نامه دریافتی
سخنی با آقای
اروجعلی محمدی فرماندار سابق تبریز
بهرام علوی اسکویی
آشفته اندیشی ، سردر گمی ، تناقض گویی و دروغ های عامدانه با هدف خاک
پاشیدن به چشم توده ها ، نیز خوش رقصی برای مافیای حاکم بر میهنمان هدف
واقعی سخنان مفصل آقای محمدی در این مصاحبه است . ایشان در مصاحبه ای با
نشریه کوشا ( شماره 574) مطالبی را مطرح کرده اند که واکاوی آن برای روشن
ساختن گوشه ای از ترفند اصلاح طلبان حکومتی به خاطر عوام فریبی و چگونگی
حیلت ونیرنگ این طیف فکری هدف نگارنده این سطور است . ایشان می فرمایند : *
من کارنامه ی سیاست داخلی و خارجی آقای روحانی را خیلی امیدوار کننده می
دانم * . جناب محمدی که سابقه ای طولانی در سمت فرمانداری شهرهای مختلف
آذربایجان دارند ، هرچند مشخص نمی سازند منظورشان ازکاربرد کلمه ی *
امیدوار کننده * ، کدام طبقات و اقشار اجتماعی مد نظرشان است . ولی با دقت
بر محتوای سخنان وی ، مخصوصا ناگفته هایش در مصاحبه ، مشخص می شود :
کارنامه ی دولت روحانی نه تنها برای اقشار طفیلی جامعه امیدوار کننده که یک
دولت ایده ال برای آنهاست . آقای محمدی ادعا می کنند : * امروز مردم از
انتخاب آقای دکتر روحانی عمیقا خوشحال هستند و دولت را از آن خود می دانند
* . پرسیدنی است : مردم کی ودرکجا وکالت تام الاختیار به آقای محمدی داده
اند که ایشان اینسان بی پروا از سوی آنان سخن می گوید . موردی که از طرف وی
مسکوت گذاشته می شود . به همان نحوی که موج اعتراضات مردمی برای طرح
مطالبات حقه ی خویش در زمینه های گوناگون اجتماعی نیز برای حضرتشان حتی
اهمیت نیم اشاره ای نمی یابد . وقتی فردی خود را قیم مردم بداند وبرای آن
ها احترام و ارزشی قائل نباشد ، قاعدتا در وارونه نمایی واقعیت های مسلم
زندگی نیز هیچ حد و مرزی برای خویش قائل نمی گردد . دقیقا همان کاری که
آقای محمدی می نمایند . ایشان می فرمایند : * جناح راست و افراطیون در
تلاشند .... مطالبات را بالا برند * . جناب محمدی حضرتعالی مسلما واقفید
جناح راست در تلاش است به مدد افرادی چون شما نه تنها مطالبات را بالا نبرد
، بلکه با همدستی حسن روحانی و دستگاه های امنیتی در صدد است خواست های بر
حق مردمی را در نطفه خفه نماید . اینکه جنابعالی چرا از مسائل کاملا بدیهی
اینسان معادله ی چند مجهولی لاینحلی می سازید ، در گستره ای وسیع برای
نیروهای ترقی خواه ، نیت و قصدتان ، کاملا واضح و روشن است . نزاع جناح های
مختلف حاکمیت بر سر سهم خواهی هرچه بیشتر، از سفره ای که به پهنای میهنمان
برای غارت وچپاول بی رحمانه سردمداران رژیم گسترانده اند ، تابع شرایط
متغیر و وضعیت سیالی است که هرچند بر بغرنجی اوضاع می افزاید ولی شدت و حدت
این جدال از جمله از توازن قوا در جامعه تاثیر می پذیرد . رفسنجانی که
زمانی با لقب های بی مسمایی چون عمود خیمه ی نظام ، سردار سازندگی و... را
یدک می کشید . با عدم درک سیاست ونقشه ی هرم قدرت که در ید بی رقیب خامنه
ای است و هیچ شریکی را بر نمی تابد ، برای کاندیدا یی ریاست جمهوری ثبت
نام کرد . با در نظر داشت تحقیر های چندین ساله وی توسط خامنه ای واینکه
بعد از ولی فقیه شدنش ، به شکل ماهرانه ای با برنامه ریزی حساب شده ای در
صدد بر آمد هر چه بیشتر ، رفسنجانی را منزوی نموده اختیاراتش را محدود سازد
، رد صلاحیت اهانت آمیزش توسط شورای نگهبان تحت امر ولی فقیه کاملا طبیعی
وقابل پیش بینی بود . آقای محمدی بدون آن که ابدا در صدد باشد این مسئله را
حتی با ان نیمچه سوادشان مورد اشاره قرار دهد در مغلطه ای آشکار ، با
خردمندانه توصیف کردن کاندیداتوری رفسنجانی ، مسئولیت رد صلاحیت وی را به
گردن رقیبانش می اندازد . گویی در قاموس فرماندار سابق تبریز رقبای هاشمی
در انتخابات که وی به خود زحمت نمی دهد نامی هم از آن ها ببرد ، از بالای
سر شورای نگهبان ارتجاع عمل می نمایند . به این تحلیل درخشان فرماندار سابق
تبریز می شود در بهترین حالت جز گیجی وپریشانحالی نام دیگری نهاد .... ؟
البته اینکه با تکیه حسن روحانی به مسند ریاست جمهوری ، رفسنجانی و
دارودسته اش تکیه گاهی شکننده در بافت قدرت یافته اند بحثی است که مجال
دیگری می طلبد .
فرماندار پرگوی اسبق تبریز می گوید : * آن هایی که احمدی نژاد را آورده
بودند ( بخوان گمارده بودند ) فکر می کردند ... * جناب محمدی ناخواسته
اذعان می کند که احمدی نژاد نه در پی انتخاباتی سالم که توسط افرادی به این
سمت گماشته شده بود . ولی اینکه آن ها چه کسانی اند ، ایشان لام تا کام
سخنی در این مورد بر زبان نمی آورد . حتی اروجعلی محمدی که در سر تاسر
مصاحبه ی طولانی اش در ابراز الفاظ پر تملق در ستایش خاتمی سنگ تمام می
گذارد ، به روی مبارک خود هم نمی آورد خاتمی یا به قول وی شاقول اصلاح
طلبی در یک خیمه شب بازی انتخاباتی تن به بر گماری احمدی نژاد داد . و
کمترین اعتنایی به اعتراض شجاعانه مهدی کروبی ( درسال 1384) به این نحوه
گزینش نداد . جالب آنکه جناب محمدی در فراز دیگری از سخنانش ادعای بس محیر
العقولی می نماید : * من همه ی سیاست های آقای احمدی نژاد را سیاست نظام
نمی دانم * . از فردی چون اروجعلی محمدی با آ ن سوابق طولانی خدمتش به
این رژیم پذیرفته نیست ، که نداند سیاست نظام یعنی اراده ملوکانه رهبر .
احمدی نژادها فقط مجری بی اراده اوامر اویند ، به همان نحوی که خاتمی بعد
از هشت سال ریاست جمهوری اش گفت : من یک تدارکاتچی بیش نبودم . با این همه
بی اطلاعی از ساختار حکومت ، آقای محمدی در مسند به اصطلاح تحلیل مسائل
مملکتی می نشیند و در هر زمینه ای از سیر تا پیاز نظر کارشناسانه !! می دهد
. به چنین شخص بحرالعلومی چه نامی می توان گذارد ؟
ادعاهای وهم آلود آقای محمدی فقط به مواردی که شمه ای از آن ذکر شد ، ختم
نمی گردد . داستان بافی طولانی ایشان ادامه دارد . در فرازی دیگر از سخنانش
می گوید : * باید از دموکراسی رفع بلا کنیم * . وقتی محمدی صراحتا اذعان می
نماید در همین نظامی که وی از کار گزاران آن است ، فردی به سمت ریاست
جمهوری نه انتخاب که گمارده می شود . در سر در گمی کامل فکری ، در چارچوب
همین رژیم به ارائه به اصطلاح راهکار برای پی ریزی دموکراسی می پردازد وبه
روی مبارکش هم نمی آورد که تصمیم گیرنده نهایی ولی فقیه است . وبا بودن او
با ان اختیارات نامحدود ، سخن از دموکراسی بیشتر به شوخی بی مزه می ماند تا
ابراز نظری که بتوان جدی اش گرفت . به یک باره اروجعلی محمدی کشف داهیانه
ای می نماید : * علت شکل گیری شکاف طبقاتی تورم است * . نه آقای محمدی این
دیگر بکل مزاح با علوم اجتماعی و واقعیت های مسلم تاریخی است . تورم محصول
ساز و کارهای ساختاری نظام سرمایه داری است که در آن شکاف طبقاتی شکل گرفته
است . ونهایتا تورم به ژرفش این شکاف می انجامد . تناقض گویی های محمدی
چنان آشکار است ، که مصاحبه گر که عمدا سئوال های جهت داری می پرسد ، ناچار
می شود . در بندی از پرسش هایش تناقض ها را به ایشان یاد آوری نماید . جناب
محمدی در مقام یک اقتصاد دان متبحر مکتب ندیده ، می گوید : * اینکه دولتی
با بد فهمی و جاه طلبی همه ی در آمد های نفتی را به اقتصاد و چرخه مصرف
وارد کند.... در دامی گام می گذارد که برگشت ندارد * . در اساس نمی توان با
این سخن آقای محمدی موافق نبود . به شرطی که ایشان بر نظر ابرازی شان
صادقانه وفادار بمانند . ولی وقتی می فرمایند : * احمدی نژاد کشور را به
سوی لبه ی پرتگاه برد وپیرو همین مشی در عرصه ی اقتصاد بود * . حال که
محمدی اینچنین تملق حسن روحانی را می نماید آیا سیاست وی در خطوط کلی جز
ادامه همان سیاست های خانمان بر باد ده احمدی نژاد می باشد ؟ اجرای
فاز دوم هدف مندی یارانه ها بنا به دستور صندوق بین المللی پول و نهادهای
امپریالیستی چه تفاوتی با سیاست های احمدی نژاد دارد که آقای محمدی از
احمدی نزاد به بدی یاد می کند و به روحانی ابراز ارادت؟ گویی بر
دروغ های شاخدار آقای محمدی پایانی نیست . می گوید : * آقای روحانی و تیم
فکری اش تولید را محور اقتصاد ایران می دانند * . با عنایت به اینکه حسن
روحانی و همکاران ریز و درشتش دقیقا بر خلاف مدعای سراپاکذب آقای محمدی با
اجرای رهنمودهای نهادهای امپریالیستی در صدد نابودی تولید کم جان داخلی است
. پذیرش اینکه فرماندار اسبق تبریز خود نیز به گفته اش باور دارد ، نمی
تواند محملی منطقی داشته باشد . آقای محمدی می فرمایند: * دولت با نهایت
دلسوزی سعی دارد اقثصاد ایران را از اغما خارج کند * . و در بخش دیگری از
سخنان مفصلش از قول وزیر اقتصاد دولت حسن روجانی می گوید : 5/3 میلیون
بیکار داریم که سال آینده به 5/8 میلیون نفر می رسد . جناب محمدی افزایش 5
میلیون بیکار به خیل عظیم بیکاران کشور را خارج کردن اقتصاد ایران از اغما
می گویند . انصاف را به داوری می خوانم : براین گفته فرماندار سابق تبریز و
اردبیل چه می توان گفت ... ؟ نگارنده به سهم خویش می تواند بگوید
قلم از تفسیر تحلیل درخشان علمی ! وی ناتوان است . ایشان در رهنمودی
برگرفته از کتاب های اقتصادی درجه ی چندم اقتصاد دانان سرمایه داری ، مردم
ایران را اینسان داهیانه ارشاد می نمایند : * ایرانیان باید بدانند که برای
حصول به اهداف والا باید کمتر مصرف کنند وباید بیشتر کار کنند و پول هایشان
را برای فردایی بهتر در جاهایی مثل بورس پس انداز نمایند * .در کشوری با
این خیل عظیم ارتش بیکاران و فقر گسترده که مردم به نان شب خویش محتاجند ،
سخن از پس انداز را جز تمسخر مردم جان به لب رسیده و توهین به شعور آن ها ،
چه می توان نامید ؟
از سخنان اروجعلی محمدی بسیار بیشتر از اینها می شود نوشت و فیض ! برد .
ولی با ذکر همین مختصر از افاضات دانشمند نمایانه ایشان ، می شود به وی و
همفکرانش گفت : چاره درد و رنج مردم نه آنی است که شما و یارانتان در مقام
قیم آن ها ، برای شان تعیین می کنید . موج اعتراضات مردمی برای طلب حق و
حقوق لگد مال شده ی خویش نشان می دهد که زحمتکشان کشورمان برای رهنمودهای
امثال محمدی ها پشیزی ارزش قائل نیستند .
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست