|
||
نویدنو:16/09/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
در روزهای گذشته سه اتفاق مهم در جهان روی داده که انداختن نگاهی اجمالی به آن بیفايده نيست. نخستين رويداد برگزاری انتخابات پارلمانی در روسيه است.نيروهای حامی ولاديمير پوتين برندهی اصلی اين انتخابات بودند و اکثريت مطلق دومای بعدی را تشکيل خواهند داد.اين انتخابات در شرايط حساسی برگزار شد.می توان به حتم گفت، که اين انتخابات در شرايط آزاد و برابر برای همهی نيروهای شرکت کننده در آن برگزار نشد و از ابتدا می شد حدس زد که چه نيرويی اکثريت آراء را بخود اختصاص خواهد داد.اعتراض نسبت به ناعادلانه بودن شرايط برگزاری اين انتخابات اعتراضی است برحق و بسود تحکيم شرايط دمکراتيک در اين کشور.نبايد اما از خاطر برد که روسيه در ابتدای روندی است، که می تواند به تحکيم پايههای دمکراسی در اين کشور بيانجامد. روسيه در حال از سر گذراندن دو روند مهم ديگر است، که به همان اندازه مهم هستند و ارکان دمکراسی را تشکيل می دهند.يکی تحکيم پايههای حکومت (که بايد بر اساس قانونيت صورت گيرد) و ديگری گسترش عدالت در جامعه، که وظيفهی نخست آن مبارزه با فقر و تقصيم عادلانهتر ثروتهای کلان در جامعه است. دوران کابوسزای يلتسين ، دوران "موفق" دمکراسی در روسيه ، دوران از هم پاشيدن شيرازه های حکومت و دوران چپاول و غارت ثروتهای ملی در اين کشور بوده است.روسيه در اين دوران از يک ابر قدرت جهانی به کشوری در ردهی کشورهای درجهی دوم اروپايی تنزل مقام يافت، نه تنها قدرت جهانی بلکه نفوذ سياسی و معنوی خود را در ميان کشورهای حوزهی امنيتی از دست داد.اهميت تحکيم پايههای حکومت در در روسيه، از آن نظر دارای اهميت است، که می تواند به بروز تعادل در منازعات منطقهای و بينالمللی ياری رساند.نمونهی قابل توجه در اين گستره، پافشاری روسيه در مخالفت با احداث سپر دفاع موشکی امريکا در اروپای شرقی است.در رابطه با منازعات حول تلاشهای هسته ای ايران نيز نقش روسيه می تواند به کاهش شتاب رويدادهای پيش بينی نشده بيانجامد.در اين رابطه در زير سخن خواهيم گفت. رويداد دوم شکست هوگو چاوز در همهپرسی قانون اساسی ونزوئلا است. در اين همه پرسی قرار بود "سوسياليسم" در قانون اساسی اين کشور جايگاه اساسی و نظام ساز بيابد و رئيس جمهور فعلی بتواند بارهای ديگری نيز در اين مقام تثبيت شود.ناظران بر اين عقيدهاند که شکست چاوز و اذعان او به اين شکست نشان داد که دمکراسی در اين کشور هنوز جاری است و کارکرد خود را بخوبی انجام می دهد.چاوز خود اعلام کرده است، که اين يک شکست درنبردی تاريخی است ، و يک عقبگرد در يک مقطع از روندی طولانی است، که جريان دارد.البته شايد ناظران غربی شايد راضی تر می بودند، که چاوز عليرغم شکست در اين همه پرسی اعلام حکومت نظامی می کرد، قانون اساسی موجود را ملغی می ساخت و دست به "انقلاب" سوسياليستی قرن 21 خود می زد.کاری که همين اپوزيسيون "دمکرات" در سال 2002 کرد و به کمک ارتشيان هوادار خود و حاميان آمريکايی و "جوجه فاشيست"های اسپانيايی (انزار) اعلام کودتا کرد و چاوز را در يک جزيرهی کارائيب زندانی کرد. چنين بنظر می رسد در اين کشور نيز يک روند بسيار حياتی در جريان است، که هنوز نتايج اميد بخش خود را بر همگان روشن نساخته است.روند رفورمهای اجتماعی در اين کشور روندی است، که پيامدهای آن در آينده در بافت اجتماعی اين کشور بازتاب خواهد يافت؛ نسل هايی که خواهند گفت به شکرانهی اين رفورم ها سرپناهی يافتند، توانستند از مزايای آموزش عمومی و رايگان استفاده کنند، از بيمه های اجتماعی سود برند و بجای رانده شدن به حاشيههای بی تأثير جامعه به وسط آن پرتاب شوند و دارای نفوذی بر حال و آيندهی کشور گردند.دوستان دست از ولونتاريسم برداريد.ميوه که رسيد از درخت خواهد افتاد. رويداد سوم و شگفت انگيز اين بود، که سرويسهای اطلاعاتی آمريکا متفق القول اعلام کرده اند، که دولت جمهوری اسلامی برنامههای دستيابی به سلاح هستهای را در سال 2003 متوقف ساخته و در راه چيره شدن بر تکنولوژی هستهای با مشکلاتی روبرو است، و سالها طول خواهد کشيد تا بتوان بر اين دشواریها غلبه کند.اين سرويس ها در گزارش خود قيد کرده اند که فشارهای بين المللی در اين کار تأثير سودمندی برجای گذاشته اند و ايران در برابر اين فشارها عکس العمل مثبتی از خود نشان داده است.اين بيانيه صدور کارنامهی قبولی برای جمهوری اسلامی از سوی ارگانهايی است، که تصور نمی شد دست به چنين عملی بزنند، يعنی پس از تجربهی عراق و افسانهی سلاحهای هستهای آن به صرافت بيافتند و گزارشی را ارائه کنند که بر خلاف سياست رسمی دستگاه رهبری واشنگتن رای بر برائت جمهوری اسلامی دهند. در اين بين می توان گمانه زنی روی آورد و گفت، که حتما خواهان حفظ آبروی از دست رفتهی خود هستند و نمی خواهند اعتبار سازمانهای خود در ميان افکار عمومی جهان را سر از دست بدهند؛ آينده نگر هستند، می دانند بوشها همانطور که آمدهاند خواهند رفت، ولی ايالات متحدهی آمريکا پابرجا باقی خواهد ماند و انها در برابر کشور خود وظايفی دارند که نمی توانند از آن عدول کنند؛.يا اينکه واقعا اين بيانيه يک بيانيهی سياسی يک يا چند سازمان جاسوسی است، که بايد به بيانيههای آن رويکرد ديگری داشت تا ادارهی بهداشت محل؛يا جمهوری اسلامی با آمريکا به توافقهايی دست يافته است، يا چراغ سبز توافقهايی را روشن ساخته است که در آيندهی نزديکی ابعاد ان معلوم خواهد شد. البته توافقی مستقيما با آمريکا، زيرا چنان که معلوم است اروپايی ها از روند مذاکرات چنان رضايتی از خود نشان نمی دهند و گويا بی خبر از توافق های احتمالی طرفين،خواهان افزايش فشار بر ايران هستند، فشاری که دولت بوش با توجه به اين گزارش آنرا کارساز دانسته و خواهان شدت آن شده است.در همينجا بايد گفت شايد چه خوب که چين و روسيه نقش مهار بلندپروازیهای دستگاه نئوکانها را بعهده گرفتند، اگر غير از اين بود عراق ديگری تکرار می شد. به نقل از : http://vahik.info/index.html |
||
|