نویدنو:23/09/1391  

 

نویدنو23/09/1391 

 

 

جبهه سندیکایی طبقه کارگر اروپا

 «CGT» بر سر دوراهی

برگردان : ح - امید

 

 

اکنون بیش از یکسال است که در درون مقرCGT در«مونترو ویل» ، طوفانی با موضوع جانشینی «برنارد تیبولت»،  در راس سازمانی که همیشه اولین سازمان سندیکایی فرانسه بوده ، جریان دارد . 

گردهم آیی از پی گردهم آیی برگزار میشود . رسانه ها ، فرصتهای استثنایی در جهت تنزل دادن موضوع به وجود   « یک اپوزسیون خودخواه » به چنگ می آورند . در حالیکه اکنون از زمان الحاق CGT به کنفدراسیون اروپایی سندیکاها (CES که از جانب اتحادیه اروپا در بروکسل تأمین مالی میگردد) ، بیش از ده سال است که رهبری کنفدرال اقدام به دوُر انداختن میراث طبقاتی آن میکند .

با وجود این ، در زمان الحاق به CES ، آنچه را که می رفت اتفاق بیفتد ، می شد  پیش بینی کرد . CGT می رفت که CES ، این وارثِ کنفدراسیون اروپایی سندیکاهای آزاد (پایه گذاری شده توسط سیا CIA) و سازمان اروپایی کنفدراسیون بین المللی سندیکاهای مسیحی (پایه گذاری شده توسط واتیکان) را به سازمانی مبارز تغییر بدهد !

در واقع الحاق به CES وسپس شرکت در رهبریت آن (ژول. دکایلون ، معاون دبیرکل) ، به تحقق آنچه که غیرممکن به نظر میرسید و آنچه که با ایجاد «FO» (گروه منشعب از CGT) در سال 1947 ناکام شده بود ، امکان داد : «سندیکالیسم تجمیع شده» و اتحاد دوباره سندیکاهای فرانسه از بالا با رهبریت CFDT(کنفدراسیون دموکراتیک کار فرانسه»  بر مبنای یک خط مشی رفرمیستی و سازشکارانه .

اجماع سندیکایی در اروپا ، استقلال و اقدامات را تنها در چهارچوب اتحادیه اروپا ضایع میکند ، تمامی این انحرافات از مسیر اندک اندک اتفاق می افتند : هنگامیکه در بحبوحه تدارک 49مین کنگره CGT ، «دفتر کنفدرال» یک تخقیق و بررسی در سطح همه اتحادیه های عضو و هم پیمان خود  براه انداخت ، پشت پرده آشکار گردید : « عده ای در خط مشی کنفدرال با ما موافقند . اما در زمینه و درسطح سندیکاها ، این خط مشی مورد قبول نیست .» ; در طول همین کنگره (49) ، بازدید پیش بینی شده « فرانسوا. شررک» دبیرکل CFDT ، از ترس سروصدا در آخرین دقایق لغو گردید !

آنچه که کم کم روی میدهد ، حاکمیت تقلید شده از « سندیکالیسم آنگلوساکسون » برضد دموکراسی سندیکایی واقعی می باشد ، با ارگانهای منتخب (کمیسیون اجرائی و دفتر کنفدرال) ، در رقابت با کابینه ای وابسته ی کم و بیش ملاحظه کار که سردسته آن کسی جز «ژاک.لو. دیگو» نیست . کسی که بدون شک از زمانیکه دفتر کنفدرال را ترک کرده ، قدرت چندانی در CGT نداشته است .

با این همه این «رفیق» تمام تعهدات مربوط به استقلال را که کارگران از یک رهبر سندیکایی انتظار دارند ، برآورده نمی کند . او بخصوص از سالها پیش در مدیریت موسسه « حفاظت اقتصادی اروپا» به رهبری  فیلیپ هرزوگ  که تمام و کمال وابسته به موسسه «ساختار اروپایی» و موسسه « سرمایه – کار » می باشد ، شرکت می کند ، در کنار همه برگزیدگان کامل سرمایه داری ،  در کنار روسای بزرگ و خدمتگزارنشان : ژان پل . بایلی (مدیر گروه پست) ، ژان.گاندیس (نایب رئیس شورای سرپرستی کمپانی سوئز) ، مارسل.گرینارد (معاون دبیرکل کنفدراسیون دموکراتیک کار فرانسه) ، فرانسیس.مر (مدیر شرگت فراملی صفران و وزیر سابق اقتصاد) ، میشل. پبرو (رئیس شورای نظارت بانک تولید وخدمات) ، فرانک. ریبورد (مدیرکل شرکت فراملی دانون) آلن. لامسور (عضو پارلمان اروپا) و سایرین.

نفی مبارزه طبقاتی ، اقدام به گفتگو بین "باصطلاح" شرکای اجتماعی(سرمایه – کار) ، پشتیبانی از اتحادیه اروپا و تمام لوایح آن . نتیجه اینکه دنیای کار در تمام تاریخ خود ، اینچنین عقب نشینی را به خاطر ندارد .

بنابراین ، امروز مشکل CGT ، دانستن اینکه آیا جانشین  «برنارد. تیبوله» باید مرد باشد یا زن ، از این و آن سازمان هم پیمان بیاید یا از فلان سازمان متحد ، نیست . طبق قرارِ ماه نوامبر و تصویب کنگره تحت کنترل : "مسئله اساسی ، جهت گیری بمنظور فراهم آوردن و تولید دوباره یک سندیکالیسم پیروزمند برای فرانسه می باشد ."

پس باید روشن باشد که چرا روحیه ای که طی یکسال  بشدت در راس سازمان همانند یک اپوزسیون و رقیب افراد ظاهر گردیده ، و بحث منابع که به ترازنامه های 15سال مربوط می شود ، و همچنین بحث جهت گیری برای تغییرات عمیق ، در تمام CGT ، بخصوص بعد از عقب نشینی در مبارزه سال 2012 در مورد بازنشستگی ها ، به حد بلوغ و پختگی می رسند .

در بحران شدیدی که ما آنرا با عواقب بسیار سنگین اش برای کارگران طی می کنیم ، "مشکل مرکزی" برای CGT ما و همچنین برای مجموعه کارگران ، سرنوشت ساز است .

·     یا CGT در پناه کنفدراسیون اروپایی سندیکاها (CES) از سندیکالیسم  نوع آنگلوساکسون ِ تحت کنترل و تجمع یافته در رده های بالا ، در حالی که از طریق فدرالیسم چند تکه گردیده ، تقلید و پیروی می کند .

 

·     یا CGT از سر می گیرد : از یکسو ، دفاع سازش ناپذیر از مطالبات کارگران . و از سوی دیگر ، توسط سندیکالیسمی با ساختارهای پایه ای ، مشارکت و فدرالیسمی را بر مبنای اهداف مشترک ، و در ورای آن  مطالبات ویژه ی " پایان استثمار و اجتماعی کردن ابزارهای تولید و مبادله " را در هماهنگی لازم با تحولات دنیای کار ، بدون مخدوش کردن ذهن در عرصه پیکار ، همراه با فداکاری در راه مطالبات و الزاماتی که تغییر ناپذیرند : " منافع کارگران و مبارزه طبقاتی !"

پنجاهمین کنگره کنفدرال آینده ، باید آماده یک  رودرروئی و تصادم شدید  آرا بوده و کنگره ای برتر باشد . به همین جهت آن به تمام مبارزانی که آنرا تدارک دیده اند ، تعلق دارد . مبارزانی با این خواسته که : تایید نمایندگان کنگره ، بعد از مباحثه در مورد جهت گیری و مطالبات آنان ( آنطور که رسم شده ) ، از بالا تحمیل نشود . و اینکه هیچ نماینده حتی با فرض احتمال کم ، آنطور که در کنگره اخیرِ " پیمان اقتصادی " در پواتیه رخ داد ، با گاز اشک آور گارد محافظ ، مورد استقبال قرار نگیرد .

در تمام عرصه های زندگی مشترک ، نیاز دموکراتیک گسترش می یابد . CGT باید بطور کامل  درون این جریان و خواست مردمی قرار گیرد . این تقاضا را « ژان پیر . دلانویی » کاندیداتور CGT در هنگام  چهل و نهمین کنگره ،  علی رغم عدم پذیرش مستبدانه ( که او را قربانی نمود ) برجسته کرد .  

آری ، پنجاهمین کنگره باید شروع جدیدی را پایه ریزی نماید .

منبع : سایت WFTU

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter