نویدنو:18/05/1390  

 

 نویدنو  18/05/1390

 

 

بخشش آمنه ، خاتمی ، صاحبان قدرت  ودیگران

نوید نو :آمنه دختری که در اثر اسید پاشی بینایی وزیبایی خود را از دست داده است ، در آخرین دقایق قصاص مرد اسید پاش اورا بخشید وبرای این بخشش خود دلایلی متعددی شمرد . به دنبال این اقدام آمنه ، آقای خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران که جنایت اسید پاشی در زمان ریاست جمهوری ایشان رخ داده بود نامه ای را در این رابطه منتشر وطی آن از صاحبان قدرت خواست تا از آمنه بیاموزند. نامه آقای خاتمی باز خورد های جالبی داشت که در زیر دو نمونه از آن به قلم خانم ها منتظری وعلی نزاد را ملاحظه می نمایید .

 

خاتمی: همه بویژه صاحبان قدرت از آمنه بیاموزند

به نام خدا

 

دلها پر از درد می شود، هنگامی که آسیب های اجتماعی و خشونت هایی را رو به گسترش می یابیم که موجب تباهی جانها و از هم پاشیدن زندگی ها و گسست پیوندها و از میان رفتن سلامت ها و افزایش نفرت ها و نگرانی ها می شود

سالها پیش، در دوران ریاست جمهوری که همواره دغدغه امنیت عمومی و نگاهداشت حق و حرمت مردم را داشتیم (هر چند در این باب آنگونه که دلخواه بود موفق نبودیم) و مشکلات و مسائل اجتماعی و پرخاش گری ها و آسیب ها هرگز قابل مقایسه با امروز نبود، هنگامی که خبر رسید که سنگدل منحرف و بی انصافی بر چهره دختر جوانی که شادابی و زیبایی از جمله سرمایه های زندگی او است اسید پاشیده است و حاصل جنایت، محرومیت آن دختر جوان از نعمت بینایی و آسیب جدی به همه صورت و چهره او بوده است، بر خود لرزیدم، نه تنها بر اساس یک احساس شخصی که به خاطر مسؤولیت بزرگ اجتماعی که ملت بزرگ بر عهده ما گذاشته بود؛ و مگر از مهم ترین مسؤولیت های دولت حفظ و بسط امنیت اجتماعی در کنار حفظ و بسط امنیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست؟ هر چند که نمی توان جامعه ای را در نظر آورد که هیچ نقطه نا امنی در آن نباشد. ولی نگرانی از اینکه ناامنی ها گسترده شود امری بجا است. آن روز این داستان غم انگیز پیگیری شد، ولی مگر می شد آنچه را آمنه خانم بهرامی عزیز از دست داده است به او برگرداند و تنها نقطه امید شکیبایی و بالا بودن توان تحمل این خانم بزرگوار و خانواده شریف او بود و آن سوی داستان جوان نگون بختی که شکوه زندگی خود و دیگری را نگونسار کرده بود و بدترین روزهای خود را می گذراند تا از یک سو حکم دادگرانه دادگاه او را به کیفر عمل زشت خود برساند و از سوی دیگر تازیانه تابسوز ملامت وجدان

امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایت گر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمی تواند زشت کند و یا زشت بنمایاند.

درود به آمنه خانم!

آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟

سید محمد خاتمی

۱۰ مرداد 1390

 

قیاس مع الفارق" با آمنه عزیز


«
آمنه بهرامی، قربانی اسیدپاشی از قصاص عامل جرم گذشت
این خبر را خواندم و بر آن شدم که در توان خود از آن اسطوره گذشت قدردانی نمایم.  آری آمنه جان، تو را و این همه بزرگواری تو را می ستاییم؛ همه می دانیم گذشت از آنچه شرع و عرف برای تو حق می دانست کاری آسان نیست. و از پروردگار علیم حکیم که تنها ناظر دردها و رنج های توست، برایت بیش از گذشته صبوری می طلبیم؛ و می دانی که
«
ان الله مع الصابرین».
اما چه کم لطفی کرده اند آنان که بزرگواری تو را دیدند و تو را آموزگار خواندند، با این حال در قیاسی نادرست از بزرگان عرصه سیاست خواستند که از آمنه بیاموزند! این گونه قیاس را علمای ادب "قیاس مع الفارق" می نامند.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در پیام خود می فرماید: « امروز وقتی در خبرها آمد که آمنه در کمال بزرگواری آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت، بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت.» و در ادامه می فرماید: «آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و
بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاسداشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟»
اما ای کاش جناب ایشان می فرمودند که بزرگان عرصه سیاست و صاحبان قدرت چه سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی از مردم دیده اند که باید از آمنه بیاموزند و در مقابل آن با مردم با آرامش و احترام و پاسداشت حق و حرمت انسان رفتار نمایند؟! و مگر حاکمان را جز خدمت به مردم و پاسداشت حقوق آنان وظیفه ای دیگر هست؟!
امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
سعیده منتظری

 

آقای خاتمی شما هم از آمنه بیاموزید

مسیح علی نژاد

شما هم پیش قدم شوید، در برابرِ خواستِ صریحِ آمنه مثل او «عمل» کنید تا مشوقِ ديگران هم باشید

آمنه آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت، بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و نفرت پراکنی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، دیگرخواهی و بزرگ منشی سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست.
این روح کلام سید محمد خاتمی است آنگاه که پیامِ بخششِ آمنه را شنید و قلم به دست گرفت تا در ستایشِ این بخشش که در دشواری اش احدی شک نمی کند، دیگران را ندا دهد که باید از این عمل آموخت.
تردیدی نیست که می شود در وصفِ زیباییِ عملِ بخششی که آمنه شش سال چون معمایی در کلام و بیانش پنهان نگاه داشت و ناگهان دگرگونه ظاهر شد، پیام ها و داستان ها و حکایت هایی رسا و زیبا نوشت و برگه های تاریخِ تهی از بخششِ یک کشور را پر ساخت

تردیدی نیست که می شود از همه پیشی گرفت در پاداسداشتِ بزرگ منشیِ زنی که چشمهای بی سوی او اینک شده است سوی چشم های مردمی که به سختی همدیگر را می بخشند تا چه رسد به بخشیدنِ اسیدپاشی که هنوز هم تا چشم در چشمِ آمنه می شود اسیدِ زبانش بیشتر می سوزاند و پریشان گویی ها می کند.
اما آنچه موردِ تردید است این است آقای خاتمی که آموزگاریِ آمنه را چه کسانی به دیده ی منت می پذیرند تا نکته های این عملِ فردی او که تاثیرگذاری اجتماعی اش قابل انکار نیست را به عمل بر آیند؟
در جامعه ی که احساسِ مسولیتِ فردی جایش را به بی تفاوتی های ناگزیر داده است و به نظر می رسد بخش هایی از جامعه به دلیل شرایطِ بغرنج سیاسی و اجتماعی، در یک سکون و یاس به سر می برند، چه کسی درسِ اول را از آنکه شما آموزگارش خوانده اید باید بیاموزد و اجرایش کند؟
حتما می دانید برای ما جماعتِ رسانه، دوران اصلاحات هیچ اگر نداشت از ما نسل طلبکاری ساخت که نهراسیم و هاله قدسی به گردِ سیاستمداران نکشیم و طلب را آسان بر زبان جاری سازیم. با این توصیف بی مقدمه خطابِ پیامتان را به خودتان باز می گردانم؛ پیش قدم شوید و از آموزگارِ زیبادلی که زیباییِ بر باد رفته ی صورتش از او انسانی منزوی و بی عمل نساخت بیاموزید و به پیام تان گامی را نیز اضافه کنید.
آمنه شش سال حرف زد، حرف از نبخشیدن اما در بزنگاهی که ضرورت یافت، عمل کرد. حال شما نیز عمل کنید. زنی که یاد گرفته است چشم در چشمِ مردمش نگاه کند و بگوید برای ادامه ی مداوا و مدارایش با زندگی، نگاهش به همتِ مردم است تا او را یاری کنند، بیش از کلام و پیام نیاز به عملِ مردمی دارد که نظاره گرِ عملِ پسندیده ی او بودند.
شما نیز این روزها در کنارِ همان مردم اید، بی صندلیِ قدرت و بی قبای ریاست. خطاب و عتابِ آمنه آنگاه که می گوید مردم شش سال ما را تنها گذاشتند اما از این پس ما را تنها نگذارند، شما نیز هستید.
جامعه شاید این روزها خوب یاد گرفته است که در ستایشِ بخشش حرف و قلم زند اما قدم برداشتن، حلقه ی مفقوده ای است در روندِ رسیدن به اهدافِ کوتاه و دراز مدتی که در تلاطمِ کار و سیاست قربانی شده است.

به هر تقدیر پوشیده نیست که شما در ایران طرفداران و هوادارانی دارید که هواخواهِ اندیشه و گفتارِ شما هستند. بی شک پاسخِ سریع شما به درخواست صریحِ آموزگارِ بخشش، می تواند زبان های مشترکی که این روزها در مدحِ عملِ آمنه می گویند را به سوی یک عملِ اجتماعی مشترک سوق دهد

عمل گرایی شاید ترکیبِ غریبی است در قاموسِ فرد فردِ جامعه ای که سالهاست مطالبات شهروندی شان در دل بروكراسي اداري خاک می خورد. جامعه نیز ناخود آگاه از رفتارِ چنین سیستمی مشق می کند و به همین دلیل ایده ها و کارهایی که باعث رسیدنِ سریعتر به هدف می شود را خودِ جامعه نیز گاه به تعویق می اندازد و در نهایت به تعویق انداختنِ بسیاری از خواسته ها، ایده ها، برنامه ها و کارهایی که می شد با احساس مسولیتِ فرد فردِ یک جامعه بسامان شود، نشد. چون هر کسی چشم به عملِ دیگری داشت و هیچ کس برایش آسان نبود از خود آغاز کند . حال که آمنه به تعبیرِ شما آموزگاری کرد، شما هم پیش قدم شوید، در برابرِ خواستِ صریحِ آمنه مثل خودِ او «عمل» کنید تا مشوقِ ديگران هم باشید. مداوای آمنه نباید در دالا‌ن‌هاي فراموشی و بی عملی گم شود.

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter