نویدنو:08/08/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

 صدايي كه بايد شنيده شود

 سرمقاله اعتمادملي 7 آبان 1386

 

اخباري كه از تظاهرات گسترده ضدبوش طرفداران صلح و مخالفان جنگ در آمريكا به گوش مي‌رسد، دلگرم‌كننده است. جنبش حاميان صلح در سال‌هاي اخير از پتانسيل و قدرت فراواني در اروپا و آمريكا برخوردار شده است.

نبايد فراموش كرد كه دولت آمريكا در طول دوران جنگ سرد و پس از آن با تبعيت از سياست دشمن‌سازي و عمده كردن آن، سياست دوقطبي را در جامعه آمريكا برجسته نموده بود. در اين سياست آمريكايي‌ها با دوقطبي كردن فضاي سياسي جهان در مقابل ترجيح ثبات در برابر انقلا‌ب، خطر ترويج كمونيسم، اسلا‌م‌ترسي مهارگسيخته، تسليحات كشتارجمعي، خطر گسترش تروريسم و ضربه‌پذيري اسرائيل سعي كرده است، ضرورت افزايش بودجه نظامي و اعزام بي‌وقفه سربازان آمريكايي به ديگر نقاط جهان و پيشگامي در جنگ را به عنوان يك اولويت در سياست خارجي آمريكا و در تعريف منافع ملي خويش منظور دارد. نبايد فراموش كرد آنها با اين سياست سال‌هاي مديدي، عرصه سپهر سياست جهاني را در تسخير برنامه‌هاي خود داشتند. روزي از صدام حمايت كردند و فرداي آن براي مقابله با سلا‌ح‌هاي كشتار‌جمعي به زيرش كشيدند، زماني ديگر از طالبان در برابر خيزش اسلا‌م محمدي(ص) و تشيع علوي حمايت نمودند و ديرزماني با جنگي همه‌جانبه آنها را به محاق فرو بردند. روزگاري از گسترش همكاري‌هاي همه‌جانبه با ژنرال‌هاي نظامي در آمريكاي لا‌تين حمايت كرده و در فرصتي ديگر به اسم برقراري دموكراسي عمليات براندازي عليه ژنرال‌ها را سازمان دادند. اما آنها هيچگاه نخواستند پاسخ دهند، چرا در برابر گزينه مقابله با تروريسم از جنگ حمايت كردند؟ تروريسم پاسخ كور و فضاحت‌باري به برخي سياست‌هاي بيمار و يا تفسيرهاي غيرانساني از برخي تعاريف بشري است اما قطعا ناپسند، زشت و غيرانساني است. هنوز تندروترين و راديكال‌ترين رهبران مذهبي جهان نيز نتوانسته‌اند به صراحت توصيه‌ها و حمايت‌هاي اديان الهي اعم از مسيحيت، يهوديت و اسلا‌م را در باب تروريسم ارائه دهند. اما به اندازه اين فرهنگ شوم و مذموم پديده جنگ نيز مهيب، ويرانگر و غيرانساني است. چه بايد كرد كه دنياي امروز در دستان دو گروه افراطي گرفتار آمده است. از يك‌سو مدعيان انساندوستي و ثبات و امنيت با جنگ به فكر حل معضلا‌ت بشري‌اند و از ديگر سو تروريسم خشن و كور تنها راه‌حل مبارزه با دنياي ناعادلا‌نه و نابرابر شمرده مي‌شود! خردمندان و صلح‌طلبان جهان در حالي كه طبل‌هاي جنگ به صدا درمي‌آيند چه بايد كنند؟ اين مهم‌ترين پرسشي است كه بايد بدان پاسخ داد. اين دسته از متفكران بر اين مدعاي خود پافشاري مي‌كنند كه جهان خسته از جنگ، تخريب محيط زيست، تضييع حقوق زنان و كودكان و نژادپرستي است. زمين ميراث مشترك ما و فرهنگ نقطه مشترك فاهمه ما، همه جهانيان را به سوي صلح، دوستي، گفت‌وگو و زيست انساني فرا مي‌خواند. جنگ‌ها در ظاهر براي غلبه بر پليدي‌ها است، اما در دل خود زشتي و پلشتي بيشتري دارد و آن مرگ انسان‌ها است. ‌ هيچ دارويي براي نجات بشريت، روادارنده مرگ براي انسان‌ها نيست. تروريست‌ها و جنگ‌طلب‌ها دو روي يك سكه هستند، هر دو از موضع حقانيت سخن مي‌رانند، اما مرگ ميراث مشتركشان است. صلح‌طلبان جهان به‌ويژه آمريكا و ايران بايد فريادهاي خود را رساتر سازند كه عفريت جنگ و نزاع خواب را از صلح‌طلبان و مدعيان گفت‌وگو مي‌ستاند. طبل‌ها به صدا درمي‌آيند، اما اين بار نه براي جنگ كه براي صلح. دولت و ملت ايران بارها اعلا‌م كرده‌اند كه خواهان گفت‌وگو و حل مسائل از طريق مفاهمه هستند. صدايي كه بايد شنيده شود. ‌

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics