نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

محور امید

نویدنو:13/9/1385

محور امید

ونزوئلا ورویای بولیواری

طارق علي

بر گرداننده : هاتف رحماني

در جهان اسلام گروه های مذهبی نظامی موثر، از نظر سیاسی در مقاومت علیه امپراطوری امریکا تسلط محدودی دارند.آ سیا با سرمایه از خود بی خود شده است .اروپا بر بستر ژرف نئولیبرال بی رمق آرمیده  است ،چپ وجنبش های اجتماعی اتحادیه اروپا ( که ایتالیا مثال آخری است ) درحالت پیشرفته ای از تجزیه به سر می برند.اما در امریکای جنوبی محور امیدی پدیدار شده است که سلطه امپراطوری رادر تمام سطوح به مبارزه می طلبد.دموکراسی، تهی شده که بدیلی برای عرضه در شمال ندارد،برای احیاامیددر جنوب به کار گرفته شده است .

انتخاب احتمالی هوگو چاوز، اواخر این هفته در ونزوئلا مرحله جدیدی را درطی این مراحل نشان خواهد زد.رقیب او ، مانوئل رزالس، در مصاحبه با تایمز مالی (30 نوامبر)شرح  می دهد که به عنوان نامزد «چپ میانه » به سختی درتلاش کودتای شکست خورده برای سرنگونی چاوز در 2004 درگیربود ه است. رزالس ادعا می کندکه «من در دامن هیچ کس نخواهم نشست» اما  شدت وابستگی اش به کاخ سفید به سختی قابل پوشاندن است .

امروزه  موج شورش ها وجنبش های اجتماعی متفاوت گسترش یابنده در سرتاسر قاره امریکایی ،  نتیجه ناگزیرموافقت عام  واشنگتن با اسارت اقتصادی جهان است . امریکای لاتین اولین آزمایشگاه تجربیات هایکیان بود که در نهایت  به تولید توافق عام دست یافت. مکتب شیکاگوتوسط مرحوم میلتون فریدمن،پیشگام اقتصاد نئو لیبرال ،شیلی بعد از کودتای پینوشه در1973را بعنوان آزمایشگاه به کار گرفت .شیلی موقعیت خوبی برای آن ها بود. چون طبقه کارگر شیلی ودوحزب عمده آن له شده بودند، کادرهای رهبریشان کشته یا «مفقود» شده بودند.شش سال بعد، انقلاب ساندنیستا در نیکاراگوا(1980) توسط  کنترا، ضد انقلاب مورد حمایت امریکادرهم شکست.

دانیل ارتگا، رهبر ساندنیستا، اوایل ماه جاری ، انتخابات ریاست جمهوری کشوررابرد.  ارتگا ، با مبارک باد گفتن کلیسا وجای گرفتن کنترای سابق بعنوان معاون رئیس جمهور در کناراو ، اما  هنوزهم مورد تنفر سفیر امریکا ، ممکن است سایه رنجوری از گذشته خویش باشد، اما پیروزی اوبدون شک بازتاب آرزوی مردم نیکاراگوا برای تغییر است . آیا ماناگواسیاست های رادیکال بازتوزیع ضد امپریالیستی کاراکاس را تعقیب خواهد کرد یا خودرا به لفاظی منحصر نموده  وکماکان مشتری صندوق بین المللی پول باقی خواهد ماند؟ 

اخیرا حتی خبرهای بهتری از کویتو (پایتخت اکوادر)رسیده است .پیروزی انتخاباتی قابل توجه رافائل کوررا،اقتصاددان پرتلاش ،جوان ، تحصیل کرده امریکا ووزیر دارایی سابق ،که در مبارزات انتخاباتی  اش، عدم مشارکت اکوادردرپیمان منطقه آزاد تجارت امریکایی  مورد حمایت امریکا ، درخواست تعطیلی پایگاه امریکا درمانتا، پیوستن به اپک وگسترش جنبش بولیواری  راکه خواستار اتحاد امریکای جنوبی علیه امپریالیسم است ، تعهد کرده بود.

پیروزی کوررا در زمانی حاصل می شود که امریکای لاتین دوباره درحال پیشروی است . امریکای لاتین تظاهرات تماشایی زیادی از اهداف مردمی درشهرهای مشهور پورتوآلگره، کاراکاس،بوینس آیرس،کوچابامباوکوزکو ،وتعدادی شهرهای دیگر داشته است.

این (تلاش ها) امید جدیدی را هم به جهان لمیده درژرفای نئو لیبرال بی رمق (اتحادیه اروپا،امریکا،خاوردور) هم به تحمل کنندگان رنج غارت نظامی واقتصادی نظم نوین جهانی (عراق،فلسطین،لبنان، افغانستان،جنوب اسیا) پیشنهاد کرده است .مبارزه پیشگامانه جمهوری بولیواری ونزوئلا علیه  همراهی با واشنگتن،خشم کاخ سفید را بر انگیخته است .سه تلاش (منجمله کودتای نظامی باپشتیبانی امریکا واتحادیه اروپا)برای سرنگونی چاوز انجام گرفته است . 

چاوزبرای اولین بار در فوریه 1999ده سال بعد ازآن که خیزش مردمی علیه برنامه سازگاری مجدد صندوق بین المللی پول توسط کارلوس اندرس پرز ، که حزبش در آن زمان بزرگترین  عضو متحد سوسیالیسم جهانی * بود،به طرز وحشیانه ای سرکوب شد، به ریاست جمهوری ونزوئلا برگزیده شد .پرز در مبارزات انتخابی اش متخصصین اقتصادی (تنظیم کننده )لیست پرداخت بانک جهانی را همانند«نسل کشی کارگران دراجرای توتالیتاریسم اقتصادی »وصندوق بین المللی پول را همچون «بمب نترونی که مردم را می کشد اماساختمان ها را سرپا نگه می دارد»مورد انتقاد قرار داده بود.

بعد از آن که او به تقاضا ی (یاری )از هر دو نهاد فرو غلطید، قانون اساسی را به تعلیق درآورد،وضع فوق العاده اعلام نمود و دستور بر چیدن  بساط معترضین را به ارتش صادر کرد ،  بیش از 2000 نفر از مردم توسط سربازان به قتل رسیدند.این لحظه ، لحظه پایه ریزی خیزش بولیواری ها در ونزوئلا بود.

چاوز وسایر افسران جوان برای  اعتراض علیه سو استفاده وفساد سازماندهی شدند.در1992افسران تند رو شورشی را برعلیه کسانی که (سیستم )ادم کشی را در اختیار داشته اند سازمان دادند. شورش شکست خورد چون اندک زمانی بعد از ضربه 1989بود ، امامردم فراموش نکردند .چگونگی به قدرت رسیدن بولیواری های جدید وآغاز آرام ومحتاطانه اجرای اصلاحات سوسیال دموکراتیک ، یاد آوربرنامه اقتصادی روزولت وسیاست دولت کارگری 1945بود.در جهان تحت سلطه وفاق واشنگتن این حرکت قابل پذیرشی نبود.از این رو به سمت سرنگونیس رفتند.به همین خاطرپت روبرستون رهبر مسیحیت سیاسی امریکا درخواست کردکه امریکا سریعا ترور چاوز را سازمان دهد. ونزوئلا که تا کنون بعنوان کشور گمنامی در ته دنیا مورد ارزیابی قرارمی گرفت ، ناگهان به چراغ دریایی (هدایت گر) تبدیل شد .

اکثریت مردمی که چاوز را انتخاب کردند گرسنه ومصمم بودند.آن ها ده ها سال احساس بی نمایندگی می کردند،احزاب سنتی به آن ها خیانت کرده بودند،آنها اجرای سیاست های نئو لیبرالی اجباری راکه حمله به فقرا به خاطرآسایش الیگارشی انگلی وفساد مقامات کشوری وبوروکراسی اتحادیه ای را در بر می گرفت مکروه می دانستند.آنها استفاده از انچه را که از ذخایر نفتی کشور فراهم می آمدنمی پذیرفتند.آن ها تخوت نخبه گان ونزوئلا را که ثروت ورنگ پوست روشن را برای تحمیل خود به هزینه تیره پوستان واکثریت فقیر مورد استفاده قرار می دادندمکروه می دانستند.انتخاب چاوز انتقام آن ها بود .

وقتی آشکار شد که چاوز به ایجاد تغییرات معتدلی در ساختار اجتماعی مصمم است ،واشنگتن آژیرخطررا به صدا در آورد.همه جا تعصب تلخ ناشی ازاین منبع کلی درعملکرد وتبلیغات علیه ونزوئلا  با همراهی تایمز مالی واکونومیست درصف مقدم کارزاردروغ پردازی بیشتر آشکار می شد ، 

ان ها باتعصبشان  علیه چاوز متحد شده اند، ورود اوبه قدرت بعنوان دیوانه منحرف  مورد داوری قرار گرفته بود  چون اصلاحات اجتماعی با پشتیبانی درآمدهای  نفتی – بهداشت رایگان ، آموزش وپرورش ومسکن برای فقرا – بعنوان بازگشت به روزهای بد گذشته واولین قدم در جاده توتالیتاریانیسم نگریسته شده بود.

چاوز هرگز سیاست هایش را مخفی نکرد.دو (قهرمان) قرن هیجدهمی سیمون بولوار وردریگز به اودرس ساده ای آموخته بودند.به منافع دیگران خدمت نکن ،انقلاب اقتصادی واجتماعی خودراانجام بده، وامریکای جنوبی را علیه تمام امپراطوران متحد کن .این هسته برنامه او بود ،که برای حامیان  تامین رضایت واشنگتن پذیرفتنی نبود.

کلید مبارزات جدی امریکای لاتین با امریکا در همبستگی منطقه ای خوابیده است .اما (همبستگی ) امر دشواری است .زمانی  که نزدیک به دوسال پیش ، تلویزیون کابلی تله سور، در کاراکاس به راه افتاد، یکی از اولین برنامه های آنهاسطح تکان دهنده ای از جهل مابین  امریکای جنوبی ها را افشا کرد.نظر سنجی در مورد شهرهای پایتخت نشان داد که  مردم واقعا  تنها نام پایتخت خود وپایتخت امریکارا می دانند.افراد بسیار اندکی  بودند که حتی نام دو یا سه شهر پایتختی در قاره خودرا می دانستند.

بنا براین اتحاد منطقه ای – فدراسیون بولیواری دولت های مستقل که چاوز دائما از آن سخن می گوید – برای حرکت به پیش ضروری است . واشنگتن برای جلوگیری از این امر هر کاری انجام خواهد داد ، چون منافع  واشنکتن  ترجیح رفتار یک جانبه با کشورها را برتراز رفتار همانند همبسته  ی منطقه ای دیکته می کند (این امر حتی در مورد اتحادیه اروپا صدق می کند). اتحاد منطقه ای در امریکای جنوبی می تواند اثر شگفت انگیزی در ال نورته (شمال – امریکا – برگرداننده ) جایی که جمعیت اسپانیایی ایالات متحده سریعا در جهت شگفتی نظریه پردازان دولتی ، چون ساموئل هانتیکتون رشد می کند نیز داشته باشد .. 

*- منظور انترناسیونال سیویالیست  است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics