برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-07-30

نویدنو 1402/05/07       Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • در واقع، هرسخنی از خود "سرمایه‌داری رفاقتی" با این پیش فرض همراه است که یک سرمایه‌داری " ناب"، "غیررفاقتی" وجود دارد که معمولا غالب است اما تحت حاکمیت عوامل هیندوتوا ( ازآن حالت ناب) سرپیچی می‌کند. در واقع چنین جانوری وجود ندارد، کل سرمایه‌داری "سرمایه‌داری رفاقتی" است، اما روابط بین دولت و سرمایه در طی زمان تغییر می‌کند و درحاکمیت سرمایه‌داری انحصاری بسیار نزدیک‌تر می‌شود. سرمایه‌داری، اما در دوران حکومت فاشیستی، تغییر کیفی بیشتری از این روابط را به نمایش می‌گذارد، که خود حکومت با ائتلاف شرکتی- هیندوتوایی اعمال می‌شود.  

 

تحریریه نویدنو:

آیا آن‌چه ما داریم "سرمایه‌داری رفاقتی¨" است؟

پرابهات پاتنایک

 

نویدنو: برخی عناصر چپ و سوسیال دموکراسی درسراسر جهان در تلاش برای دفاع از "سرمایه‌داری ناب" پیرایه‌هایی به "سرمایه‌داری موجود" در کشورها اضافه می‌کنند، تا به تلاش خود برای ادامه دفاع شرمگینانه از "سرمایه‌داری" توجیهی بیابند. استاد پاتنایک در این مقاله ترفند آن‌ها را افشاء  و بر یگانه بودن "سرمایه‌داری" مُهر تایید می‌زند.

***

 عناصر فاشیستی درهر جامعه مدرنی وجود دارند، اما معمولا عناصری حاشیه‌ای، مرزی یا فرعی هستند. آن‌ها تنها زمانی که ازحمایت سرمایه انحصاری برخوردار شوند ، که آن‌ها را با پول فراوان و پوشش رسانه‌ای تجهیز می‌کند‌ به مرکزصحنه حرکت می‌کنند و این امر زمانی رخ می‌دهد که یک بحران سرمایه‌داری وجود دارد که درآن بیکاری به صورت اساسی افزایش می‌یابد و هژمونی‌ای را که سرمایه انحصاری تا آن زمان داشت زیرعلامت پرسش قرار می‌دهد. نقش عناصر فاشیستی در چنین وضعیتی ایجاد انحراف درگفتمان است، به نحوی که تلاش می‌شود اضطراب اساسی زندگی کردن تحت حاکمیت سرمایه‌داری رنجور از بحران، با نفرت پراکنی و سازش ناپذیری دربرابربرخی اقلیت‌های درمانده مذهبی، قومی یا زبانی پوشانده شود، البته علاوه براین، زمانی که عناصر فاشیستی به قدرت می‌رسند سرکوب دولتی، و رها کردن آدم کشان فاشیست خود به عنوان گروه‌های متعصب علیه اقلیت مورد هدف وعلیه اندیشمندان، روشنفکران، مخالفان سیاسی و دانشگاهیان مستقل نیز وجود دارد.

هند با این الگو کاملا انطباق دارد. هرچند برای قدرت سیاسی یک عنصراضافی هم پیوند با ظهور گروه‌های فاشیستی وجود دارد. درداخل سرمایه انحصاری این یک عامل نو ظهور است، "بورژوازی انحصاری جدید"، که حاصل روابط نزدیک ویژه با گروه‌های فاشیستی است. دانیل گورین، مارکسیست –آنارشیست معروف فرانسوی، در کتاب خود فاشیسم و شرکت‌های بزرگ، استدلال کرده بود که در دهه 1930، درآلمان سرمایه‌دارهای نو ظهوردر محیط‌هایی مانند فولاد، تولید کالا، سلاح و مهمات، درمقایسه با سرمایه‌دارهای انحصاری قدیمی‌تر دست اندرکار در محیط‌هایی مانند نساجی و کالاهای مصرفی، پشتیبانی استوارخاصی از نازی‌ها می‌کردند. این بدان معنی نیست که گروه اخیر از نازی‌ها حمایت نمی‌کردند، درحقیقت، میشال کالکی اقتصاددان معروف از رژیم نازی به مثابه شراکتی بین نوکیسه‌های فاشیست و شرکت‌های بزرگ بدون ترسیم هیچ خط فارقی در داخل دومی صحبت می‌کند. اما این امر هم حقیقت دارد که گروه‌های انحصاری جدید ازعوامل فاشیستی فعال‌تر و تهاجمی‌تر حمایت می‌کنند. همین طور در ژاپن، دردهه 1930 ، ظهور گروه جدیدی از سرمایه‌دارهای انحصاری، شرکت‌های شینکوزایباتسو(شرکت‌های صنعتی- مالی ژاپن به این نام خوانده می‌شوند- مترجم) مانند نیسان و موری بودند که حامیان سلطه جوتر رژیم نظامی - فاشیستی ژاپن بودند تا زایباتسو قدیمی متشکل از خاندان‌هایی مانند میتسویی، میستسوبیشی و سومیتومو، که قبلا در خط مقدم صنعتی سازی ژاپن قرار داشتند. 

بازهم مسئله این نیست که خاندان‌های انحصاری قدیمی از رژیم فاشیستی حمایت نمی‌کنند، بدیهی است که حمایت می‌کردند( میستوبیشی برخلاف انتظار درکار کشتی سازی درگیربود). و دلیل آن که چرا رژیم اشغالی امریکایی پسا جنگ در ژاپن تحت ریاست ژنرال داگلاس مک آرتور نیزخاندان‌های شرکت‌های صنعتی و مالی قدیمی را منحل کرد همین حمایت بود.( این‌که آن شرکت‌ها متعاقبا با ظاهر متفاوتی دوباره پدیدارشدند‌ موضوع دیگری است). اما این خاندان‌های انحصاری جدید بودند که حمایت آن‌ها از رژیم نظامی- فاشیستی کامل، مطلق و بسیار تهاجمی‌تر بود.

دراین‌جا بازهم هند کاملا با این الگو مطابقت دارد. خاندان‌های انحصاری جدید مانند آدانیس Adanis وآمبانیس Ambanis درحمایت از رژیم مودی (نخست وزیرهند) بسیار فعال بوده‌اند، و به نوبه‌ی خود درمقایسه با خاندان‌های انحصاری مستقر قدیمی از چنین حمایتی به صورت گسترده‌ای سود برده‌اند، اگرچه دومی برای گسترش حمایت خود بی میل نبوده است، تاجایی که رئیس گروه تاتا ¨¨ Tatas حتی از ستاد مرکزی  آراس اس (Rashtriya Swayamsevak Sangh) در ناگپور بازدید کرد تا برنزدیکی خاندان به رژیم هیندوتوا تاکید کند.

پیوند نزدیک دولت مودی به ویژه با عامل‌های انحصارجدید و به طورکلی با سرمایه انحصاری اغلب "سرمایه‌داری رفاقتی"  توصیف می‌شود. اما این توصیف نزدیکی پیوند بین عامل‌های فاشیستی درقدرت و سرمایه انحصاری، به ویژه سرمایه انحصاری جدید را دست کم می‌گیرد. این توصیف ماهیت ویژه، و منحصر به فرد این رابطه را که بهتر است به عنوان ائتلاف شرکتی- هیندوتوایی توصیف شود ازآن سلب می‌کند. این توصیف براستفاده از عبارت روکش‌داری که برای کل سرمایه‌داری مدرن در وضعیت ویژه‌ی بالا آمدن عامل‌های فاشیستی قابل اطلاق است سر می‌زند ، و از این رو ویژگی آن را سلب می‌کند.

درحقیقت کل سرمایه‌داری در صحنه‌های معینی یک سرمایه‌داری رفاقتی است: "قواعد بازی" معینی وجود دارند که باید ازآن‌ها پیروی شود، اما در داخل خاندان صلاح‌دید قواعد به سود "رفاقتی‌ها" اعمال می‌شود. به عنوان مثال، برای گرفتن یک قرارداد، متقاضی باید دارای ضوابط حداقلی معینی باشد، اما درمیان همه کسانی که دارای این ضوابط هستند، کسانی که " اتصال‌های" درستی دارند یا تحصیلات مدرسه دولتی درستی دارند، یا " سابقه" درستی دارند قرارداد را دریافت می‌کنند. به عبارت دیگر سپردن قراردادها تحت حاکمیت سرمایه‌داری هرگز کاملا کورکورانه نیست، اما این کورکورانه نبودن، این عمل سامانه مند طرف‌داری، در داخل مجموعه معینی از "قواعد بازی" اتفاق می‌افتد.

البته درحاکمیت سرمایه‌داری انحصاری این روابط بین سرمایه‌دارهای انحصاری و دولت بسیار نزدیک‌تر می‌شود. رودلف هیلفردینگ دراثرخود سرمایه مالی از" اتحادیه شخصی" بین بانک‌ها و سرمایه صنعتی و تشکیل "الیگارشی مالی" براین اساس سخن گفته بود، و "اتحادیه شخصی" مشابهی را بین "الیگارشی مالی" و دولت پیشنهاد کرده بود. مدیران اجرایی شرکت‌های چند ملیتی به مقامات عالی دولتی منصوب می‌شوند، و به همین ترتیب کارمندان ارشد دولت به آرامی به مقامات اجرایی ارشد شرکت‌های چند ملیتی تغییر مکان می‌دهند. از این رو سیاست دولت برای مراقبت از منافع سرمایه‌دارهای انحصاری تناسب پیدا می‌کند. اما همه این اتفاقات در داخل "قواعد بازی" معینی رخ می‌دهد، که صرف نظرازآن که چگونه به سود سرمایه‌دارهای انحصاری ختم می‌شود به بقای خود ادامه می‌دهد.

حتی سیا کودتا درگواتمالا برای سرنگونی جاکوب آربنز را زمانی به راه انداخت که اصلاحات ارضی او به شرکت یونایتدفروت امریکا آسیب زده بود، یا سیا و ام آی شش علیه مصدق نخست وزیر ایران کودتا به راه انداختند چون صنعت نفت را ملی کرد، که به وسیله آن شرکت نفت بریتانیایی، آنگلو-ایرانیان رااز جایگاه مسلطی که تا آن زمان اشغال کرده بود بیرون کرد، دولت‌های مهاجم در دفاع از منافع ویژه سرمایه‌دارهای انحصاری عمل می‌کردند، اما هیچ نشانه‌ای از "قواعد بازی" و هیچ اقراری که کودتا در دفاع ازمنافع انحصارخاصی انجام شده بود وجودنداشت. درحقیقت، دولت بریتانیا تا همین امروز هم رسما هرگونه ارتباط با کودتایی را که مصدق را سرنگون و شاه ایران را به قدرت رساند انکار می‌کند.

اما فوریت به قدرت رسیدن عامل‌های فاشیستی کل این روایت را تغییر می‌دهد. این کسب قدرت یک تغییر بنیادی، یعنی دورانداختن" قواعد بازی" را دربردارد. این امر به روشنی در مورد هند آشکار است. زمانی که نخست وزیر از دولت فرانسه درخواست می‌کند شرکت به تازگی تاسیس شده از سوی آنیل آمبانی را به عنوان سازنده کشوری هواپیمای رافائل بپذیرد، نه پرسشی از مزایده جهانی وجود دارد، و نه پرسشی از تامین حداقل ضوابط. درحقیقت حتی تولیدکننده بخش دولتی نادیده گرفته می‌شود، که به خاطر آن هرگز توضیحی ارائه نمی‌شود. همین طور زمانی که با وجود افشاگری‌های هیندنبورگ¨¨¨، هیچ دستور تحقیقی در موضوع گروه آدانی صادرنمی‌شود، آن‌چه ما داریم الغاء "قواعد بازی" است. گزارش می‌شود که دولت حزب باهاراتیا جاناتا BJP در حال برنامه‌ریزی برای گزینش برخی شرکت‌ها و آماده کردن آن‌ها برای "برنده شدن" در رقابت با شرکت‌های کشورهای دیگر است. این امرحاکی از روابط بسیار نزدیک بین سرمایه انحصاری، به ویژه سرمایه انحصاری جدید، و دولت است. در جیب بُری این "برندگان" بالقوه هیچ "قواعد بازی" قابل پیروی وجود نخواهد داشت، به سادگی کمک دولت را به ساختن امپراطوری‌های سرمایه‌دارهای انحصاری با کسانی الزامی خواهد کرد که عوامل هیندوتوا با آن‌ها وارد ائتلاف شده‌اند. 

از سوی دیگرعوامل انحصاری جدید با تضمین آن‌که دولت هیندوتوا ازحمایت کامل رسانه‌ای برخوردار ‌شود تلافی می‌کنند. خیلی تعجب‌آور نیست که کانال تلویزیونی سرگردان مانده‌ای که تا حدی مستقل ازدولت بوده است از سوی آدانیس خریداری می‌شود تا روند تامین اجماع حمایت رسانه‌ای برای ائتلاف شرکتی- هیندوتوا تکمیل شود.

"سرمایه داری رفاقتی" خواندن کل این روند که یادآور چیزی است که موسولیتی آن را "تلفیقی از قدرت دولتی وشرکتی" می‌نامید‌ صرفا می‌تواند کتمان آشکار حقیقت باشد. در واقع، هرسخنی از خود "سرمایه‌داری رفاقتی" با این پیش فرض همراه است که یک سرمایه‌داری " ناب"، "غیررفاقتی" وجود دارد که معمولا غالب است اما تحت حاکمیت عوامل هیندوتوا ( ازآن حالت ناب) سرپیچی می‌کند. در واقع چنین جانوری وجود ندارد، کل سرمایه‌داری "سرمایه‌داری رفاقتی" است، اما روابط بین دولت و سرمایه در طی زمان تغییر می‌کند و درحاکمیت سرمایه‌داری انحصاری بسیار نزدیک‌تر می‌شود. سرمایه‌داری، اما در دوران حکومت فاشیستی، تغییر کیفی بیشتری از این روابط را به نمایش می‌گذارد، که خود حکومت با ائتلاف شرکتی- هیندوتوایی اعمال می‌شود.  

https://janataweekly.org/is-what-we-have-crony-capitalism/

 


 

-¨  سرمایه داری کرونی، یک سیستم اقتصادی مبتنی بر روابط نزدیک، متقابل و سودمند بین رهبران شرکت‌ها و مقامات دولتی است

¨¨ - تاتا گروهی از شرکت‌های چندملیتی هند است که در رشته‌های گوناگون صنعت، تجارت و خدمات فعالیت می‌کند. این گروه در 1868 تاسیس شد و دفتر مرکزی آن در بمبئی قرار دارد. تاتا بزرگ‌ترین مجموعه شرکتی هندی است که با بیش از 150 کشور در 6 قاره جهان داد و ستد دارد. دارایی این گروه تا مارس سال 2022 حدود311 میلیارد دلار برآورد شده بود. این گروه درحال حاضر 935.000 کارمند و پرسنل دارد.  مترجم

¨¨¨ - افشاگری اوایل سال 2023 موسسه پژوهشی هیندنبروگ مبنی بر دست کاری در سهام و تقلب در حسابرسی از سوی شرکت آدانی

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست