نویدنو 20/10/1399
چاپ مطلب
از این حمله به کنگره تا آن حمله به کنگره
حبیب حسینیفرد
January 08, 2021
اسناد محرمانه آمریکا که اخیراً انتشار یافتهاند در باره وقایع سال
۱۹۹۳
و حمله دولت یلتسین با تانک به پارلمان این کشور چه میگویند و حمایت
آمریکا در این ماجرا از یلتسین چه نقشی در وضعیت کنونی روسیه دارد؟
حملهای که روز چهارشنبه به کنگره آمریکا شد در کشورهای دیگر هم
اگر
چه با
شدت و ابعاد متفاوت بدون قرینه و سابقه نیست. در این سالها حمله
انداختن گاز اشکآور در صحن مجلس کوسوو که شماری از خود نمایندگان
سلسلهجنبان آن بودند نقل محافل رسانهای بوده است.
تاریخیترینش در مورد خودمان حمله لیاخوف روسی به دستور یا تایید
محمدعلی شاه به مجلس تازهتاسیس پس از مشروطه (۱۹۰۸)
بود و تازهترین و پربازتابترینش در چنین ابعادی، حمله با توپ و تانک
به کنگره روسیه سال
۱۹۹۳
در زمان یلتسین.
هنوز کسی مدعی نشده که روز چهارشنبه در حمله به کنگره آمریکا دست عوامل
و کشورهای خارجی در کار بوده است، ولی در آنچه که روز چهارم اکتبر
۱۹۹۳
در ماجرای به گلوله بستن مجلس روسیه با تانک و توپ به دستور یلتسین،
رئیس جمهور وقت، اتفاق افتاد آمریکاییها تمام و کمال درگیر بودند و
نهایتا آن را ستودند و مورد تایید قرار دادند. حالا که بیش از
۲۵
سال از آن ماجرا گذشته اسناد محرمانه آمریکا در این زمینه هم منتشر شده
و تصویر دقیقتری از نوع درگیربودن و حمایت واشینگتن از رویکرد یلتسین
به دست میدهند.
و
طرفه این که همین اقدام یلتسین و تصمیمات بعدی او با حمایت آمریکا
سرنوشتی را برای روسیه رقم زد که حالا نظام پوتینی روسیه نتیجه بلافصل
آن به حساب میآید.
مناقشه میان یلستین و پارلمان
ماجرا از این قرار بود که هم یلتسین و هم مجلس روسیه در بحبوبه یا پس
از فروپاشی روسیه از دل انتخاباتی کم و بیش آزاد بیرون آمده بودند. تا
قبل از این که شوروی از هم بپاشد و یلتسین به عنوان رئیس جمهورروسیه
بیش از پیش مرد میدان شود، خود گورباچف هم با مشکلات اقتصادی کشور در
حال فروپاشی دست و پنجه نرم میکرد. وضع طوری بود که به نوشته مقامهای
آلمانی یکی از دلایل موافقت کممشکل گورباچف با وحدت دو آلمان به رغم
روشن نبودن برخی از زوایای نظام امنیتی بعدی در اروپا، کمک
۵
میلیارد دلاری آلمان غربی به گورباچف برای راهانداختن چرخ اقتصاد بود.
مجله اکونومیست در دسامبر
۱۹۹۰
مقالهای حاوی مجموع پیشنهادتی مبتنی بر شوکتراپی خطاب به گورباچف
نوشت و حتی در جایی از مقاله او را "میخائیل سریگویچ پینوشه" خطاب کرد،
به این معنا که برای نجات اقتصاد روسیه تو هم باید مثل پینوشه و رویه
نئولیبرالی او عمل کنی. و رهبران کشورهای گروه
۷
هم تاکیدشان این بود که تا این پیشنهادات عملی نشود وامی به شوروی
(روسیه) داده نخواهد شد.
یک هفته بعد از۲۲
دسامبر
۱۹۹۱
که شوروی رسما از هم پاشید و یلستین بدون گورباچف مرد قدرتمند روسیه
شد، اقتصاددانهای هاروراد با محوریت جفری ساکس در حلقه مشاوران نزدیک
او درآمدند و مجموعه پیشنهاداتی رادیکالتر از آنچه که اکونومیست مطرح
کرده بود روی میز یلتسین گذاشتند، از جمله آزادکردن کامل نرخ روبل،
مبادلات اقتصادی و واردات، و خصوصیسازی سریع
۲۲۵
هزار واحد بزرگ و کوچک صنعتی.
این اصلاحات که به جریان افتاد اقتصاد بیش از پیش به سکته دچار شد و
آمارو ارقامی پیدا کرد که به لحاط فقر و فاقه مردم بیسابقه بود. از
فروافتادن مصرف عادی مردم تا حد
۴۰درصد
در یکی دو سال پس از
۱۹۹۱
تا تورم سه هزار درصدی و نوعی از خصوصیسازی بی در و پیکر که به
شکلگیری یک الیگارشی بی ریشه و نوکیسه انجامید.
بحران که شدید تر شد مجلس که شاکله اصلی آن را کمونیستها تشکیل
میدادند چه ناشی از سرخوردگی و خشم از نقش یلتسین در "فروپاشاندن
شوروی" و چه ناشی از باورشان به حفظ تا حد ممکن بخشهای اصلی اقتصاد در
دست دولت و چه ناشی از این که شتاب و ابعاد در خصوصی سازی مورد نظر
مشاوران یلتسین لزوما به سود حفط شاکله اقتصاد و گسترشنیافتن فقر و
فاقه عمل نمی کند بیش از پیش با آن از در مخالفت درآمد.
در خود جامعه هم طنز و جوک مثل ایران به سلاحی برای مخالفت بدل شده
بود: «کمونیستها
۷۰
سال در باره کمونیسم به ما دروغ گفتند، ولی هر چه که در باره
سرمایهداری میگفتند متاسفانه درست از کار درآمد» یا «موفقیتی را که
کمونیستها برای معتبرکردن ایدئولوژی خودشان در هفتادسال به دست
نیاوردند، یلتسین ظرف دو سال برایشان تامین کرد».
القصه مناقشه میان یلتسین و مجلس که بیخ پیدا کرد در
۲۱
سپتامبر
۱۹۹۳
یلتسین خارج از اختیاراتش تصمیم به انحلال مجلس گرفت و وقتی هم برای
انتخابات پیشرس مجلس و برگزاری رفراندوم برای یک قانون اساسی جدید
تعیین کرد. او قبلتر از طریق سفیر آمریکا در روسیه کاخ سفید را
در
جریان
گذاشته بود.
کلینتون بلافاصله پس از فرمان انحلال مجلس با یلتسین
تماس
میگیرد و یلتسین قول میدهد که همه چیز مسالمتآمیز پیش خواهد رفت و
... و کلینتون هم نباید از بابت "روندهای دمکراسی" در روسیه نگرانی
داشته باشد. در پروتکل این تماس تلفنی که حالا به صورت سند بیرون آمده،
میخوانیم که یلتسین جبهه مقابل خود را شیطان و اهریمنی معرفی میکند
که تنها باید از آن خلع ید شود و "همه نیروهای دمکراتیک کشور هم پشت
تصمیم او هستند."
شب هنگام مجلس روسیه جلسه میکند و با غیرقانونی خواندن فرمان یلستین
حکم به برکناری او و کابینهاش میدهد و معاون متمایل به مجلس او را به
عنوان رئیس جمهور موقت منصوب میکند.
در این چالشی که به اوج میرسد، آمریکا هم برای تقویت موضع یلتیسین در
اجلاس اضطراری کنگره وام دو و نیم میلیادر دلاری به دولت او را مصوب
میکند تا هر چه زودتر بتواند صرف بهبود اقتصاد کند.
حالا مناقشه به خیابان هم کشیده شده بود و دهها هزار نفر به حمایت از
پارلمان و در اعتراض به شرایط بد زندگی به خیابانها آمده بودند.
درگیری بین نیروهای هوادار دو طرف که حالا از سلاح هم استفاده میکنند
رو به شدت است. وزارت کشور یلتسین هم تصمیم به محاصره مجلس میگیرد و
به استقرار قوا در اطراف آن حکم میدهد. رئیس سابق و پرنفوذ مجلس هم در
اقدامی متقابل، روز سوم اکتبر پیشنهاد حمله به کرملین و دستگیری یلتسین
را میدهد. و ساعت
۴
بعد از ظهر همین روز یلتسین حالت اضطراری و ممنوعیت رفت و آمد اعلام
میکند، همراه با ممنوعیت
۴
حزب و برخی از روزنامهها؛
نیروهای هوادار پارلمان به تصمیم یلتسین وقعی نمیگذارند و به طرف
رادیو تلویزیون راهپیمایی میکنند تا با تسخیر آن مواضع خود را به گوش
کشور برسانند. درگیری در برابر این نهاد
۴۶
کشته بر جای میگذارد.
در گرگ و میش صبح روز بعد ارتش به دستور یلستین تانک و توپ در اطراف
مجلس مستقر میکند و مجلس را زیر آتشبار میگیرند. یلتسین در بیانیهاش
میگوید که هدف سرکوب باندهای کمونیست- فاشیست است. نمای پارلمان در
آتش گلوله توپ و تانک میسوزد، و این همان پارلمانی است که دو سال
پیشتر یلتسین در برابر آن بر فراز تانکی رفته است تا از "تحول نظام
شوروی به یک نظام دمکراتیک" در برابر کودتاچیان دفاع کند.
این بار اما یلتسین با به کارگرفتن توپ و تانک و با اقدامات بعدی، خود
گورکن همان دمکراسی نوپاپی میشود که البته خودش هم نشان داد که
مسئلهاش قدرت و چیزهای دیگر است و درگیریش با کمونیستها برای
دمکراسی نیست، چنان که مچشدن بیشترش با قدرتهای خارجی هم برای
دموکراسی نبود.
القصه در این حمله با توپ و تانک و مقاومت متقابل
۱۸۷نفر
کشته شدند. ده ساعتی تبادل آتش بود و نهایتا
۷۰۰
نماینده و محافظان و حامیان مسلح آنها تسیلم شدند. وزیر دفاع روسیه
بعدها گفت که شمار کشتهها بیش از اینها بوده و البته هنوز هم پرونده
آن ماجرا به درستی باز نشده است.
رهبران مجلس و معاون یلتسین به زندان افتادند، دادستان کل کشور برکنار
میشود و دادگاه قانون اساسی هم چون فرمان انحلال پارلمان را غیرقانونی
خوانده منحل میشود. و یلتسین حالا خود را بیرقیب میدید تا به سوی
انتخابات و رفراندوم یک قانون اساسی برود که در قد و قامت او دوخته شده
بود.
روز بعد از حمله ارتش به پارلمان کلینتون با یلتسین
تماس
میگیرد.
یلتسین میگوید که هیچ چاره دیگری نداشته و آن طرف شیاطینی بودهاند
درمانناپذیر و در این ماجراها
۳۹
نفر از نیروهای هوادارش هم کشته شدهاند. کلینتون هم ضمن حمایت تام و
تمام از قول یلتسین در "شتاببخشیدن به اصلاحات اقتصادی و گذار به
دمکراسی "، به صرافت نمیافتد که بپرسد شمار کشتهها در میان مردم عادی
و در جبهه مقابل چقدر بوده است. او به یلتسین برای اقدامش تبریک
میگوید و این اقدام را همان کاری میداند که میبایست انجام بشود.
دو هفته و نیم بعد هم وارن کریستوفر، وزیر خارجه کلینتون در مسکو است
تا حمایت تام و تمام واشینگتن از یلتسین را ابراز کند. او
میگوید
که کلینتون از "خویشتنداری و احتیاط شما در جریان مهار بحران به تحسین
آمده است".
و طرفه این که به گزارشهای نقادانهای که خود مسئول امور سیاسی در
سفارت آمریکا در مسکو به کریستوفر نوشته هم وقعی نمیهند. کالینز با
توجه به دیدهها و شنیدههای خود در مسکو، چند روز پیش از ورود
کریستوفر به این شهر، به او
مینویسد
که حتی "اصلاحطلبان روسیه هم از بابت طرح قانون اساسی جدید و اختیارات
بیحدی که در دست رئیس جمهور میگذارد نگرانند." او به نحوه اجرای
وضعیت فوقالعاده هم منتقد است و میگوید که بعید میداند که انتخاباتی
دمکراتیک برگزار شود.، چهار روز بعد از این گزارش کریستوفر در مسکو است
و در دیدار با یلتسین تنها ستایش و حمایت است که مطرح است و دیگر هیچ.
تاثیرات آن اصلاحات اقتصادی و آن قانون اساسی بر وضعیت امروز روسیه
در یک همهپرسی در دسامبر
۱۹۹۳
قانون اساسی جدید روسیه با اکثریتی شکننده تایید میشود، قانونی که
اختیاراتی تقریبا نامحدود به رئیس جمهور میدهد، برکناری و استیضاح او
را ناممکن میکند و جایی برای پارلمان و اعمال قدرت آن باقی نمیگذارد.
و طرفه این که در انتخابات پارلمانی همان روز حالا حزب ناسیونالیست
افراطی ولادیمیر شرینوفسکی به اکثریت
۲۵
درصد آرا دست مییابد و کمونیستها هم همچنان در مجلس باقی میمانند.
با توجه به نتیجه انتخابات و نارضایتیها در جامعه روسیه آمریکاییها
وضعیت را نامساعدتر از آن میبینند که بتوان شوکتراپی اقتصادی را
ادامه داد. شتاب خصوصیسازی و باز کردن در و دروازه اقتصاد روسیه کمی
کمتر میشود ولی دیگر ظاهرا کار از کار گذشته است. سال
۲۰۰۸
دولت روسیه به آستانه ورشکستگی میرسد و سال
۲۰۰۹
نشریه علمی معروف لانست در
گزارشی
تحقیقی
میگوید که میان نوع اعمال اقتصاد بازار در روسیه و شتاب و بیمحابایی
که در آن صورت گرفته با فقر، و کاهش متوسط عمر در این کشور رابطهای
مستقیم وجود دارد
ولی ورای تاثیرات مخربی که آن "اصلاحات اقتصادی" بر درک و دریافت مردم
روسیه از رابطه اقتصاد بازار با دمکراسی میگذارد، معضل دیگر خود
قانون اساسییی میشود که یلتسین به حلق مردم روسیه میریزد و قدرت
بلامنازع پوتین در صحنه سیاسی روسیه هم در عمل حاصل آن است.
شاید این
ارزیابی
خانم اسوتلانا ساوانسکایا، از مدیران ارشد آرشیو امنیت ملی آمریکا در
دانشگاه واشینگتن بیمورد نباشد که نوع حمایت آمریکا از یلتسین و
سیاستهای او را از جمله عوامل کاهش اعتبار و ارج دمکراسی در جامعه
روسیه و مالاً استقبال از نظام پوتینی و "دولت مقتدر" او میداند.
|