سرسخن
ارژنگ، دوماهنامۀ
ادبی، هنری و اجتماعی نویدنو، شمارۀ
32
مهر و آبان
1402
چهارمین سالِ انتشار
ارژنگ
را پُشتِ سر میگذاریم، امّا"پائیز"
که به "بهار ِعاشقان" معروف
است، این بار "با عزایِ دلِ ما"
آمده است. رُخدادهای فاجعهباری که در سطحِ ملّی اندوه بر دلِ
انبوهِ مردمانِ این دیار آوار کرد و در سطحِ جهانی نیز با
کشتارِ بیسابقه اهالیِ غزّه، خون به دلِ آزادیخواهان و نیروهای
ترقّیخواهِ جهان ریخت.
بشریّت انگار به ساعتِ صفرِ بربریّت نزول کرده است. چشمانِ فاجعه
گودافتاده و استیصال و ناتوانی گونههای مردمیجویان را به زردی
کشانده است. خبرِ دردناکِ کشیدنِ تیغ بر گلوی
داریوش مهرجویی و وحیده محمّدیفر،
کارگردان و نویسندۀ سینما در نیمه شب 22 مهر، صفحاتِ رسانههای جمعی را
خونین میسازد و بر دردهای بیشُماری که این جامعۀ گرفتارِ بلا دچارِ
آناست؛ دردِ بیخانمانی، دردِ معیشت و خجلتزدگی در پیشِ یار و دیار و
تُهیگشتنِ سفرۀ قوتِ لایَموتِ خانوادهها و... میافزاید. دلِ
آزادیخواهان در انتظارِ سرنوشتِ
آرمیتا و آرمیتاهای دیگر
بسیار نگران است که پایانِ دردناکِ آن را در همین پاییزِ
"غمافزا" به صدا درمیآورند. بسیاری میمیرند و آنها که در لنزِ
دوربینها برجسته می شوند، نیازمندِ توضیحاند. توضیحِ رسمی و تُهی از
ریا و دروغ از سوی مسئولانی که باید پاسخگو باشند و نیستند.
روایتسازیها و سناریوپردازیها به گمانِ انحرافِ افکارِ عمومی ادامه
مییابد، امّا دستاندرکاران پیش و بیشاز هرکسی میدانند که این حنا
دیگر رنگی ندارد. به یک عبارت میتوان جامعۀ دیکتاتورزدۀ ما را در همۀ
ابعادِ آن محروم از توضیحاتی دانست که حقِّ طبیعی، قانونی و شهروندیِ
شهروندان آن است.
در سالگردِ برآمدِ جنبشِ مترقّی "زن،
زندگی، آزادی"، اگرچه رخدادهای دیگری برآن اندکی سایه
انداخته است، امّا این راه همچنان تا احقاقِ بدیهیترین حقوقِ
دمکراتیکِ مردمِ آگاهِ ادامه خواهد داشت.
***
"مایا
ابوالحیات"،
نویسندۀ مترقّیِ فلسطینی داستانی دارد به نام "شکاف"
که برگردانِ آنرا در
ارژنگ
شمارۀ 30 خواندیم. داستان روایتِ پَرسههای مردی فلسطینی در امتدادِ
دیوارِ حایلی است که اشغالگرانِ صهیونیست در میهن و شهر و محلّه و
خانههایشان برپاکرده اند. "نبیل، ده سالِ تمام برای شکارِ شکاف، و
تا جایی که ممکن بود با آزمودنِ نظریه پساز نظریه، هر روز صبح خانهاش
را ترک میکرد و عصر به خانه بازمیگشت.امّا، اجتنابناپذیر به نظر
میرسید که آب و هوا، حیوانات، مردم و حتّی خودِ زمین درحالِ گسترش و
کاهش میتواند شکافی در دیوارِ محکم ایجاد کند". نبیل دستگیر
میشود و پساز گذراندنِ مدّتِ حبس آزاد میشود و به خانه بازمیگردد.
"وقتیکه نبیل سرانجام از زندان خارج شد، تصمیم گرفت شکاف را برای
همیشه از مغزِ خود خارج سازد و هر فکری از وجودِ آن را رها کند. او
درهمشکسته واردِ خانهاش شد، کاملا مردی دیگر. موقعِ شب، وقتی که
کودکان برای خواب پهلوبهپهلو روی تُشکهایشان رفتند، زن او به آرامی
نزدیکِ او شد. او فکر کرد همین است. او در شُرُفِ ترکِ من برای همیشه
است."
زنِ او، درعوض از زیرِ کمربندِ خود دفترِ سیاهی را بیرون آورد: "من
همهجا را در این سمت جستوُجو کردم. اکنون مطمئنام: شکاف باید در
سمتِ دیگر باشد. من شنیدم که اُمّ محمد به همسایۀ خود میگفت که پسرِ
او برای یافتنِ دریچهای در سمتِ جنوب تلاش کرد، و این که دهها نفر
بدونِ آن که دستگیر شوند، رفتهاند و آمدهاند"...
و روزِ هفتمِ اکتبر 2023 این "شکاف"
یافته شد.
از انسانهای عاصی یا اسیر نمیتوان و نباید انتظارِ "رفتارِ معقول"
داشت. گُردانهای رزمیِ فلسطینی با شناختِ
شکافهای امنیّتی
واردِ خاکِ اجدادیشان که اکنون اسرائیل نامیده میشود شدند و
با کشته و زخمیکردن تعدادی از افسران و سربازان و شهرکنشینانِ
اسرائیلی و به اسارتگرفتنِ بیشاز 200 نفر شامل 30 فرماندۀ ارشد نظامی
صهیونیست و عدّهای غیرنظامی به مقرهایشان بازگشتند. درپیِ این
عملیّاتِ بیسابقه و متهوّرانه، از روز 8 اکتبر توپخانۀ کشتارِ
اسرائیلی به راه افتاد. "جهانِ مدرن!" گوشهایش را دو قبضه بَست و
رسانههای مسلّط به ابزارِ توانمندِ سفیدشوییِ اسرائیل و شستوُشوی
مغزی افکارِ عمومیِ جهان تبدیل شدند. سرانِ کشورها به بده بستان و بحث
و گفتوگو پرداختند و هر 12دقیقه یک کودکِ فلسطینی در نوارِ غزّه کشته
شد. بمبارانِ کور، سراسرِ مرکزِ خاکِ غزّه را به توبره کرد و فقط در دو
روز بیش از 1200 نفر کشته شدند و هماینک تعدادِ قربانیان به مرزِ
10هزار نفر نزدیک میشود. شورای امنیّتِ سازمانِ ملل، این ظاهرا
عالیترین نهادِ بینالمللی در توافق بر آتشبس شکستخورد وسرانجام در
مجمع عمومی قطعنامۀ آتشبس با 120رای قاطع کشورها به تصویب رسید.
دردآور است که 57 کشور رای ممتنع دادهاند، یعنی هست و نیستِ مردم
فلسطین محلّی از اِعراب برای آنها ندارد. و همانطور که در آغازِ این
سخن گفتیم، ساعتِ صفرِ بشریّتِ مترقّی آغاز میشود و سرانجام بربریّتِ
سرمایه، چهرۀ تمامِ هستی را درهرجایی که به سودش باشد، با خون آذین
میبندد و جنون، جنایت و انکار به سرمشقِ بشریّتِ درمانده، افکارِ
عمومیِ فریبخورده و همۀ کسانی ارتقاء می یابد که دانسته یا نادانسته
چشم بر پَلَشتیهای حاکمانِ جور دنیای سرمایه میبندند.
امّا خلقِ قهرمانِ فلسطین و آرمانِ رهاییجوی آن، بهرغمِ تمامِ
خیانتها، کجاندیشیها، سازشها و تسلیمها و سرکوب و نابودسازیِ
بیامان، زنده و مقاوم خواهد ماند تا دولتِ مستقلِّ خود را با مرزهای
1967 و پایتختیِ اورشلیمِ شرقی بنا کند!
امروز سمتِ درستِ تاریخ یک جهت بیشتر ندارد:
ماندن درکنارِ زحمتکشان،
محرومان، کودکان و زنانی که هدفِ حملاتِ مرگبارِ ماشینِ جنگیِ
امپریالیستی اسرائیل و حامیانِ بیپروای آن هستند. ما بر این آرمان و
سمتگیری، استوار خواهیم ماند.
پائیزِ غمافزا، بهارِ دلانگیزِ "آزادی"
را آبستن است. اندکی صبر...
شورای دبیران ارژنگ
|