برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2021-05-19

نویدنو   29/02/1400           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

چیزی بگو،

سرشارم از درد،

و اندوه...

که در رگ هایم جریان دارد

و توفانی که در من شروع شده

 

 

فلسطین نمی تواند نفس بکشد،

رحمان

 

چیزی بگو،

سرشارم از درد،

و اندوه...

که در رگ هایم جریان دارد

و توفانی که در من شروع شده

چیزی بگو،

شاید قدری از اندوهم بکاهد

و کوهی که  سنگین بر شانه ام نشسته

ما در چه جهانی هستیم!؟

که بوی خون از آن به مشام

میرسد،

 

این جهان تاوان کدامین گناه را

بر گُردهِ زخمین اش دارد

که ابلیس با دستانی خون آلود

بر تارک آن نشسته

و هر روز شهیدان، جنازهِ شهیدان را

بر دوش می کشند

 

فلسطین نمی تواند نفس بکشد،

و کودکانش در خون شناور است

جهان خاموش،

و نظاره گر زخم های نشسته

بر پیکرش است

که هر روز آنها را می شمارد

 

امشب ...شعر من بی رنگ

بی طعم و بی صداست

هوا گرفته و بُغض آلود،

رختِ اندوه بر تن دارد

نمی دانم تکرار فاجعه،

خواب سنگینِ خفته گان را

آشفته خواهد کرد؟

 

ا- رحمان

 

۲۶/ اردیبهشت /۱40۰

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست