|
||
خانه - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه | ||
رییس دانا، به معنای «انتقاد از خود» عینیت بخشید |
||
نویدنو:12/7/1385 |
||
رییس دانا، به معنای «انتقاد از خود» عینیت بخشیدهادی پاکزاد Hadi.pakzad@yahoo.com سخنان رییس دانا در گفتگو با سهیل آصفی که تحت عنوان «گفتگو با رییس دانا: گنجی و هیستری چپستیزی1» آمده بود، حرف و حدیث بسیاری را با خود بههمراه آورد که در این میان، این قلم نیز مطلبی با نامِ «چند نکتهی کوچک دربارهی گفتگو با رییس دانا: گنجی و هیستری چپستیزی2» آورد که گلهمند بود از سخنانان ایشان و بیان میکرد که انتظار و توقع از این جامعهشناس و اقتصاددان که متعلق به همهی زحمتکشانِ این دیار است، بسیار بیش از آن است که او در آن گفتگو از خود نشان داده بودند. خوشبختانه پس از چندی، گفتگوی دیگری از رییس دانا با همان جوانِ هوشیار در رسانهها با عنوانِ «چاوز و احمدینژاد در گفتگو با فریبرز رییس دانا: وقتی طشت مذاکرات با آمریکا از بام بیفتد...» درج شد که در آن انتقاد به آقای چاوز و تا حدی هم به کاسترو شده بود! آنچه توجه را در گفتگوی دوبارهی رییس دانا با سهیل آصفی، این جوانِ بسیار دوستداشتنی و حرفهای که باید هر کس در گفتگو با او ششدانگ حواسش را جمع کند!، جلب کرد... اینبار سخنانِ بسیار آموزنده و وحدتبخش رییس دانا بود که به درستی مفهومِ «انتقاد سازنده از خود» را به نمایش گذاشت. بر کسی پوشیده نیست که کشور از دیرباز در شرایط دشوار و آشفتهای بهسر میبرده و امروز از هر زمان دیگر، این شرایط، جدیتر و حساستر است. در این موقعیت که امپریالیسم، و بهویژه، امپریالیسم آمریکا متوسل به هر ترفندی میشود تا در جهت تحمیق تودههای مردمِ مللِ جهان برای جهانی سازیاش بکوشد و در این راه هر وسیلهای را برای رسیدن به هدفش به خدمت میگیرد و آن را قانونی میسازد که همه شاهدِ تهاجمهای پیدرپیاش به اقصا نقاط جهان بودهایم و به روشنی متوجهی اشتهای سیریناپذیرش شدهایم که تا آخر خط برای در بهانحصار درآوردنِ تمامی امکانات مالی و انسانی جهان میآید و اگر راه را مساعد ببیند و دریابد که توانسته است تا پیشروهای مترقی نیروهای کار جهانی را بفریبد و بهخدمت گیرد... لحظهای تردید به خود راه نخواهد داد و تهاجمِ تجاوزکارانهاش را به ایران و یا هر نقطهی دیگر از جهان که در راستای منافعِ مستقیم او باشد عملی میکند، در چنین شرایطی است که باید تمامِ نیروهای ضد امپریالیستی را در یک صف بسیج نمود و عواملِ وحدت میان آنان را، علیرغم تمام تضادها و اختلافهایی که با هم دارند، شناسایی نمود و البته عوامل تفرقه را که آگاهانه و یا غیر آگاهانه خدمت به امپریالیسم را در دستور کارشان قرار میدهند افشا نمود و بیشترین سمت و سوی حرکت را به سوی مبارزه با اهدافِ بربریتخواهانهی امپریالیسم سوق داد. بهنظر میرسد که نباید تردید نمود که مبارزه با امپریالیسم پیوستگی گسستناپذیری با مبارزهی عوامل ارتجاعی داخلی در هر کشوری دارد. اما باید پذیرفت که این عوامل ارتجاعی داخلی، برای همیشه در حالتِ ایستا و سکون قرار ندارند. آنان نیز بر اثر شرایط جا عوض میکنند و تغییر مییابند و حتا بهندرت پیش میآید که گاهی به ضد ماهیتِ خودشان تبدیل میشوند. آن کس که داستان «خانهی دایی یوسف» را مینویسد و حربهای مفت و مجانی در اختیار عواملِ آمریکایی قرار میدهد که بخشهایی از چنین نوشتههایی را برای بنده و جنابعالی هم ایمیل کنند... تا ارشادمان سازند، حکایت را تا آخر بخوانید که داستانِ تغییر ماهیتها چپ و راست نمیشناسد!!. این سخن بدان خاطر آمد که باید پیشکسوتانِ، بگوییم چپ، بر هوشیاری خود دوصد چندان بیافزایند و جایگزینی تضادها را که براثر مجموعِ تغییرات و تحولات شرایط بهوجود میآید متوجه باشند و همه کس و همه چیز را یککاسه نکنند. پس باید پذیرفت که اگر همراه با دقت و انتقاد رییس دانا به رفتار و عملِ کاسترو و چاوز نکاتِ یاد شدهی فوق را نیز از نظر دور نداریم، آنگاه دقیقتر میتوانیم منظور از انتقاد به آنان را که همان کنجکاوی برای درک صحیحترِ تضادهای حاکم در شرایط کنونی است، متوجه شویم. سخن این است که باید «معیاری» وجود داشته باشد تا براساس آن معیار کس بداند که در کجا قرار گرفته است. تردید نیست آنانی که معیارشان، محو کاملِ استثمار انسان از انسان است، کسانی هستند که توانستهاند درک روشنی از علل تحقیر بشریت بهدست دهند که آن چیزی جز ستم و استثمار انسانها نیست. اینان، شیوههای انسانی از تجربهی تمامی مبارزان را در طول تاریخ به خدمت میگیرند و وجوه مثبتِ انقلاب کمون پاریس و شوروی و دیگر انقلابها و تحولها را ارزشمند میدانند و بررسی انتزاعی و مسخرهی «خانهی دایی یوسف» را که بهرهبرداران آن میخواهند بگویند که باید بشر را چاپید و او را در اسارتِ دموکراسی امپریالیستی قرار داد بهباد ریشخند میگیرند و اعتقاد دارند که انسان میتواند فاصلهی خود را با توحش که همان زندگی در اسارت و حاکمیتِ «سرمایه» و جهان امپریالیستی است، بیشتر و بیشتر گرداند. در چنین آشفتگیِ معیارها، که هر یک در مقاطع خود وجهی از واقعیتها و حقیقتها را نیز با خود دارند، تکلیف نیروهای مورد تهاجم قرار گرفتهی چپ چیست؟ تکلیف مشخص است: بدون شتاب و هرگونه تحریکی باید توانست نقش تضادها را دریافت و جابهجایی آنها را متوجه شد و هیچ عاملی را که در راستای مبارزه با امپریالیسم قدم برمیدارد تضعیف ننمود و در همین حال باید که توانست عواملِ پنهانِ امپریالیسم را که به آتش دامن میزنند و دانسته و ندانسته در شعلههای جنگِ امپریالیستی هیمه میاندازند پیدا نمود و افشایشان کرد و اجازه نداد تا امپریالیسم بر استمرارِ مناسبات بردگی حاکم برجهان امروز موفق شود. از این قسمت که رد شویم، به جوهر موضوع میرسیم که همان انگیزهی اصلی این نوشته شد: ملاحظه وتعمق در گفتارهای بیپیرایهی رییس دانا از اینرو با ارزش است که با هوشیاری هم حرفهایش را زده است و هم نقدی سازنده و آموزنده از خود بهجای گذاشته که برای همهی دوستدارانِ اندیشهاش میتواند سرمشق بسیار ارزندهای باشد. عمدهترین بخشهای گفتار ایشان را بدون هیچ تفسیری در اینجا میآورم تا بر ضرورتِ تعمق بیشترِ آنها تأکید شده باشد: «- بله، بحث بسیار جالبی است.اتفاقا ما در گفتگویی که در مورد آقای گنجی با هم داشتیم در بخشی از گفتگو، من گفته بودم خاتمی کیه؟ سروش کیه؟ کدیور کیه؟...» - حتا گفتید سحابی کیه! «- بله، احترام و ارادات من به آقای سحابی حد و حصری ندارد. حالا به سروش انتقادات جدی وارد است. کدیور دوست من است. دو نفر در این رابطه به من اعتراض جانانهای کردند. من باید همین جا آن را توضیح بدهم چون به بحث ما هم مرتبط است. یکی از آنها رفیق عزیزم جناب آقای عمویی بود که گفتند درست است که متحدین ما مردم و طبقهی کارگر هستند ولی تو چرا با این گویش تند دوستان و متحدین ما را برای مبارزهی آزادیخواهانه رنجاندی. دیگری آقای اشکوری در کوه این گله را از من کردند. من میپذیرم که در گفتههای خود شتاب زده عمل کردم. - نه!،نه سهیل حق با تو است. تو که از من جوانتری نسبت به من که از تو مجربتر هستم در این مورد حرف درستتری میزنی. ما نیازی نداریم به کسی توهین کنیم. نیازی نداریم برای بیان مقصود خود از ادبیات لمپنی استفاده کنیم. من یک بار به آقای عمویی گفتم لجم در آمده این حرفها را زدم، ایشان در نهایت مناعت و متانت به من گفتند تو نباید لجت بگیرد فریبرز! تو باید خودت را نگه داری. با همهی اینها بگویم من ادبیات آقای چاوز را قبول ندارم. اما ببینید جوهرهی حرفهایی که در مورد جورج بوش میگفت چه بود. عملکرد بوش و نومحافظه کاران شیطانی است. شیطانی است که دارند الان حقوق بشر را در ایران فدا میکنند تا آخوند اتمی نبینند و بتوانند خودشان و نیویورکشان را زیر فشار افکار عمومی نجات دهند. شیطانی است که در این سو این همه جنایت هر روز در عراق انجام می گیرد و آنها در بازی خود با حاکمیتهای خودکامه، عربستان سعودی را با آن وضعیت میپذیرند و در همان زمان به دولت کاسترو در کوبا فشار میآورند. اما آنقدر درد و فشار زیاد است که وقتی هیچ کار نمیتوانی انجام دهی، حرفت را هم که نمیتوانی به راحتی بیان کنی، همهی اینها برخی اوقات از حد و تحمل انسان فراتر میرود. بابت همهی اینها من حرف رفیق عزیزم عمویی را دوست میدارم که گفت تو حق نداری اینگونه حرف بزنی! ادبیات چپ یک مقدار با ادبیات گروههای مردم محروم که به علت محرومیت و فشار لحنشان زمخت و خشونت آمیز شده مانند دست کارگران، یک مقدار با ادبیات آنها آمیخته است. خیلی هم نمیشود بگویی باید بهداشتی و در تنضیف و... حرف بزنید... - ببین حرف تو کاملا درست است. شما باید به ما بگویید از این واژه ها استفاده نکن. اما در عین حال باید متوجه باشید که چه رنج و دردی بر دوش نسل ما و شما سنگینی میکند. همه مثل رفیق عزیزم آقای عمویی آن زیبایی کلام و تسلط زبانی را ندارند. درد ما زیاد است. اما من معتقدم که نباید خیلی هم به خرده بورژوازی فرصت داد که بخواهند با سو استفاده کردن از این لحن،اصل کلام را تحت الشعاع قرار دهند. من میدانم که حرف شما درست است. ما باید خویشتنداری داشته باشیم اما اعمال این خویشتنداری به این معنا نیست که برویم در تلهی این جریانها... چون به هر حال توجه داشته باشید که دنیا، دنیای خشنی است. خشونت آقای چاوز از کشتارهای اسرائیل در جنوب لبنان بیشتر نبود. همهی آنها که این اعتراض را میکنند باید به این نکات توجه کنند. تو که این اعتراض را میکنی فرق دارد. آقای عمویی فرق دارد. آقای زرافشان فرق دارد. اشکوری و سحابی هم انتقاد میکنند. شماها فرق دارید. اما آن قماش دیگر دنبال چیز دیگری هستند. من وظیفهام این است که اینجا حرف تو را تایید کنم . مخالفتی ندارم و سعی میکنم خودم را هم اصلاح کنم.» ـ تأکید از اصل نیست ـ زنده باد رییس دانا دوست و رفیقِ شجاعِ تمام نیروهای کارِ متخصص و غیر متخصصِ فکری و فیزیکی ایران و جهان. 1- درج شده در سایت اخبار روز، نوید نو و... 2- درج شده در سایت اخبار روز و فرهنگ توسعه
|
||
Free Web Counters & Statistics |