برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-10-12

نویدنو 1402/07/21       Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • راست افراطی جدید میوه درخت دوپایه نولبیرالیسم و آمریکایی سازی اقتصاد جهانی است که تهاجم به دستاوردهای طبقه کارگر و تحکیم پایه های هژمونی آمریکا را توامان با بازاری کردن سیاست، اقتصاد و علم پیش می برد.

 

 

 هم‌نوازی ارکستر راست گرایان افراطی جهان

فریبرز مسعودی

 توضیح نویسنده : این یادداشت حدود یک هفته پیش نوشته شده و برای انتشار در اختیار سایت نقد اقتصاد سیاسی به عنوان یک تریبون دمکراتیک قرار گرفت. متاسفانه پس از گذشت یک هفته بدون هیچ توضیحی منتشر نشد. با توجه به گسترش و شدت درگیری میان باکو و ارمنستان، حمله‌های ترکیه به مواضع پ.ک.ک و درگیری‌های فلسطینیان با اسرائیل در غزه این یادداشت که حاوی دیدگاهی کلی نسبت به برآمدن راست افراطی در جهان است در کانال< اقتصاد سیاسی> منتشر می‌شود.

***

دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا با ظهور موجی از راستگرایان افراطی در جهان از جمله نخست وزیری مودی در هند، بولسونارو در برزیل و روی کار آمدن راست افراطی نوع جدیدی در اسراییل و عربستان و بعدتر ملونی در ایتالیا و شماری از دیگر کشورها، و خیز راست افراطی جدید برای تصرف قدرت بوروکراتیک در فرانسه و آلمان و برخی کشورهای اسکاندیناوی همزمان شد. واقعیت دارد که در گذشته نیز دولت‌های راست در اروپا و محافظه کاران در ایالات متحده بر سر کار بوده‌اند، و با این واقعیت که حکومت‌های عربستان ، تایلند یا یک دوجین از کشورهای اروپای شرقی را با هیچ معیاری نمی‌توان دمکراتیک خواند، اما جبهه راست افراطی کنونی ویژگی هایی دارد که آن را از راست سنتی و فاشیسم متمایز می‌کند. ویژگی های بارز راست های افراطی جدید ایدئولوژی بازارگرایی افراطی به معنی حذف دولت از مناسبات اقتصادی و حذف جامعه، اتحادیه‌ها و سندیکاهای کارگری و هر آن چه که از آن به عنوان جامعه مدنی و سپهر سیاسی و اجتماعی یاد می‌شود و تنزل جامعه به اجتماعی از افراد منزوی و اتمیزه شده، در پیش گرفتن سیاست‌های اتحادیه‌گرایی و حمایتی اقتصادی، نادیده گرفتن فرایند جدایی دین از سیاست و جا به جایی حقوق اجتماعی با حقوق شرکت‌ها است.  نتیجه چنین دیدگاهی برافراشتن پرچم کمونیست ستیزی، زن ستیزی، نژادپرستی، مهاجرستیزی و ترویج بیگانه هراسی، جنگ طلبی و یورش به طبیعت و پایمال کردن حقوق نسل‌های آینده و مریدپروری توسط راست گرایان افراطی در عصر حاکمیت مطلق سرمایه انحصاری است. بی توجهی به قواعد بازی انتخابات، ادغام دین در سیاست در ایالات متحد آمریکا و هند، که تا پیش از این عنوان بزرگ ترین دمکراسی جهان را یدک می‌کشید، برآمدن حکومت‌های دینی در عربستان، اسراییل، ترکیه، و طالبان افغانستان نشان دهنده بی توجهی به معیارها و ارزش‌های تاکنونی لیبرال دمکراسی توسط پوپولیست‌های راستگراست.   

راست افراطی جدید میوه درخت دوپایه نولبیرالیسم و آمریکایی سازی اقتصاد جهانی است که تهاجم به دستاوردهای طبقه کارگر و تحکیم پایه های هژمونی آمریکا را توامان با بازاری کردن سیاست، اقتصاد و علم پیش می برد. اگر کمی به عقب‌تر ، یعنی به سیاست‌های اقتصادی کینزگرایان در دوره پس از جنگ دوم در اروپا و برخی کشورهای جهان برگردیم ، که از آن به نام "سیاست‌ دولت‌ رفاه" یاد می‌شود، اگر نگوییم برجسته‌ترین ویژگی، اما پایه و اساس آن اشتغال کامل و به اصطلاح سیاست "سه جانبه گرایی" در تصمیم گیری‌های اقتصادی، اجتماعی و تا حدودی سیاسی و بحث و چانه‌زنی بین دولت و گروه‌های اجتماعی صنفی (کارگران یقه سفید و آبی و کارفرمایی)، دانشجویی و روشنفکری بر سر منافع گروه‌های اجتماعی برای تقارن بخشی به اقتصاد و جامعه بود؛ این سیاست در کشورهای کانونی سرمایه‌داری همزمان با نفوذ سرمایه انحصاری به جنوب و ادامه سیاست‌های استعماری توسط دولت‌های سرمایه‌داری پیشرفته، انباشت بسیار عظیم سرمایه و افزایش بیش از حد ظرفیت های تولیدی در جهان شمال را به همراه داشت. انباشت بی حد سرمایه در شمال جهانی، قدرت اتحادیه‌های کارگری و شکست آمریکا در جنگ ویتنام، آمریکا را به در پیش گرفتن سیاست نزدیکی با چین، قطب مخالف اتحاد شوروی و ویتنام وا داشت که به پدیداری نوع جدیدی از جهانی‌سازی یا به عبارتی آمریکایی‌سازی جهانی منجر شد. جهانی سازی‌ای که نه تنها زمینه گسترش قدرت و تشدید هژمونی ایالات متحد آمریکا – به ویژه پس از شکست در جنگ ویتنام- بر اقتصاد جهان را فراهم می‌آورد، بلکه  برای مدت‌ها ادامه انباشت سرمایه را با گسترش فضا برای حرکت سرمایه انحصاری از طریق نهادهایی مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و گات ( سپس سازمان تجارت جهانی) تضمین می‌کرد. این سیاست‌ها با قالب کردن بازار به جای دمکراسی لیبرالی و سوسیالیستی در سایه ایدئولوژی نولیبرالیسم میسر شد. پروژه‌ نولیبرالیسم و جهانی سازی با روی کار آمدن ریگان در ایالات متحد آمریکا و تاچر در بریتانیا با خشونت بسیار کلید خورد و سقوط اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی به موفقیت پیش بینی نشده‌ای، حتی نزد خوش‌بین‌ترین تئوریسین‌های اقتصادی ایالات متحده منجر شد که به ناگهان چون گردبادی دستاوردهای طبقه کارگر، از جمله سیاست‌های حمایتی که اشتغال نزدیک به کامل در کانون آن قرار داشت را درنوردید. با پیشروی نولیبرالیسم اقتصادی به تدریج تغییر در هرم سیاسی و اقتصادی جهان به سود شرکت‌ها و به زیان جامعه و افراد شکل گرفت، به گونه ای که به گفته استیگلیتز شعار هر نفر یک رای در آمریکا عملن به شعار هر دلار یک رای تغییر یافت. نابرابری نه تنها میان کشورهای شمال و جنوب جهانی بلکه در درون مرزهای کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته چنان اشکال جدیدی یافت که تا پیش از آن قابل تصور نبود، دارایی حدود یک درصد از جمعیت جهان به اندازه دارایی 92 درصد از سایر مردم جهان شد، و گردش مالی برخی شرکت‌ها از تولید ناخالص سرانه چند کشور جنوب عبورکرد. ابرمیلیاردها در گوشه و کنار دنیا جزیره‌های امنی برای خود ایجاد کردند که نه تنها از آن‌ها در برابر مالیات محافظت می‌کند بلکه آنان را به لحاظ فیزیکی نیز از سایر جمعیت جهان جدا می‌کند. میلیون‌ها، و بلکه میلیاردها نفر در سراسر جهان با اجرای سیاست بازارگرایی افراطی از فضاها و مکان‌های جغرافیایی و شغلی و اقتصادی خود اخراج و به حاشیه رانده شدند. تغییر هرم قدرت در بیشتر کشورها به تغییر گسترده در اشتغال و افول قدرت طبقه کارگر منتهی شد و سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر را به بازبینی در سیاست‌های مبارزاتی تاکنونی آنان که عمدتا بر مدار شیوه تولید فوردیستی و اجتماع کارگران در بنگاه‌های تولیدی با اتکا به سرمایه‌داری رقابتی (در برابر سرمایه‌داری انحصاری که سال‌هاست بر جهان حکمرواست) بنا شده بود واداشت. بازتعریف طبقه کارگر در عصر سرمایه‌داری انحصاری و جلوگیری از آشفتگی معنایی آن و همچنین ارتباط جنبش‌های طبقاتی با جنبش‌های دمکراتیک و ملی، دمکراسی خواهانه، جنبش‌های بومی و هویتی از کانون‌های این بازنگری‌ها – درست یا نادرست- در احزاب کمونیست و چپ جهان است.  

رابطه جنبش زن، زندگی، آزادی با جنبش‌ جهانی ضد راست افراطی

 کشتی بی لنگر اقتصاد ایران با بادبان سوراخ شده در دریای ناآرام اقتصاد سرمایه‌داری جهانی کژ و مژ سرگردان است. اگر انقلاب بهمن 57 برای مدتی کوتاه باد را در بادبان کشتی ایران در جهت جنبش‌های ملی و دمکراتیک انداخت، دکل این بادبان به زودی در هم شکسته شد و کشتی سرگردان انقلاب ایران مسافران خود را در نیمه راه به دریای سرمایه انحصاری پرتاب کرد. پذیرش سیاست‌های نولیبرالیسم توسط ایران در دولت رفسنجانی که موقعیت ممتازی (به لحاظ یکدستی و اجماع راس هرم قدرت) در بین تمام دولت‌های ایران داشت، نشان دهنده عزم عمومی حاکمان برای حرکت در چارچوب سرمایه‌داری جهانی بود. اجرای سیاست‌های نولیبرالیسم با توجه به اقتصاد ضعیف پس از نابسامانی های انقلاب و جنگ 8ساله ایران و اوضاع نامناسب اقتصادی توده‌های مردم ایران به سرعت اقتصاد و اوضاع مادی مردم را به سود طبقه بورژوازی نوکیسه در موقعیت وخیمی قرار داد. از سوی دیگر قلع و قمع نهادها و سازمان‌های سیاسی طبقه کارگر و فرهنگ استبداد زده کشور ما و همدستی گسترده استادان دانشگاه ها و تئوریسین های فکل کراواتی با پروژه طبقاتی نولیبرالیسم باعث گردید مقاومت و ایستادگی چندانی در برابر اجرای این سیاست‌ها دیده نشود، ولی در هر دوره یورش در دولت های سازندگی، احمدی نژاد و روحانی و در پی همه آن‌ها رییسی به دستاوردهای کارگران و زحمتکشان ایران، شاهد انواع شورش‌ها و جنبش‌های پاسخ نگرفته در کشور بوده و هستیم. اکنون که گونه‌ای از راست افراطی سایه شوم خود را بر فضای سیاسی عمده کشورهای جهان افکنده، این سیاست‌های اقتصادی، راست افراطی فضای مناسبی برای برآمدن در ایران یافته است که در برخی شعارها در طول جنبش زن، زندگی، آزادی  بازتاب یافته و شاهد هم داستانی و هم دستی آنان با اتحادیه راستگرایان جهانی برای پایمال کردن دستاوردها و حقوق طبقه کارگر، ناپای بندی به معیارهای لیبرال دمکراسی و علیه حقوق شهروندی و سرکوب انواع جنبش‌های حاشیه نشینان اقتصادی، شهروندی، دمکراتیک، بومی، طبقاتی، جنسی و هویتی در آسیا، خاورمیانه، آفریقا، اروپا و آمریکا و آمریکای لاتین هستیم. گسترش، همزمانی و همسانی گرایش مسلط راست افراطی جدید (پوپولیسم ارتجاعی)، شرایط مبارزاتی نوینی را فراروی طبقه کارگر جهانی گذارده تا با ایجاد یک جنبش جهانی ضد گرایش‌های راست افراطی، جنگ طلبی، سرکوب طبقاتی، جنسی و جنسیتی، نژادی، زیست محیطی و هرگونه بازارگرایی اعم از سرمایه‌داری بازاری یا سوسیالیسم بازاری (چینی)، انترناسیونالیسم کارگری جدیدی در برابر اتحادیه دار و دسته‌های آدمکش راست افراطی بنا نهد. با چنین نگاهی می توان جنبش زن، زندگی، آزادی را در کنار جنبش‌های دمکراسی خواهانه، ضد افراط گرایی و ضد بازارگرایی که در هند، کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، برخی از کشورهای آمریکای لاتین و اروپا و ایالات متحده در جریان است دید.

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست