برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-07-21

نویدنو 1402/04/30       Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  •  اصل داستان این است که مقایسه ­ی واگنر و سازمان­ های مسلح و مزدور خصوصی مانند “بلک واتر” (موسوم به Academi) قیاسی نادرست است. واگنر یک جریان شوونیست افراطی متشکل از گنگ­ های حرفه­ یی است که از سوی الیگارشی روسیه سازمان یافته و برای بازگشت روسیه به دوران “باشکوه” و پر “عظمت” تزارها می ­جنگد. بلک­ واتر یا آکادمی سازمانی صرفاً مزدور است که تحقیر یا عظمت امریکا برایش تفاوتی ندارد.

 

 

بلوای پریگوژین در حاشیه ی جنگ بی پایان

 محمد قراگوزلو

  • اخبار روز

الف. حسب ظاهر گرد و خاک پریگوژین تمام شده است. حتا ریزگردهای آن نیز متعاقب “شرفیابی” سرآشپز سابق خدمت ارباب (صبح روز۱۰ جولای/ ۱۹ تیر) از میان رفته است. در معقولانه­ ترین تبیین می ­توان این بلوا را بازو گرفتن یک حشره در حضور سنگین وزن­ های جهان دانست و تمام. حتا می­ توان از فقدان تعادل روانی پریگوژین سخن گفت و طغیان و متعاقباً تسلیم فوری او را به حساب شیرین عقلی ­اش نوشت. اما این نوع نگاه به وزن واقعی واگنر و فرمانده ­ی خود فیل ­بین آن چیزی بیش از هیچ به ما نمی ­گوید. واکنش ناتو و رسانه­ های وابسته به  بلوای پریگوژین دوگانه بود. سران ناتو با لبخندی تلویحی به استقبال “شورش” واگنر رفتند و از این گروه که تا دیروز آن را مزدور می خواندند تحت عنوان “ملی­ گراهای روس” نام بردند. سپس با خالی شدن باد واگنر با تکمیل چند برگه­ ی استشهاد محلی و ارسال آن به کرملین سوگند خوردند که در این ماجرا بی تقصیر هستند. اما رسانه­ های غربی همزمان و همزبان با آنان روزنامه ­های اصلاح طلب وطنی – که بارها نئوفاشیست­ های آدمکش آزوف و مشابه را “مبارزان ملی ­گرا” خوانده ­اند- شیپور به دست راهی کوچه و خیابان شدند تا از “شکاف در کرملین” و “تضعیف قدرت پوتین” و “شکست ارتش روسیه” و “پیروزی عنقریب ارتش دلاور اوکراین” و “انقلاب واگنر” و “سایه واگنر بر سر ارتش روسیه” و خزعبلاتی از این قبیل شادی کنند. به محض درز خبر طغیان واگنر CNN  از هول حلیم در دیگ افتاد و نوشت ” رئیس جمهوری روسیه با جدی­ترین تهدید برای تسلط بر قدرت در تمام ۲۳ سالی که دولت او یک کشور هسته­ ای را اداره می­ کند مواجه است. مشاهده ­ی فروریختن روکش و پوشش کنترل کامل او بر اوضاع در این زمان که نقطه ­ی فروش نهایی رژیمش به مردم روسیه بود حیرت آور است. این روکش یک شبه در حال فروریختن است.” عنوان بلاهت برای ترسیم سیمای چنین تبلیغاتی هنوز کافی نیست. گاهی اوقات انسان واقع­ بین به عقل سلیم مدیران و تحلیل­گران و “متفکران” اتاق فکرهای رسانه­ های اصلی غرب و دوستان اصلاح­طلب­ شان شک می­ کند.

ب. نخستین پرسشی که در رابطه با اشتلم واگنر مطرح می­ شود این است که چرا چنین گرد و خاکی در این مرحله ­ی خاص به پا شد؟ آیا ناتو واقعاً نقشی در تحریک سرآشپز سابق پوتین داشت؟ می­ دانیم که واگنر در جریان آزاد سازی شهر مهم آرتیموفسک (باخموت) در جمهوری خلق دونتسک نقش ویژه­ یی ایفا کرد. جنگ در این منطقه از تاریخ ۱۰ اسفند سال گذشته با عقب ­نشینی تدریجی ارتش اوکراین شدت گرفته بود. تنها در آخرین روز اردیبهشت جاری و متعاقب ۸۰ روز جنگ شدید بود که واگنر با پشتیبانی ارتش فدراسیون روسیه موفق به تسخیر شهر شد. بعد از این پیروزی با تاخیر بود که پوتین طی پیامی ویژه به واگنر و ارتش روسیه تبریک گفت و از پریگوژین هم تقدیر کرد. این صورت­مندی ماجرا اما اشکال دیگری نیز داشت. پریگوژین از مدت­ها پیش از ورود به جبهه ­ی جنگ آرتیموفسک انتقادهای بی در و پیکری را علیه دو نفر از برجسته ­ترین فرماندهان نظامی ارتش فدراسیون شروع کرده بود و ربط و بی ­ربط ایشان را به باد ناسزا می­ گرفت. او سرگئی شویگو (وزیر دفاع) و والری گراسیموف (رئیس ستاد کل ارتش) را متهم می­ کرد که به اندازه ­ی کافی سلاح و تجهیزات در اختیار اعضای واگنر قرار نمی­ دهند و قادر به فرماندهی جنگ نیستند و افراد بی کفایتی هستند و غیره. ما می­ دانیم که فقط طی سال گذشته دولت روسیه بالغ بر یک میلیارد دلار پول به واگنر داده است و کل سلاح ­های مورد نیاز آنان را برای تسخیر آرتیموفسک تامین کرده است. بی تردید و با شناختی که از رویکردهای پریگوژین موجود است بخش قابل توجهی از آن مبلغ به حساب­ های شخصی وی سرازیر شده. مضاف به اینکه واگنرها نه فقط بیش از حد متعارف نبرد جبهه ­ی آرتیموفسک را طول دادند بلکه به دلائل مختلف از جمله عدم کارآزموده ­گی ضروری در جنگ­ های جبهه ­یی تجهیزات ارسالی را نابود کردند. در آستانه ­ی سقوط آرتیموفسک فحاشی پریگوژین علیه دو فرمانده­ ی پیش­گفته ­ی ارتش روسیه بالا گرفت. تا آنجا که واگنر یکی از افسران توپخانه ­ی ارتش روسیه را دستگیر کرد و تحت شکنجه­ ی شدید به اعتراف کشاند تا ثابت کند شلیک موشک به عقبه ­ی واگنر عمدی بوده و فدراسیون درصدد تخریب نهایی برجک آنان است. جالب اینکه دستگیری و شکنجه­ ی افسر ارتش روسیه و تمام پرت و پلاگویی­ های پریگوژین که رسماً دو مقام اصلی نظامی فدراسیون را تهدید می­ کرد از سوی کرملین و شخص پوتین نادیده گرفته می­ شد. چنانکه به محض تسخیر آرتیموفسک آن پیام عجیب تبریک از سوی رئیس جمهوری برای پریگوژین ارسال شد. شاید فرمانده واگنر گمان زده بود که پس از این پیروزی به جای یکی از دو فرمانده مورد انتقاد منصوب خواهد شد! به هر حال طغیان واگنر در شرایطی شکل بست که حمله­ ی بهاری ارتش زلینسکی – که خود و ناتو آن را “ضدحمله” می­ خواندند- کلاً شکست خورده بود. این شکست مانند تمام آنچه در عرصه ­های مختلف نبرد می­ گذشت درواقع شکست مذبوحانه و مفتضحانه و تمام عیار ناتو بود. پیشرفته­ ترین تجهیزات نظامی ناتو از جمله تانک­ های لئوپارد و بردلی مانند اسباب­ بازی در میادین کوچک مچاله شده بودند. در هیچ یک از جبهه ­ها ارتش ناتو به سنگرها و خطوط مقدم ارتش روسیه نرسیده بود. به گفته­ ی ژنرال الکساندر تارنافسکی (از فرماندهان ارتش اوکراین در جبهه ­ی جنوب) “نیروهای روسیه تجهیزات نظامی غربی را به طور ویژه هدف قرار می ­دهند. آنان مواضع دفاعی مستحکمی بر سر راه سربازان اوکراین ایجاد کرده­ اند و در حال نابود کردن تسلیحات ارسالی ناتو هستند.” دو مزدور داوطلب اعزامی از طرف ناتو که سابقه­ ی جنگ در عراق و افغانستان را نیز با خود یدک می­ کشند و در ردیف “کلاه سبزهای” امریکایی و نیروهای ویژه ­ی عضو لژیون خارجی افراد مسلح اوکراین هستند به نکات جالبی اشاره می­ کنند. دیوید براملت و تروی آفنبرگ متفق­ القول معتقدند ” آنچه را که ما بدترین روز در افغانستان و عراق می­ دانستیم، روز فوق­العاده ­یی در اوکراین است!”

اگر نبرد واقعی میان ارتش فدراسیون روسیه به تنهایی در مقابل کل قدرت نظامی ناتو است – که غیر از این نیست- شکست “ضد حمله” بهاری تحقق همان پیش ­بینی­ هایی بود که از به گِل نشستن ارتش ناتو در باتلاق این نبرد سخن می ­گفت و مورد تمسخر طیف­ های مختلف “چپ” و راست قرار می ­گرفت. شاید به سبب همزمانی ترکیدن حباب نظامی ناتو در بهار اوکراین بود که خیلی از تحلیل­گران سرنخ طغیان واگنر را تا کاخ سفید ادامه دادند مگر سرپوشی بر این اضمحلال نظامی باشد. پذیرفتن چنین تحلیلی نه فقط دشوار و فاقد شواهد واقعی است بلکه مثل همیشه زائیده ­ی ذهن ­های دائی جان ناپلئونی است. از سوی دیگر تکیه بر ویژه ­گی شخصیتی پریگوژین برای توضیح طغیان او کافی نیست. مطلقاً کافی نیست. فرمانده واگنر فردی روان­پریش دو سه شخصیتی، شیدا و خودبزرگ بین، پرخاشگر و جاه ­طلب و سخت نامتعادل است. اما همه ­ی این خصلت ­های واقعی شخصیتی نمی­ تواند تحلیلی صحیح از طغیان او به دست دهد.

پ. تخصص نظامی اعضای واگنر محدود به جنگ ­های زمینی و پارتیزانی است. آنان فاقد پشتوانه ­ی نیروی هوایی هستند و از نظر تعداد و کمیت نیز قابلیت چندانی ندارند. طغیان پریگوژین در مجموع از سوی ۴ هزار نفر از افراد وی مورد حمایت قرار گرفت. آنان بعد از اشغال شهر بدون دفاع روستوف سوار بر تانک مانند فراریان یک روان­پریش­خانه، مجنون و مست به جاده زدند تا کرملین را فتح کنند. هنوز به دویست کیلومتری مسکو نرسیده بودند که رسانه ­های غربی خبرهایی مبنی بر حضور واگنر در نزدیکی کرملین مخابره کردند! نیروهای رمضان قدیراف برای درهم کوبیدن و نفله کردن شورشیان کافی بودند. پوتین اما به تقاضای متحد چچنی خود توجهی نکرد. سوخوها می ­توانستند برخیزند و کل ستون واگنر را به آسفالت منگنه کنند. اما نکردند. پوتین طی یک سخنرانی واگنر و فرمانده آن را خائن خواند و متهم کرد که از پشت به دولت خنجر زده است. پوتین به وضوح در تلویزیون دولتی روسیه تصریح کرد ” آنچه امروز با آن رو به رو هستیم خیانت داخلی است. آنها از پشت به ما خنجر زدند و این مستحق مجازات است. ما پاسخ سختی به این شورش مسلحانه می­ دهیم.” (پاسخ سخت در ملاقات صمیمانه­ ی روز گذشته داده شد!) خیانت در جنگ؟ نه! این یک اتفاق معمولی نیست که بتوان به ساده ­گی زیر فرش کرد. حتا فرار یک سرباز از جبهه با مجازات شدید پاسخ می­ گیرد چه رسد به فرمانده یک گروه ۲۰ هزار نفره. مجازات خیانت در جنگ بدون تشکیل دادگاه صحرایی اعدام است. اما پوتین به راحتی اجازه داد با دخالت لوکاشنکو (رئیس جمهوری بلاروس) فرمانده خائن واگنر و مزدورانش به بلاروس بروند؟ چرا؟ علاوه بر اینها اقامت یا تبعید پریگوژین در بلاروس چندان به طول نینجامید. به گزارش یک سایت نسبتاً معتبر در سنت پترزبورگ “فرمانده واگنر با جت شخصی خود میان روسیه و بلاروس در حال آمد و شد است.” با وجودی که گفته می­ شود تحقیقات جنایی در مورد گروه واگنر از طرف مقام­ های روسیه در جریان است اما به گزارش فونتانکا  “تمام اتهامات علیه این تاجر با نفوذ برداشته شده و قرار است اسلحه ­ها و پول­ های نقدی که پلیس از دفاتر او ضبط کرده بود بازگردانده شود. مقام ­های محلی آخر هفته ­ی گذشته ۱۰ میلیارد روبل پول نقد را که در هتل­ های لوکس محلی پنهان شده بود کشف کردند و سپس پریگوژین راننده­ ی شخصی خود را برای تحویل گرفتن پول فرستاد.” علاوه بر اینها مقام ­های قضایی و نظامی روسیه نسبت به گزارش شگفت­ انگیز خبرگزاری روسی “ازوستیا” هیچ واکنشی نشان ندادند. این خبرگزاری به نقل از منابع امنیتی روسیه نوشته بود “هنگام بازرسی از کاخ پریگوژین در سنت پترزبورگ میلیون ­ها دلار پول نقد و شمش­ های طلا و تابلوهای هنری قیمتی و مخزنی مملو از سلاح و پاسپورت ­های جعلی تا انواع عکس سرهای بریده­ ی مخالفان کشف شده است!” تمام این روایات با دست­بوسی پریگوژین به نقطه سرخط رسید. پریگوژین از ابتدای اعتراض خود تا انتهای طغیان حتا یک کلمه نیز علیه ارباب وراجی نکرده بود. در نتیجه راه شرفیابی هموار بود.

ت. واقعیت این است که به رغم ژست ­های توخالی، پریگوژین فقط از سوی یک پنجم تفنگداران خود حمایت می­ شد. مضاف به اینکه نزدیک­ترین ژنرال­ های ارتش روسیه به واگنر نیز از وی مطلقاً پشتیبانی نکردند. با وجودی که “نیویورک تایمز” و دنبالچه­ ی وطنی آن روزنامه­ ی اصلاح طلب “آرمان ملی” نوشته بودند که ژنرال سرگئی سوروویکین (جانشین فرمانده ارتش روسیه در اوکراین) از پریگوژین حمایت کرده و به همین دلیل بازداشت شده است اما روز بعد از طغیان، سوروویکین در کنار پوتین حاضر شد و شدیدتر از سایر ژنرال­ های روس علیه واگنر موضع گرفت. به این ترتیب هنوز آن پرسش سوزان این است که پریگوژین به اعتبار ۴ هزار نفر گنگستر و بدون حمایت فرماندهان ارتش فدراسیون روسیه و حتا بدون پشتیبانی تلویحی ناتو به پشتوانه­ ی کدام قدرت به پای خود شلیک کرده است؟

ث. اصل داستان این است که مقایسه ­ی واگنر و سازمان­ های مسلح و مزدور خصوصی مانند “بلک واتر” (موسوم به Academi) قیاسی نادرست است. واگنر یک جریان شوونیست افراطی متشکل از گنگ­ های حرفه­ یی است که از سوی الیگارشی روسیه سازمان یافته و برای بازگشت روسیه به دوران “باشکوه” و پر “عظمت” تزارها می ­جنگد. بلک­ واتر یا آکادمی سازمانی صرفاً مزدور است که تحقیر یا عظمت امریکا برایش تفاوتی ندارد. شخص شخیص پریگوژن نیز از جمله الیگارش­ های فاسد روسیه به شمار می­ رود که در دوران فروپاشی و پسافروپاشی و به ویژه برهه­ ی کثیف یلتسین دارایی­ های روسیه را در نهایت تبهکاری غارت کردند. بعد از به قدرت رسیدن پوتین بخشی از این الیگارش ­ها به تدریج محدود و سر به نیست شدند و بخش دیگر که با حزب روسیه واحد پوتین- مدودف هماهنگ بودند در پیشبرد سیاست­ های هیات حاکمه­ ی روسیه ادغام شدند. از سوی دیگر با کوچک کردن ارتش روسیه از سوی پوتین گروه خصوصی واگنر تشکیل شد که در مواقع لزوم خلاهای ارتش را پر کند. در واقع واگنر محصول برنامه­ ی بورژوازی جدید روسیه است. برنامه­ یی که برای ارتقای انباشت سرمایه و تجدید آرایش طبقاتی و در رقابت با ناتو – که درخواست الحاق روسیه را نپذیرفت- در کنار سایر خصوصی سازی­ ها و قدرت گیری الیگارش ­ها شکل گرفته است و واگنر نماد عینی و دقیق آن است. علاوه بر اینها هیات حاکمه ­ی فعلی روسیه ناگزیر است به نیازهای سیاسی و عظمت طلبانه ­ی بورژوازی این کشور نیز پاسخ مقتضی دهد. درست به همین دلیل است که پوتین نه فقط بزرگترین و شاخص­ترین منتقد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است بلکه ضمن قیاس شوونیستی میان خیانت واگنر و عملکرد انقلابی بلشویک­ ها در جریان پذیرش صلح با آلمان عملاً در کنار حکومت امپراتوری تزار نیکولای دوم و رومانوف ­ها می ایستد. به نظر پوتین – که بعد از طغیان واگنر مجدداً مطرح شد- ” در پایان جنگ جهانی اول دشمنانی بی ­نام از پشت به روسیه خنجر زدند و این عاملی برای شکست و جنگ داخلی شد.” از منظر جناب پوتین این “دشمنان بی­ نام” که ” از پشت به روسیه خنجر زدند” همان لنین و بلشویک ­ها هستند که با انقلاب اکتبر – به زعم پوتین- زمینه ­ی شکست روسیه و “جنگ داخلی” را فراهم کردند. پوتین البته در این نقد خیلی تاریخی نامی از کادت ­ها و سفیدها و بازمانده ­گان تزارها و بورژوازی خلع ید شده ­ی روسیه و حمله ­ی ۱۴ دولت امپریالیستی به انقلاب اکتبر نمی­ برد. پوتین به عنوان افسر سابق KGB تاریخ روسیه و انقلاب اکتبر را خوب خوانده است. او دلیل شعار هوشمندانه­ ی “صلح به میهن” بلشویک­ ها و دستاوردهای بی مانند انقلاب اکتبر را “فول آب” است. او انگیزه ­ی حمله­ ی دولت­های امپریالیستی به بلشویک ­ها و جنگ­ های داخلی و اتخاذ سیاست کمونیسم جنگی و حتا خیزش ارتجاعی کرونشتات و غیره را خوب می­ داند. اما با این وجود او حامی منافع همان طبقه ­یی است که از سوی بلشویک­ ها و لنین و رفقایش خلع ید شد. علاوه بر اینها او حامی همان نظام و انتظام طبقاتی ویژه ­یی است که بورژوازی تزاری بر روسیه حاکم کرده بود و اینک یک نماینده ­اش پریگوژین است. حافظه ­ی کوتاه مدت جناب پرزیدنت گاهی اوقات عمداً از کار می ­افتد. آقای پوتین و دوستانش دسته گلی را که در سال ۲۰۱۴ به آب دادند و طی آن اوکراین را دو دستی تقدیم کودتای ناتو کردند به راحتی از یاد می­ برند ولی بلشویک ­ها را به خاطر صلح با آلمان مذمت می­ کنند. او تمام شرایط صلح با آلمان و منافع آن برای روسیه را می­ داند و هنگام آموزش نظامی و امنیتی درس پس داده است. با این­حال او به بلشویک­ ها می­ تازد تا از ناسیونالیسم عظمت طلب روس یارگیری کند. آقای رئیس جمهوری انگار فراموش کرده است که واگنر دست پرورده­ ی دولت خود او است. پوتین به جای ارتقای سرآشپز الیگارش خود به فرماندهی گروه ی لومپن شرور می ­توانست سازمان­ های کمونیست شرق و فعال در دونتسک و لوگانسگ را تقویت کند. در مقابل ترور رهبران کمونیست این سازمان ­ها و به آتش کشیدن دفاتر اتحادیه­ های کارگری در اودسا و روس­ کشی وارد عمل شود و جلوی رشد نئوفاشیسم را بگیرد. اینهمه مدارس آموزشی و مراکز نظامی و تربیتی نئوفاشیستی در اوکراین با دولت زلینسکی به وجود نیامدند. آنان پیش از کودتای میدان نیز در شهرهای مختلف اوکراین جولان می­ دادند. کافی است به سابقه ­ی فعالیت رایت سکتور و باندراها خم شوید تا حساب کار دست­تان بیاید. دولت پروناتوی پتروپروشنکو اصلاً از بیخ و بن دولت روسیه را به رسمیت نمی ­شناخت و اگر از توان نظامی کافی و پشتیبانی تمام عیار ناتو برخوردار بود همان سال ۲۰۱۸ به مسکو شلیک می­ کرد. در تمام این مدت پوتین با نفوذ ناتو در آسیای میانه محافظه­ کارانه مواجه شده است. ده روز قبل از آغاز عملیات ویژه (۲۵ فوریه) اگر دولت نئوفاشیست اوکراین بیش از ۸۰ هزار نفر آدمکش حرفه­ یی را برای حمله به شهرهای روس نشین شرق بسیج نکرده بود و هرآینه آماده ­ی کشت و کشتار مردم این مناطق نمی­ شد کماکان سیاست مماشات با کی ­یف و مطالبه­ ی اجرای قرارداد مینسک از سوی مسکو ادامه می ­یافت. بی تردید پوتین یکی از چهار پنج استراتژیست برتر دوران ما به شمار می­ رود. اما او در اتخاذ سیاست­ های پراگماتیستی نیز سخت حرفه­ یی است و همین ویژه­ گی او را در جبهه­ ی مقابل بلشویک­ های انقلابی قرار می­ دهد. ملاقات با پریگوژین برخاسته از همین خصلت پراگماتیستی است.

با وجود تعرض ارتجاعی و ضدانقلابی به بلشویک­ ها و مقایسه ­ی مضحک آنان با اشرار باند سیاه واگنر، ولادیمیر پوتین از این درجه هوشمندیِ فرصت­ طلبانه برخوردار است که به صراحت علیه هستی اتحاد جماهیر شوروی موضع خصمانه نگیرد. او با علم به اینکه کمونیست­ ها و بلشویک­ ها بودند که پوزه ­ی فاشیسم را در جنگ جهانی دوم به خاک مالیدند؛ همه ساله روز ۹ مه در میدان سرخ مسکو و زیر سایه­ ی پرچم باشکوه اتحاد جماهیر شوروی باد می ­خورد تا خود را میراث­دار ۱۵ میلیون نفر از مردم سرزمینی جا بزند که در دفاع از سوسیالیسم پا به پای ارتش سرخ جنگیدند و درکنار ۱۴ میلیون سرباز دلاور و فداکار به خاک افتادند. پوتین البته و بدون تردید استالین نیست. مارشال ژوکوف هم نیست. اما گاه و بیگاه زیرکانه در پوست آنان پنهان می شود. این سیاست پوتین برای کمونیست­ های روسیه هشدار یک زنگ خطر جدی را به صدا در می ­آورد. پیام این آژیر – که “بلشویک ­ها خائن” بودند- باید با دقت تمام از سوی کمونیست­ ها شنیده شود. منظورم از کمونیست ­های روسیه البته حزب آقای زوگانوف نیست. روسیه ­ی پوتین پس از پیروزی بر ناتو یک گام به پیش و دو گام به پس خواهد گذاشت. تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی روسیه رهبران سیاسی آن را هر چه بیشتر به اردوگاه تزارها نزدیک خواهد کرد.

***

باری هر آنچه گفته شد و با هر درجه انتقادی که به پوتین و برنامه­ ها و سیاست ­هایش در راستای عروج سرمایه­ داری روسیه داریم این اصل اساسی و فی ­الحال حیاتی را نباید فراموش کنیم که در نبرد با نئوفاشیسم در اوکراین تمام ترقی­خواهان و صلح­ طلبان و کمونیست ­ها چاره ­یی جز پشتیبانی از ارتش فدراسیون روسیه ندارند. فراموش نکنیم علاوه بر خطر بالفعل نئوفاشیسم در این نبرد روسیه به تقابل با کل قدرت نظامی و اقتصادی سیاسی ناتو رفته است. نبرد اوکراین و شکستن دست و پای خونین ناتو در کنار عروج چین به عنوان قدرت نخست اقتصادی جهان (با توجه به تولید مادی این کشور) و برنامه ­های مثبت رئیس جمهور شی در راستای فقرزدایی و درهم کوبیدن مافیای شانگهای به اندازه ­ی کافی جهان را چند قطبی و نسبتاً امن خواهد ساخت. این پدیده ­ی بسیار مهم و مثبت و ارزشمند اما برای سوسیالیست ­ها کافی نیست.

ناتو بعد از اجلاس ویلینیوس آخرین تیرترکش خود (بمب­ های خوشه­ یی به قول بایدن) را در اختیار دولت زلینسکی قرار خواهد داد. تشبثی تازه که مانند سایر تجهیزات پیشرفته­ ی ناتو با مقابله­ ی ارتش روسیه راه به جایی نخواهد برد و در عوض به تعبیر مک گرگور ممکن است روسیه را ترغیب و تشجیع کند تا اودسا را نیز از چنگال نئوفاشیست­ها بیرون بیاورد. علاوه بر اینها نبرد اوکراین زرادخانه ­های ناتو را تخلیه کرده است و همین امر نیز گامی مثبت در راستای صلح جهانی است. تنها نکته ­ی نگران کننده ­ی ماجرا این است که امریکا پس از بن بست و شکست تقویت و تجهیز ارتش زلینسکی دست به کار احمقانه­ یی بزند و برای گریز از شکست نهایی نئوفاشیست ­ها را به سلاح­ های دوربرد و احتمالا بمب­ های میکروبی و هسته ­یی مجهز کند. آنگاه – چنانکه مدودوف نیز هشدار داده است- چه بسا این جنگ با فاجعه ­ی اتمی پایان یابد.

در مجموع می­ توان امیددار بود که این نبرد با پیروزی قطعی و قاطع ارتش فدراسیون روسیه تمام شود. در این صورت مساله ­ی اساسی این خواهد بود که بعد از پایان جنگ و تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی روسیه واکنش و برنامه ­ی کمونیست­ها چه  باید باشد؟

۲۰ تیر ۱۴۰۲/ ۱۱ جولای

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست