ویدنو:18/03/1391 |
ویدنو:18/03/1391
نگاهی به صحنه نزاع حکومت اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا و متحدانش و ارزيابی از مذاکرات ايران و کشورهای ۱+۵ ! احمد نوین
ابتدا توجه شما را به برخی از اطلاعات، اعلام مواضع و تحولات اخیر پیرامون تحرکات حکومت اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا و هم پیمانانش جلب مینمایم. امارات متحده عربی: در ۲٣ فروردین ماه ۱٣۹۱ برابر ۱۲ آپریل ۲۰۱۲ در پی سفر محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی که اولین دیدار یک رئیسجمهور حکومت اسلامی ایران از این جزیره بود و اظهارات او در تاکید حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس و حمله لفظی به شیخ نشین ها و کشورهای منطقه در غالب این سخنان که " این خیلی ناپسند است که به دیگران اجازه دهیم در سرزمین ما پایگاه نظامی ایجاد کرده و از ما علیه دیگر ملتهای منطقه استفاده کنند و هزینههای اقدامات را نیز از پول نفت و امکانات خودمان محاسبه کنند." ، شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه امارات متحده عربی این سفر را مورد انتقاد قرار داد و آن را " نقض آشکار حاکمیت امارات بر سرزمین خود " خواند. وزیر امور خارجه امارات متحده عربی اعلام داشت که " این سفر موجب نخواهد شد تا وضعیت حقوقی این جزایر که بخشی از سرزمین ملی امارات متحده عربی محسوب می شوند تغییر کند.". فزون بر این پارلمان امارات نیز در بیانیهای سخنان رئیسجمهور ایران را محکوم کرد.
ابوموسی که معتدل ترین هوا در خلیج فارس را دارد تنها جزیره دارای جمعیت در میان این سه جزیره است، بر اساس توافقی میان ایران و شیخ نشین شارجه که اکنون بخشی از امارات متحده عربی است به صورت مشترک اداره می شود. اما امارات متحده عربی ادعا میکند که حکومت اسلامی ایران در سال ۱۹۹۲ کنترل کامل جزیره ابوموسی را در اختیار گرفته و اقدام به ایجاد فرودگاه و پایگاه نظامی در آن کرده است.
هم زمان با انجام عملیات "سپرجزیره" ، رسانه های بین المللی از استقرار هواپیماهای جنگنده اف- ۲۲ امریکایی که از جمله مجهز ترین و جدیدترین جنگنده های هوایی امریکا محسوب می شود در "پایگاه هوایی الظفره" در کشور امارات متحده عربی در ٣۲۰ کیلومتری خاک ایران خبردادند. جنگنده های اف-۲۲ ضدرادار هستند و در مبارزات هوایی به کار گرفته میشوند اما در صورت نیاز امکان جنگ هوا به زمین را نیز دارند.
اف –
۲۲
می تواند دو بمب
۱۰۰۰
پوندی را نیز حمل نماید و به موشک های هوا به زمین و موشک های جست وجوگر
رادار نیز مجهز باشد.
این همه در
مسیر ایجاد، تحکیم و گسترش ارتشی مشترک از کشورهای جنوبی خلیج فارس برهبری
عربستان صعودی در جهت تئوری مهار برعلیه حکومت اسلامی ایران و نزدیک شدن
"شورای همکاری خلیج" به سیاست خارجه مشترک و سیاست نفتی مشترک در قبال
ایران است. بعلاوه کشورهای کناره خلیج فارس با بیش از۱۰۰ میلیون نفرجمعیت و درآمد سرشار نفت، یکی از بزرگترین بازارهای صدورکالا و تسلیحات نظامی به شمارمی روند. بازارفروش کالاهای مصرفی ، بازارفروش خدمات چه به صورت مشاوره یا متخصص و چه به صورت ارائه خدمات کارگران ماهر، نیمه ماهر و یا بازار سرمایه، نقش بسیار حساسی درمتعادل کردن ترازپرداخت های خارجی کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای صنعتی دارد و همچنین همانگونه که اشاره شد این منطقه بازار گسترده ای برای فروش تسلیحات نظامی است.
ماجراجوئی های حکومت اسلامی ایران، تمایلات اقتدارگرانه این رژیم در صدور
انقلاب اسلامی ایران و اهداف و عملکردهای غارتگرانه دول امپریالیستی،
باضافه حاکمیت دولت های ارتجاعی و کمابیش نومستعمره این منطقه، زمینه
هرگونه همکاری دوجانبه و چند جانبه میان کشورهای منطقه را از میان برده است
و حکومت های سرکوبگر این کشورها را که هیچگونه اتکائی به مردم ستمدیده شان
ندارند، برای تضمین ادامه حیاتشان متوجه جلب حمایت دولت های امپریالیستی در
جهان نموده است. افغانستان، عراق، پاکستان و کشورهای جنوبی خلیج فارس را به
دریوزگی کشورهای متروپل و حکومت اسلامی ایران را به گدائی از آستان مسکو و
پکن کشانده است. زمانی که یک ناو هواپیمابر امریکا بنام "جان سی استنیس" منطقه را ترک نموده بود، عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران هشدار داد که " به ناو آمریکایی که از تنگه هرمز خارج شده و به دریای عمان آمده است توصیه و تاکید میکنیم به خلیج فارس بازنگردد. جمهوری اسلامی ایران در نظر ندارد تذکر خود را تکرار کند.". " جرج لیتل" سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، در نهم خرداد ۱٣۹۱ در پاسخ به این " تذکر" حکومت اسلامی ایران اعلام کرد که حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت. پس از آن دو ناو هواپیما بر بزرگتر امریکائی به خلیج فارس وارد شدند. سرهنگ تیلور سخنگوی فرماندهی مرکزی امریکا گفته است که مرکز فرماندهی آمریکا معتقد است که می تواند در طول سه هفته با استفاده از حملات هوایی و دریایی، نیروهای مسلح ایران را نابود یا ضعیف نماید.
استقرار "پایگاه شناور" در خلیج فارس هم از گزینه های امریکا است. پنتاگون
همچنین در حال افزایش اموزش نظامی متحدانش در منطقه است. البته لازم به یادآوری است که حکومت اسلامی ایران نیز در این مسابقه تسلیحاتی در حّد توان خویش کوشیده است. یاری گیری از چین، کره شمالی و یا روسیه. در این مورد همه جناح ها، باندها و صاحب منصبان و رهبر رژیم ایران هم داستانند. بیاد آورید خرید ۷ میلیارد دلاری اسلحه از روسیه، در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی. ! اما در رابطه با چگونگی استفاده از سلاح های مدرن و ادوات جنگی نیز یاد آوری نکاتی عبرت انگیز است. پنتاگون با استفاده از موقعیت های مختلف بسیاری از مدرن ترین تسلیحات و ادوات کشتار جمعی خود را به صورت آزمایشی و به منظور آگاهی از میزان قدرت و تأثیرات آن بر گروه های انسانی به بوته ی آزمایش گذارده است. بطور مثال در جنگ دولت امریکا بر علیه مردم ویتنام، آمار مقتولین در پایان جنگ به سه میلیون نفر رسید. آمریکا در این جنگ، بین ۱۴ تا ۱۵ میلیون تن مواد منفجره، معادل قدرت تخریبی ۷۲۰ بمب اتمی که در هیروشیما استفاده شد را به کار برد. البته در جنگ ویتنام بیش از ۵۰۰ هزار نفر نیروی نظامی آمریکایی به همراه گروهی از متفقین آنان در جنوب شرقی آسیا شرکت داشتند. از جمع سربازان آمریکا در ویتنام ۵۶۵۵۰ نفر کشته و ٣۰٣۶۲۲ مجروح و ۲۹۴۹ نفر نیز مفقود شدند. از آخرین موارد اینگونه عملکردهای نظامی میتوان به تجاوز نظامی امریکا در سال ۲۰۰۱ به افغانستان و تجاوز نظامی به عراق نام برد. بنابر آمار منتشر شده در رابطه با قتل و نابودی کسانی که پس از سال ۲۰۰٣ و حمله نظامی امریکا به عراق تا کنون جان خود را از دست داده اند حدود ۷ میلیوون نفر است. اعلام شده است که اعضای "گروه ضربتی عملیات ویژه مشترک- تیم کماندویی شورای خلیج " ممکن است که در صورت حمله نظامی به ایران در عملیات ها شرکت نمایند. آمـریـکـا و انـگـلستان برای حفظ منافع خود و ایجاد امنیّت راههای کشتیرانی و مواصلاتی ، اقدام به ایجاد پایگاههایی در کشور های عرب منطقه خلیج فارس کرده اند تا به هنگام ضرورت، از این پایگاهها جهت عملیاتهای نظامی استفاده نمایند. روشن است که علاوه بر اهداف غارتگرانه دول امپریالیستی، ماجراجوئی های حکومت اسلامی ایران نیز در زمینه سازی تبلیغاتی ایجاد این پایگاههای نظامی موثر بوده است. در صورت وقوع جنگی در خلیج فارس این پایگاهها میتوانند اهمیت فوق العاده شان در ایجاد برتری نظامی دول امپریالیستی و متحدانشان بر علیه قوای نظامی حکومت اسلامی ایران را به معرض نمایش بگذارند. بعنوان نمونه به چند پایگاه نظامی متعلق به دولت های امپریالیستی در این منطقه اشاره میکنم: پایگاه مصیره در عمان : حکومت عمان، قرارگاه نظامی بزرگ این جزیره را از سال ۱۹۷۱ به علّت اهمیّت نظامی و استراتژیکی آن در اختیار ارتش ایالات متحده آمریکا قرار داده است. پایگاه مصیره هـم اکـنـون محل استقرار نیروهای واکنش سریع امریکا می باشد. پایگاه مصیره از مهمترین پایگاههای آمریکا در منطقه خلیج فارس محسوب می شوند. پـایـگـاه دریـایی ام الغنم: این پایگاه در دهانه تنگه هرمز در منطقه مسندم واقع شـده اسـت . از این پایگاه می توان بر تنگه هرمز و کشتیرانی در خلیج فارس نظارت کرد . پایگاه دریائی خضب در مـنطقه مسندم : این پایگاه نیز بـه تنگه هرمز نزدیک است. در پایگاه دریائی خضب یک باند پرواز ۶۵۰۰ فوتی وجود دارد که هواپیمای آمریکایی از آن استفاده می کنند. پایگاه ثمریت : ایـن پـایـگـاه بـه عـنـوان یـک پـایـگـاه زمـیـنـی و هـوایـی در شـمـال شـهـر سـلاله قـرار داشـتـه و در اخـتـیـار کـشـور انـگـلستان می باشد. به موجب قرارداد سـال ۱۹۷۰ بـین انگلیس و عمان ، ارتش انگلستان از فرودگاه نظامی این پایگاه استفاده میکند و جزیره مـصـیـره را نـیـز بـه یـک پـایـگـاه نـیـروی هـوایـی و دریـایـی تبدیل کرده است. پایگاه بیت الفالاج : ایـن پـایـگـاه زمینی نیز در اختیار ارتش انگلستان است. تعدادی از نیروهای نظامی عمان نیز، تحت نظارت انگلیسیها نیز در این پایگاه مستقر می باشند. پایگاه هوایی ـ دریایی ظهران در عربستان صعودی: این پایگاه در عربستان سعودی قرار دارد و در اختیار ارتش آمریکاست . در ضـمـن ارتش آمـریـکـا از تـسـهـیـلات دریـایـی بـنـدر جبل نیز استفاده می کند. پایگاه دریائی السفانیه در عربستان صعودی: ایـجـادایـن پـایـگـاه از سال ۱۹٨۰آغاز شد. ایـن پـایـگـاه درخاک عربستان قرار دارد و در اختیار ارتش امریکا قرار دارد. پـایـگـاه هـوایـی حـفـرالبـاطـن در شمال شرقی حجاز: ایـن پـایـگـاه در اختیار ارتش امریکا است و مرکز پرواز هواپیماهای آواکس است. پایگاه دریائی جفیر در بحرین: ایـن پـایـگـاه از سال ۱۹۴۹ در اختیار نیروی دریای آمریکا گذاشته شده است . قرارداد اجاره این پایگاه در ژوئن ۱۹۷۷ بـه پـایـان رسـیـد، ولی آمـریـکـا هـمـچـنـان در آن حـضور دارد. در این پایگاه تعدادی از نیروهای انگلیسی نیز حضور دارند. پایگاه هحرق در خاک بحرین :آمریکا همراه با دو کشور فرانسه و انگلیس از این پایگاه ، استفاده می کند. این پایگاه نقش پشتیبانی و تقویت نیروها را به عهده دارد. تعدادی از نیروهای عـربـسـتـان ، کـویـت ، امـارات و قـطـر در ایـن پـایگاه توسط کارشناسان آمریکایی آموزش می بینند. بواقع مرکز ناوگان پنجم دریایی آمریکا در پایگاههای بحرین مستقر است. بـقـیـه کـشـورهـای عرب خلیج فارس در زمینه واگذاری پایگاه به آمریکا، مدعی عدم همکاری با ارتش های دول امپریالیستی هستند،اما در عمل ناوگانهای آمریکا هنگام ورود به منطقه از تاًسیسات نظامی کلیّه کشورهای عرب منطقه استفاده می کنند.
بعد از سرنگون شدن هواپیمای بدون سرنشین "ار کیو ۱۷۰" در ایران، ارتش امریکا همچنان هواپیمای بدون سرنشین برای نظارت بر ترافیک دریایی در نزدیکی سواحل ایران و تنگه هرمز ارسال میدارد. همچنین به ناوهای امریکا دستور داده شده است که ترافیک در این مناطق دریایی را تحت نظارت داشته باشند.
منابع نظامی و
اطلاعاتی آمریکا اعلام نموده اند که با استفاده از پیشرفته ترین ابزارهای
جنگ الکترونیک، شبکه سراسری برق، مخابرات، تلفن همراه، ارتباطات اینترنتی و
شبکه رادارها، ارتباطات رادیویی پلیس و آتش نشانی ایران نیز در شمول آماج
های تعیین شده قرار خواهند داشت.
بنابر اطلاعات
منتشر شده شبکه سراسری برق ایران و بخصوص شهرهای بزرگ، از راه اینترنت
مدیریت میشوند. از این لحاظ در مقابل حمله ویروسهای اینترنتی مانند "استاکس
نت" که دوسال پیش تاسیسات اتمی ایران را هدف قرار داد، آسیب پذیرند. اخیراً نیز کارشناسان در آزمایشگاه روسی کاسپرسکی، که یک شرکت سازنده نرم افزارهای ضد ویروس است، از کشف ویروسی بنام (Flame) یا شعله خبر داده اند، که چند برابر ویروس استاکس نت است، و ایران را هدف قرار داده است. این ویروس قادر است همچون " جارو برقی" کلیه اطلاعات کامپیور مورد حمله را جمع آوری و به پایگاه خود انتقال دهد. قابل ذکر است که در شماره روز جمعه ( اول ژوئن - ۱۲ خرداد) روزنامه "نیویورک تایمز" چاپ واشنگتن، اطلاع داده شده است که حملات ویروسی اینترنتی به خطوط اینترنتی حکومت اسلامی ایران از جمله حمله ویروس "استاکس نت" در سال ۲۰۱۰ میلادی به سیستمهای کامیپوتری بخشی از تأسیسات نیروگاه اتمی بوشهر،به دستور رئیسجمهور آمریکا اوباما بوده است. آرون دیوید میلر، عضو مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن میگوید که به نظر می رسد حملات سایبری بخشی از جنگ پنهانی گسترده تری باشد که «ترورها، تحریم ها و انزوای» ایران را شامل می شود.
برخی
ازکارشناسان نظامی معتقدند که وسیله اصلی مبادرت به این حمله الکترونیکی،
هواپیماهای بدون سرنشین مجهز به ابزارهای جنگ الکترونیکی هستند. این
هواپیماها در اندازههای جمبوجت، موسوم به "ایتان" قادرند مابین
۲۰
تا ۴۵
ساعت بصورت مستمر در هوا باقی بمانند. در سال نیز۲۰۰۷ ارتش اسرائیل با استفاده از این سیستم قادر شد که تاسیسات اتمی مخفی سوریه در "الکبار " نزدیک دمشق را منهدم سازد.
دولت اسرائیل از حمله به تاسیسات هسته ای ایران به عنوان راهی برای جلوگیری
از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی سخن گفته است. در صورت مشارکت قابل انتظار آمریکا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران، کشور های دیگر عضو ناتو نیز نقشهایی در تجاوز نظامی به ایران بر عهده خواهند گرفت. در ۱۴ اردیبهشت ماه ۱٣۹۱ پیتر مک کی، وزیر دفاع دولت محافظه کار کانادا نیز اعلام کرد که در صورت تصمیم اسراییل به حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای ایران، از تصمیم اسراییل حمایت خواهد کرد. این مقام نظامی گفته است که ارتش کانادا برای همه اقدامات احتمالی علیه ایران آماده است. اخیرا وزیران ارشد عضو کابینه دولت انگلستان نیز نحوه واکنش به احتمال رویارویی نظامی ایران و اسرائیل در اواخر سال جاری را بررسی کرده اند. البته با توجه به گسترش نامناسب و غیر عادی تشنج مابین حکومت اسلامی ایران از یک طرف و از طرف دیگر حکومت اسلامی عربستان صعودی و امارات متحد عربی، در صورتی که استفاده از گزینه نظامی بطور مشخص در دستور کار امریکا و متحدانش قرار گیرد، حتی "شورای همکاری خلیج" نیز میتوانند بصورت کاتالیزاتور حمله احتمالی نظامی کشورهای متروپل مورد بهره برداری قرار بگیرند و زحمت آغاز جنگ احتمالی را از دوش دولت اسرائیل بر دارند و بعلاوه و خطر حمله نظام حکومت اسلامی ایران به اسرائیل را نیز تا حّد ممکن منتفی نمایند. در رابطه با قدرت نظامی ایران نیز این اطلاعات تا کنون منتشر شده اند : بنابر گزارش سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل به پارلمان اسرائیل، حکومت اسلامی ایران صاحب ۴۵۰ موشک دوربُرد است. بعلاوه دولت سوریه نیز حداقل ٣۰ هزار موشک و راکت در اختیار دارد. بنابر ارزیابی اطلاعات ارتش اسرائیل، در حال حاضر ایران و سوریه با حداقل ٣۵۰۰ موشک های مختلف کشور اسرائیل را نشانه گرفته اند. البته در این گزارش ذکر نشده است که چند موشک اسرائیلی با کلاهک اتمی و چند هزار موشک دیگر در اسرائیل و پایگاههای امریکا و هم پیمانانش بسوی مراکز نظامی و زیر ساخت های صنعتی ایران نشانه رفته اند.
علاوه بر این
مقامات نظامی اسرائیل اعلام نموده اند که حزب الله لبنان نیز حداقل
۶۰
هزار موشک و راکت در اختیار دارد.
ضمنا حزب الله لبنان بر روی موشک های ویژه زمین به هوا و هواپیماهای بدون
سرنشین سرمایه گذاری کرده است. چندی قبل سید حسن نصرالله رهبر حزب الله
لبنان که ارادت خاصی به علی خامنه ای دارد اعلام کرد که توان نابودی هر
هدفی، حتی در تل اویو را نیز دارد.
سپس در آخرین
روزهای دسامبر
۲۰۱۱
نیروی دریائی جمهوری اسلامی ایران، بمدت ده روز در خلیج فارس و پیرامون
تنگه هرمز مانورهای نظامی خود را بعنوان "تقویت تغییر تاکتیک ها" و تحت نام
"ولایت
۹۰"
بمورد اجرا گذاشت. همانگونه که قبلاً اشاره شد چندی قبل نیز محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی مسافرت کرد تا نشان دهد که حکومت اسلامی ایران بر حضور خود بر خلیج فارس تاکید دارد. در واکنش به عملیات نظامی "سپرجزیره" توسط "شورای همکاری خلیج" در آبهای خلیج فارس، اسماعیل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم اعلام کرد که " این موضوع نه تنها جای هیچ نگرانی برای ایران ندارد، بلکه بیش از هرچیز نشاندهنده این است که اماراتیها اختیاری از خود ندارند و مسئولان امارات در این کشور هیچ کارهاند و آمریکا میتواند هرکاری بخواهد در این کشور انجام دهد.".
اخیراً نشریه
نشنال امارات نوشت: بر اساس یک نظرسنجی، مردم جهان عرب به شدت از امارات بر
سر جزایر سه گانه حمایت می کنند.
از جمله امارات متحده عربی، عراق و عربستان سعودی متعهد شده اند که در صورتی که اقدامات دول امپریالیستی منجر به قطع صادرات نفت ایران شود، آنها با افزایش صادرات نفت خام خویش، نیازهای کشورهای غربی و متحدان آنها را تامین خواهند نمود. امری که از هم اکنون آغاز شده است. با توجه به تهدید حکومت اسلامی ایران که در صورت احساس خطر، تنگه هرمز را مسدود خواهد کرد و بازدید های احمدی نژاد و فرماندهان سپاه از جزیره ابوموسی، اشاراتی مختصر به موقعیت این تنگه خالی از فایده نخواهد بود. از آنجا که فاصله مرز ایران با گلوگاه تنگه ترمز تنها ۷ کیلومتر است و مقدار متنابهی نیز وسائل جنگی نظیر مین های دریائی، موشک های مختلف و مقدار قابل توجهی قایق های سریع السیر جنگی و .. در این منطقه سوق الجیشی دارد، لذا حکومت اسلامی ایران عملاً میتواند تنگه هرمز را لااقل برای مدتی به کنترل خود درآورده و یا در صورت نیاز مسدود نماید و اگر بتواند به حضورش در جزایر سه گانه خلیج فارس نیز ادامه دهد میتواند بستن تنگه هرمز را طولانی تر نیز بنماید. تنگه هرمز، یکی از آبراه های مهم است که حدود ۴۰% از نفت تولیدی جهان از آن می گذرد. توقف دراز مدت این تنگه، منجر به بالا رفتن قیمت نفت در جهان و از آنجا وارد شدن خسارات بطور ویژه به اقتصاد کشورهای غربی می شود. امری که توسط امریکا بعنوان عبور از خط قرمز مورد اخطار واقع شده است. البته با توجه به توان عربستان سعودی در ازدیاد صادرات نفت خام خویش، تا حدود زیادی از اهمیت قطع صادرلت نفت خام ایران کاسته می شود. اما، همین امر می تواند منجر به ازدیاد مقدار بسیار زیاد وزن عربستان سعودی در منطقه گردد. امری که با توجه به پارانوئید و قدرت طلبی کاهش ناپذیر این گونه حاکمان مستبد و دیکتاتور، می تواند در آینده مشکلات دیگری برای کشورهای متروپل پدید آورد. تلاش های عربستان سعودی در "بلعیدن" بحرین و ملحق نمودن آن کشور به خویش و دستیابی مستقیم به خلیج فارس، می تواند از علائم اولیه این گونه جاه طلبی ها باشد. امری که به احتمال نزدیک به یقین نمی تواند رضایت اسرائیل و امریکا را بدنبال داشته باشد. بنابر گزارش اینترفکس از بروکسل در روز ۲۹ ماه مه، ولایمیر چیژوف نماینده روسیه در اتحادیه اروپا گفته است که " چند روز دیگر هنگامی که تحریم های اروپا علیه صادرات نفت ایران آغاز شود، قیمت نفت در جهان افزایش شدیدی پیدا نخواهد کرد.". چیژوف ادامه داده است که " شروع تحریم ها احتمالاً قدری ترقی قیمت ها را به همراه خواهد داشت اما موج عظیمی به راه نخواهد انداخت. نفتی که در دسترس اروپا قرار دارد کمتر نخواهد شد اما ممکن است که کمی گران تر شود. بازار نفت در اروپا و جهان به عنوان کلیتی انعطاف پذیر قادر به مقاومت در برابر ضربات و فشارها از جوانب مختلف است. چون که پیدا کردن تعداد معینی بشکه نفت در بازار جهانی اساساً کاری غیرعملی نیست.". آیا توان نظامی ایران در برخورد با قدرت نظامی امریکا، امکان باز دارنده موثری دارد؟ در رابطه با قدرت نظامی نیروی هوائی ایران باید یادآوری شود که قدرت نظامی ایران در مقایسه با نیروی هوائی امریکا و متحدانش ضعیف است. حکومت اسلامی ایران برای رفع این ناتوانی قابلیت موشکی خود را تقویت کرده است. اما این نیروی موشکی ایران نیز در تقابل با نیروی هوائی امریکا و متحدانش ناتوان است. اگر حکومت اسلامی ایران قادر شود که موشک های بالستیک دور بُرود و یا قاره پیما بسازد (موشک هائی که مواد منفجره و بمب حمل می کنند و پس از پایان سوختشان بنابر قوانین برتابه ها، هم چنان بسوی هدف پیش می روند.) و این موشک ها را مجهز به کلاهک های کشتار جمعی نماید، آنگاه این تسلیحات می توانند تهدیدی جدی برای ارتش امریکا و متحدانش بشمار بیایند. این امری است که کشورهای غربی و دولت اسرائیل در رابطه با آن بطور جدی احساس خطر می کنند. موشک های بالستیک میان بُرد ایران بر پایه موشک های نودونگ کره شمالی ساخته شده اند. این موشک ها متعلق به خانواده شهاب و عبارتند از نمونه های متنوع شهاب-٣ ، شهاب-٣ آ، شهاب -٣ ب، شهاب چهار موشک قدر، و سجیل که به موتور سوخت جامد مجهز است و نیازمند زمانی کوتاه تر از موشک های با سوخت مایع شهاب-٣ برای آماده شدن است. برد متوسط این موشکها از ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر برآورد شده است. بنابر این در حال حاضر حکومت اسلامی ایران دارای ذخیره موشک های میان بُرد برای هدف قرار دادن تمام نقاط خاورمیانه است. حد اکثر توان تخریبی کلاهک موشک میان بُرد و یا دوربُرد در حد انفجار یک بمب هم وزن آن خواهد بود. اما محدودیت های تخریبی موشک های بالستیک ایران در صورتی که حکومت اسلامی ایران موفق به تجهیز کلاهک آنها به بمب اتمی شود، از میان خواهد رفت. بنا بر اطلاعات منتشر شده حکومت اسلامی ایران در حال توسعه موشک های دور بُرد مجهز به موتور سوخت جامد، و افزایش بُرد سلاح های پرتابی است. کشورهای غربی و اسرائیل معتقد هستند که جمهوری اسلامی ایران در صورتی که قادر شود این نوع موشک ها را توسعه دهد، در صورت درگیری نظامی آنها با رژیم ایران، این موشک ها با کلاهک میکربی و شیمیائی، میتواند مراکز نظامی و استراتژیک آنها در منطقه و حتی اروپا و نقاط دورتر را تهدید به نابودی نمایند. ضمنا در حال حاضر، ارزیابی دقیق بُرد این موشک ها و دقت هدف گیری و قابل اطمینان بودن کلاهک های انفجاری آنها برای کشورهای غربی امکان پذیر نیست. هنوز کشورهای غربی و اسرائیل در مورد این که چه زمانی حکومت اسلامی ایران قادر خواهد شد که این موشک های مجهز به موتور سوخت جامد را توسعه بدهد به نظر مشترکی نرسیده اند. لذا در مورد این که چه زمانی حکومت اسلامی ایران در این رابطه از خط قرمز غرب عبور خواهد کرد نظرات متفاوتی اعلام می نمایند. برخی از محافل قدرت در غرب بر این نظرند که ایران بصورت فعال، در تلاش دست یافتن به قابلیت تولید بمب اتمی است و عملا دانش فنی و تجهیزات لازم برای مبادرت به انفجار اتمی و طرح های متعدد ساخت بمب اتمی را در اختیار دارد. مقامات اسرائیلی بیش از دیگران بر این نظر پای می فشارند. فرمانده نیروی دریایی سپاه، سردار فدوی، در هفته اول اردیبهشت در جمع دانشجویان دانشگاه یزد در نمازخانه حضرت زهرا(س) این دانشگاه گفت: اقتدار نیروی دریایی ما تا جایی است که در همه آب های دنیا حضور داریم و در صورت لزوم تا ٣ مایلی نیویورک هم پیش خواهیم رفت. سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران گفته است که دستور داده است که موشک ها ی دور بُرد، توپخانه و نیروهای مختلف سپاه، در مناطق مختلف کشور پخش شوند. در کنار این اعلام مواضع و تحرکات نظامی در منطقه، اما در صورت بسته شدن تنگه هرمز در خلیج فارس، خسارات زیادی به اقتصاد کشورهای غربی وارد خواهد شد. لذا بعنوان پیشگیری، برخی از کشورهای صادر کننده نفت اعلام نموده اند که در صورت قطع صادرات نفت ایران، پیشاپیش صادرات نفت خودشان را اضافه خواهند نمود. از جمله :
عربستان سعودی:
مدتها است که روزانه
۱
میلیون و
۲۰۰
هزار بشکه به تولید نفت خام این کشور اضافه نموده است. قبلاً تولید نفت خام
این کشور روزانه ٨ میلیون و ٨۰۰
هزار بشکه در روز بود. اکنون تولید نفت خام این کشور از مرز
۱۰
میلیون بشکه در روز گذشته است. کویت : نیز بنابر گزارش وزیر نفت کویت از ماه دسامبر ۲۰۱۱ ، روزانه ۵۰۰ هزار بشکه به تولید نفت خام این کشور اضافه شده است. کویت قبلاً حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت خام تولید می کرد و اکنون روزانه بیش از سه میلیون بشکه نفت خام تولید می نماید. امارات متحد عربی: توسط وزیر نفت امارات اطلاع داده است که اکنون روزانه ۹۰ هزار بشکه به تولید نفت خام امارات اضافه شده است. امارات در ماه دسامبر ۲۰۱۱ ، روزانه دو میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام تولید کرده است. تولید قبلی امارات، دو میلیون و ۵۱۰ هزار بشکه نفت خام در روز بود. با توجه به همین اطلاعات اولیه، روشن میشود که عربستان سعودی، عراق، کویت و امارات پس از اشغال سفارت انگلستان در تهران و تهدید دول غربی، مبنی بر تحریم خرید نفت از جمهوری اسلامی ایران، حدود ۲ میلیون و ٣۰۰ هزار بشکه نفت خام به تولید روزانه شان افزوده اند . همین مقدار افزایش نفت خام در جهان بیش از صادرات کنونی نفت خام ایران است. البته عربستان سعودی اعلام نموده است که در شرایط اضطراری می تواند ۲ میلیون بشکه نفت دیگر نیز به تولید نفت خام اش اضافه نماید و تولید روزانه نفت خام خود را تا ۱۲ میلیون بشکه در روز نیز برساند. اوضاع آینده ایران چه خواهد بود.؟ باید توجه داشت که بعلت ادامه محاصره اقتصادی ایران توسط دول امپریالیستی و وضعیت اسفبار اقتصاد و تولید داخلی ایران و ورود بی رویه کالا و حجم عظیم ورود کالاهای قاچاق ( که بگفته محمود احمدی نژاد حدود ۵۰% مصرف داخلی است) ، تورم ۵۰ در صدی و بالا رفتن سرسام آور قیمت ها و تشدید بیکاری کارگران و زحمتکشان ایران، بعلاوه ورشکستگی بسیاری از بنگاه های تولیدی داخلی و تشدید نزاع های بی پایان رهبر، آیت الله های ریز و درشت، باند احمدی نژاد- مشائی و صاحب منصبان و جناح های رژیم و فرماندهان سپاه پاسداران که چگونگی اداره کشور را مبهم نموده است و بعلاوه آتش زیر خاکستر حالت انفجاری جامعه که سرکوب ها، اعدام ها و تشدید خفقان های اعمال شده توسط حکومت اسلامی ایران نتوانسته است از قدرت بالقوه آن بکاهد از یک طرف ، و از طرف دیگر آرایش نظامی ارتش های کشورهای امپریالیستی و دول ارتجاعی منطقه در مقابل حکومت اسلامی ایران و خطر تجاوز نظامی خانمانسور دولت های امپریالیستی به ایران، وضعیتی را بوجود آورده است که رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی ایران و سرمایه داری بومی را بیش از پیش برای خروج از بحران اقتصادی- اجتماعی محتاج همراهی با سرمایه داری جهانی و دول معظم سرمایه داری کشورهای غربی نموده است.
وضعیت داخلی و وضعیت بین المللی حکومت اسلامی ایران آنچنان بحران زده و اسفناک است که بر پایه شواهد و قرائن بغیر از بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران و برخی باندهای رژیم که گسترش منافعشان را در تشدید تحریم کشور و افزایش حالت جنگی مابین حکومت اسلامی ایران و کشورهای امپریالیست می دانند، بقیه صاحب منصبان رژیم از ترس انفجار جامعه و فروریختن بنیاد حکومت اسلامی در ایران، ترجیح می دهند که روابط رژیم ایران با کشورهای غربی و بویژه ایالات متحده امریکا بتدریج حالت عادی بخود بگیرد. از همین رو شاهد به میدان آمدن مجدد علی اکبر رفسنجانی و نق زدن های تعداد دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران و اشارات برخی از رهبران اصلاح طلب رژیم و جبهه گیری های آیت الله های ریز درشت در قبال موضوعات مختلف هستیم. اما با همه این اتفاقات یک موضوع مهم را نباید از یاد بُرد. همه رهبران و صاحب منصبان حکومت اسلامی ایران در مورد حق حکومت اسلامی ایران در مورد غنی سازی اورانیوم هم نظر بوده و هستند. بنابر این بنظر می رسد که فرقی نمی کند که کدام هیئت اداره کشور را عهده دار شود. برای همه آنها غنی سازی اورانیوم یک خط قرمز است. اما تدوین چگونگی اجرای سیاست هسته ای حکومت اسلامی ایران همچنان در اختیار ولی فقیه علی خامنه ای است. سئوالی که هم اکنون مطرح است این ست که با تضعیف علی خامنه ای، تغییری در این وضع رُخ خواهد داد یا نه؟ آینده در این مورد قضاوت خواهد کرد. در اینجا بی مورد نخواهد بود که زمینه های احتمالی تضعیف موقعیت خدای گونه علی خامنه ای بعنوان رهبر نظام نیز توجه شود. پس از آغاز به کار دولت محمود احمدی نژاد، سه پایه قدرت در ایران با موافقت ولی فقیه به ؛ بیت رهبری، باند احمدی نژاد، سپاه پاسداران تغییر داده شد و بدین ترتیب بازار، اصلاح طلبان و نیروهای وابسته به برخی از دستگاه روحانیت از حاکمیت به حاشیه رانده شدند. البته جناح اصلاح طبان دولتی به رهبری میر حسین موسوی و مهدی کروبی با دریافت ضرباتی کاری تر به بیرون از دایره قدرت پرتاب شدند. اکنون پس از ۷ سال تداوم و تشدید نزاع های درونی مابین جناح ها و باندهای هیئت حاکمه، بنظر می آید که پس از پایان نمایش انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره نهم و برگزیده شدن هیئت رئیسه آن و انتصاب علی لاریجانی به ریاست موقت این مجلس و شکست علی حداد مهره نزدیکتر به ولی فقیه در دستیابی به مقام ریاست موقت مجلس شورای اسلامی، تغییرات جدیدی در سطح بالای رژیم در شرف وقوع است. تحولات اخیر نشان می دهد که تلاش های رهبر نظام در چیدن مهرهای دلخواه در مجلس شورای اسلامی که آن را در ارتباط با علی خامنه ای نوکر صفت تر و مطیع تر بنماید در این مقطع با شکست مواجه شده است. اکنون بنظر می رسد که در میان طرفداران پر و پا قرص ولی فقیه هم شکاف ایجاد شده است. پدیداری "رهروان ولایت" به سردمداری علی لاریجانی و " فراکسیون اصولگرایان" به سردمداری حداد عادل و رقابت آنها برای تصاحب ریاست مجلس شورای اسلامی و تلاش روحانیت سنتی در دستیابی به موقعیت برتر پس از این تحولات، نشان می دهد که در مقابل پیشروی فرماندهان سپاه پاسداران بسوی نوعی از قبضه کردن قدرت در رژیم حاکم موانعی در حال ایجاد شدن است. تشدید تلاش های سهم طلبانه خاندان لاریجانی و روحانیت سنتی در صحنه درگیری های درون رژیم، آیا بیت رهبری، باند احمدی نژاد، فرماندهان سپاه را بناچار بطرف یک هماهنگی جدید سوق نخواهد داد؟
هماهنگی ای که با یاری رسانیدن احتمالی رهبر و باند احمدی نژاد به
فرماندهان سپاه پاسداران در مقابل حملات و افشاگری های عناصری نظیر احمد
توکلی و پشتیبانی ضمنی علی لاریجانی از او، میتواند منجر به تقویت سپاه
پاسداران و تضعیف موقعیت خدای گونه ولی فقیه بشود! اما این بار در درگیری و اختلاف با دول امپریالیستی به وضعیتی دچار شده است که این رژیم را مستاصل و وحشت زده نموده است. لذا این بار به نظر می رسد که تمایل ولی فقیه برای نجات خودش و نظام اش به یافتن یک راه حل که هر دو طرف ( حکومت اسلامی و امریکا ) بتوانند امتیازاتی بدست آورند و خود را پیروز معرفی نمایند، دارد نقشی تعیین کننده پیدا می کند.
اگر درگیری حکومت اسلامی ایران تنها با دول اروپائی بود، آنگاه یافتن راه حل کاهش تشنجات فی مابین می توانست با تلاطمات کنترل شده ای به پیش برود. اما، واقعیت این ست که در این تنش زدائی احتمالی، ایالات متحد امریکا و کاخ سفید واشنگتن نقش ویژه و وزن بسیار زیادی دارد. انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایالات متحد امریکا در نوامبر امسال و درگیری احزاب جمهوری خواه و دمکرات امریکا و نامزدهای آنها و به بیان دیگر تضاد منافع صنایع نظامی و همراهان آنها کارتل های نفتی از یک طرف و از طرف دیگر صنایع تولیدات مصرفی نیز در پیچیده شدن راه حل تنش زدائی بین کشورهای غربی و حکومت اسلامی ایران تاثیر قابل ملاحظه ای داشته است.
البته تحریکات ناتانیاهو در مقابله با حکومت اسلامی ایران و همراهان جدید
او در حزب لیکود اسرائیل که بزرگترین ائتلاف تاریخ اسرائیل را در پشت سر
دولت ناتانیاهو قرار داده است ، نیز به پیچیدگی امر تنش زدائی مابین حکومت
اسلامی ایران و کاخ سفید واشنگتن افزوده است. علت این امر نه دلسوزی رهبران کشورهای متروپل برای مردم تحت ستم ایران و دیگر کشورها و یا دفاع از حقوق انسانی و یا حتی اجرای قوانین حقوق بشر است. زیرا که رهبران دول امپریالیستی هم اکنون، با رژیم های سرکوبگر دیگری که کمابیش هم طراز حکومت اسلامی ایران هستند در منطقه و جهان کنار آمده اند. مسئله اساسی برای دولت ها و قدرت های امپریالیستی، غارت بیشتر از گذشته نیروی کار و ثروت های ملی کشور ما است. برای آنکه چنین هدفی تحقق یابد لازم است که اولاً در ایران یک حکومت استبدادی بر سر کار باشد که با اعمال خفقان از پیشروی مردم بسوی آزادی و دمکراسی و حق تعیین سرنوشتشان جلوگیری بعمل آورد و ثانیا مطیع و گوش بفرمان دول امپریالیستی باشد. امروز دیگر همه کسانی که به مسائل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی بطور نسبی هم آشنا هستند می دانند که دول امپریالیستی با روی کار آمدن دولت های مستقل ، ملی و مترقی، بویژه با دولت کارگری موافق نیستند و از هر فرصت برای نابودی آنها سود میبرند. قدرت های امپریالیستی در کشورهای پیرامونی نیز حتی با یک دولت نافرمان ارتجاعی که مطیع اهداف و سیاست های آنها نباشد و یا توان پیشبرد این اهداف و سیاست ها آنان را نداشته باشد موافق نیستند، بویژه زمانی که اینگونه رژیم ها دیگر قادر به کنترل جنبش مردم ناراضی و سرکوب قطعی آن نیستند. مردم به رفتار دول امپریالیستی با رژیم معمر قذافی و.... توجه کنید. آن چه باعث رضایت قدرت های امپریالیستی است، افزایش سود سرمایه است. آنها متحدین دائمی ندارند، بلکه منافع دائمی و فزاینده برایشان مطلوب است. برای گسترش منافعشان، هر همراه، هر متحد و هر دست نشانده براه آمده ای را هم قربانی می کنند. بویژه که این همراه، متحد و یا دست نشانده در بحرانی شکننده گرفتار آمده باشد. به رفتار محافل قدرت های امپریالیستی با محمد رضا شاه در سال ۱٣۵۷ توجه کنید. با وجود این که محمد رضا شاه نوکر و گوش بفرمان دول امپریالیستی بویژه امپریالیسم امریکا بود. به سرنوشت حسنی مبارک توجه کنید. رابطه قدرت های امپریالیستی با حکومت اسلامی نیز خارج از قواعد فوق الذکر نیست. رژیم ضد بشری اسلامی حاکم بر کشور ما هم اگر هیچ راه حلی برای خروج از این مخمصه پیدا نکند، باحتمال بسیار زیاد کار را به سطوح فاجعه بار و ویرانگر دیگری خواهد کشاند و یا از آنجا که هیچ تکیه گاه توده ای و مردمی در کشور ندارد، یک بار دیگر با یک چرخش، "جام زهر" دیگری را سر خواهد کشید که هزینه ی کمر شکن آن را مطابق معمول کارگران و زحمتکشان ایران خواهند پرداخت. بر چنین بستری بود که نمایندگان کشورهای ۱+۵ و حکومت اسلامی ایران در ۱۴ و ۱۵ ماه آپریل امسال در استانبول ترکیه نشستی برگزار کردند. بنابر نیازهای مقطعی حکومت اسلامی ایران و بویژه کاخ سفید واشنگتن، پس از برگزاری آن نشست، نمایندگان طرفین سعی نمودند که بعلت بحران های شکننده اقتصادی - اجتماعی و سیاسی که گریبان حکومت اسلامی ایران، اروپا و ایالات متحد امریکارا گرفته است، لااقل در گفتار از تشدید تشنجات فی مابین به کاهند. پس از جلسه مذاکرات استانبول، نمایندگان حکومت اسلامی ایران در اواخر اردیبهشت امسال در تهران با رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحد در تهران به گفتگو و مذاکره نشستند. سپس رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحد اعلام کرد که بزودی مابین ایران و ارگان اتمی سازمان ملل متحده، قرارداد مهمی امضاء خواهد شد. بعد از گفتگو مابین حکومت اسلامی ایران و رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحد در تهران، به ناگاه و به طور غیر مترقبه ای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، دول غربی را موذی خواند و به آنها هشدار داد که خواست هایشان را تعدیل نمایند.
در روز های
۲٣
و ۲۴
ماه مه برابر با سوم و چهارم خرداد
۱٣۹۱
نیز با امیدها و خوشبینی های پیشاپیش تبلیغ شده، جلساتی مابین طرفین در شهر
بغداد برگزار شد. پس از اولین روز مذاکرات رضا تقی پور وزیر ارتباطات ایران
که در مذاکرات شرکت داشت به خبرنگاران گفت " ما امیدواریم که در ادامه
مذاکرات استانبول، مذاکرات بغداد هم امروز گام هائی بهتر را برای همکاری
بین ایران و
۵
کشور مذاکره کننده بردارد.". سعید جلیلی و کاترین اشتون نیز بعد از پایان مذاکرات روز اول مذاکرات بغداد تا پاسی از شب با هم به گفتگو نشستند. سفرای چین و روسیه هم در همان شب با علی باقری نفر دوم هیئت ایرانی مذاکره کننده ساعاتی به گفتگو نشستند. شواهد و قرائن می گویند که این گفتگوها برای جلوگیری از اعلام شکست مفتضحانه مذاکرات کشورهای ۱+۵ با هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران انجام شده بوده است. یکی از دیپلمات های ایرانی شرکت کننده در مذاکرات بغداد به خبرنگاران گفت که در صورتی جمهوری اسلامی ایران به مذاکرات ادامه خواهد داد که کشورهای ۱+۵ پیشنهاداتشان را تعدیل کنند و " گام به گام و متقابل " پیشنهادات شان را مطرح نمایند. این دیپلومات ایرانی در پایان مذاکرات روز اول بغداد اضافه نموده است که در حال حاضر نقاط مشترک و کافی برای ادامه مذاکرات وجود ندارد. روزنامه های منتشر شده در ایران نیز در رابطه با غیر قابل قبول بودن پیشنهادات کشورهای ۱+۵ در روز اول مذاکرات مطالبی را منتشر نمودند. بنابر گزارشات منتشر شده، از جمله گزارش سرویس بین الملل انتخاب، در اولین روز مذاکرات بغداد رئوس پیشنهادات کشورهای ۱+۵ توسط کاترین اشتون عبارت بودند از : توقف غنی سازی اورانیوم در ایران در سطح ۲۰% . توقف کامل روند غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فردو. بنابر گزارشات منتشر شده، بر خلاف پیشنهادات ۱۶ ماه گذشته کشورهای متروپل ، این بار کشورها ۱+۵ در جلسه بغداد به حق غنی سازی توسط ایران نیز اشاره ای نکرده بودند. سعید جلیلی نماینده حکومت اسلامی ایران نیز در جلسه مشترک با نمایندگان کشورهای ۱+۵ در تقابل با این پیشنهاد کاترین اشتون، یک پیشنهاد ۵ محوری در زمینه هسته ای و غیر هسته ای ارائه داده است. در زمینه هسته ای، با اشاره به حق اعضای انپیتی، بر حق داشتن چرخه سوخت هستهای حکومت اسلامی پای فشاری کرده و اضافه نموده بود؛ حالا که ایران موفق به غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم شده است، هرگونه همکاری را در چارچوب به رسمیت شناختن این حق، ممکن میداند.
به نوشته
کریستین ساینس مانیتور، پیشنهادات غیر هسته ای جلیلی نیز شامل مواردی نظیر
درگیری ها در سوریه، بحرین و مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مبارزه با دزدان
دریایی بوده است. در حالی قرار بود مذاکرات بغداد فقط اختصاص به امور هسته
ای ایران داشته باشد. بنابر گزارش کریستین ساینس مانیتور، اختلافات طرفین آنقدر شدید بوده است که مذاکره کنندگان روز دوم مذاکرات را صرف طراحی بیانیه ای که شکست مذاکرات را لاپوشانی نماید، نموده اند.
پس از پایان
مذاکرات ۲
روزه بغداد کاترین اشتون و سعید جلیلی در کنفرانس های خبری جداگانه ای
علاوه بر اینکه تاکید نمودند که پیشرفت مذاکرات گام به گام خواهد بود،
اضافه نمودند که این مذاکرات از
۱۷
تا ۱۹
ژوئن در مسکو ادامه خواهد یافت. بواقع این برخورد دو طرف به مذاکرات حل ماجرای اتمی ایران نشان می دهد که هر دو طرف تفاوتهایی بنیادی در نگرش به چگونگی پایان دادن به این مناقشات دارند. کشورهای غربی در باره مسائلی که در شرایط فعلی، توانائی تحمیل اراده شان به حکومت اسلامی ایران را ندارند؛ نظیر اجازه بازدید از مجموعه نظامی پارچین، تعطیل فعالیت های تاسیسات فردو ( که در شمال قم در دل کوه قرار دارد و گفته شده است که غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در این تاسیسات انجام شده است) و خارج کردن اورانیوم ۲۰ درصدی غنی شده از ایران، تلاش می نمایند که حکومت اسلامی ایران را قبل از قطع محاصره اقتصادی وادار نمایند که به این خواست های کشورهای غربی تن در دهد. بعلاوه بنابر اظهار نظر برخی از مقامات امریکائی، واشنگتن مایل نیست بنابر مصالح دراز مدت کشورهای متروپل از خواست توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران کوتاه بیاید. اما، اکنون که بنابر موقعیت فعلی، اولویت ها تغییر کرده است ، ایالات متحده امریکا آمادگی دارد که در شرایط خاصی، اولویت توقف غنی سازی ۲۰ درصدی و ادامه غنی سازی اورانیوم در غلظت پایین از طرف ایران را مورد مطالعه قرار دهد. امری که بارها از طرف مقامات حکومت اسلامی ایران رد شده است.
با توجه به موقعیت ضعیف حکومت اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری امریکا و بسته بودن دست اوباما در اجرای مانور های تازه و با توجه به وضعیت بحران اقتصادی در اروپا، می توان قابل پیش بینی دانست که طرفین منازعه، به انجام یک آتش بس در مقطع فعلی و کش دادن قضایا به بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا تن در خواهند داد. البته اگر سیر حوادث این آرامش قبل از طوفان را بهم نزند. این سیر حوادث میتواند از جمله تحولات درونی حکومت اسلامی ایران نظیر تغییر توازن قوا میان بخش های مختلف رژیم ایران، هژمونی طلبی و زیادی طلبی این و یا آن جناح و باند و حتی رهبر نظام از جانبی و از جانب دیگر تغییر توازن قوا میان اوباما و کاندید ریاست جمهوری جمهوریخواهان امریکا، بگونه ای که شکست اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا قطعی بنظر برسد، باشد.
در آن زمان امپریالیست ها نیز نخواهند توانست با ادامه تحریم ها و تهدید به تجاوز نظامی ملت بزرگ ایران را از پیشروی بسوی ایجاد جامعه انسانی باز دارند. فراموش نکنیم ؛ ملت سازمان داده شده، ملت مصمم ،آزادیخواه و برابری طلب، منشاء همه قدرت ها است. یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۰۳ ژوئن ۲۰۱۲
|
|