برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-09-07

نویدنو 1402/06/16       Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نویدنو: پرداختن به بریکس حوصله و داده ها و دانش زیادی می طلبد. جمع کردن تجربه های زیستۀ  آن، شرایط پیدایش آن، وضعیت اعضا، شرایط و دلایلی که اعضا جدید خواهان پیوستن به آن هستند، نقش آن در دنیای اقتصادی و سیاسی حاضر جهان، بازیگران اصلی و فرعی آن، منافعی که آن را پیش می برد، جایگاه آن در رقابت دنیای سرمایه داری و درمیان بخش های مختلف بورژوازی جهانی، جایگاه آن در تقسیم بندی امپریالیستی جهان، و...ده ها موضوع این چنینی، برای داوری آن لازم است.

 

 

بریکس در آیینه داوری ها

نویدنو: پرداختن به بریکس حوصله و داده ها و دانش زیادی می طلبد. جمع کردن تجربه های زیستۀ  آن، شرایط پیدایش آن، وضعیت اعضا، شرایط و دلایلی که اعضا جدید خواهان پیوستن به آن هستند، نقش آن در دنیای اقتصادی و سیاسی حاضر جهان، بازیگران اصلی و فرعی آن، منافعی که آن را پیش می برد، جایگاه آن در رقابت دنیای سرمایه داری و درمیان بخش های مختلف بورژوازی جهانی، جایگاه آن در تقسیم بندی امپریالیستی جهان، و...ده ها موضوع این چنینی، برای داوری آن لازم است. اما درچشم انداز تاریخی دو دیدگاه عمده دراین باره وجود دارد، یک- دیدگاهی که بریکس را فرآیندی از تحولات سرمایه داری جهانی و رقابت درون سرمایه داری و درون امپریالیستی ارزیابی می کند، و دو- دیدگاهی که اعتقاد دارد بریکس و نهادهای همانندآن، طلیعه جهان چندقطبی است که می تواند با تضعیف امپریالیسم امریکا فضای تنفسی برای کشورهای درحال توسعه ایجاد کند. دیدگاه ما به نظر اول نزدیکتر است و تلاش خواهیم کرد آن را به روشنی توضیح دهیم.

اما اکنون پس از برگزاری همایش بریکس در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی دیدگاه هایی منتشرشده است. ما برای آشنایی بیشتر خوانندگان گزیده ای از مقالات بسیار را نمونه وار برگزیده و در اختیار خوانندگان قرار می دهیم، با این امید که در ترسیم سیمای بهتری از جهان امروز نقش داشته باشد.

***

گسترش بریکس، چارچوب سرمایهداری این ائتلاف را تغییر نمیدهد

  برگردان: پروین اشرفی

  • اخبار روز

در روز پنجشنبه دوم شهریور، اجلاس بریکس – مخفف “اقتصادهای نوظهور” برزیل، روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی – در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی به پایان رسید. در آنجا، رهبران کشورها در مورد ادغام در بلوک اقتصادی و تجاری بحث کردند. از ۶۷ کشوری که برای عضویت درخواست کرده بودند، شش کشور در اول ژانویه ۲۰۲۴ به عضویت خواهند پیوست: آرژانتین، ایران، عربستان سعودی، اتیوپی، مصر و امارات متحده عربی.

نام اختصاری BRICS – در اصل BRIC، زیرا آفریقای جنوبی را شامل نمی شد – توسط اقتصاددان جیم اونیل و سپس در Goldman Sachs ابداع شد. منظور از این اصطلاح این بود که توجه را به فرصت های سرمایه گذاری این گروه از کشورها، که در آن زمان نرخ رشد اقتصادی بالایی را تجربه می کردند، جلب کند. این کشورها تصمیم گرفتند خود را به عنوان یک بلوک، با هدف افزایش همکاری اقتصادی و تقویت نفوذ جهانی خود، به ویژه به مثابه بلوک مقابله با قدرت های امپریالیستی در G7، همراه کنند.

این ائتلاف اقتصادی، امروزه بیش از یک چهارم از سطح زمین در دنیا، ۴۲ درصد از جمعیت جهان، ۲۴ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی، ۱۶ درصد از صادرات جهان و ۱۵ درصد از واردات کالاها و خدمات جهان را تشکیل می دهد. این اعداد سرسام آور هستند. باید در نظر داشته باشیم که این پنج کشور از نظر جمعیت، سرانه تولید ناخالص داخلی، جغرافیا و ترکیب تجاری، بسیار متمایز هستند. علاوه بر این، سیاست های بین المللی آنها نیز بسیار متفاوت میباشد، یا حتی در تضاد با یکدیگر است. به عنوان مثال، چین را با هند، و برزیل را با روسیه مقایسه کنیم. حالا بگذریم از روابط پرتنش بین اعضای جدید آن، یعنی عربستان سعودی و ایران. و البته همه این کشورها روابط متنوع و حتی متناقضی با ایالات متحده نیز دارند.

در کل، بلوک بریکس سطحی از چالش را در مقابل تسلط ایالات متحده و اروپا، تحت عنوان همکاری در جنوب جهانی، ایجاد می کند. از جمله اینکه بریکس مؤسسات خود را برای همکاری های توسعه و تأمین مالی ایجاد کرده است – اگرچه این کشورها در صورت تعهدشان به صندوق بین المللی پول، نمی توانند به تأمین مالی از سوی بانک بریکس دسترسی یابند. یکی از نکاتی که این بلوک روی آن کار کرده است، و علیرغم پیشرفت بسیار ابتدایی آن، ترویج استفاده از ارزهای ملی در مبادلات تجاری و مالی بین کشورها و در نتیجه اجتناب از دلار و سیستم پرداخت سوئیفت است.

به طور خلاصه، الحاق اعضای جدید و گسترش بریکس ممکن است به معنای یک پیشرفت نسبی برای چین باشد که این بلوک را رهبری می کند. اما این امر، ناهمگونی بلوک را نیز تشدید می‌نماید، زیرا کشورهایی مانند عربستان سعودی آشکارا تابع ایالات متحده هستند و این امر، ائتلاف را همچنان ضعیف می‌کند.

به علاوه، هر چالشی که ائتلاف بریکس برای هژمونی امپریالیستی آمریکا و غرب ایجاد کند، چالشی است که با تکیه بر منطق سرمایه داری ساخته شده است. هدف کشورهای عضو ائتلاف، توسعه قدرت طبقه کارگر در کشورهایشان نیست، بلکه در عوض، توسعه موقعیت خود در روابط بین‌المللی سرمایه است.

همانگونه که رفیق ما آندره باربیری در برزیل توضیح داد، علیرغم توهماتی که لولا به عنوان یک رئیس جمهور ضد امپریالیست و طرفدار محیط زیست دارد، او از یک پروژه استخراج گرایانه با هدف اکتشافات نفت در حوضه آمازون توسط شرکت های امپریالیستی و همچنین شرکت های چینی، حمایت کرده است. شرکت های چینی مانند شرکت های آمریکایی، با صدور سرمایه با هدف استخراج در سراسر جهان، به تخریب محیط زیست ادامه می دهند. این مناقشات استخراج‌گرایانه بین سرمایه‌های ایالات متحده و چین وضعیتی را بوجود آورده است که به مثلث لیتیوم معروف است و شامل شیلی، آرژانتین و بولیوی میباشد. دست اندازی سرمایه به این منطقه نیز به ضرر کارگران و طبقات تحت ستم منطقه تمام می شود.

آنچه که مهم است روشن شود، فراتر از توهمات بخش‌های “کمپیستی” می باشد (کمپیستی یعنی چپی که از هر کشور/ سازمانی، فقط به صرف مخالفت با ایالات متحده، حمایت می کند)، و آن این که علیرغم چالشی که این بلوک ممکن است برای قدرت‌های بزرگ امپریالیستی ایجاد کند، آن را به متحد مردمان تحت ستم تبدیل نمی‌کند. بریکس آلترناتیوی به مثابه یک “هژمونی خوش خیم” در نظم بین المللی نیست. جدا شدن از امپریالیسم و نهادهای مالی آن همچون صندوق بین‌المللی پول، ضروری است و آن هم بدون جایگزینی این نهادهای مالی با یک ادغام فرعی در بلوک‌های بدیلی که با اتکاء به رشد قدرت، از طریق همان اشکال غارت اقتصادی عمل می‌کنند.

در نهایت، بریکس این توهم را میکارد که گویا روابط و جابجایی در ائتلاف دولت های بورژوایی، میتواند راهی به سوی رهایی طبقه کارگر ارائه دهد. اما این امر عاملیت طبقه کارگر را از بین می برد، و از گسترش درک آنها از قدرت خود برای رهایی شان قصور میورزد، و در واقع چارچوب اساس مارکسیسم را، مبنی بر اینکه مبارزه برای سوسیالیسم، مبارزه تاریخی طبقه علیه طبقات است، رها می کند. واضح است که سرمایه‌داران جنوب جهانی، برای پیگیری روابط فراملی خود، به کمک سوسیالیست ها نیاز ندارند. آنها خودشان این کار را انجام می دهند و برای تحقق آن، راه های جدیدی را برای بهره برداری از طبقه ما از طریق این ائتلاف ها، می یابند. نقش سوسیالیست ها باید ایجاد همبستگی بین المللی طبقه کارگر، متحد کردن طبقه ما در سراسر کشورهای بریکس و کشورهای دیگر باشد، به ویژه ایجاد اتحاد مابین کارگران کشورهای استثمار شده و استثمارگر، و آنهم در یک مبارزه طبقاتی بین المللی علیه همه سرمایهها و همه دولتهای بورژوازی که دشمنان ما هستند.

منبع : Left Voice

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست