نویدنو:23/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش پنجم وپایانی

پروفسور جیمز پتراس- برگردان : آذر شفق

 

تهدید امنیت ملی

براساس نتایج مطالعه ای که در چند کشور صورت گرفته ،ا کثریت مردم در همه این کشورها معتقدند که ایالات متحده بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است. این مسئله بویژه در ونزوئلا نیز مصداق دارد؛ در ونزوئلا بعنوان یک کشور منطقه کارائیب اخیرا کودتایی با پشتیبانی و هماهنگی ایالات متحده صورت گرفت، کارفرمایان و مدیران اجرایی آن تلاش نمودند تا صنایع حیاتی نفتی را به تعطیلی بکشانند، فراخوان رفراندومی با حمایت مالی ایالات متحده درآن داده شد، و همچنین عملیاتی بین المللی برای ممانعت از فروش هرگونه تسلیحات دفاعی و قطعات یدکی به ونزوئلا آغاز گردید که( از سوی دیگر) با تجهیز نظامی گسترده کلمبیا، نماینده ایالات متحده در منطقه همراه بود. تلاش های خشونت بار ایالات متحده در زمینه براندازی پرزیدنت چاوز از پیشینه ای کریه و طولانی در منطقه کارائیب و آمریکای مرکزی برخوردار است. در طی نیم قرن گذشته ایالات متحده مستقیما به کشورهای گواتمالا، پاناما، کوبا، جمهوری دومینیک، گرانادا، نیکاراگوئه و السالوادور حمله نموده و یا آنها را اشغال نموده است؛ ایالات متحده مبادرت به سازماندهی جوخه های مرگ و نیروهای مسلح ضد انقلابی در گواتمالا، السالوادور، نیکاراگوئه، و هندوراس نموده که تقریبا 300000 نفر را به قتل رساندند.

یورش ایالات متحده به ونزوئلا دربرگیرنده شماری از استراتژیهایی است که طی دخالتهای مرگبار گذشته اش بکار برده است. همچون مورد گواتمالا، ایالات متحده تلاش می کند تا به تطمیع نیروهای نظامی و افسران گارد ملی بپردازد. برنامه آنها بهره گیری از مقامات نظامی ونزوئلا در سازماندهی کودتا، همکاری با نیروهای نفوذی از مرز کلمبیا و تشویق آنان به پیوستن به نیروهای آپوزیسیون طرفدار ایالات متحده است. همچون مورد آمریکای مرکزی، عاملین ایالات متحده به سازماندهی جوخه های مرگ برای نفوذ در مناطق روستایی پرداخته ، به جنبش دهقانی که در پی اصلاحات ارضی است، حمله نموده و به تحکیم پایگاه خود در بین زمین داران بزرگ می پردازند.

همچون مورد نیکاراگوئه، ایالات متحده حمایت از خرابکاریهای سیستماتیک در نظام اقتصادی توسط نیروهای بازار را با هدف ایجاد نارضایتی و تامین همزمان منابع مالی مبارزات انتخاباتی نیروهای آپوزیسیون برای بهره گیری از شرایط اقتصادی بی ثبات همراه نموده است. همچون مورد محاصره اقتصادی کوبا، ایالات متحده تحریم تسلیحاتی و همچنین مسدود نمودن دارایی های برون مرزی شرکت نفت ونزوئلا را از طریق محاکم بین المللی(توسط اکسون- موبایل) سازماندهی نموده است. بمباران اکوادور توسط کلمبیا به همان اندازه که حمله آشکار به دولت ملی پرزیدنت کورلا در اکوادور به سبب برچیدن پایگاه نظامی ایالات متحده در مانتا (اکوادور) بود، قصد سنجش میزان آمادگی ونزوئلا را داشت.

ونزوئلا به منظور مقابله با تهدیدات ستون پنجم ایالات متحده-کلمبیا-ونزوئلا نسبت به امنیت ملی، اقدامات پیشگیرانه ای انجام داده است. پس از کودتا پرزیدنت چاوز صدها نفر از افسران نظامی شرکت کننده در عملیات براندازی را اخراج و افسران وفادار به قانون اساسی را ارتقاء رتبه داد. متاسفانه در گروه جدید شماری از افسران طرفدار ایالات متحده و مخالف چپ حضور دارد که توسط سازمان سیا تطمیع شده، یکی از آنان پیش از بازنشستگی تا مرتبه مقام وزارت دفاع پیش رفت و مبدل به سخنگوی کینه جوی نیروهای مخالف رفراندوم پیشنهادی چاوز گردید.  بدتر از همه اینکه چاوز نیروهای نظامی و شهروندان شرکت کننده در کودتا و خرابکاریهای اقتصادی را پس از گذراندن دوران کوتاهی از محکومیتشان در برابر حیرت و هراس توده هایی که رنج حاصل از خشونت کودتا و خرابکاریهای اقتصادی آنان را متحمل شده بودند و بدون نظرخواهی از توده ها مورد عفو قرار داد.

 ونزوئلا به منظور مقابله با 6 میلیارد دلار تسلیحات نظامی سبک و سنگین کلمبیا ، مقداری سلاح سبک (100000 تفنگ و مسلسل) و یک دوجین زیردریایی از روسیه و هلیکوپتر از برزیل خریداری کرده است. این اقدام گامی به جلو محسوب می شود اما هنوز با توجه به عدم موازنه نظامی بین دو کشور ناکافی است. ونزوئلا باید به سرعت به تقویت و تجهیز نیروی دفاعی هوابرد خود پرداخته، جت های جنگنده و ناوگان دریایی اش را مدرنیزه کند، گردان های هوایی را تقویت نموده و قابلیت نیروهای زمینی را در انجام جنگهای زمینی و جنگلی بهبود بخشد. ارتش کلمبیا بعد از 45 سال عملیات ضد شورش، عملا از آموزش و تجربه ای برخورداراست که ونزوئلا فاقد آن است. ونزوئلا گامهای مثبتی درراستای سازماندهی چریکهای مردمی برداشته است اما به سبب فقدان سازماندهی سیاسی و رهبری سیاسی- نظامی، انجام عملیات آموزش و سربازگیری بسیار کندتر از حد انتظار پیش می رود.

درحالیکه پرزیدنت چاوز اقدامات مهمی در زمینه تقویت نیروهای دفاع مرزی نموده، دفاع داخلی از شرایط مشابهی برخوردار نیست. بویژه اینکه چندین ژنرال در گارد ملی دهقانان را با خشونت (زیاد) از زمین های متصرفی شان بیرون رانده و با آنان با خشونت بیشتری نسبت به تفنگچیان زمین دارانی که 200 فعال دهقانی و طرفدار اصلاحات ارضی را به قتل رسانده اند، برخورد کرده اند. مصاحبه های گسترده با رهبران و فعالین دهقانی نشاندهنده همکاری فعال افسران عالیرتبه نظامی با زمین داران و گله داران دست راستی است که عملا وفاداری سیاسی پادگانهای نظامی روستایی را زیر سوال می برد.

لازم است مصادره اراضی بزرگ را تسریع نموده ، و میلیشیای دهقانی را برای مقابله با همدستی نیروهای گارد یا قصور و کوتاهی شان در مواجهه با خشونت زمین داران مسلح نمود و آموزش داد. هزارها دهقان برای دفاع از خانواده، رفقا و زمین هایشان در مقابل حملات مداوم نیروهای شبه نظامی ، آماده و خواهان ثبت نام در لیست میلیشیای دهقانی هستند.

در شرایط کنونی ترکیبی از گروههای تبهکار ونزوئلایی و شبه نظامیان نارکو که از طریق مرز کلمبیا وارد کشور شده و به ایجاد رعب و وحشت در بین سکنه کم درآمد مناطق حاشیه ای می پردازند، اصلی ترین تهدید برای امنیت داخلی محسوب می شوند. تحقیقات پلیس، دستگیری ها و پیگردهای دولتی ناکافی، نامناسب، و ناقص بوده و گاه به شائبه همدستی پلیس (با جنایتکاران) دامن می زند. تا امروز معمای قتل نفرت انگیز دانیلو اندرسون، دادستان کل، در روز روشن حل نشده و دادستان کنونی اساسا تحقیقات را متوقف ساخته است. مهم تر آنکه تحقیقات درباره طراحی کودتا از سوی شبکه اغنیا اقتصادی که اندرسون در زمانیکه به قتل رسید بر روی آن کار می کرد، متوقف مانده است.

اندرسون بازپرس اصلی نیروهای کودتاچی در کودتای شکست خورده آوریل 2002، نیروهایی که در خرابکاری های اقتصادی دست داشتند و مجموعه ای از قتل های سیاسی بود. ونزوئلایی های نزدیک به این پرونده می گویند که اندرسون اسناد و شواهد زیادی مبنی بر دخالت نیروهای رده بالای آپوزیسیون، نیروهای اقتصادی و رسانه ای و برخی از اشخاص با نفوذ در دستگاه مدیریتی چاوز جمع آوری کرده بود. با مرگ او تحقیقات به پایان رسید، دیگر کسی دستگیر نشد و کسانیکه دستگیر شده بودند مشمول عفو گردیدند. هم اکنون برخی از اصلی ترین مظنونین اندرسون در بخش های استراتژیک اقتصادی فعالیت دارند. دو فرضیه وجود دارد: یا بی کفایتی محض در دفتر دادستانی کل، وزارت دادگستری و موسسات دولتی وابسته موجب توقف تحقیقات شده است، یا اینکه نوعی همدستی سیاسی در بین مقامات بالا برای پیشگیری از تخریب استراتژی سوسیالیستی وجود دارد. در هردو حالت ضعف در اجرای قانون بویژه با توجه به عملیات طبقه سرمایه دار در ایجاد شبکه وسیعی برای حمایت از براندازی خشن دولت انتخابی، به معنای گشودن دروازه ها برای انجام یک کودتای دیگر خواهد بود. درحقیقت امنیت کودتاچیان و خرابکاران اقتصادی و پرونده دانیلو اندرسون بر ذهن نیروهای نظامی سنگینی نموده و آن را بعنوان نمونه ای از تداوم مصونیت طبقات ممتاز خواهند دید.

 نیروهای ضد تبهکاری در مناطق و کارخانه ها و نیروهای نظامی دفاعی از بیشترین میزان اهمیت در افزایش امنیت ملی داخلی و خارجی برخوردارند. با همکاری وسیع شوراهای اجتماعی ، از بین بردن تبهکاران محلی به یک اولویت اصلی مبدل شده است. باید محلات فقیرنشین اشباع از نیروهای پلیس و ایستگاههای نظامی شود. باید با استقرار نورافکن های بزرگ، خیابان ها و پیاده روها را امن نمود. مبارزه بر علیه قاچاق مواد مخدر باید متوجه همدستان بورژوای آنان، بانکداران و دلالان بازار مسکن که با بکار گیری منابع مالی غیرقانونی در فعالیتهای آپوزیسیون عملا مبادرت به پولشویی می کنند، گردد. بزه کاران و مجرمین جوان باید محکوم به (شرکت در) برنامه های آموزش حرفه ای شده و در برنامه های خدمات روستایی و اجتماعی بکارگرفته شوند. نقل و انتقال غیر قانونی مبالغ کلان باید از طریق ضبط دارائی و حسابهای بانکی مورد پیگرد قرار گیرد. امنیت ملی و داخلی شرط ضروری تداوم هر نوع نظم سیاسی به هنگام تغییر نظام اقتصادی- اجتماعی است.

در 9 آوریل 2008 پرزیدنت چاوز ازطریق ارائه قانون پلیس ملی با فرمان ریاست جمهوری، ضمن تقویت روابط پلیس- اجتماع و بهبود امنیت در جامعه، گام مهمی در راستای کاهش جرائم برداشت. ذیل قانون جدید، نیروی پلیس انقلابی و ملی جدیدی از بین مردم شکل می گیرد تا ازطریق ارائه آموزش، آگاهی، سازماندهی اجتماعی و پیشگیری (از وقوع جرم) به تخریب الگوی قدیمی از پلیس سرکوبگر بپردازد. او (چاوز)  نیروی پلیس سرمایه داری گذشته را که با فقرا بدرفتاری می نمود با پلیس اجتماعی نوین که دوست شهروندان و متمایل به گفتگو با آنان خواهد بود، مقایسه نمود. شوراهای اجتماعی تازه شکل گرفته برای پیوستن، و کمک به انتخاب نیروهای پلیس جدید بر اساس روندهای گزینشی سخت و تمایل آنان برای زندگی و کار با مناطق حاشیه ای، مورد تشویق قرار خواهند گرفت. حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا و شوراهای اجتماعی ستون فقرات همبستگی سیاسی با نیروهای آموزش دیده پلیس جدید در مناطق حاشیه ای خواهند بود. درک چاوز از مسئله امنیت در همه ابعاد سیاسی و شخصی آن و پیگیری رهیافتهای دموکراتیک و برابرخواهانه توسط او نشاندهنده تعهد چاوز به حفظ نظم و قانون از یکسو و پیشبرد روندهای انقلابی از سوی دیگر است.

نتیجه: مزایا و فرصتهای دگرگونی سوسیالیستی

ونزوئلا در تاریخ معاصر علیرغم تهدیدهای نظامی ایالات متحده، ضعف های نظام مدیریتی و محدودیت های نهادهای سیاسی از سودمندترین شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای تحقق تغییرات سوسیالیستی برخوردار است.

از نظر اقتصادی، اقتصاد ونزوئلا از رشد 9 درصدی برخوردار است، قیمت صادرات به بالاترین حد (بهای هر بشکه نفت به بیش از 100دلار) رسیده، ذخایر انرژی عظیمی دارد، 35 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و این امر بازارهای برون مرزی اش را متنوع می سازد. با طرح اخذ مازاد درآمدهای مالیاتی  در آوریل 2008 که شامل 50% تمامی درآمد حاصل از فروش هر بشکه نفت به قیمت بیش از 70 دلار و یک 60% اضافی درآمدهای حاصل از فروش هر بشکه نفت به قیمت بیش از 100دلار می شود، چندین میلیارد دلار درآمد اضافی حاصل، منابع مالی (مورد نیاز) در امر ملی سازی بخش های استراتژیک اقتصادی را مهیا خواهند ساخت.

ونزوئلا از حضور اقتصاد چند قطبی جهانی که مشتاق معامله و سرمایه گذاری در کشور است، سود می برد. اگر سرمایه گذاری دولتی به گونه ای کارآ و عقلانی برنامه ریزی و اجرا شود، ونزوئلا در بهترین شرایط ممکن برای بهینه سازی صنایع نفت و گاز و بهبود تولیدات پتروشیمی از پلاستیک گرفته تا کودهای شیمیایی قرار خواهد گرفت. ونزوئلا بیش از یک میلیون کارگر کشاورز فاقد زمین و کشاورز خرد دارد که آماده و خواهان کار در زمین های کم بهره مالکین طبقات ممتاز و قراردادن ونزوئلا در مسیر دستیابی به خودکفایی در عرصه محصولات غذایی –اگر نه بعنوان یک کشور صادرکننده محصولات غذایی- هستند. میلیونها دهقان پناهنده کلمبیایی مشتاق کار در کنار همتایان ونزوئلایی شان هستند. هیچ کمبودی در خصوص زمین های حاصلخیز، کشاورز یا سرمایه وجود ندارد. آنچه مورد نیاز است خواست سیاسی برای پیشبرد امر مصادره، کشت و زرع ، و توزیع است.

از نظر سیاسی، پرزیدنت چاوز رهبری پویا و برخوردار از قدرت قانونگذاری و اجرایی را مهیا ساخته، قادر به بسیج اکثریت وسیع فقرای شهری و روستایی، کارگران متشکل و غیرمتشکل و جوانان است. اکثریت نیروهای نظامی و فارغ التحصیلان جدید دانشگاهی (حداقل تاکنون) به پشتیبانی از برنامه های دولت پرداخته و درمقابل تطمیع ها و فریب های کارگزاران ایالات متحده مقاومت نموده اند. حضور مربیان نظامی جدید سوسیالیست – بولیواری، دوره های تحصیلی، و اخراج هیات های نظامی ایالات متحده، پیوندهای دموکراتیک بین نیروهای نظامی و دولت مردمی را تقویت نموده است.

سرویس های خدمات جاسوسی و ضد جاسوسی چندین طرح و برنامه براندازی را کشف نموده اما از نظر جمع آوری اطلاعات، هدایت عملیات برعلیه نفوذ نیروهای کلمبیا- ایالات متحده، کشف برنامه های جدید کودتا و تهیه اسناد تفصیلی به منظور افشاء گروههای آدم کش ایالات متحده- کلمبیا عملکرد ضعیفی داشته اند. پاکسازی عناصر مشکوک و بی صلاحیت از سرویس های جاسوسی در دستورکار قرار دارد. روندهای نو آموزش و سربازگیری ،هرچند به کندی، در جریان است و قابلیت خود را نمایان خواهد ساخت.

از نظر اجتماعی ، دولت چاوز حمایت بیش از 65% حوزه های انتخابیه و نزدیک به  50% مردم را به نفع برنامه سوسیالیستی طرح شده در رفراندوم دوم دسامبر 2007حفظ نموده است. اگر شوراهای اجتماعی خیز بردارند، اگر نیروهای میلیشیا از سازماندهی و تجهیزات مناسبی برخوردار شوند، اگر حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا بنیانهای توده ای خود را توسعه دهد، و اگر روندهای ملی سازی تسریع شود، دولت می تواند از حمایتهای مردمی بصورت نیرویی منسجم و نیرومند و برای تضمین اکثریت عظیم (آرا) در رفراندم (آتی) و در مقابله با ضدانقلابیونی که از سوی ایالات متحده پشتیبانی می شوند، برخوردار باشد.

کارهای زیادی بر عهده دولت در راستای تعمیق و گسترش تحولات اقتصادی- اجتماعی قرار دارد: افزایش خانه سازی دولتی از 40000 به 100000خانه در سال، کاهش بخش غیررسمی کار به یک رقم و تشویق اتحادیه های کارگری به سازماندهی 80% نیروی کار غیرمتشکل در داخل اتحادیه ها با کمک قانون کار جدید.

امروز حمایت اجتماعی توده ای، درآمدهای صادراتی بالا، و تغییرات اجتماعی مثبت، بنیانهای عملی برای سازماندهی موفق یک جنبش قدرتمند سوسیالیستی در طرفداری از چاوز را فراهم می سازند.

.چالش امری ذهنی است: کمبود کادرهای آموزش دیده مناسب، آموزش های سیاسی مرتبط با سازماندهی محلی، بسط چارچوب های سیاسی – ایدئولوژیک سوسیالیستی، و حذف قیمومیت فردی-لیبرالی کارکنان در نحوه مدیریت و رهبری دفاتر حزبی. امروز مبارزه برای آگاهی سوسیالیستی در بین توده های طرفدار چاوز، در مرکز چالش های پیش روی ونزوئلا قرار دارد.

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش چهارم

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش سوم

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش دوم

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش اول

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics