشگاهیان و کارشناسان، نه صرفا متوجه دولت احمدی نژاد بلکه کلیت نگاه حاکم به حوزه علم میشود

در اینکه آلودگی و فساد طی سال های اخیر به دانشگاه هم تسری پیدا کرده و یکی از نمود های آن در روش های پژوهش و نوشتن مقاله های علمی و به قول شما “مقاله سازی” است با شما موافقم، ولی علل گسترش اینگونه کارهای غیر اخلاقی را باید آسیب شناسی کرد.به هرحال،تعداد مقالاتی که منتج از پژوهش های جدی علمی باشد و انتشار آن در نشریات معتبر علمی جهان، قطعا” یک ملاک تولید علم و توسعه علمی محسوب میشود و توجه به آن، ضرورت دارد؛ اما کافی نیست. معیارهای دیگری هم باید مورد توجه باشد که البته در دوران مسؤولیت ما در وزارت علوم به آنها توجه می شد. مثل افزایش تعداد استادان و بهبود نسبت استاد به دانشجو. در دولت های نهم و دهم که ناگهان تعداد دانشجویان را از دو و نیم میلیون نفر به چهار و نیم میلیون رساندند، به هیچ وجه به همان نسبت تعداد استادان اضافه نشد. ضمن آنکه تعداد قابل توجهی از استادان شاخص هم بازنشسته اعلام شدند. معیار دیگر، تعداد پژوهشگران به نسبت یک میلیون جمعیت است که در این زمینه هم، رشدی نداشتیم. معیار بعدی، میزان اعتباری است که به پژوهش های علمی – اعم از پایه و کاربردی و توسعه ای، اختصاص داده میشود. در برنامه چهارم که زیرپا گذاشته شد و حتی در برنامه پنجم، سهم اعتبارات پژوهش از تولید ناخالص کشور ۲ و ۳ درصد در نظر گرفته شده بود. در حالیکه الآن، میزان بودجه پژوهشی ما از تولید ناخالص کشور کمتر از ۳ دهم درصد است.

این شاخص مربوط به کشورهای عقب افتاده است. طبق معیارهای بین المللی، اگر این شاخص زیر نیم درصد باشد، کشور عقب افتاده است. بین نیم تا یک درصد، مربوط به کشورهای درحال توسعه و بالای یک تا دو درصد از حجم عظیم تولید ناخالص ملی آنها، در کشورهای توسعه یافته است. یا مثلا میزان حضور کشور در مجامع علمی جهان و ارتباط دانشگاهها با مراکز علمی و تحقیقاتی پیشرفته بین المللی و همکاری و مشارکت در پژوهش های مهم جهانی، از معیارهای توسعه علمی است، که ما کاهش سطح همکاریها و ارتباطات بین المللی و حتی تحریم برخی دانشگاههای کشور در سالهای اخیر را به روشنی میبینیم و از این نظر، کلاهمان پس معرکه است. در مورد خود مقالات علمی هم، شاخصی وجود دارد به نام «ضریب نفوذ» (Impact factor). این شاخص نشان میدهد که مقاله شما پس از انتشار در یک ژورنال بین المللی، چقدر محل ارجاع و استناد(Citation)واقع شده است. ما از این نظر هم افت داشتیم. البته، من تایید می کنم که ابتدا باید رشد کمی داشت تا سپس به تدریج کیفیت کارها ارتقاء پیدا کند. منتهی با این گسترش بی رویه و بدون حساب و کتاب دانشگاه ها درچندساله اخیر،افت کیفیت داشته ایم. نکته آخر و پراهمیتی که به عنوان یک معیار اصلی توسعه علم و فناوری در یک کشور درنظر گرفته می شود، این است که افزایش مقالات و تولید علمی چگونه تاثیری در رفع چالش ها و موانع توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور داشته است؟ چیزی که در ایران با یک اقتصاد متکی به صادرات نفت و واردات همه گونه کالای مصرفی و صنایع مونتاژی چندان محسوس نیست.

مجلات معتبر علمی مانند نیچر که به آن اشاره داشتید، تا چه حد روند توسعه علمی ایران را باور داشتند؟

این مجلات و صاحبنظران شاخص ، دولت آقای خاتمی را موفق ارزیابی میکردند و معتقد بودند با تغییرات ساختاری وزارت علوم، تحولی در روند فعالیتهای علمی در ایران روی داده که جهش در میزان تولید علم و تحرک و تلاش گسترده دانشمندان و پژوهشگران را در پی داشته است. البته الآن آن نگاه های مثبت تغییر کرده است.

یک بُعدِ برخوردها با وزارت علوم این است که در یکسال و چند ماهی که از آغاز دولت جدید میگذرد؛ این وزارتخانه عملا با سرپرست اداره شده است و حضور آقای فرجی دانا بعنوان وزیر هم، بسیار کوتاه مدت و درعین حال پرحاشیه بود. شما چه چشم اندازی از تأثیر روند فعلی بر فعالیتهای وزارت علوم و دانشگاه ها دارید؟

به نظر من، این روند بسیار آسیب زاست. وزارت علوم باید باثباتترین وزارتخانه کشور باشد. رؤسای دانشگاهها و دانشگاهیان که باید از نظر با ثبات مدیدیت و امنیت شغلی در بالاترین سطح باشند، الآن دچار ناپایداری و تردید شده اند. تغییرات مکرر مدیریتی میتواند بسیار خسارتبار باشد. شما در سطح دنیا میبینید که مدیریت، پشتیبانی و هدایت دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی با هیات امنای آنها ست و متمرکز نیست و یک رییس دانشگاه گاه تا ۲۰ الی ۳۰ سال بر یک دانشگاه ریاست دارد و در نتیجه، میتواند برنامه های بلندمدت و گسترده علمی و پژوهشی را پیش ببرد. اما در ایران، با تغییر وزیر و یا تغییر دولت ها شاهد تغییرات مکرر رؤسای دانشگاه ها هستیم که بی سابقه است. البته، من در نوشته اخیرم در صفحه فیسبوک آوردم که نحوه برخورد این مجلس با دولت و وزارت علوم در کل سال های پس از انقلاب هم بی سابقه است. اینکه در عرض یک سال، دولت سه بار وزیر علوم به مجلس معرفی کند و این وزرا یا آنقدر فضاسازی و فتنه انگیزی شود که نگدارند معرفی شود و یا رأی اعتماد ندهند و یا استیضاح کنند. متأسفانه، مخالفان سیاسی دولت آنقدر از صداقت برخوردار نیستند که اگر متولیان ،مدافعان و دلسوزان توسعه علمی ایران را امین نمی دانند؛ حداقل، فرار به جلو نکنند و آنها را متهم نکنند به اینکه آنها عامل ناپایداری و بی ثباتی وزارت علوم شده اند! متأسفانه، با فضای بسیار فتنه آلودی مواجه هستیم. البته، امید من به جوان های کشور است که با عقلانیت و کنجکاوی مسایل را تشخیص می دهند. با این حال، وضعیت کنونی هم در کوتاه مدت و هم بلندمدت خسارتبار است. چراکه خسارتهای علمی، اخلاقی و معنوی جامعه بسیار سنگین و جبران آن بسیار پرهزینه و زمانبر است. خسارت های علمی، اخلاقی و فرهنگی مثل خسارت های اقتصادی نیست که بتوان با افزایش تولید و فروش نفت آنها را جبران کرد.

با توجه به رویکرد مجلس نهم در قبال دولت و بویژه وزارت علوم، آیا اصولا راهی برای بازگشت ثبات به این وزارتخانه در کوتاه مدت وجود دارد؟ به هر حال، دو راه پیشروی رییس جمهور قرار دارد. یک راه اینکه افرادی در چارچوب رویکرد و گفتمان چهره های پیشنهادی قبلی به مجلس معرفی شوند که احتمالا با رأی عدم اعتماد و یا استیضاح مجدد مواجه خواهند شد و یا آنکه، سراغ افرادی با وجهه محافظه کارانه تر و یا دارای مشی سیاسی-فکری نزدیکتر به این مجلس برود که طبعا با واکنش منفی و انتقاد جامعه دانشگاهی مواجه خواهد شد. پیشنهاد شما دراین شرایط به رییس جمهور چیست؟ چه راهی را باید انتخاب کند؟

همانطور که میدانید، مقام رهبری بر توسعه علمی ایران تأکید دارند و در این جهت هم، سالانه چندین بار با نخبگان، دانشگاهیان، استعدادهای درخشان و… دیدار دارند. پیشنهاد من این است که اگر مصلحت بدانند به مجلسیان توصیه شود که نگذارند وزارت علوم بعنوان متولی علمی کشور اینطور ناپایدار باشد و با توجه به اینکه دولت برخاسته از رأی مردم در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری است، سعی کنند با رأی موکلان خود همراهی و همسویی بیشتری داشته باشند. به نظر من، این نصیحتی است که میتواند مؤثر باشد. دوم اینکه آقای روحانی نباید یک درصد هم از ملاک شایسته سالاری عدول کند. شایسته سالاری یک ملاک مبتنی بر حق، اخلاق و منطق است که هر شنونده باتدبیر، عاقل و دلسوزی آن را تأیید میکند. شایسته سالاری در وزارت علوم هم بر اساس جایگاه و اعتبار علمی و داشتن سوابق مدیریتی و اجرایی موفق و بویژه داشتن مقبولیت دانشگاهی تعریف میشود تا فرد بتواند با تکیه بر نظرات علمی و مدیریتی قابل دفاع، توسعه علمی را در کشور محقق کند. البته، دولت هم بدون آنکه از ملاک های اصولی خود عدول کند؛ نیاز دارد برای مجلس و نمایندگانی که از وجاهت بیشتری برخوردار هستند و صلاحیت بیشتری برای مشورت و مذاکره دارند، وقت بیشتری بگذارد و آنها را توجیه کند. نمایندگان هم باید بدانند در برابر هر رأیی که میدهند، چه در دادگاه وجدان و چه در برابر موکلان خود پاسخگو باشند

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: