نویدنو:13/01/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

اصول وتعهدات مورد مجادله جنسیت ومیراث جمهوری دموکراتیک آلمان

النا پنومونیدو

مطلب دریافتی

اگر وضعیت زنان را صرفا از منظر اقتصاد اجتماعی مورد ارزیابی قرار دهیم ، این پرتره از اتحاد مجدد دو آلمان ( با توجه به مسکوت گذاردن این مساله که چارچوب های اجتماعی ، فرهنگی ، وایدئولوژیکی آلمان شرقی پاک شده وبه جای آن چارچوب های اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی کاپیتالیستی غربی جایگزین شده است ) به جا به نظر می رسد.درعمل ، کارشناسان ومتخصصان موکدا اتحاد مجدد را همچون یک شوک ، وبه ویژه برای زنان ، همچون یک شکست غیر قابل توصیف کرده واعلام می کنند که زنان بازنده اتحاد مجدد آلمان هستند.

همان طور که مشهور است ، پیمان وتعهد جمهوری دموکراتیک آلمان در امور جنسیتی، ایده آل مادر شاغل را مورد حمایت وپشتیبانی قرار می داد. تبلیغات رسمی ادعا می کردند که جمهوری دموکراتیک آلمان یک کشور کاملا آزاد است که در آن زنان نیروی فعال ومولد در عرصه عمومی هستند. بر اساس ساختارهای حمایت اجتماعی نظیر مراقبت های روزانه جامع ، کلکتیوهای کارگری ودیگر موارد مشابه ، در سال اتحاد مجدد دو آلمان ، بیش از 91درصد زنان آلمان شرقی شاغل بودندواین در حالی است که فقط 58 درصد زنان در آلمان غربی در همان سال شاغل بوده اند. علاوه بر این ، زنان آلمان شرقی ، به ویژه در مقایسه با زنان آلمان غربی ، از مهارت های بسیار بالایی برخوردار بوده وبه شکلی جدی پای در عرصه هایی گذاشته بودند که بخش های به طور سنتی مردانه بازار کار محسوب می شد. تصویر اقتصاد اجتماعی ، آن نظام اجتماعی را حمایت می کرد که مرد را به عنوان نان آور اصلی خانواده در نظر نمی گرفت وازدواج وخانواده هسته ای راتنها نرم قابل قبول برای روابط بین جنسیت ها نمی دانست .

در مقام مقایسه ، در غرب ، محل های مراقبت های روزانه جامع بسیار اندک وقوانین کار وخانواده نیز از آن چه مترقی وپیشرو تلقی می کنیم فاصله بسیار داشت. براساس این قوانین زنان ومردان آلمان غربی، مرد را به عنوان نان آور اصلی خانواده به رسمیت می شناختندوزنان نیز برای آشتی دادن وظایف مادری ووظایف شغلی شان دست وپا می زدند، واغلب ضربات شغلی وحرفه ای قابل توجهی نظیر کسر حقوق ، انتقال از شغل تمام وقت وحتی از دست دادن شغل را بر خود هموار می کردند. بنابراین اتحاد مجدد آلمان ، نه تنها به دلیل این که زنان آلمان شرقی باید خودرابا این سیستم وفق می دادندیک شوک محسوب می شد بلکه به دلیل این که شوک مذکور با تخریب اقتصادی ناشی ازفرایندادغام سرق وغرب تقویت شد وازآن موقع ، بسیاری از مناطق شرقی دچارنرخ بیکاری دو رقمی شدند نیز حایز اهمیت است وبه نظر می رسد که این مشکل هنوز مرتفع نشده باشد.

بنابراین ما بیست سال بعد کجا ایستاده ایم؟ زنان المان شرقی به شکل فزاینده ای هرچه بهتر خودرا با نظام غربی تطبیق می دهند وبه این ترتیب تفاوت ونابرابری میان زنان المان شرقی وغربی درحال محوشدن است. اما این فقط به معنای آن است که زنان آلمان شرقی نیز درست مانند همتایان غربی شان هخم اکنون برای آشتی میان وظایف مادری ووظایف شغلی دست وپامی زنند. آن ها یا باید به خاطر شغلشان ، تعویق  وظایف  مادری را اختیار کنند که  سهم قابل توجهی در نرخ پایین زاد وولد در آلمان خواهد داشت ویا آ ن که ضربات حرفه ای وشغلی رابرخود هموار کنند. براساس مطالعات اخیری که از می 2009 به این سو انجام گرفته ، به رغم این که هم اکنون قوانین کار وخانواده پیشرفته تری وجود دارد، آلمان درتامین ساختارهای حمایت اجتماعی از زنان که آ ن هارا قادر می سازد دو حوزه زندگی شان را با یکدیگر هماهنگ کنند ، بسیار از کشورهایی چون انگلیس وایالات متحده عقب تراست، چه رسد به کششورهای اسکاندیناوی. ازاین رو مطابق نمودارهای اداره امار فدرال، میزان اشتغال زنان از زمان اتحاد مجدد تاکنون به میزان اندکی افزایش یافته واز 58 درصد به 62 درصد رسیده است. این درحالی است که هنوز نابرابری قابل توجهی میان دستمزدهای زنان ومردان وجود دارد. وبرای بسیاری از زنان ، مادری کردن هنوز برابراست با ضربات وهزینه های شغلیوحرفه ای. ازاین رو هنوز راه درازی دربرابر زنان آلمان ، چه شرقی وچه غربی قرار دارد. وبه این ترتیب آن ها .ارد نبرد مشترکی شده اند.   

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست