برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-07-21

نویدنو 1402/04/30       Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • پوتین در سخنرانی اضطراری خود که تنها ۵ دقیقه طول کشید، تلاش کرد درس تاریخی دیگری مطرح کند، کاری که او در سال‌های اخیر عموما مایل است انجام دهد. این بار این درس درباره انقلاب ۱۹۱۷ بود. این احساس به آدم دست می‌دهد که دشواری‌های دوره‌ای برای پوتین جنبه هایی از تاریخ روسیه هستند، مانند تغییر فصل‌ها گریزناپذیرند، و عملکرد دولت روسیه و رهبر آن در مخالفت ابدی با آن‌ها نهفته است. در واقعیت، (این گفته‌ها) درباره تاریخ است- اما تنها تاریخ ۲۳ سال گذشته. شکنندگی دولت روسیه که از سوی پریگوژین افشا شد نتیجه اقدامات خود پوتین است- او کسی است که دولت فعلی را ایجاد کرد

 

 

نویدنو: رخ داد شورش پریگوژین در فدراسیون روسیه مورد بحث محافل مختلفی درجهان و ایران قرارگرفت. مابه سهم خود میکئوشیم برای انداختن نوری براین رخداد، برخی از تحلیل ها را با  خواننده های عزیز خود قسمت کنیم. امید است این محموعه مورد توجه لازم قرار گیرد.

***

واگنری سازی: پوتین چگونه دولت روسیه را تحقیر کرد

ایلیا ماتویف-برگردان: داود جلیلی

  • اخبار روز

 

گروه واگنر درسال ۲۰۱۴ به عنوان یک شرکت نظامی خصوصی تحت مالکیت یوگنی پریگوژین تاجر روس و فرد مورد اعتماد پوتین تاسیس شد. واگنر اولین اقدام نظامی خود را در دونباس انجام داد. این گروه در آن جا به نیروهای جدایی طلب در برابر ارتش اوکراین کمک می‌کرد. حضور گروه واگنر سپس به سوریه، لیبی و تعدادی از کشورهای افریقایی، معمولا برای رفع مسئولیت از روسیه برای دخالت‌های نظامی و انعطاف پذیری که ارتش قادر به فراهم آوردن آن نیست گسترش یافت. اما اوج شهرت واگنر، پس از دخالت سال ۲۰۲۲ روسیه در اوکراین پدیدآمد. واگنر بعد از آن به خاطربسته‌های سخاوتمندانه سربازگیری (رسما ۸۵۰ میلیارد روبل یا ۱۰ میلیارد دلارارزش گذاری می شود اگر چه روشن نیست برای کدام دوره) و وعده های آزادی به آن دسته از زندانیان روس که به گروه پیوستند، به‌عنوان یکی از واحدهای رزمی موثر روسیه، تا حدود زیادی به خاطر بی توجهی فرماندهانش به میزان تلفات افراد آن، مشهورشد. همین اواخر، پریگوژین و امپراتوری رسانه‌ای او مدیریت جنگ را از موضع راست مورد انتقاد قرار داده و به ستیزه رشد یابنده ای با رهبری ارتش روسیه وارد شده بود، که در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳ در “راهپیمایی به سوی مسکو” یا “توطئه پریگوژین” به اوج خود رسید. سربازان واگنر پیش از آن‌که پریگوژین اقدام به کودتای خود را لغو کند در حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب مسکو پیشروی کرده بودند، و بیشتر ناظران برای توصیف رخ داد های آن روز تلاش می‌کردند. لفت ایست خوشحال است که تحلیل سیاسی – اقتصادی کنونی ایلیا ماتویف از پدیده واگنر را که در اصل به زبان روسی در پلتفرم  Важные истории منتشر شده است به خوانندگان تقدیم می‌کند.

***

ولادیمیر پوتین درسپتامبر سال ۱۹۹۹ در مقاله‌ای باعنوان” روسیه درچرخش هزاره” نوشت: ” روسیه به قدرت دولتی قوی نیاز دارد و باید آن را داشته باشد”. او استدلال کرد که دولت‌گرایی برای تاریخ و جامعه روسیه امری ارگانیک می باشد و احیای دولت وظیفه اصلی او است. از آن زمان، “قدرت دولتی قوی” یا ” عمود قدرت” به یکی ازپرحمایت‌ترین ایدئولوژی‌های حکومت پوتین تبدیل شده و عبارت “گوسوداروتنیک” ( دولت گرایی) به اسم رمزی تبدیل شده است که نخبه‌های کرملین خود را با آن تعریف می‌کنند.

به طورکلی خیلی عجیب است  که در ۲۳ سال حکومت پوتین، در جنگی که او به راه انداخت نقش کلیدی را یک شرکت نظامی خصوصی، که تعداد نفرات آن ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر بالغ می‌شود- تقریبا یک سوم کل نیروهایی که در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین تجاوز کردند- بازی کرد. به علاوه، درپایان، گروه شرکت نظامی خصوصی واگنر اقدام به کودتا کرد، بخش منطقه‌ای بزرگی از سوی سربازان شورشی تسخیر شد، ستون‌های نظامی به سوی مسکو راهپیمایی کردند، چندین هلی‌کوپتر و هواپیمای وزارت دفاع سرنگون شدند، حداقل ۱۳ نفر کشته شدند. انحصار اعمال قهر، که از زمان ماکس وبر جامعه‌شناس آلمانی معرف دولت بود، به صورت قابل رویتی به چالش کشیده شده است، و “عمود قدرت” بدنام به فنجان چینی ترک‌خورده‌ای تبدیل شده است. اگرچه این فنجان این بار نشکست، اما ترک برداشت- نگاه سرزنش کننده پریگوژین نسبت به یوکوروف معاون وزیر دفاع، و حرکت بدون مانع ستون‌ها از مناطق مختلف روسیه به سوی خود مسکو، روی نخبگان روسیه اثر خود را باقی گذاشت؛ نتایج گرفته شد. شکنندگی قدرت  یک پیشگویی تحقق یافته است.

پوتین در سخنرانی اضطراری خود که تنها ۵ دقیقه طول کشید، تلاش کرد درس تاریخی دیگری مطرح کند، کاری که او در سال‌های اخیر عموما مایل است انجام دهد. این بار این درس درباره انقلاب ۱۹۱۷ بود. این احساس به آدم دست می‌دهد که دشواری‌های دوره‌ای برای پوتین جنبه هایی از تاریخ روسیه هستند، مانند تغییر فصل‌ها گریزناپذیرند، و عملکرد دولت روسیه و رهبر آن در مخالفت ابدی با آن‌ها نهفته است. در واقعیت، (این گفته‌ها) درباره تاریخ است- اما تنها تاریخ ۲۳ سال گذشته. شکنندگی دولت روسیه که از سوی پریگوژین افشا شد نتیجه اقدامات خود پوتین است- او کسی است که دولت فعلی را ایجاد کرد

شرکت خصوصی نظامی به مثابه شیوه‌ای برای اداره کشور

وادیم ولکف جامعه شناس سیاسی روس در سال ۲۰۰۸ مقاله‌ای را با عنوان “شرکت‌های دولتی: آزمون نهادی دیگر” منتشر کرد. استدلال او درآن مقاله به شرح زیر بود: تا میانۀ دهۀ ۲۰۰۰ افزایش قیمت‌های انرژی به دولت روسیه اجازه داد تا اندوخته قابل توجهی را جمع کند، پرسش چگونگی خرج کردن آن ذخایر بود. پوتین از وظیفه مدرن سازی اقتصاد روسیه آگاه بود، اما به تجارت خصوصی، یا مهم‌تر از آن، به خود دولت برای انجام این وظیفه اعتماد نکرد. درنتیجه، شرکت‌های دولتی متولد شدند. در اصل، آن‌ها وسایل نقلیه‌ای برای مخارج اموال عمومی بودند، که هم از رقابت بازار و هم از بازرسی و کنترل دولت محافظت می‌شدند. شرکت‌های دولتی در منطقه‌ای خاکستری قرارداشتند، که به بحث کارشناسان و حتی اعضای دولت منجرشد: گذشته از همه، مالکیت دارایی‌ها در چهارچوب این شرکت‌ها را چگونه باید تعریف کرد- به‌عنوان  ملی‌کردن خزنده یا خصوصی سازی پنهان؟ خود ولکف عبارت “شخصی‌سازی دارایی کشور” را پیشنهادکرد: ” این دارایی تا حدودی که رهبر کشور آن‌را کنترل می‌کند دارایی دولتی باقی می‌ماند.”

در منطقه خاکستری که هم از دیسیپلین بازار و هم از کنترل رسمی دولت در امان است، ابزار اصلی نظارت، روابط شخصی پوتین با سران شرکت‌های دولتی است- شرکت‌های بزرگ مقیاسی که دراین صحنه فرقی با شرکت‌های دولتی ندارند. رژیم پوتین تجمعی از ” سیاست‌مدارانی” است که با اعتماد شخصی پوتین مُهر خورده اند و نه با روابط قانونی رسمی. در نتیجه، “مرکزگرایی” در نسخه پوتین به ایده‌آل عقلانی، شایسته سالار و پاسدار بوروکرات‌های وبر پای‌بند نیست، بلکه بیشتر متعهد  به یک “منافع ملی” است که باید با هر وسیلۀ ضروری، بدون هیچ نگرانی برای تشریفات به دست ‌آید. و از آن‌جایی که “منافع ملی” مفهومی به شدت مبهم است، تعجب آور نیست که “دولت‌گرایان” در هر عمل نظارتی روزانۀ خود با مشغول شدن در مقام هایشان برای سود شخصی، آن (منافع ملی) را با موفقیت جایگزین منافع خصوصی خودشان می‌کنند.

گهگاهی شک‌گرایی پوتین نسبت به نهادهای رسمی کشور( با وجود اظهار تعهد خود به “دولت‌گرایی”) علنی می شود. داستان شرکت “روس نفت گاز” Rosneftegaz، که از “روس نفت” Rosneft و تا اندازه‌ای از “گازپروم” Gazprom سود دریافت می‌کند، دراین رابطه کاملا خصلت نما است. این شرکت اسرارآمیز نه تنها مقدارعظیمی از پول را انباشت می کند، بلکه در سراسر کشور در پروژه‌هایی سرمایه گذاری می‌کند، در باره این که چه کسی پشت هدف‌های سرمایه گذاری قرار دارد مدت طولانی به مردم توضیح داده نمی‌شد. سرانجام، پوتین درسال ۲۰۱۶ در یک کنفرانس مطبوعاتی به یک پرسش مستقیم از سوی مارگریتا پاپچنکو روزنامه نگار ودوموستی  Vedomosti پاسخ داد: ” آری چنین ذخیره‌ای به عنوان پول Rosneftegaz وجود دارد… و ما وقتی که دولت فراموش می‌کند اولویت‌هایی وجود دارند که به توجه نیاز دارند برخی چیزها را ازآن ذخیره تامین مالی می‌کنیم.” این سخن به معنی پذیرش آن بود که پوتین “دولت گرا” خیلی ساده به دولت خود باور ندارد، و ترجیح می‌دهد پشت پردۀ کسر بودجه بحران آفرین، بودجه موازی دومی داشته باشد که در منطقه خاکستری روابط شخصی او با ایگور شچین و احتمالا دیگر بازیگران ( پوتین معلوم نکرد که “ما” کیستیم) قرار دارد. گروه واگنر به خوبی در این مدل مدیریت جای می‌گیرد. آگر بودجه موازی وجود دارد، چرا ارتش موازی ایجاد نشود؟  

ساکنان منطقه خاکستری پیش از این در شورش‌ها- البته نه در شورش‌های مسلحانه – علیه قدرت اجرایی رسمی، دولت فدراسیون روسیه شرکت کرده بودند. مثلا، مدیران شرکت‌های دولتی (راه آهن‌های روسیه، روس نفت، گازپروم) با وجود در خواست دیمتری مددوف، نخست وزیر وقت، از انتشار دستمزدهایشان خودداری کردند. در نتیجه، دولت در سال ۲۰۱۵ ناچار به تجدیدنظردر تصمیم خود شد، درعمل، ثبت اهمیت تجدید نظر درقانون در برابر دوستان قدرتمند پوتین. شرکت‌های دولتی برای مجادله با وزارت دارایی در باره سهم درآمدهای منتقل شده شان به بودجه نیز معروف هستند.

برخورد با بازیگران منطقه خاکستری می‌تواند عاقبت بدی برای دولت داشته باشد. از این رو، اقدام آلکسی اولیوکائف وزیر توسعه اقتصادی به بازداشتن “روس نفت” از به دست گرفتن دارایی‌های شرکت نفتی دیگر، “باش نفت” Bashneft ، با وجود این حقیقت که موضع او کاملا با دستور قبلی پوتین برای جلوگیری از رشد بیشتر دارایی دولتی سازگار بود، اما به قیمت خلع مقام او تمام شد. دستگیری اولیوکائف، که شچین با کمک افسران سازمان امنیت در حمایت از “روس نفت” انجام داد، خصوصی سازی عوامل ماشین قدرت از سوی یک بازیگرسیاسی را نشان می دهد که از این منبع درراستای هدف‌ها و منافع شخصی خود، برای حمله به وزیر فدرال ( یعنی خود دولت) استفاده می‌کند. درآن زمان هیچ مقابله خشنی روی نداد- گذشته از هرچیز، اولیوکائف، وزیر توسعه اقتصادی بود، نه وزیردفاع- اما این وضعیت از لحاظ نوع شناسی سیستمی مانند شورش پریگوژین است

قدرت عمودی” علیه دولت

پوتین چرا این منطقه خاکستری را ایجاد و به کارکرد‌های آن، مانند خصوصی سازی سودها و اجتماعی کردن هزینه‌ها اجازه داد، تا تمام ماشین دولت را فراگیرد؟ یک پاسخ آن است که یک چنین سیستمی کار می‌کند. ولادیمیر گلمان دانشمند علوم سیاسی نشان می‌دهد که فساد یکی از راه‌های حل مشکل نمایندگی است (در شرایط عام، مشکل تضمین آن که تابعین دستورات مافوق ها را دنبال می‌کنند). احتمال سود شخصی انگیزه ای را برای عمل در راستای منافع اصلی (رئیس) ایجاد می‌کند. بنابراین، درکل، “سیستم روسی” چنان که گلب پاولوسکی فقد آن را می‌ نامید، قابل مدیریت است.  این سیستم به پوتین اجازه می‌دهد به هدف‌هایش- اما تنها در محدوده های معینی- برسد . هزینه‌ها می توانند به پول (غارت شده و از دست رفته برای دولت)، کیفیت مدیران دولتی ( به شدت پایین به خاطر تسلط اصل “او کسی است که شما می‌شناسید، نه آن‌چه می‌شناسید”)، توانایی دنبال کردن یک مسیر سیاسی سازگار( که به ناگزیرتحت نفوذ منافع مختلف خصوصی که خود پوتین افسار آن را رها می‌کند رقیق می‌شود)، و سرانجام شکاف‌ها در هر بنیادی از سیستم دولتی ( که با شورش یوگنی پریگوژین  بازیگر منطقه خاکستری افشا شد)  اندازه گیری شوند.

پوتین این نوع دولت را ایجاد کرد چون وظیفه اصلی او حفظ رژیم قدرت شخصی است.  درنهایت، مشکل نمایندگی می تواند به هزینه بسیار کمتر با کمک پاسخگویی دموکراتیک حل شود، که کنترل مردم بر نمایندگان دولتی را در همه سطح ها تضمین می‌کند. تحت شرایط اقتدارگرایی، این سازوکار، طبق تعریف، دور از دسترس است و به معنای آن است که تنها دو گزینه دیگر باقی می‌ماند: نظارت عمودی از طریق شاخص‌های رسمی ( آن چنان که خود پوتین به رسمیت می‌شناسد، تنها روی کاغذ انجام می‌شود) و فساد، که به عنوان روان کننده‌ای برای ماشین زنگ زده دولت عمل می‌کند.

به‌علاوه، اقدام برای “اعاده نظم” قوی در چهارچوب دیکتاتوری خطرناک است چون در آن صورت بسیاری از بنیادهای قدرت شخصی پوتین، که روی وفاداری همدستان بلندپایه‌اش تکیه می‌کند خراب می‌شود. این وفاداری به هیچ وجه بی قید و شرط نیست، و تلاش برای جایگزین کردن دوستان فاسد با مدیران لایق ممکن است به خوبی به وضعیتی منجر شود که درآن وضعیت دوستان پوتین جایگزین خود او خواهندشد. از این رو باور بدنام “ثبات پرسنل ” پوتین و بی علاقگی او عرشه فرد با نفوذ را به حرکت درمی آورد.

به صورت متناقضی، تقویت رژیم سیاسی ( یعنی رژیم قدرت شخصی پوتین) به تضعیف دولت منجر می‌شود، و اقدام برای تقویت دولت به تضعیف و حتی فروپاشی رژیم سیاسی ختم می‌شود. این پویایی از سوی نئیل روبینسون پژوهشگر سیاسی، که بین ساختمان دولت و ساختمان رژیم تمایز قائل می‌شود، روشن شده است. دیکتاتور تا حد معینی، به تقویت دولت علاقه مند است: برای مثال، احیای کارکرد سازمان‌های اعمال قانون به او اجازه می‌دهد به صورت موثرتری با مخالفان سیاسی برخورد کند. به علاوه، یک دولت توانا مشروعیت رژیم را در چشم مردم افزایش می‌دهد- هیچ دیکتاتوری نمی‌تواند تنها به سرنیزه تکیه کند.

با این حال، در تقویت دولت، دیکتاتور به سرعت به سقف ضربه می‌زند- یک کارزارعظیم علیه فساد و تصفیه پرسنل بدون دموکراتیزه کردن به کاهش حکومت پذیری و فرسایش بنیان سیاسی دیکتاتوری منجرمی‌شود. از این رو، تشکیل یک رژیم قدرت شخصی، که ممکن است درابتدا با افزایش ظرفیت دولت همراه باشد، با این ظرفیت خیلی سریع دخالت کردن را آغاز می‌کند: محافظت از دیکتاتوری نهادهای دولتی را خفیف می‌کند. به همین دلیل نمونه دیکتاتوری‌های موفق تا حدزیادی نادر است. دنی رودریک Dani Rodrik  اقتصاددان اظهار داشت، ” برای هرکشوراستبدادی که برای رشد سریع تلاش کرده است، چندین کشور وجود دارند که در گِِل دست و پا می‌زنند. برای هر لی کوان یو رئیس جمهور سنگاپور، رئیس جمهورهای زیادی مانند موبوتو سسکو زئیر( که اکنون جمهوری دموکراتیک کنگو خوانده می شود) وجود دارند

این منطق برای روسیه هم کاملا پذیرفتنی است. در اوایل دهه ۲۰۰۰، پوتین به تقویت دولت دست یافت: درآمدهای مالیاتی افزایش یافت، تامین مالی نهادهای دولتی احیا شد، و فضای قانونی واحدی برای کل کشور ایجادشد. اما، پیشرفت، با راه دادن به موفقیت‌های نادرمحلی دربرابر پیش زمینه رکود عام ، و در برخی محل‌ها حتی پسرفت، خیلی سریع متوقف شد.  هدف ساختمان رژیم بر هدف ساختمان دولت پیشی گرفت. به همین خاطر منطقه خاکستری سازمان‌های نه کاملا خصوصی و نه کاملا دولتی سربرآورد. تا همین اواخر، یوگنی پریگوژین یکی از ساکنان آن (منطقه خاکستری) بود.

پوتین به محاصره پریگوزین‌ها درآمد

درمورد گروه واگنر، خصوصیات “سیستم روسی” با خصوصیات نوعی شرکت‌های نظامی خصوصی اصطکاک پیداکرد. شرکت‌های نظامی خصوصی به‌عنوان جاذبه‌ای کامل به سوی منطقه خاکستری قراردادهای فاسد دولت ، شبکه‌های پسران قدیمی، ماجراجویی بین‌المللی و عملیات پنهان زیر پوشش انکار مسئولیت رفتند. این نوع از منطقه خاکستری در دموکراسی‌ها هم وجود دارد، اگرچه به صورت قابل توجهی کم‌تر از روسیه است. بنابراین، فعالیت‌های توطئه گرانه گروه واگنر درآفریقا تفاوت زیادی با قمارهای بی پروای شرکت نظامی خصوصی بریتانیایی Sandline و تیم اسپایسر و سیمون مان بنیان گذاران آن ندارد. با آغاز تجاوز به اوکراین، واگنر نمایش کارکرد دیگری را ، مشخص تر از  شرکت‌های خصوصی نظامی امریکایی آغازکرد: استخدام سرباز برای جنگ‌های بزرگ امپریالیستی بدون انجام بسیج عمومی. روسیه به همان شکلی که امریکا فاقد سرباز درعراق و افغانستان بود دراوکراین سربازی نداشت، درهر دو مورد شرکت‌های خصوصی نظامی به راه حل مشکل پرسنل تبدیل شدند.  

تحول دموکراتیک در روسیه، که مانند دهه ۱۹۹۰با به هم ریختگی دولت همراه نباشد، یک معجزه واقعی خواهد بود. خود مدل شرکت نظامی خصوصی ( که مخالف سیمای بنیادی دولت‌های مدرن است- متمرکز سازی و انحصاری سازی خشونت) برای حکومت مدل پوتین عنصری ارگانیک است. تعجب آور نیست که این شرکت نظامی خصوصی بود که در جنگ روسی- اوکراینی نقش قاطعی را ایفاکرد. البته گروه واگنر مشخصه‌های منحصر به فردی دارد: در هیچ کشور دیگری شرکت‌های خصوصی نظامی همه رشته‌های ارتش، از جمله هوانوردی را پوشش نمی‌دهند- زندانی‌ها را با وعده بخشش پس از انقضای قرار داد استخدام نمی‌کنند، شرکت‌های خصوصی نظامی دیگری با قراردادهای فاسد دولتی تامین مالی نمی‌شوند، که در نتیجه آن صبحانه‌های فاسد به مدرسه‌ها و آسایشگاه‌های سربازها تحویل داده ‌شوند، صاحب شرکت نظامی خصوصی دیگری هم زمان در انواع زیادی ازفعالیت درگیرنیست- اداره یک تیم جاسوسی اینترنتی ، اداره شبکه‌ای از بولتن رسانه‌ها که برای حمله‌های سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد وغیره.  ازاین نظر، پریگوژین و واگنر محصول پوتینیسم هستند، نه فقط تمایل بین‌المللی به سوی گسترش نقش شرکت‌های نظامی خصوصی.

اما مهم‌تر این‌که ، محیط سیاسی گسترده‌ای که پریگوژین درآن عمل می‌کرد نیز توسط پوتین ایجاد شده بود. شورش واگنرضعف دولت روسیه را آشکارکرد. ورای پرچم یک پارچۀ پوتینیسم دسته‌ها، شبکه‌ها و شرکت‌هایی قرار دارند که هدف‌های خود را دنبال می‌کنند. آن‌ها کاملا توانایی آن‌را دارند که کشور را  به فروپاشی و جنگ داخلی بکشانند. حتی نیروهای امنیتی نه تنها با شرکت، بلکه با خط‌های حمایت گروهی جدا شده‌اند. کافی است بگوییم تصور می‌شد شورش واگنرتوسط گردان “آخمات” رمضان قدیروف سرکوب شود. به راحتی می‌توان وضعیتی را تصورکرد که در آن خود سربازان قدیروف شورش به راه اندازند، و ارتش معمولی برای سرکوب آن اعزام شود. ناگهان افشا خواهد شد که خود ارتش عادی مرکب از سازمان‌های داوطلب منطقه ای، واحدهایی از دیگر شرکت‌های نظامی خصوصی وغیره است، که وزارت دفاع کنترل آن‌ها را به دست گرفته است.

و اکنون، تنها یک تحول دموکراتیک می تواند به ظهور دولتی قوی و توانا در روسیه منجرشود. ساختمان دولت اقتدارگرای مدل پوتین نتیجه خود را پس از ۲۳ سال آشکارکرد: بمباران بزرگراه نزدیک ورونژ، خلبان‌های مرده، سرزنش معاون وزیر دفاع از سوی جنایتکار پیشین که اکنون ارتش جنایتکاران را رهبری می‌کند. ” روسیه به یک قدرت دولتی قوی نیاز دارد و باید آن را داشته باشد.”

***

ایلیا ماتویف پژوهش گری است که روی روسیه و اقتصاد سیاسی تطبیقی تمرکز دارد. کار آکادمیک او در فصلنامه آتلانتیک جنوبی، نشریه کار و جامعه، مطالعات اروپا- آسیا، سیاست‌های اروپای شرقی و دیگر نشریه‌ها منتشر می‌شود. او با ژاکوبن، اوپن دموکراسی و دیگر رسانه‌ها همکاری کرده است. او عضو  لابروتوار جامعه شناسی عمومی است، که گروهی از دانشمندان اجتماعی روس را دربر می‌گیرد  که جامعه‌های پسا شوروی را از منظر انتقادی مورد پژوهش قرار می‌دهند. ایلیا یکی از همکاران موسسه آلامدا Alameda نیز هست که شبکه پژوهشی جدیدی از روشنفکران چپ گرا است.

https://lefteast.org/wagnerization-how-putin-degraded-the-russian-state/

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست