نویدنو 15/10/1398
چاپ مطلب
احزاب وسازمان ها و ترور قاسم سلیمانی
نویدنو :
به دنبال ترور قاسم سلیمانی فرمانده
سپاه قدس در عراق از سوی امریکایی ها ، سازمان های چپ و دموکرات ایران
بیانیه هایی صادر کردند. ما برای اطلاع خوانندگان گزیده ای از این
بیانیه ها را منتشر می کنیم .
حزب چپ ایران (فدائیان خلق): ترور قاسم
سلیمانی در عراق، اقدامی در خدمت تشدید
تنش و درگیری نظامی در منطقه!
بیانیه همبستگی جمهوریخواهان ایران در خصوص کشته شدن قاسم سلیمانی و
همراهان.
۴
حزب و سازمان جمهوری خواه: گسترش تنش، به زیان صلح و امنیت منطقه و
مغایر منافع ملی کشور است..
اعلامیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر درباره ترور قاسم سلیمانی.
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به
مناسبت کشته شدن قاسم سلیمانی توسط آمریکا
حزب چپ ایران (فدائیان خلق): ترور قاسم سلیمانی در عراق، اقدامی در
خدمت تشدید تنش و درگیری نظامی در منطقه!
راه جلوگیری از درگیری، اجتناب
از اقدامات انتقام جویانه
و رویکرد به مذاکرهی
بدون قید و شرط است!
امروز صبح قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس همراه با چند تن از فرماندهان
نیروی شبه نظامی حشد الشعبی عراق، در نزدیکی فرودگاه بغداد توسط ارتش
آمریکا ترور شد. ارتش آمریکا رسما مسئولیت این حمله را بهعهده گرفت و
اعلام کرد که این قتل به دستور مستقیم شخص دونالد ترامپ صورت
گرفتهاست. دولت عراق به درستی اعلام کرد که این اقدام بدون اطلاع و با
نقض آشکار حق حاکمیت عراق و منشورهای بینالمللی انجام شدهاست.
خامنهای با اعلام سه روز عزای عمومی، دولت آمریکا را به «انتقام سختی»
تهدید کردهاست. در آمریکا قتل قاسم سلیمانی توسط اپوزیسیون «انداختن
آتش در دل انبار باروت» تعبیر شدهاست. با ترور قاسم سلیمانی تنش بین
دولت آمریکا و جمهوری اسلامی وارد مرحلهی جدیدی شده است.
ما بعد از حملهی ارتش آمریکا به پایگاههای «گردانهای (کتائب) حزب
الله» طی اطلاعیه ای با عنوان «جنگ نیمه نیابتی در عراق، خطری مدهش
برای مردم عراق و ایران!» هشدار داده بودیم که ادامهی روندی که در
عراق آغاز شده است، فاصلهی چندانی با کشیده شدن جنگ نیابتی فعلی به
داخل خاک ایران ندارد. بهواقع نیز، اقداماتی که طی هفتههای اخیر در
عراق به وقوع پیوستهاست، از عملیات ایذائی نیروهای تحت حمایت جمهوری
اسلامی علیه پایگاههای نظامی آمریکا در عراق تا حملهی هوائی آمریکا
علیه گردانهای(کتائب) حزب الله، حمله به سفارت امریکا در بغداد، حکم
بازی با آتشی را دارد که تداوم آن می تواند یک درگیری وسیعتر نظامی
باشد و دامنهی آن تنها به خاک عراق محدود نماند. قتل سلیمانی و
تهدیدات بعد از آن نشانهی بارز این واقعیت است. فضای متشنج کنونی
مستعد آن است که اقدامات انتقام جویانه توسط دو طرف ادامه یابد، بر
دامنهی خصومتها بیفزایند و به حوادثی دامن بزنند که روند های جاری را
به یک درگیری تمام عیار نزدیکتر کند.
قاسم سلیمانی پیش برندهی سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی در
منطقه در دو دهه گذشته بود و نقش بارزی در گسترش «عمق استراتژیک» رژیم
داشت. ترور او ضربه سنگین به جمهوری اسلامی است. نفس مرگ سلیمانی در
بغداد و در معیت فرماندهان حشدالشعبی بیانگر دخالت آشکار سپاه در عراق
است. سران حکومت تهدید کرده اند که انتقام می گیرند. اما روشن است که
هر اقدام انتقام جویانهی حکومت، با واکنش تند دولت ترامپ مواجه خواهد
شد. ما بیش از هر چیز نگران ادامهی روند تنش و خصومتی هستیم که دو
دولت بر تنور داغ آن می دمند. آنها گرچه اطمینان میدهند که جنگ نمی
خواهند، اما جز در جهت تدارک آن گام برنمی دارند. دولت ترامپ با اعمال
شدیدترین تحریمها و پیشبرد سیاست حداکثر فشار بی مهابا دستور ترور می
دهد و خامنهای با رد هر نوع مذاکرهای و تاکید بر پیشبرد سیاست «عمق
استراتژیک» و سازماندهی نیروهای شبه نظامی وابسته به خود در کشورهای
منطقه، موجبات درگیری نظامی را فراهم می سازد.
حزب چپ ایران(فدائیان خلق) خواهان تنش زدائی از مناسبت دو کشور است؛
عملیات ایذائی جمهوری اسلامی و متحدان منطقهای آن علیه آمریکا در
عراق، تشدید تنش و ترور توسط آمریکا را محکوم می کند. ما طرفین را به
مذاکره و حل اختلافات خود بر سر میز مذاکره دعوت میکنیم. ادامهی روند
کنونی می تواند اوضاع عراق را بی ثباتتر و جنبش مردم عراق برای تغییر
در وضعیت کنونی را با مشکل جدی مواجه سازد. به باور ما، راه حل عراق
برای رسیدن به ثبات و پیشرفت، همانا خروج دولتهای خارجی از عراق و
احترام گذاشتن به حقوق ملی مردم عراق است که خود می توانند سرنوشت خویش
را تعیین کنند. سیاست حزب ما که خواهان صلح، حفظ منافع ملی و آسایش
مردم ایران است، مبتنی بر پایان دادن به مداخلهی جمهوری اسلامی در
کشورهای منطقه، دفاع از صلح و همکاری و دوستی با همهی کشورهای همسایه
است. راه حل سریع، خروج نظامی و مستشاری از عراق، به رسمیت شناختن
حاکمیت ملی عراق و اجتناب از اقدامات انتقام جویانه توسط دو دولت
جمهوری اسلامی و ترامپ، رویکرد به مذاکرهی بدون قید و شرط و دعوت به
ایفای نقش فعالتری توسط سازمان ملل متحد برای حل مناقشهی کنونی است.
هیئت سیاسی– اجرایی
حزب چپ ایران(فدائیان
خلق)
۱۳ دی
۱۳۹۸ – ۳ ژانویه ۲۰۲۰
بیانیه همبستگی جمهوریخواهان ایران در خصوص کشته شدن قاسم سلیمانی و
همراهان
ملت و میهن را از این بیشتر قربانی ماجراجویی در منطقه نکنید؛
از مردم ایران دعوت میکنیم با صدایی رسا، با واکنش تلافیجویانه و
اقدامات تحریکآمیز از سوی حکومت مخالفت کنند!
کشته شدن “قاسم سلیمانی” و “ابومهدی المهندس” از رهبران حشد الشعبی به
همراه جمعی دیگر از نزدیکان و اعضای این گروه نظامی شیعهی عراقی تنش
در روابط بین ایران و آمریکا را به سطح بیسابقهای افزایش داده است.
اکنون نگرانی جدی وجود دارد که جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی و دولت
آمریکا، به رویارویی نظامی مستقیم ادامه دار ارتقاء یافته و آغازگر فصل
جدیدی از بیثباتی و تنش در منطقه ملتهب خاورمیانه شود.
کشته شدن فردی با ویژگیهای قاسم سلیمانی که با نقشآفرینی در جنگ
داخلی سوریه مرتکب جنایت جنگی شده از ارکان استبداد دینی و از
بازیگران اکثر فصول جنایت در ایران بعد از انقلاب بود و آسایش را از
مردم منطقه سلب کرده بود، جایی برای شفقت باقی نمیگذارد؛ او معمار و
مجری ارشد پروژه ضد ملی ” گسترش عمق راهبردی” و “بیداری اسلامی” بود که
در اصل باعث گسترش عمق راهبردی استبداد دینی شیعه محور در منطقه شده و
نیروهای افراطی با گفتمان شبیه اسلام گرایان جهادی سنی را در بین
شیعیان پرورش داده است. برآیند نقش قاسم سلیمانی که او را باید سردار
جنگطلبی نامید در کل در داخل ایران و منطقه منفی بود و نقش مهمی در
گسترش افراطی گری و بیثباتی در خاورمیانه داشت.
مستقل از تردیدهایی که در وجاهت این اقدام از منظر حقوق بینالملل وجود
دارد و ممکن است اقدامی فراقضائی و فراقانونی شناخته شود و همچنین
درتعارض با حاکمیت ملی دولت عراق قرار دارد اما ریشه و بستر اصلی این
اتفاق را باید در روند فزاینده تنش بین ایران و آمریکا در عراق در
هفتههای قبل جستجو کرد. خطای محاسباتی بزرگ مقامات جمهوری اسلامی در
عاملیت و یا همسویی با افزایش سطح درگیری با آمریکا در عراق و تشدید
حملات نیروهای سیاسی عراقی همسو با حکومت، علیه اهداف آمریکایی از جمله
سفارت آن کشور دربغداد و نیز حمله به پایگاه نظامی امریکا در کرکوک که
باعث مرگ یک پیمانکار امریکایی شد، سرانجام ختم به شبه ترور قاسم
سلیمانی در بغداد گردید که منجر به ضربه سنگین حیثیتی شده و تحقیر بزرگ
نظام جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان را سبب شد. جمهوری اسلامی
تهدیدات ترامپ را نادیده گرفت و ارزیابی اشتباهی در خصوص تصمیمات دولت
آمریکا در عدم واکنش به اسقاط پهپاد، حمله به آرامکو، توقیف نفتکشها
در هرمز و حملات موشکی به مراکز تحت مدیریت در عراق داشت.
سلیمانی که خود در پیله توهم و بزرگنمایی نظام گرفتار شده بود با
اعتماد به نفس کاذب و بیاعتنا به مخالفتهای گسترده و در اوج شرایط
تنش آلود بین نیروهای حشدالشعبی و نظامیان آمریکا آسوده خاطر وارد
بغداد شد و تاوان سنگینی پرداخت. هدف قرار دادن آسان او توسط پنتاگون
که حفره عمیق اطلاعاتی جمهوری اسلامی را بار دیگر نمایان ساخت، نشان
داد تا چه میزان اعطای نشان ذوالفقار برای اولین بار بعد از انقلاب از
سوی خامنهای به وی تبلیغاتی و بیاساس بوده است. همچنین این اتفاق
غیرمنتظره و پرریسک دولت آمریکا نشان داد سیاست نه جنگ و نه مذاکره
جمهوری اسلامی ایران و تنش زایی های تاکتیکی برای موفقیت آن، توان
بازدارندگی نداشته و کشور را در معرض تهدیدات خارجی قرار داده است. در
اصل کشته شدن قاسم سلیمانی در عملیاتی غیرپیچیده نشانگر شکست سیاستهای
منطقهای نظام و آغاز افول توهم تبدیل تهران به “ام القری جهان اسلام و
کانون قدرت منطقه” است.
همبستگی جمهوری خواهان ایران در شرایط بسیار حساس فعلی خویشتنداری و
دوری از هر گونه واکنش تلافیجویانه را از زاویه منافع ملی ضروری
میداند. واکنش نظامی از سوی جمهوری اسلامی حتی در شکل نامتقارن،
احتمال زنجیرهای از عملیاتهای متقابل با پیامدهای نامعلوم را قوت
میبخشد که قربانی اصلی آن مردم ایران و زیرساختهای توسعهای کشور
خواهد بود. اقتصاد به شدت بحرانزدهی ایران و وضعیت معیشتی طاقتفرسای
اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه تاب و تحمل فشارها و تنگناهای بیشتر را
ندارد. وضعیت تیره کنونی کشور از منظر تحلیلی پایهای و ژرف کاوانه،
محصول سیاستهای غلط و توسعهطلبی منطقهای ولی فقیه متوهم است که برای
جاهطلبیها و باورهای ایدئولوژیک حاضر است کشور و ملت را به سمت
تباهی سوق دهد. نظامی که از یک سو خندقی از خون بین خود و مردم به
ستوه آمده از مشکلات میکشد و بیش از ۶۰۰ نفر را به خاطر اعتراضات به
افزایش ناگهانی و بدون برنامه قیمت سوخت به آن صورت تحقیرآمیز که حتی
قوه مقننه و نمایندگان نیمبند مردم را نیز از چرخه تصمیم گیری حذف
میکند به قتل میرساند و از سوی دیگر به تحریک و ستیزهجوئی در سیاست
خارجی روی میآورد و امنیت ملی را در افق زمانی بلند مدت به خطر
میاندازد، شایستگی حکمرانی ندارد.
در این راستا همبستگی جمهوریخواهان ایران به خامنهای هشدار میدهد از
پرده توهم و خودبزرگ بینی بیرون بیاید و با تکرار اشتباهات، کشور را در
مهلکه دیگری گرفتار نکند. بدترین سناریوی محتمل در شرایط کنونی اقدامات
تند از سوی جمهوری اسلامی در برابر آرایش تهاجمی شدید دولت ترامپ است
که میتواند سرنوشتی مشابه جنگ اول خلیج فارس برای عراق را در ایران
رقم زند.
به باور ما کماکان علی رغم افزایش تنشها، گفتگو و مذاکره و رسیدن به
توافقی جامع، راهکار متناسب با منافع ملی ایران است البته دولت آمریکا
نیز باید رویکرد تهاجمی و واکنش نامتناسب را متوقف کرده و به قمار
سیاسی خود که میتواند سطح منازعه در خاورمیانه را افزایش دهد، خاتمه
دهد. تصمیم دولت آمریکا نیز اقدامی نامتناسب با تلفات انسانی و
آسیبهای آمریکا در عراق بود که ریسکهای امنیتی در منطقه را به میزان
زیادی افزایش داده است.
اگرچه
الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در شرایطی که فشار خارجی سنگین بوده است،
به ما گوشزد میسازد که انتخاب نظام علیرغم تشدید موضع گیریهای احساسی
و تهییج پایگاه اجتماعی و مظلومنمائی و رجزخوانی در کوتاه مدت، رفتن
به سمت مصالحه ناگزیر بوده است اما شدت مخاطرات احتمالی، ضرورت واکنش
افکار عمومی در مخالفت با هر گونه اقدامی که به جنگ منتهی شود را
برجسته میسازد. واکنش تلافیجویانه و حمله به اهداف و یا نظامیان
آمریکائی تاثیر بازدارنده نداشته و به گسترش سطح منازعه میانجامد که
با توجه به موازنه قوا فرجامی جز تیره روزی بیشتربرای کشور نخواهد داشت.
ازاینرو
همبستگی جمهوریخواهان ایران از مردم ایران و گروههای سیاسی دلسوز
میهن ونیروهای جامعه مدنی دعوت میکند تا ضمن حفظ آرامش خود با صدایی
رسا با واکنش تلافیجویانه و اقدامات تحریکآمیز از سوی حکومت مخالفت
کنند. رفتن به سمت افزایش سطح تقابل، پیامدهای ویرانگر و چه بسا
جبرانناپذیر برای کشور خواهد داشت. در این شرایط ملتهب تغییر
سیاستهای مخرب منطقهای جمهوری اسلامی، بازگشت به داخل مرزها و پایان
دادن به پروژه شکل دهی شبکه حامیان خلافت شیعی بایستگی بیشتری یافته
است.
هیئت سیاسی اجرائی همبستگی جمهوریخواهان ایران
۱۳
دی ۱۳۹۸، ۳ ژانویه ۲۰۲۰
۴
حزب و سازمان جمهوری خواه: گسترش تنش، به زیان صلح و امنیت منطقه و
مغایر منافع ملی کشور است
اقدام انتقام جویانه، کشور را با خطر جنگ روبرو خواهد ساخت!
با کشتن قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس ـ جانشین فرمانده الحشدالشعبی
و فرمانده کتائب حزبالله ـ به همراه عده ای از اعضای این گروه نظامی
به دستور ترامپ، وضعیت پیچیده و خطرناکی در منطقه، کشور عراق و در
مناسبات بین جمهوری اسلامی و دولت امریکا به وجود آمده است. سران حکومت
ایران و فرماندهان نظامی از اقدامات انتقام جویانه سخن می گویند که
می تواند با واکنش تندتر دولت ترامپ مواجه شود. دولت ترامپ اعلام کرده
است که در صورت اقدام انتقام جویانه جمهوری اسلامی، به اقدامات شدیدتر
مبادرت خواهد ورزید.
این برداشت بین مقامات رژیم ایران وجود داشت که ترامپ تا انتخابات
ریاست جمهوری امریکا به اقدام نظامی در مقابل تحرکاتی نظیرحمله به
پهپاد امریکا و تأسیسات نفتی عربستان سعودی، دست نخواهد زد. اما
اقدامات اخیر دولت امریکا و ترور قاسم سلیمانی نشان داد که ترامپ سیاست
خویشتن داری و محتاطانه را کنار گذاشته و به واکنش تند در مقابل
اقدامات ایذائی جمهوری اسلامی و حامیان او در عراق روی آورده است. در
سال های گذشته علیرغم تشدید تنش بین تهران و واشنگتن، دولت های هر دو
کشور از رویاروئی مستقیم اجتناب کرده و به جنگ نیابتی بسنده می کردند.
اما با رویدادهای اخیر، دو کشور رودروی هم قرار گرفته، خظر جنگ مستقیم
افزایش یافته و فصل جدیدی از بیثباتی در منطقه را به وجود آورده است.
وضعیت خطرناک کنونی حاصل سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی در
منطقه، پیشبرد سیاست “عمق استراتژیک”، دخالت در امور کشورهای منطقه و
راه اندازی گروه های شبه نظامی و دست نشانده در لبنان، عراق و سوریه،
تن ندادن به مذاکره بدون پیش شرط با دولت امریکا از یکسو و از سوی دیگر
خروج ترامپ از برجام و اعمال سخت ترین و گسترده ترین تحریم های
غیرانسانی اقتصادی علیه ایران است. از ابتدا مشخص بود که سیاست های
توسعه طلبانه برای قرار گرفتن در جایگاه قدرتمندترین کشور در منطقه،
بحران آفرین است و می تواند زمینه ساز تنش های شدید و جنگ شود. قاسم
سلیمانی معمار و مجری این سیاست بود.
ترور قاسم سلیمانی ضربه بس سنگینی برای جمهوری اسلامی است. او هدایت گر
جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ میان حزب الله لبنان و اسرائیل بود و در
مقابله با داعش در عراق و سوریه، اقناع پوتین برای پشتیبانی هوائی از
دولت سوریه، تغییر وضعیت متزلزل بشار اسد و تثبیت موقعیت او و آوردنش
به تهران برای دیدار با علی خامنه ای و حسن روحانی نقش داشت. جمهوری
اسلامی بعد از ترور قاسم سلیمانی، تهدید کرده که انتقام خواهد گرفت.
روزهای نگران کننده ای در مقابل ما قرار دارد.
در دو کشور ایران و عراق، ما شاهد برآمد اعتراضی مردم علیه فقر،
بیکاری، فساد و شکاف طبقاتی و علیه حکومت های آندو کشور بودیم.
اعتراضات در این دو کشور روندهای سیاسی را رقم زده و نظر افکار عمومی
جهانی را جلب کرده بود. با رویدادهای اخیر و به ویژه کشته شدن قاسم
سلیمانی و ابومهدی المهندس، فضای سیاسی این دو کشور تغییر کرده،
اعتراضات مردم به حاشیه رانده شده و مسئله رویاروئی جمهوری اسلامی و
دولت ترامپ در کانون توجه ها قرار گرفته است. طبعأ رژیم ایران از این
وضعیت بیشترین بهره را خواهد گرفت تا خیزش آبانماه در سایه قرار گیرد.
ما چهار حزب و سازمان دموکرات، جمهوری خواه و ملی هرگونه تشدید تنش در
منطقه و رویاروئی مستقیم بین جمهوری اسلامی و دولت امریکا را که
می تواند به جنگی فاجعه آمیز علیه ایران تبدیل گردد و نیز ترور دولت
امریکا را بشدت محکوم می کنیم. ما اقدامات ایذائی جمهوری اسلامی و
گروه های شبه نظامی وابسته به آن و هرگونه اقدام انتقام جویانه در
شرایط ملتهب کنونی را افتادن در سیکل معیوب کنش و واکنش و در خدمت
راه اندازی جنگ، منافی صلح و امنیت منطقه و منافع ملی کشورمان میدانیم.
پیشبرد مذاکرات بدون پیش شرط بین دو دولت ایران و امریکا، وارد شدن
سازمان ملل متحد به این مناقشه، اجتناب از اقدامات انتقام جویانه و
تمرکز بر اقدامات سیاسی، به رسمیت شناختن حاکمیت ملی عراق و پایان دادن
به سیاست های توسعه طلبانه و مداخلات سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر
منجمله عراق، لبنان، یمن و سوریه توسط جمهوری اسلامی و دیگر کشورها،
رعایت حاکمیت ملی و استقلال عراق و توقف واکنش نامتناسب از سوی دولت
آمریکا را تنها راه برای رفع بحران کنونی میدانیم.
هئیت های سیاسی – اجرائی:
اتحاد جمهوری خواهان ایران
حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
همبستگی جمهوری خواهان ایران
۱۴
دیماه ۱۳۹۸ (۴ ژانویه ۲۰۲۰)
اعلامیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر درباره ترور قاسم سلیمانی
دور جدید رویارویی ایران و امریکا و مخاطرات آن برای مردم خاورمیانه و
جنبش های اجتماعی
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس رژیم اسلامی ایران به همراه ده تن از
فرماندهان و اعضای حشد شعبی عراق و حزب الله لبنان، در نزدیکی فرودگاه
بغداد توسط پهبادهای امریکا هدف قرار گرفتند و کشته شدند. در میان کشته
شده گان ابو مهدی مهندس فرمانده کتائب حزب الله عراق و معاون فرماندهی
کل حشد شعبی نیز دیده می شود.
دور جدید تنش میان امریکا و رژیم ایران و نیروهای نیابتی آن، از زمانی
آغاز شد که تاسیسات آرامکو در عربستان مورد حملات موشکی و پهبادی قرار
گرفت که سرویسهای امنیتی امریکا بر نقش نیروهای حشد شعبی در این عملیات
تاکید داشتند. به دنبال این رویداد و نیز تحرکات رژیم ایران در سوریه،
ارتش اسرائیل و امریکا بارها مواضع سپاه پاسداران و نیز نیروهای نیابتی
رژیم ایران در سوریه و عراق را مورد حمله قرار دادند. در واکنش بخشی از
نیروهای حشد شعبی یکی از پایگاههای امریکا در نزدیکی کرکوک را هدف
خمپاره قرار داد که در جریان آن یک پیمانکار غیرنظامی امریکایی کشته
شد. به تلافی این حمله، امریکا رسما مقرهای کتائب حزب الله عراق به
رهبری ابو مهدی مهندس را مورد حمله قرار داد که سبب مرگ ۲۵ نفر از
اعضای این گروه و مجروح شدن دهها تن از آنها شد. نیروهای حشد شعبی
خشمگین از این اقدام امریکا، وارد منطقه سبز بغداد شده و به تخریب
بخشهایی از سفارت امریکا پرداختند. این حادثه بدون تلفاتی خاتمه یافت
اما دولت ترامپ با مقصر خواندن رژیم ایران، در آستانه سال جدید میلادی،
اقدام به تهدید نظامی کرد.
دولت ترامپ ادعا میکند که رژیم ایران قصد داشته سلسله عملیاتی را علیه
نیروهای امریکا در عراق سازمان دهد لذا دست به پیشگیری زده و کاروان
حامل قاسم سلیمانی را هدف گرفته است.
اکثریت مردمان ایران و منطقه و کلا هر انسان جویای صلح، آزادی و
برابری، سوگوار مرگ جنایتکاری نیستند که وظیفه اصلی اش توسعه هلال شیعی
و دایره نفوذ رژیم فاشیست جمهوری اسلامی ایران در خاوریانه و شمال
افریقا بوده است. یعنی فردی که با برخورداری از میلیاردها دلار و
امکانات لجستیکی، امنیتی و پرسنلی فراوان، رسالت داشت که نیروهای
نیابتی رژیم ایران را از افغانستان و یمن تا بحرین و عراق و سوریه و
لبنان و فلسطین پروار کند. سلیمانی از سال ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی قدس
سپاه پاسداران برگزیده شد. بازوی برون مرزی و فاشیستی و تروریستی
جمهوری اسلامی در خاورمیانه بزرگ. قدرت او به حدی بود که فقط به خامنه
ای حساب پس میداد و زیر نظر فرماندهی کل سپاه نبود . او علاوه بر وظایف
امنیتی و نظامی در منطقه، سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی در
منطقه را نیز کنترل میکرد و در این راستا وزارت خارجه دولت نمیتوانست
از اوامر او – حتی در زمینه تعیین سفیر – سرپیچی کند. قاسم سلیمانی حتی
در چیدمان دولتها و پارلمانهای عراق و لبنان نیز مستقیما دخالت میکرد.
بی دلیل نیست که در جریان جنبشهای توده ای اخیر در عراق و لبنان، او و
رژیمش هدف شعارهای مردمان این دو کشور بود.
سپاه قدس نه تنها در معادلات منطقه ای بلکه در سرکوبهای داخل ایران نیز
نقش داشته است و بارها از نیروهای نیابتی خود در منطقه برای شاخ و شانه
کشیدن به جنبشهای مردمی ایران بهره گرفته است. او در سال ۷۸ از جمله
امضاء کنندگان نامه تهدیدآمیز فرماندهان سپاه به خاتمی بود که در آن
خواهان سرکوب شدید جنبش دانشجویی تیرماه ۷۸ شده بودند.
بنابراین او حکم بن لادن و یا ابوبکر البغدادی، برای هلال شیعی را داشت
از اینرو مرگ او ضربه ای مهم به رژیم ایران محسوب می شود. لذا مردمان
آزاده ایران و خاورمیانه نمیتوانند به عزای این جنایتکار فاشیست
بنشینند.
امامردم عراق و لبنان بیش از دو ماه بود که به مصاف رژیمهای خود و نیز
نیروهای نیابتی رژیم ایران رفته بودند و ضمن دفاع از عدالت اجتماعی و
آزادی و استقلال، خواهان قطع دخالت کلیه نیروهای خارجی در امور کشور
خود بودند. مردم ایران نیز در جریان خیزش انقلابی آبان یکی از عظیم
ترین بحرانهای سیاسی تاریخ کشور را به رژیم فاشیست جمهوری اسلامی تحمیل
کردند. از این روباید با مداخله هر نیروی خارجی و بخصوص امپریالیستها ی
رنگارنگ غرب و شرق مخالفت کرد و بر استقلال مبارزات مردمان منطقه
مستقل از ارتجاع داخلی و یا خارجی تاکید داشت. زیرا این مردمان
بلاکشیده منطقه و طبقه کارگرو زحمت کش ایران در بند حاکمیت سرمایه داری
و دینی هستند که با رزم مستقل خود حق دارند به مثابه «صدای سوم » در
برابر دوارتجاع داخلی و بین المللی ، سرنوشتشان را تعیین کنند امری که
در مسیرش هستند و تحقق آن رابا پردخت هزینه های کلان به عهده گرفته اند
به همین خاطر ما ضمن مخالفت با هر نوع جنگ و دخالت قدرتهای امپریالیستی
و ارتجاعی در منطقه، معتقدیم که مردمان خاورمیانه باید جنبشهای اجتماعی
و انقلابی خود را بر مدار صدای سوم نگه دارند. یعنی صدایی که بر آزادی،
برابری، عدالت، سکولاریسم، استقلال سیاسی، کرامت انسانی و صلح تاکید
میورزد و توامان هم با امپریالیستهای رنگارنگ و هم با دول مرتجع سنی یا
شیعی منطقه مرزبندی روشنی دارد.
تنها ماندن در این مسیر درست است که میتواند مردمان منطقه را از شکل
گیری یک باتلاق جنگی دیگر و موج جدید کشتار و آواره گی و فلاکت برحذر
دارد.
نابود باد جنگ، سرمایه داری، امپریالیسم و ارتجاع اسلامی
سرنگون باد رژیم سرمایه داری و مذهبی ایران
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۳
ژانویه ۲۰۲۰ میلادی
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به
مناسبت کشته شدن قاسم سلیمانی توسط آمریکا
جمهوری اسلامی برای خواباندن خیزش مردم به ماجراجویی های بین المللی
نیاز دارد
کشته شدن قاسم سلیمانی با حمله پهبادهای امریکایی در بغداد ، در شرایطی
صورت گرفت که رویارویی مردم ایران با این رژیم جهنمی خصلت سراسری پیدا
کرده و در اوج بی سابقه ای است. آنها برای خواباندن خیزش آبان چنان
سلاخی وحشیانه ای به راه انداختند که هنوز جرأت نمی کنند شمار فرزندان
به خاک افتاده سرزمین مصیبت دیده ما را اعلام کنند. جمهوری اسلامی در
شرایطی برای مرگ قاسم سلیمانی عزای عمومی اعلام کرده که حتی حق ساده
عزداری خانواده های داغدار ما برای عزیزان شان را با تمام نیرو لگدمال
می کند و برای خواباندن خیزش مردم ، نزدیک به ده هزار نفر از ما را
اسیر گرفته که هم اکنون در زندان های آن چنانی زیر بازجویی و شکنجه اند.
در چنین شرایطی ، ارزیابی ما در باره کشته شدن قاسم سلیمانی توسط
امریکا ، باید کاملاً خونسردانه و حساب شده باشد و اساساً با توجه به
اثرات آن روی رویارویی سراسری مردم ایران با جمهوری اسلامی. در بستر
چنین رویارویی بزرگ و سرنوشت سازی ، غلتیدن به واکنش های احساسی ، بی
توجهی به منطق بی رحم این رویارویی است.
پیآمدهای این حادثه در سطوح مختلف هنوز قابل پیش بینی نیست ، ولی چند
چیز از همین حالا روشن است:
یک
– احتمال
جنگ تمام عیار میان جمهوری اسلامی و امریکا بسیار بعید است ، به دلیل
این که هیچ یک از دو طرف خواهان چنین جنگی نیستند ؛ ترامپ و غالب
رهبران امریکا نیازی به آن نمی بینند و آن را برای منافع امریکا
زیانبار می دانند و جمهوری اسلامی می داند که توان وارد شدن به چنین
جنگی را ندارد.
دو –
احتمال رویارویی های نظامی محدود میان دو طرف بسیار بالاست ، به دلیل
این که جمهوری اسلامی در مقابل چنین ضربه ای نمی تواند به اقدامی تلافی
جویانه دست نزند و گرنه گرفتار فروپاشی داخلی خواهد شد. اما همین
رویارویی های نظامی محدود بسیار خطرناکند و می توانند به حوادثی کنترل
ناپذیر از دو طرف بیانجامند.
سه –
و مهم تر از همه ، اثرات این ماجرا بر شرایط زندگی و مبارزات مردم
ایران ، به ویژه در کوتاه مدت ، بسیار زیانبار خواهد بود. تردیدی نباید
داشت که رهبران جنایتکار جمهوری اسلامی برای سرکوب حرکت های مردم و
بگیر و ببندهای هرچه خشن تر و بی رحمانه تر فعالان سیاسی و سازمانگران
حرکت های توده ای ، از این فرصت استقاده خواهند کرد. تردیدی نباید داشت
که در همه زندان ها و شکنجه گاه های جمهوری ، فشار بر فعالان و مبارزان
در بند به شدت افزایش خواهد یافت.
اقدام امریکا برای کشتن قاسم سلیمانی و ماجراجویی های اخیر جمهوری
اسلامی در عراق ، آن هم در اوج رویارویی های مردم ایران با استبداد
فاسد حاکم ، یک بار دیگر نشان می دهد که منطق مبارزه برای آزادی و
حاکمیت مردم با منطق جنگ و رویارویی میان دولت های ضدمردمی ، نه تنها
همخوانی ندارد ، بلکه غالباً در تقابل با هم قرار می گیرد. ماجراجویی
های جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و لبنان و مناطق دیگر اساساً با هدف
تحکبم استبداد فقاهتی و ادامه بی حقی مطلق مردم ایران صورت می گیرد و
قلدری های امریکا در خاورمیانه و مناطق دیگر جهان نیز برای حفظ سلطه
امپریالیستی آن ؛ و هر دو در تقابل با پیکارهای مردمان این کشورها برای
رهایی از دیکتاتوری و بهره کشی و بی حقی قرار دارند.
فراموش نکنیم که خیزش سراسری کنونی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی در
پی مطالبات و مبارزات طولانی کارگران و زحمتکشان و تهیدستان و زنان و
ملیت های زیر ستم و انبوه بی حقان و لگدمال شدگان این سرزمین شکل گرفته
و با اراده و همبستگی خودِ این مردم می تواند به آزادی و دموکراسی و
برابری و در یک کلام ، به حاکمیت خودِ این مردم بیانجامد. جمهوری
اسلامی برای مقابله با این خیزش بزرگ مردم ایران و خواباندن آن است که
به ماجراجویی های بین المللی نیاز دارد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ برابر با ۳ ژانویه ۲۰۲۰
|