ویدنو:22/03/1391  

 

ویدنو:22/03/1391  

 

سومین سالگرد کودتای انتخاباتی ولی فقیه و رهبران سپاه

 

بیست و دوم خرداد مصادف است با سومین سالگرد کودتای انتخاباتی ولی فقیه و سران سپاه بر ضد رای میلیون ها ایرانی. انتخابات 1388، تجربه مهمی درمبارزات مردم ما بر ضد رژیم استبدادی حاکم بود. روند برگزاری و سپس اعلام نتایج این انتخابات نشان داد که برای سران ارتجاع نه تنها رای میلیون ها ایرانی ارزشی ندارد بلکه آنها مصمم اند با بهره گیری از خشن ترین شیوه های سرکوبگرانه هرگونه اعتراض حق طلبانه را به شدید ترین شکلی سرکوب کنند. خروش میلیون ها ایرانی و راه پیمایی های شکوهمند مردم جان به لب رسیده هراس عمیق ارتجاع حاکم که، حیات خود را با خطرات جدی روبه رو می دید، برانگیخت و ایران در هفته های پس از اعلام نتایج دروغین انتخابات به کشوری در اسارت نیروهای نظامی و شبه نظامی می ماند که نیروهای سرکوبگر خیابان های شهرهای اصلی آن را برای جلوگیری از گردهم آیی مردم اشغال کرده بودند.

انتخابات خرداد 88 همچنین نشان داد که بدون نیروی سازمان یافته طبقه کارگر و حرکت مشترک همه نیروهای اجتماعی و سیاسی خواهان تغییر، حول شعارها و خواست های مشترک، نمی توان ارتجاع حاکم را از حاکمیت به زیر کشید و راه را برای حاکم شدن مردم بر سرنوشت شان باز کرد.

شرکت میلیون ها ایرانی در جریان راه پیمایی های اعتراضی با شعار ”رای ما کجاست“، در نبود شعارهای مشخص و مشترک سیاسی، برای طرد رژیم ولایت فقیه و استقرار حاکمیت مردم، در کنار شکاف و تردید ها در صفوف نیروهای اصلاح طلب و عدم سازمان یافتگی و هماهنگی های لازم طیف گسترده نیروهای شرکت کننده در این جنبش اعتراضی، به رژیم این فرصت را داد تا با برقراری ”حکومت نظامی“ در شهرهای اصلی کشور کنترل اوضاع را به دست بگیرد و با دستگیری هزاران تن از کادرها و فعالان جنبش ادامه حرکت های اعتراضی مردم را با دشواری ها جدی رو به رو کند. اگر چه تلاش رژیم برای وادار کردن موسوی و کروبی به تن دادن به اوامر ولی فقیه و تسلیم شدن آنها به نتایج تقلبی انتخابات با شکست رو به رو شد ولی رژیم توانست با سیاست های خشن و وحشیانه سرکوب و سپس برپایی شوهای تلویزیونی (نظیر آنچه قبلا برای نیروهای سیاسی دیگر، از جمله شماری از دستگیر شدگان حزب ما اجراء کرده بودند) آتش اعتراض های توده ای را خاموش سازد.

هجوم گسترده نیروهای امنیتی به همه نیروهای سیاسی، شخصیت های اجتماعی و حتی شماری از رهبران اولیه جمهوری اسلامی، کسانی همچون هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، صانعی، زنجانی و سپس دستگیری و حصر خانگی موسوی و کروبی، جز اینها نشانگر ابعاد گسترده برنامه ای بود که خامنه ای، نزدیکان او و سران سپاه و نیروهای امنیتی برای حاکم شدن کامل بر اوضاع تدارک دیده بودند و با خشونت و قساوت کامل به مرحله اجراء درآوردند. جنایات تکان دهنده مزدوران رژیم در زندان ها و بازداشتگاه های موقت، از جمله در کهریزک، افکار عمومی میهن ما و جهان را به شدت تکان داد و ماهیت واقعی جنایتکاران حاکم را به نمایش گذاشت.

کمیته مرکزی حزب ما در هفتمین اعلامیه خود در آن روزهای بحرانی و حساس کشور، 11 تیرماه 1388، از جمله اعلام کرد: ”رژیم ولایت فقیه، با همه امکانات و ابزار حکومتی به تلاش های خود برای درهم کوبیدن مقاومت توده ای، در مقابل کودتای انتخاباتی 22 خرداد ادامه می دهد. هدف ارتجاع از ادامه فشار های سنگین امنیتی، شکنجه و به راه انداختن شوهای تلویزیونی برخی از دستگیر شدگان، و بر طبل ”توطئه خارجی“ و ”انقلاب مخملین“ کوبیدن، ارعاب نیروهای سیاسی و درهم شکستن مقاومت اصلاح طلبان، خصوصاً نامزدهای معترض به کودتای انتخاباتی ولی فقیه و انصارش، آقایان موسوی و کروبی، و همچنین درهم کوبیدن تشکل های سیاسی-اجتماعی مدافع این نامزدها، از جمله جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تشکل های دانشجویی، زنان و همچنین روزنامه نگاران و نویسندگان مترقی در کنار فعالان کارگری و نیروهای ملی-مذهبی است... مردم ما، با شرکت وسیع و هوشیارانه درانتخابات و مبارزات پس از آن و مقاومت دربرابر کودتا، به کامل ترین ورساترین شکل ممکن اعلام داشتند، فصل الخطاب و تعیین کننده اراده مردم است. صدای واحد میلیون ها ایرانی درانتخابات و نبرد برضد کودتا، یک نه بزرگ به ولایت فقیه بود...“
حذف کسانی همچون رفسنجانی، که خامنه ای آنها را ”خواص بی بصیرت“ خواند، در کنار محاصره امنیتی اکثریت ”مراجع تقلید“ قم و اصفهان و همچنین پاکسازی های گسترده در سپاه و بسیج نشانگر ریزش بزرگ رژیم ارتجاع و محدود شدن پایگاه اجتماعی و اتکاء بیش از پیش آن به نیروهای لمپن و مزدور برای ادامه حیات بود.

سه سال پس از کشتار صدها انسان معترض، به بند کشیدن هزاران آزادی خواه و ده ها شوی تلویزیونی قربانیان شکنجه و حصر خانگی رهبران ”جنبش سبز“ و دیگران و همه ادعاهای سران رژیم پیرامون ”قدر قدرتی نظام“ واقعیت این است که رژیم نه تنها نتوانسته است بحران سیاسی-اقتصادی که زمینه ساز حرکت های مردمی سال 1388 بود را پشت سر بگذارد بلکه این بحران تعمیق یافته، به شکاف های جدید در درون حاکمیت منجر شده، و ادامه حیات رژیم همچنان با تهدیدات جدی مواجه است. برگزاری شوی انتخاباتی نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در شرایط اشغال حوزه های رای گیری توسط نیروهای سپاه و ”سربازان گمنام امام زمان“ و عدم شرکت نمایندگان مستقل و دگراندیش و همچنین پاسخ شایسته مردم در تحریم گسترده این نمایش فرمایشی (حتی آمار رژیم از شرکت 30 درصدی مردم در این خیمه شب بازی ولایت حکایت دارد) نشان داد که سران رژیم بیش از پیش با بی اعتباری سیاسی و انزجار توده ها رو به رویند.

دولت و رئیس جمهوری که خامنه ای با زور سرنیزه سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات بر مردم میهن ما تحمیل کرد و زمانی آن را ”بهترین دولت پس از مشروطه“ می دانست امروز با بالا گرفتن اختلاف سر تقسیم ”غنایم“ و در واقع غارت منافع کشور به ”موی دماغ رهبری“ تبدیل شده است، و کارنامه آن، کارنامه یک نهاد هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی-اقتصادی ورشکسته و بی اعتبار است که امروز با انتقاد گسترده و روز افزون متحدان دیروزین خود رو به روست. اعمال سیاست های اقتصادی خانمانسوز و ضد مردمی، در راستای تامین منافع سرمایه داری دیوان سالار و انگلی (بوروکراتیک)، تشدید فقر و محرومیت، گسترش ناهنجاری های اجتماعی، و تعمیق بیش از پیش دره فقر و ثروت در کنار بحران سیاسی فزاینده که به دلیل تلاش احمدی نژاد و رهبری سپاه-نیروهای امنیتی هوادار او برای تمرکز قدرت سیاسی-اقتصادی در دست خود تشدید می شود، نشانگر شکست بزرگ رژیم ولایت فقیه برای تثبیت قدرت سیاسی و باز تولید بحران های مزمن و جدی یی است که رژیم در دهه های اخیر با آن رو به رو بوده است. رشد بیکاری که اکنون بیش از 30 درصد از جمعیت فعال کشور را شامل می شود، رکود اقتصادی و تأثیر عمیق و مخرب تحریم های اقتصادی کشورهای امپریالیستی، در کنار گسترش بی سابقه دره میان فقر و ثروت و زندگی کردن ده ها میلیون ایرانی زیر خط فقر تعریف شده از سوی رژیم حاکی از آن است که ایران بار دیگر در آستانه انفجارهای اجتماعی ناشی از وخامت اوضاع اقتصادی و بی ثباتی سیاسی حاکمیت ارتجاع قرار دارد. بی شک ادامه وضع کنونی و فشارهای کمرشکن اقتصادی، در حالی که رژیم به همان سیاست های ریاضت کشی: تعدیل انسانی نیروی کار، و تشدید روند خصوصی سازی و تخریب زیر ساختار تولیدی کشور، خصوصاً نابودی کارگاه های تولیدی متوسط و کوچک، دیکته شده از سوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ادامه می دهد، در دراز مدت امکان پذیر نیست. ادامه تحولات منطقه و خطر روز افزون دخالت های جدید کشورهای امپریالیستی در کشورهای منطقه از جمله سوریه و ایران نیز بر بغرنجی اوضاع و دشواری های موجود می افزاید.

معضل دیگری که رژیم از هم اکنون برای حل آن مشغول برنامه ریزی و تدارک است، مسئله ”انتخابات“ ریاست جمهوری پیش رو و یافتن جانشین ”مناسب“ و مورد تأیید رهبری سپاه و نیروهای سرکوبگر برای دولت احمدی نژاد است. برخوردها بر سر تعیین ”ریاست مجلس“ و تلاش های ”رهبر“ برای نشاندن مزدور منفوری همچون حداد عادل، بر جایگاه رهبری مجلس، حاکی از حاد شدن برخوردها و دخالت های روز افزون خامنه ای و ”بیت او“ در تمامی تصمیم گیری های سیاسی کشور است. و همچنین ایجاد تغییرات دیگر در ساختار قدرت سیاسی کشور، از جمله مسایلی است که سران ارتجاع مشغول بررسی آنند.

سه سال مبارزه اخیر جنبش مردمی بر ضد حاکمیت استبدادی و قرون وسطایی ولایت مطلقه فقیه و همچنین جنبش های ضد استبدادی که سراسر منطقه خاورمیانه را در بر گرفتند حاوی نکات و درس های مهمی است که باید از آن به شکل احسن بهره گرفت. درس نخست آنکه بدون حرکت سازمان یافته کارگران و نیروهای اجتماعی که بتوانند ادامه حیات رژیم را با اختلال جدی اقتصادی-سیاسی رو به رو کنند، رژیم قادر است با تکیه به سرکوب خشن همچنان به حیات خود ادامه دهد. درس دوم آنکه نمی توان با سازش و تلاش در راه محدود کردن حرکت های مردمی در چارچوب حفظ رژیم ضد مردمی ”ولایت فقیه“ و ”نظام سیاسی و تنها اصلاح صوری آن، به آینده جنبش و حاکم شدن مردم بر سرنوشت شان امید داشت. آزموده را آزمودن خطاست. تلاش در دفاع از ”نظام ولایت فقیه“ و نقش ”ولی فقیه“ که، نماد روشن دیکتاتوری عریان و حاکمیت سیاسی ضد مردمی است، نه تنها نمی تواند به اشتراک عمل نیروهای آزادی خواه منجر شود بلکه زمینه جدایی ها و گسست های آینده و در هم شکسته شدن صفوف نیروهای اصلاح طلب در کشور است. باید به تلاش ها برای ایجاد یک جبهه واحد ضد دیکتاتوری با منشور واحد مبارزاتی و خواست های روشن پیرامون حاکم شدن مردم بر سرنوشت شان و استقرار آزادی و عدالت اجتماعی ادامه داد. نیروهای اجتماعی عظیمی را که در درون جامعه ما آماده مصاف با ارتجاع حاکم هستند را می توان با شعارها و برنامه مبارزاتی واقع بینانه بسیج کرد و به میدان آورد. سالی که پیش روست سالی است که آبستن حوادث مهمی است.

حزب توده ایران در سومین سالگرد کودتای خشن ولی فقیه و سران سپاه بر ضد رای میلیون ها ایرانی خواهان آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و پایان یافتن حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی است. همان طور که دوران حکومت های استبدادی و ضد مردمی یکی پس از دیگری در منطقه خاورمیانه به پایان می رسد آفتاب عمر حکومت ضد مردمی ولایت فقیه نیز در حال غروب کردن است و آینده نوید بخش پیروزی جنبش مردمی میهن ماست.

 

به نقل از نامه مردم، شماره 896، 15خرداد ماه 1391

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter