نویدنو:27/11/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

نیروهای مذهبی وتوان فکری

مهندس سهراب مژده
مقاله رسیده

غالب نيروهای مذهبی فعال ايران، بعد از سه دهه ی حاکميت و تجربه!، هنوز فاقد پايه و توان فکری لازم برای درک ساده ترين مسائل گره ای زيرين اند!
ـ ضرورت صلح
پيشرفت همه جانبه ی يک کشور تنها درسايه ی صلحی پايدار امکان پذير است. برای دستيابی بدين مهم، سکان ورهبری کاربايد در دست افرادی آرام و مجرب، پر شور وبی هياهو، ودارای منطق وتخصص سياسی، بی باک و ميهن دوست قرار گيرد. اين ميدان را جائی برای ماجرا جويان و هوچی گران و خودنمايان نيست. اينجا سرنوشت ملتی چون ايران و ايرانيان در ميان است که بازيچه ی کوته فکران سبک سرنميتواند باشد!
ـ آزادی پندار، کلک و گفتار
تمامی دستاوردهای بشری، در عرصه های علوم و تکنيک وهنر وادب وتحولات سيستم های اقتصادی_اجتماعی و غيره، حاصل آزادی های نامبرده اند و نميتوان از روند رشد طبيعی آنها ، نی با دوختن دهان فرخی يزدی، ونی اجباردر نفی واقعيتهای خارج ذهن از زبان گاليله و احسان طبری، جلوگيری کرد.
ـ آزادی احزاب
آزادی احزاب به مفهوم ايجاد احزاب فرمايشی نيست.
بعد از انقلاب مشروطيت تا بامروز بسياری از احزاب، بدون پشتوانه توده های مردم، اعلام موجوديت کرده اند که روز تولد و مرگشان يکی است. سخن من با کسانی است که پيراهنی در بعد زمان کهنه کرده و چهره هاشان جايگاه خيشهای زمانه است. تشکيل احزاب با اين روشها شايسته ی تيز هوشان تجربه اندوخته واهل قلم وانديشه می نباشد، ورنه آرزو بر جوانان عيب نيست؛
ـ آزادی تشکيل سنديکاها و اتحاديه های مستقل کارگری، شوراهای مستقل و ديگر سازمانهای صنفی
تشکيل اين سازمانهای مستقل براساس ضرورتها و مشکلات روزانه کارگران استواربوده و شکل سازماندهی آنها نيز سنتزی است از تجربيات طبقه کارگر و ديگر زحمتکشان در ايران و جهان. اين مقوله نی ره به رمل و اسطرلاب ميبرد و نی در آن جايگاهی برای دلق و سجاده است.
ـ آزادی تشکيل تعاونی های مستقل توليدی، مصرفی و خدمات
اين شکل سازماندهی اجتماعی _ صنفی نيز ذهنی نيست وضرورتهای روزانه هم ميهنان ما، با درس گيری از تجربيات جهانی، اهرمهای تشکيل آنها را ايجاد ميکند.
شايان توجه است که سازماندهی تمامی تشکيلات نامرده در قانون اساسی ميهن ما تصريح شده
است.
ـ برابری حقوقی زنان با مردان
سنگسار کردن زنان، ودر نظر گيری زنان ازنظر حقوقی همانند نيمی از مردان، تنها ميتواند از انديشه جاهلان بدوی نشات گيرد. ايران کشوری است که در آن انقلابی بزرگ رخ داده و اگر زنان آن توانسته اند، امروز در محيط دانشگاهی، فضای بيشتری از گذشته بدست آورند اين تنها اميد ما را به تربيت فرزندانی دلسوز تر برای آينده ی ميهن مان افزايش ميدهد.
براستی افرادی با چنين انديشه های قرون وسطائی در برابر مادران خويش شرمسار نمی شوند؟ شما چگونه بخود حق ميدهيد خود را از پروين اعتصامی ها، فروغ فرخزاد ها وسيمين بهبهانی ها، اين روح و جان توده های زحمتکش ايران، برتر تصور کنيد؟
ما با مبارزات موکراتيک خويش اجازه نميدهيم که جاهل ترين رمه های انسانی حقوق زنان ميهن ما را پايمال کنند.
ـ تضاد جمهوری اسلامی ايران با ايالات متحده ی آمريکا وکشورهای غربی تضادی پايه ای و سيستمی نيست.
سيستمم اقتصادی_توليدی ايالات متحده ی آمريکا سيستمی است سرمايه داری پيشرفته از نظرتکنيکی وشيوه ی سازماندهی، که در آن در مرحله ی کنونی امپرياليستی خويش، انحصارات بزرگ، بانکها، شرکتهای قدرتمند بيمه و بازار بورس و غيره فرمان ميرانند.
سيستم اقتصادی_توليدی ا يران هر چند از ديدگاه بانکها، شرکتهای بيمه ، بازار بورس وغيره دوره ی کودکی خويش را طی ميکند، هيچ مخالفت سيستمی با سيستم توليدی واجتماعی ونئوليبراستی آمريکا ندارد.
باید بدين نکته توجه داشت که در عرصه ی مبارزات جهانی دو سيستم اقتصادی_توليدی در مقابل هم قرار دارند. علاوه بر کشورهای شناخته شده ی سرمايه داری که بر روی مسائل اصلی اقتصادی_سياسی متحدئد، گروهی از کشورها نيز همانند کوبا، ونزوئلا ، بوليوی و غيره خود را همانند آلترناتيوی اقتصادی مطرح ميکنند که قبل از هر مسئله ای به آزادی های فهرست شده ی بالا، بدون قيد و شرط، احترام ميگذارند؛ بگونه ای که مردم اين کشور ها دولت و پارلمان را از آن خويش ميدانند.
جمهوری اسلامی ايران با نقض آزاديهای نامبرده و سيستم توليدی غير قابل تعريف خويش و با قوانين اجتماعی چادر نشينان بدوی نميتواند خود را همگام اين کشورها تصور کند. مخافت ايران نيز با آمريکا مبنی بر بدست آوردن قدرت بيشتر در منطقه و تنها رشد مذهب شيعه در منطقه است که اين اهداف با خواسته های صلح طلبانه ی زحمتکشان کشور ما همخوانی ندارد.
ـ عدم رشد لازم ايران در سه دهه ی حکومت جمهوری اسلامی تنها بعلت دشمنی کشورهای غربی نيست.
آيت الله يوسف صانعی در مصاحبه ی اخير خويش(20 ّبهمن۸۵) با خانم کريستين امانپورخبر نگار CNN در رابطه با دموکراسی گفت:" دموکراسی واقعی در زمان مهدی موعود محقق ميشود". راستی بزرگان! جمهوری اسلامی از طرح اين گونه راه حلها شرم نميشناسند؟.
فکر نميکنيد که اگر کشورهائی امثال چين، هند، برزيل و غيره، با حدود سه ميليارد جمعيت،
که در زمانی کوتاه توانستند بازارهای جهانی را تسخير کنند و يا شاخص های رشد اقتصادی بالا داشته باشند، اگرهمانند بزرگان جمهوری اسلامی دچار امراض روحی ميبودند چه بر سر مردمان آنان می آمد؟ فرهنگ مداحان منبر، فرهنگ کسانی که حتی يکروز کار مفيدغير مصرفی برای جامعه انجام نداده اند چگونه ميتواند برای مشکلات بغرنج اجتماعی و اقتصادی و حقوقی جوامع امروز راه حل نشان دهد؟ مشگل جامعه ی ايران تنها در دشمنی غرب نيست، بلکه عقب آفتادگی فکری حاکمان آن نيز دارای اهميت ويژه ايست. عقب افتادگی تا جائی که همه ی مذاهب در رد يابی قديسان خويش در آسمانها سير ميکنند اما مذهب ما در چاهی بدنبال قديس خويش ميگردد. بخشگی شانس!
ـ بدون همکاری وهمدلی نيروهای مترقی و دمکرات مذهبی و نيروهای لائيک ميهن دوست و صلح جو ساختن ايرانی مدرن و پيشرو غير ممکن است
انحصار طلبی، زندان و کشتار و تبديل دگرنديشان به توابان، و درتکميل اين سيکل حتی طرد و شکنجه ی دگر انديشان خودی همانند آ يت الله منتظری و انديشمندان شجاع مذهبی کشورمان امثال دکترگنجی، درمدت حدو دسی سال حکومت جمهوری اسلامی، بيانگر اين حقيقت است که بدون همکاری و همدلی نيروهای مترقی و دمکرات مذهبی و نيروهای لائيک ميهن د وست ساختن ايرانی مدرن و پيشرو و شايسته ی اين نام غيرممکن است.
مشکل اصلی اينست که نيروهای مترقی مذهبی، بعلت کم تجربگی خويش در عرصه های سازماندهی و سياسی ودر عين حال پيروی از يک سيستم فکری مريدی گری وتقليد از بزرگتران و يا صاحبان مقام مذهبی، خجولانه عمل کرده و قادر نيستند بشکل جدی وآنگونه که ضرورت انقلاب ايران ايجاب ميکند هويت و استقلال خويش را نشان داده ونقش شايسته ی ای در تحولات مثبت جمعه ی ما ايفا کنند؛ و درست بهمين سبب تک تک قربانی ويا تکفير شده و گام به گام قدرت برشی خويش را از دست ميدهند.
نيروهای مترقی و روشنفکران مذهبی ما هنوزحتی ازمطالعه ی آثار انديشمندانی چون دکتر تقی ارانی، که چه شجاعانه در دادگاه رضا خان قلدر از حيثيت مردم ايران دفاع کرد، و بدنبال آن قربانی شد، دچار ترديد و وحشتند؛ ويا از شناختن خسرو روزبه، ازرهبران سازمان اقسری حزب توده ی ايران، بعنوان قهرمان ملی ا ايران، قهرمانی که در خطرناکترين مرحله ی مبارزاتی وسرکوب نيروهای دمکرات و ميهن دوست از طرف محمد رضا شاه، چه عاشقانه جان سپرد تا غرور ملی ما را ز نده نگهدارد وتعالی بخشد، سر باز ميزنند.
چرا اين فرزندان وعاشقان پاک مام ميهن را کاين خاک چه پر درد ميزايد و ميپرورد درآغوش خويش نمی کشيد ! بدانان غريبه منگريد و جداگانه بخاکی دگر مسپاريدشان، کاين بر غم آنان و بازمانده هاشان می افزايد!
چرا از درک اين حقيقت روشن قاصريد که اينان وهزاران انديشمند لائيک در خاکی که کشتزار انديشه و ايمان است، همانند انديشمندان پيشرومذهبی امثال محمود غزالی ها، عين القضات ها، شيخ اشراق ها و گنجی ها و هزارانی ديگر، از فرزندان افتخار آفرين ميهن مغرور ما هستند .

اين سياهه ی "سايه" بجاست که ميگويد:
بنشينيم
و
بينديشيم!
اگر نيروهای مذهبی ييشرو و نيروهای لائيک ميهن دوست، انديشمندان و قهرمانان خويش را عاری از تعصبات ايدئولوژيک از آن خود بدانند و بين آنها ديوارهای مجازی نکشند ، ما بدون ترديد، بر دوش بزرگان وقهرمانا ن بيشتری جای خواهيم گرفت و آنجاست که بی ترديد ايران قادر خواهد بود چشم بر افقی دور تر گشايد وآرزوی ديرين مان را، که ايرانی آزاده و دمکرات است، پايه ريزی کند!

هر جا که هستيد،
هرکار که می کنيد،
هرگونه که می انديشيد
سرفرازی شما
سرفرازی من است
!


۲۵بهمن ۸۵ . ۱۴فوريه ۲۰۰۷
مهندس سهراب مژده

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics