نویدنو:05/08/1391  

 

نویدنو05/08/1391 

 

 

آقای سپیداری ونامه سرگشاده اش - سیاووش  شکیبا و پاسخ اش

کیان ارثی

کنون اگر زخنجری میان کتف خسته ام/ اگر که ایستاده ام/ ویا زپا فتاده ام / برای تو،به راه تو شکسته ام

اگر میان سنگهای آسیا / چو دانه های سوده ام / ولی هنوز گندمم / غذا و قوت مردمم

همانم، آن یگانه ای که بوده ام   (کسرایی)

رفیق احمد سپیداری هما نگونه که اظهار داشته اند در دشوارترین دوران زندگی حزب توده ایران و درست در زمانیکه به قول رفیق "سایه" ، همه چیز "کن فیکون" شده بود به صفوف حزب ما پیوسته اند، که خود نشان از ایمان پرشور و عزم استوار ایشان در جهت پیکار برای تحقق اهداف و آمال انقلابی حزب توده ایران بوده و در خور ستایش و احترام است.

در آن روزهای بسیاردشواردر شکنجه گاههای رژیم ولایت ، در آن روزهای تاریکتر از سیاه ترین شبها که همه از خود می پرسیدند"به که دست دوستی بدهیم    که نه دست ماند و نه دوست"، رفیق احمد از جمله افرادی بود که دستش را برای همراهی در مبارزه ، به سوی حزب توده ایران دراز کرد، که براستی راز ماندگاری حزب بزرگ و توده ای ما این بوده که در دشوارترین و طاقت فرسا ترین روزهای مبارزه و پیکار ، همیشه مبارزانی بوده اند که پرچمهای به زمین افتاده را دوباره برداشته و بر افراشته اند.

رفیق احمد عزیز، علیرغم آنکه شما در نوشتار خود، هر آنچه را که در مورد رفیق عمویی به احترام و نیکی ابراز کرده اید، دوباره تمامی آنرا باز پس گرفته اید ، و لی من آنچه را که در باره شما،  که در بحرانی ترین روزهای عمر حزب ما ، به حزب توده ایران پیوسته اید، گفتم ، بی شائبه و از صمیم قلب است و روی ماهت را می بوسم.

عمویی، رکورد  طولانی ترین دوران زندگی در زندان را ، بین تمامی زندانیان سیاسی جهان با خود دارد و پیش از 38 سال از عمر خودرا در زندانها و بیغوله های شیخ و شاه گذرانیده است و آنچه که بر سرش آمده، و یا در مورد دیگر آزادمردان و مبارزان راه بهروزی محرومان میهنمان دیده و یا شنیده است، تابلویی است به وسعت و گستردگی تمام ایران .در این تابلو از یک طرف پایمردیها ، ایستادگیها و جانفشانیهای پاکباخته ترین و شریف ترین فرزندان دلاور خلقهای ایران و همرزمان توده ای او و از طرف دیگر رذالتها و پستی ها سفا کیها و نامردمی ها، دروغ و دغل بازی ها، دام گستریها ی رنگارنگ دشمنان مردم  نقش بسته است، و حتماً در این دوران طولانی خودش نیز در دام این گونه شیادی ها و دغل کاری های رنگارنگ پلیس سیاسی و گزمگان حکومتی افتاده باشد و لیکن همیشه توانسته خود را از این دام ها رها سازد. راز ماندگاری و محبوبیت و احترام مردم به او نیز در همین است. آری " به دام و دانه نتوان گرفت مرغ دانا را".

رفیق عمویی با چنین پیشینه پرفراز و نشیب و گذر از معبرهای دشواررنج و شکنج زندگانی سیاسی خود و همرزمانش ، امروز دوران کهولت وپیری خود را می گذراند. بسیار متاسفم که یاران و رفیقان و دوستانمان به خود زحمت نمی دهند در موردایشان  بیشتر تامل و تعمق نمایند و او را آنگونه که بوده و روزگار گذرانیده بشناسند و درک کنند، او را تنها در آن قاب کلیشه ای اوایل سال 62 در تلویزیون جمهوری اسلامی و پس از تاثیرات بی نهایت مخرب "شکنجه های جسمی و روحی خارج از حد تحمل و توان انسان والبته به کمک داروهای روان گردان"، ملاقات نکنند، آنهم در زمانیکه سالها است که تشت این پلیدی و پلشتی رژیم خمینی از بام افتاده است و همه می دانند گزمگان خمینی با استفاده از آخرین دستاوردهای شکنجه های حیوانی مداوم، "کارگردانان وجلادان" آن شوهای پلید تلویزیونی بودند. البته هر کس، با قدری تامل و تعمق در همان روزها به این شوهای تلویزیونی نگاه می کرد می توانست فوراً به این نتیجه برسد که "می خواهند به دست ما هلاک ما سامان دهند"

رفیق احمد، باید دشمنان حزب را بهتر وبهتر بشناسیم. متاسفانه دشمنان حزب ما در بین دشمنان کمونیزم در جهان، ازغدارترین ، وحشی ترین و بی پرنسیپ ترین در روزگارند. از آنهمه "عزیزان فرهیخته و پیران دانشمندو آموزگاران در بند" حزب ، فقط رفیق عمویی بجا مانده است و شما می خواهید بدون در نظر گرفتن مسیر زندگی رفیق عمویی، به خاطر اینکه نشریه ضد توده ای "راه توده" که اهداف ضد توده ای خود را در پشت تصویر همه رفیقان و عزیزانمان از جمله عمویی، پنهان کرده و می کند و به دروغ پردازی و"شامورتی" بازی، سخت مشغول است، ازاو می خواهید برای مبارزه با "راه توده" به میدان آید و اگر نتوانست یا به هر دلیلی چنین نکرد"از عمویی عبور خواهید کرد". این چنین شیوه ای، همان نتیجه ای را می دهد که دشمنان حزب ما و "راه توده" قبل از همه در انتظار آن است.

این روش، افتادن در دامی است که راه توده آن را پهن کرده است، راه دیگری باید رفت. باید همه انرژی تبلیغی، تهییجی، توضیحی خود را صرف پیدا کردن راه های پیوند با زحمتکشان میهن و تشریح مطالب بسیار مهم مندرج در "طرح برنامه حزب برای کنگره ششم" کنیم واین طرح وبرنامه را در معرض قضاوت عموم قراردهیم و از همه گروه های سیاسی بخواهیم که برنامه و طرح خود را برای برون رفت از اوضاع بحرانی میهن ارائه نمایند تادر مورد آنها بحث وگفتگو شود.

به نظر نگارنده این سطور ، رفیق کریمی در نوشتار خود آرزوو امیدش را بدرستی مطرح می کنند که "رفیق عمویی بتوانند در شرایطی قرار گیرند تا از شیادی های "راه توده" در سو استفاده از شخصیت و احترام اجتماعی خویش جلو گیرند."

اما رفیق سیاووش شکیبا (که ظاهراً "تازه توده ای" هم نیست) در پاسخ خود به نوشتار" رفیق احمد" اظهار نظراتی در خصوص موازین سازمانی حزب توده ایران بیان داشته اند که مغایر اساسنامه حزب و مغایر موازین سازمانی حزب طبقه کارگربوده و چنین اظهاراتی از یک رفیق قدیمی شگفتی آور است.ایشان می نویسند:

"حال در شرایطی که رابطه دستکم بخشی از اعضا با رهبری قطع است وامکا ن جاری شدن نظریات این بخش از توده حزبی در زندگی حزب جریان ندارد چگونه می توان از توده ای های داخل کشور که نظریات دیگری دارند خواست که بدون هیچ حقی از تصمیمات مرکزی اطاعت کنند که نه در انتخابش نقشی داشته اند ونه در تصمیم گیری هایش ؟"

این البته شرایطی ویژه است که راه حل های ویژه ای را هم می طلبد .

از رفیق شکیبا سوال می کنم که آیا از شکل فعالیت رقفای حزبی داخل ایران دراختناق "آریامهری" دهه 50 اطلاعی دارند؟ رفقایی که درچارچوب تشکیلات غیر متمرکز و در چارچوب سیاستهای ارگان مرکزی حزب فعالیت می کردند، بدون برخورداری ازامکان ابراز نظردر خصوص بحث های جاری در زندگی حزبی، اگر خود را توده ای می دانستند ، البته باید در چارچوب تصمیمات ارگان رهبری حزب فعالیت می کردند و قطع رابطه با رهبری حزب توجیهی براتخاذ مواضعی غیراز مواضع ارگان مرکزی حزب نمی توانست باشد. البته ایشان شاید با مراجعه به وجدان سیاسی خود به حزب طبقه کارگر اجازه دهند که منتظر ایشان نباشند، چون زندگی و مبارزه جاری است و همه برای حضور در میدان رزم زحمتکشان دعوت هستند.

 سوال دیگر این است که با چه توجیهی ایشان درکسوت سخنگوی توده ایهای داخل کشور ظاهر می شود؟ با اجازه رفقای هم رزم، من ایشان از این لباس خلع می کنم.  

شکیبا در جای دیگر می نویسد:"در زمان پیش از انقلاب آنگاه که آقای عمویی ودیگر رفقای افسرش در زندان بودند بنا به پیشنهاد رفقای زندانی قراربر آن گذاشته شد که رفقا در زندان بنا به شرایطی که درآن قرارگرفته اند با تحلیل خودشان از وضع موجود همانگونه که خود صلاح می دانند عمل کنند ورفقای رهبری حزب به گونه ای که لازم است  برای حزب تصمیم گیری نمایند .این شیوه هوشمندانه وخلاقانه رفقا نه تنها مورد باز خواست کسانی چون آقای سپیداری قرار نگرفت بلکه این رفقا پس از آزادی از زندان به بالاترین مدارج حزبی منصوب شدند .

در حوزه های حزبی پس از انقلاب نیز به توده ای ها آموزش داده می شد که در زمان قطع ارتباط هر توده ای باید به مثابه یک حزب عمل نماید ."

به نظر می رسد رفیق شکیبا آموزش های حزبی را به درستی فرا نگر فته اند. منظور از " هر توده ای باید به مثابه یک حزب عمل نماید" البته این بوده است که در چارچوب مواضع سیاسی وسیاستهای سازمانی حزب. بدین معنی که هر توده ای در کارخانه و یا اداره محل کار خود بالاترین مرجع حزبی بوده و بایستی تلاش خود را برای توضیح و ترویج و تطبیق سیاستهای حزب (برنامه حزب، مواضع ارگان مرکزی دستگاه رهبری ومصوبات پلنوم ها و....) بکاربندد. معنی آن به هیچ وجه برداشت بورژوایی یا آنارشیستی (آنطور که شکیبا برداشت کرده است) ازاصول و موازین تشکیلات حزب طبقه کارگر نبوده است. رفقای افسر در زندان شاه بر همین اساس عمل می کرده اند و این به معنی فعالیت در چارچوب سیاستی غیر هماهنگ با سیاست ارگان رهبری وقت حزب نبوده است.

رفیق شکیبا باید بداند که حزب طبقه کارگر"عضو افتخاری دارای حق" رای ندارد. عضو حزب کسی است که در ارتباط با یکی از سازمانعای حزبی (که شکل آن در شرایط اختناق پلیسی کاملاً متفاوت است) فعالیت و مبارزه می کند. توده ای بودن امری احساسی ،ارثی و مادام العمر نیست. توده ای کسی است که در چارچوب برنامه و اساسنامه مصوب ارگانهای ذیصلاح حزب (کنگره، پلنوم و ارگان مرکزی دستگاه رهبری حزب) فعالیت و مبارزه می نماید . روش های فرقه گرایانه و محفل بازی که گاهی می تواند حول افرادی خاص شکل بگیرد جایگزینی برای فعالیت حزبی نبوده و می تواند ضد حزب هم باشد.

چند سال پیش روزنامه نگاری بنام ناهید خیرابی پس از مصاحبه با رفیق علی عمویی در تهران از قول او می نویسد:

محمدعلي عمويي، عضو کميته مرکزی حزب توده ايران، که چيزی قريب به ۴۰ سال از عمر خود را در زندان های شاه و جمهوری اسلامي گذرانده، در اين گفتگوی کوتاه با من، به پاره ای از ابهامات درباره خبر جعلي چندی پيش روزنامه همشهری به نقل از سايت "عارف نيوز" مبني بر قصد تشکيل حزبي توسط او و تني چند از ديگر فعالين سياسي و اجتماعي کشور پاسخ داد. عمويي تصريح کرد که «من بلافاصله در همان زمان درج خبر، اين جعليات را تکذيب کردم. به رغم وجود حزب ۶۵ ساله ای که تمام فعاليت سياسي من در صفوف آن سپری شده است، چه نيازی به تشکيل حزب جديدی است؟!»

 

واضح است که مراد از "وجود حزب توده ایران" ، وجود عمارت ، ساختمان  وبا دم و دستگاه خاصی نیست. وجود حزب در درجه نخست مربوط است به برنامه و اساسنامه، تشکیلات حزب، دستگاه رهبری و ارگان مرکزی حزب، که توسط ارگانهای ذیصلاح حزبی یعنی کنگره حزب و ما بین کنگره ها توسط پلنوم های حزبی تدوین، سازماندهی ومبارزه توده های حزبی را هدایت می کنند.

از همه رفقا تقاضا می کنم آتش این توپخانه را خاموش و از رفیق عمویی و اندیشمندان و پیش کسوتان معمر و با تجربه حزبمان بخواهیم که در جهت یکپارچگی صفوف حزب در چارچوب عمل به مبرمات طرح و برنامه حزب که به تصویب کنگره ششم حزب خواهد رسیدو برای تامین اتحاد رزمنده زحمتکشان میهن، از هیچ کوشش رفیقانه ای فرو گذار نکنند.

      با احترامی رفیقانه

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter