نویدنو:08/07/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

 

توسعه جنبش سبز

حسن رحمانی

سبز تویی که سبز می خواهمت

سبز جنگل ها و سبز دریا ...

لورکا

جنبش سبز

از آغاز شکل گیری و بسط فعالیت های شبکه ای در جنبش سبز آنقدر گذشته که برای شناخت عملی آن فاکت ها و داده های کافی وجود داشته باشد. موضعگیری بسیاری از شخصیت ها و جریان های سیاسی حکایت از تلاش در این زمینه دارد و مقالات و تحلیل های ارزشمند متعددی نیز ارائه شده است. بحث های سازنده در محافل سیاسی و وب-گروه های مجازی شبکه رسا در این زمینه جای پای رسیدن به جمعبندی نهایی آن در بیانیه شماره 11 مهندس میرحسین موسوی را به خوبی به نمایش می گذارد. شاید به همین دلیل بتوان این بیانیه را یکی از دستاوردهای مهم جنبش سبز قلمداد کرد و کارپایه ای برای جنبش مبارزاتی مردم ما در دوران آینده دانست.

برای اثبات اهمیت این بیانیه چه از نظر شناخت مبارزات شبکه ای و چه راهبری آن کافی ست به واکنش کودتاگران و اطاق های فکری سازماندهنده آن مراجعه کرد. آن ها بیانیه شماره 11 را عبور از کلیه ی خطوط قرمز نظام - و یا بهتر بگوئیم دولت نظامی مورد نظرشان - دانستند و با "رونویسی" دانستن این بیانیه از روی نسخه پیچی های "سازمان سیا"، تحملشان را برای دستگیری راهبران جنبش، دریک موقعیت مناسب،  از دست دادند و با دستگیری علیرضا بهشتی و مهندس الویری و حمله به آخرین ستادهای باقی مانده کروبی و موسوی، آژیر قرمز حمله ی به خیال خود نهایی برای سرکوب مبارزات را به صدا درآوردند.  

خیزش گسترده و یکپارچه جنبش سبز در واکنش جدی نسبت به هرگونه اقدامی از طرف کودتاگران در روز قدس چنان کوبنده بود که نه تنها آن ها را زمینگیر کرد، بلکه با تاکید بر استمرار بی پایان مبارزات، به پرده اول نمایش قدرت مردم پایان داد و با عبور از یک نقطه عطف، ورود به پرده دوم ستیز با حاکمیتی خودکامه و ضد مردمی را با شتابی تازه اعلام نمود. و این دورانی ست که در آن توسعه کمی و کیفی جنبش به چالشی اصلی در مقابل راهبران، فعالان و همه ی کنشگران این جنبش سیاسی تبدیل می شود. به همین دلیل در این مقاله موضوع مورد اشاره با دو زیر فصل مورد بررسی قرار می گیرد تا زمینه ای باشد برای دامن زدن به بحث پیرامون آن.

توسعه کیفی جنبش

1-   تنظیم و بسط ارتباط بین جبش های مختلف: جنبش سبز، جنبش صلح، جنبش زنان، جنبش عدالت طلبانه و سندیکایی کارگران، جنبش دفاع از محیط زیست، دیگر جنبش های مدنی و ان جی او ها

2-   تعمیق و گسترش فعالیت ها در هسته های خودجوش عضو جنبش

3-   تامین منابع آموزش نیروهای فعال و نیز افرادی که به تدریج پا در صحنه ی مبارزات اجتماعی می گذارند.

توسعه کمی جنبش

1-   تبلیغ و ترویج اهداف و برنامه جنبش در میان جامعه و گسترش دامنه حضور مردم در سراسر کشور

2-   بسط فعالیت های فرهنگی و هنری و بردن پیام های جنبش به میان بخش های وسیع تری از مردم

3-   توسعه شبکه ای جنبش در فضای مجازی

یک نکته را نیز ناگفته نگذارم. در نظرگاه اینجانب، از آنجا که نیروی اصلی متشکل در جنبش سبز در هسته ی اصلی خود اساسا جنبشی وب- پایه است و این ویژگی در افق آینده ی مبارزات، با توجه به توسعه ی تکنولوژیک پیش رو و ارائه امکانات جدید در اینترنت، گسترش می یابد، هر راهکاری باید بتواند وزن شبکه ی وب-پایه ی جنبش را حفظ کند و به ارتباط های مجازی و واقعی در این شبکه اجتماعی تعادلی منطقی ببخشد. بهتر است متوجه باشیم که جنبش های وب-پایه هنوز روزگار تکوینی خود را می گذرانند و تجربه ی ما در این زمینه از برخی جهات تازه و بدیع است و هنوز تا جمع بندی های نهایی برای تعیین کارپایه ای عملی فاصله داریم. به همین دلیل، می توان متصور بود که از نظرگاه های دیگری نیز به این چشم انداز نگریسته شود و با ترسیم پرسپکتیو های مختلف، راهکارهای ارزنده ، ولی متفاوتی برای توسعه ی جنبش ارائه شود.

توسعه کیفی جنبش

1- تنظیم و بسط ارتباط بین جنبش های مختلف

دوران ما، یعنی دوران جهانی شدن زندگی بشری تغییرات گسترده ای را در همه ی عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوجود آورده و جنبش های اجتماعی مختلفی در آن حضور یافته اند که از نظر اهداف و دامنه ی عمل، در حین داشتن همپوشی های وسیع، متفاوت اند. تکثر جنبش های اجتماعی در دوران ما یک ویژگی ماهوی مربوط به دوران است  و هرگونه تلاش برای تقلیل دادن آن ها و حل کردن آن ها در یک جنبش (جنبش آزادیخواهانه) - هرچند پر اهمیت و تعیین کننده- بی نتیجه است. از سوی دیگر، جنبش های اجتماعی نظیر صلح، زنان، معلمان، دانشجویان، و ... و بویژه کارگران  نیز علیرغم استقلال عمل ذاتی شان، نمی توانند بی اعتنا به جنبش آزادیخواهانه گسترده ی موجود، به سازماندهی و گسترش دامنه عمل خود بپردازند و دچار تناقضاتی در کار نشوند.

بررسی موضعگیری ها و عملکردهای اخیر سازمان ها و تشکل های مختلف فعال در این جنبش ها ( زنان، صلح و سندیکایی ) حاکی ست که ما با سردرگمی های قابل توجهی در این زمینه مواجه هستیم. گرایش به استقلال عمل در برخی از این تشکل ها، آن ها را چه در جریان انتخابات  و چه تبدیل شدن کارزار انتخاباتی به یک جنبش اعتراضی آزادیخواهانه گسترده و رادیکال، به انفعال - و در اغلب موارد و در عمل - به حل شدن در جنبش مردم سوق داد. بررسی بیانیه های سندیکای رانندگان شرکت واحد، کمپین یک میلیون امضا، مادران صلح و ... در این زمینه آموزنده است.

ناگفته پیداست که پیروزی مبارزات آزادیخواهانه مردم ما در جنبش سبز برای تامین آزادی های سیاسی اجتماعی در کشور، پیش نیازی جدی برای تامین اهداف پیش روی همه ی این جنبش ها و تشکل هاست و به همین دلیل است که همه ی این جنبش ها – انگار به طور همزمان – عضو جدی و فعال جنبش سبز نیز شده اند و در گستره ی آن فعال باقی مانده اند.

با تثبیت نسبی بحران سیاسی اما، تلاش هایی برای استقلال عمل و احیای مبارزات به شیوه ی گذشته در این جنبش های مدنی به چشم می خورد که در برخی بیانیه ها انعکاس یافته است. چنین به نظر می رسد که برای بسیاری از مبارزان و فعالان یا باید در جنبش آزادیخواهانه ی سبز مبارزه کرد و یا صفوف آن را ترک و مثلا در فعالیت جنبش های دیگر مدنی مثل زنان، صلح، و ... حضور یافت.  

تجربه مبارزات جهانی بویژه در جنبش مخالفت با جهانی سازی شرکتی (دبلیو اس اف)(1) اما حاکی از آن است که می توان و باید ساختار چند جنبشی را حفظ کرد و یک جنبش سراسری از مجموعه جنبش را به مصاف بزرگ ترین چالش پیش روی آن گسیل داشت. جنبش سبز مردم ایران امروز ظرفیت ایفای نقش این جنبش جنبش ها را دارد و باید آن را تا چنین سطحی ارتقا داد. برای درک این دوگانگی و چگونگی سازمان دادن آن، مطالعه مبارزات  دبلیو اس اف و مقالاتی که در این زمینه انتشار یافته بسیار ارزنده است.

2 - تعمیق و گسترش فعالیت ها در هسته های خودجوش عضو جنبش

ازجمله تلاش ها برای گسترش کیفی جنبش ارتقاء عملکردها در هسته های خودجوش عضو جنبش است. هر هسته مستقل و خودجوش جنبش سبز بنا بر فضایی که در آن به سر می برد و توانایی ها و قابلیت اعضایش باید برای خود برنامه عملی داشته باشد. مهم ترین وظایف یک هسته را می توان آموزش دانش سیاسی، گسترش ارتباطات ایمن، تعمیق کارگروهی، و ایجاد همبستگی برای به عهده گرفتن وظایف هرچه پیچیده تر در آینده ی جنبش قلمداد کرد. برای مثال دعوت از مبارزان یا آگاهان آشنا یا مورد اطمینان در جمع ها و محافل خانوادگی یا دوستانه برای دریافت دانش و تجربیات موفق و نا موفق نسل های قبل می تواند یکی از برنامه های آموزشی این هسته ها قلمداد شود.

3 – مستند کردن تجربیات برای نیروهای فعال و نیز نیروهایی که به تدریج پا در صحنه ی مبارزات اجتماعی می گذارند.

به نظر می رسد کار جنبش با چنان سرعت و حدتی پی گرفته می شود که فرصتی برای برگشت به گذشته و مرور تجربیات برای کسی باقی نگذاشته است. بخش بزرگی از مسائل و واکنش ها به آن به سرعت مطالعه و از انظار خارج می شود. بسیاری از ما ایمیل هایمان را مرتبا پاکسازی می کنیم تا قابلیت هک کردن و رد اطلاعات از کودتاچیان گرفته شود.

این در حالی ست که خواهران، برادران و فرزندان نوجوان تر ما به سرعت پا در عرصه ی اجتماع و فعالیت های مدنی می گذارند و برای انتقال تجربیاتمان به آن ها به اسنادی نیاز داریم که یافتنشان گاه بسیار دشوار است. به همین دلیل، مستند کردن تجربیات برای استفاده ی آیندگانی که پا در این عرصه می گذارند بسیار با اهمیت است. نرم افزارهای موجود در شبکه نظیر گوگل داکیومنت، استفاده از ایمیل های موازی یا فضاهای وبلاگی برای آرشیو، ، فیس بوک و یا آرشیو غیر شبکه ای مستندات با سرفصل بندی مناسب قابل دسترسی می تواند هر یک از ما را به آموزشگری با تجربه و موثر در آینده تبدل سازد.

توسعه کمی جنبش

1- تبلیغ و ترویج اهداف و برنامه جنبش در میان جامعه و گسترش دامنه حضور مردم

جنبش سبز از همان ابتدایی ترین مراحل شکل گیریش با محدودیت های رسانه ای مواجه بوده است. بستن روزنامه ها، سانسور و خود سانسوری، فیلترینگ، پخش پارازیت، برخوردهای امنیتی به فضاهای رسانه ای و ... چه مجازی و چه واقعی یک روز هم متوقف نشده است. این امر باعث می شود پیام های این جنبش در بخش هایی از جامعه و شهرهای بزرگ  محدود بماند و بخش بزرگی از هم میهنان ما در تجربه اندوزی ها به کندی و دشواری سهیم گردند. از این نظر بسیار مهم است که همه ی شیوه های لازم برای بردن پیام های جنبش به اعماق اجتماع بکار گرفته شود. گسترش ارتباطات با افراد مختلف، پخش اعلامیه ها و شبنامه ها، ارتباط یک به یک حضوری با افراد مستعد، بویژه در سفر به شهرستان ها، گسترش ایمیل لیست ها و ... از جمله اقداماتی ست که اعضای هسته ها به فراخور خود توان انجام آن را دارند. باید متوجه بود که پوشش های رسانه ای پر از نقاط کور در جامعه است و در کنار ما افراد بسیاری وجود دارند که با اندکی توجه و ایجاد گردش اطلاعات به صفوف جنبش خواهند پیوست. لازم است بخشی از تمرکز خود را به جای همسویان به عزیزانی اختصاص دهیم که نیازمند آگاهی های لازم برای پیوستن به فضای مبارزاتی مان هستند. تجربه نشان داده که تشویق و پیگیری مشارکت افراد در اعتراضات بسیار موفقیت آمیز بوده است.

2- بسط فعالیت های فرهنگی و هنری و بردن پیام های جنبش به میان بخش های وسیع تری از مردم

هنرمندان مترقی از همان ابتدای کارزار انتخاباتی در کشور در کنار مردم بوده اند،  آثار هنرمندانه بسیاری نیز در طی این دوران در شکل گیری همبستگی مردم و فضای مبارزات نقش آفرینی کرده است. امروز کم تر کسی در عظمت و نقش آفرینی هنر سیاسی تردید روا می دارد و همگان کارایی سترگ آن را در مقابل چشم می بینیم. یک فیلم، یک ترانه یا شعر، یک کاریکاتور، یک طنز و ... می تواند دامنه اثر گذاری جنبش را بارها افزایش دهد. امروز جامعه از همه هنرمندانش انتظار دارد فریادش را در اعماق شهرها و روستا ها بگسترانند. باید متوجه بود که در این مبارزه ملی، جنبشی فرهنگی در حال شکل گیری ست که تحول بزرگی را در فضای فرهنگی ما سبب خواهد شد. امروز شبکه ی اینترنت و انواع و اقسام وسایل تکثیر کامپیوتری موجود در خانه ها انحصار رسانه ای برای نشر و پخش آثار هنری را شکسته است و دیگر هیچ سانسوری یارای کنترل هنر مردمی را ندارد. تکثیر هزاران نسخه از کتاب شعر تقدیمی به ندا آقاسلطان سروده ی شاعر بزرگمان شمس لنگرودی و نیز ترانه تفنگت را زمین بگذار آقای شجریان خواننده ملی ما  و ده ها اثر ارزشمند مشابه درس های لازم را در این زمینه در اختیار همگان گذاشته است. ما در سرآغاز یک جهش فرهنگی بزرگی قرار داریم که با احساس مسئولیت اجتماعی اش قلب همگان را سرشار از معنویتی می کند که سران جمهوری اسلامی آن را تهی کرده و در عین حال پیام سبز جنبش را از دیوارهایی عبور می دهد که هیچ امکان دیگری یارای آن را ندارد.

 3- توسعه شبکه ای جنبش در فضای مجازی

بیانیه های شماره 11 و 13 میرحسین موسوی نشان از آن دارد که رهبری جنبش به شکل گیری شبکه سبز و توانمندی های یک جنبش افقی وب - پایه در جامعه تا چه  حد آگاه و چگونه خود را باآن هماهنگ نموده است. در زمینه جنبش سبز عزیزان بسیاری نیز قلم زده و در تبیین آن تلاش کرده اند. اما واقعیت آن است که هنوز مبانی نظری چندانی در این زمینه انتشار نیافته و آشکارا بهره برداری ها از امکانات اینترنتی موجود محدود است.

جنبش های وب پایه دوران تکوینی خود را می گذرانند. چشم همه ی دنیا به تجربه ما در جامعه ی ایرانی ست. و تجربیات ما بستر ساز نظریه پردازی های آینده خواهد بود. جنبش های وب پایه دوران آغازینشان را می گذرانند. با گسترش تکنولژی های شبکه ای مانند اینترنت، ارتباطات بین آحاد مردم گسترش خواهد یافت و غنی تر خواهد شد. نرم افزارهای نوینی در راه است که فیس بوک هامان (شبکه های اجتماعی اینترنتی) را به کلیه تلفن های همراه بدون ارتباط به اینترنت بسط می دهد. شبکه های اینترنتی بوسیله آن ها به شبکه های مستقیم مرتبط از طریق بلوتوث وصل خواهند شد و از این طریق، مرتبطین به پیام های ما در ایمیل لیست ها تا اعماق شهرستان های کوچک و روستاها گسترش خواهند یافت.

چه دیکتاتورها بخواهند و چه نخواهند ارتباط وسیع مردم با یکدیگر در قاعده هرم ساختار قدرتشان، رژیم هاشان را بی معنی خواهد کرد. مبارزات مردم ما زلزله ای برپا کرده است. زمان به نفع این جنبش ها عمل می کند. هیچ کس نباید شکل گیری این شبکه ها را ابزاری و موقت بپندارد. شبکه های وب - پایه اجتماعی سیستم های حیاتی تازه ای اند که متولد شده اند و به قول یکی از اساتید علم پیچیدگی همچون شکل گیری نخاع در تکامل انواع باعث جهشی در زندگی بشری می شوند. مرتبط و متشکل شدن ما در جنبش شبکه ای  سبز نیز منوط به دگرگونی در ساختارهای دیکتاتوری نظام حاکم نیست و با تغییرات آن در هر عمق و وسعت پایان نخواهد پذیرفت.

همه باید بدانند ما از این پس به هم مرتبط ایم و همچون "ید واحده" مرحله به مرحله برای رسیدن به خواسته های برحق، متنوع و مشترکمان طرح می ریزیم و مبارزه می کنیم. نقطه پایانی ما دمکراسی نیست. نقطه ی پایانی ما تحکیم صلح منطقه نیست. نقطه پایانی ما گسترش توزیع عادلانه ثروت در جامعه یا متوقف کردن تخریب جنونبار محیط زیست غنی کشورمان نیست ... اگر بتوان نقطه ی پایانی برای تعمیق وحدت شبکه ای ما قائل شد، ایجاد "فضایی شایسته زندگی انسان" با همه ی عمق و ابعاد آن است که خواسته های ذکر شده در بالا تنها بخشی از زیر مجموعه های آن است.

جنبش شبکه ای مان را جدی بگیریم، برای درک و بسط آن تلاش کنیم و بدانیم تا آخر دنیا با آن خواهیم بود.  

1-world social forum

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست