|
||
نویدنو:17/01/1387 صفحه قابل چاپ است |
||
نویدنو: متن سخنرانی اوباما در باره نژاد
دويست سال پيش، گروهي از مردان آمريکايي، تجربه بينظير کشور ما در اجراي دمکراسي را عملی کردند. کشاورزان و دانشجويان، دولتمردان و وطنپرستان، سرانجام اعلاميه استقلال آمريکا را در کنوانسيون فيلادلفيا به تصويب رساندند که از سال 1787 تا به حال پاي بر جا مانده است.
سندي که در آن زمان تهيه شده بود، امضا شد، اما هنوز هم کاملا اجرا نشده است. يکي از مهمترين لکههاي ننگ اين سند، موضوع لغوبردگي بود که باعث اختلاف ميان ايالت های آمريکا شد و اين کنوانسيون را به نوعي به حالت تعليق درآورد تا جایی که بنيانگذاران آمريکا، تصميم به مجاز شمردن تجارت برده تا حدود بيست سال پس از تصويب سند گرفتند و راهكار نهايي را به تصميم نسلهاي آينده موکول کردند. هرچند پاسخ به مسئله بردگي راکه قانون اساسي ما در هسته مرکزي خود، با ایده تابعيت و شهروندي در لوای قانون و وعده آزادي مردم ، عدالت و اتحاد داده بود که بايد در طیزمان کامل ميشد،اما همچنان مبهم مانده است.
امروز، هنوز هم متون قانوني ما به اندازه کافي براي تضمين رهايي بردگان از قيد وبند های موجود و يا حفاظت از حقوق و تکاليف برابر مردان و زنان با رنگهاي مختلف، ازقدرت کافي بر خوردار نيستند. کاري هم که نسلهاي سابق ما از راه مبارزات حقوقي و تظاهرات خياباني انجام ميدادهاند، تلاش براي کاهش خلأ بين ايدهآلهاي موجود در قانون و واقعيات زمان آنها بوده است.
اين يکي از مهمترين اهداف ما در آغاز رقابتهاي انتخاباتي بود. ادامه دادن تلاشهاي پيشينيان براي دستيابي به تساوي و آزادي بيشتر و آمريکايي کاملتر. و من به اين دلیل نامزد رياست جمهوري شدم که اعتقاد دارم در اين برهه از زمان، ميتوانيم با «با هم بودن» اين مشکلات را حل کنيم.
من پسر مرد سياهپوستي از کنيا و زن سفيدپوستي از کانزاس هستم و اقوامي را از همه رنگها و نژادها در سه قاره جهان دارم و در جريان يک سال کارزار انتخابات هم ديديم که ملت ما چقدر تشنه چنين پيامي هستند و به رغم تلاشهايي که براي نشان دادن نامزدي من با لنزي نژادي شده بود، ما بزرگترين پيروزيهايمان را در ايالاتي به دست آورديم که جمعيت سفيد بيشتري دارند.
موضعگيريهاي اخير افرادي مانند رورند رايت به عنوان يک رهبر مذهبي، تنها ارايه کننده اختلافاتي ميان ايالات و مردم ما و ترويجکننده نوعي نژادپرستي سفيدپوستان است. اين سخنان تفرقهانگيز در زماني مطرح ميشود که ما بيش از هر زمان ديگري، به اتحاد نياز داريم و در زماني با اتهامات نژادي مواجه می شویم که درگير دو جنگ هستیم و تهديدات تروريستي و فروپاشی اقتصادي، بحران بهداشت و تأثيرات بالقوه و نابودکننده تغييرات آب و هوايي، که تمام آنها نه سفيد هستند و نه سياه و نه لاتين و نه آمريکايي، کشور ما را تهديد ميکند.
به هر روي، مسئله نژاد چيزي است که من نميتوانم ناديده گرفتن آن در اوضاع کنوني کشورمان را تأييد کنم و بايد هشيار باشيم که اشتباهات ديگران را دوباره تکرار نکنيم.
واقعيت اين است که موضعگيريهاي چند هفته اخير در داخل آمريکا عليه مسئله نژاد نشان دهنده پيچيدگي اين مسئله در کشور ماست؛ کاري که بايد آن را در اين کشور تکميل کنيم و اگر هماکنون از آن عقب نشيني کنيم، ديگر هيچگاه نميتوانيم دور هم جمع شده و مسائلي مانند بهداشت يا آموزش و پرورش و يا نياز به يافتن شغلهاي مناسب براي هر شهروند آمريکا را حل کنيم.
مدارس و سيستم آموزشي تبعيضآميز و نبود فرصتهاي اقتصادي براي سياهپوستان، بيعدالتيهاي اجتماعي و قانوني نسبت به آنان براي تملک زمين و گرفتن وام و ... از گذشتههاي دور و يا ممنوعيت سياهپوستان از ايجاد حزب و گروه و يا استخدام در نيروي پليس و ... نمونههايي از اين تبعيضها بودهاند.
ما هماکنون به يک بن بست نژادي رسيدهايم که رسيدن به آن سالها به طول انجاميده است. بر خلاف گفتههاي منتقدان سياه و سفيدپوست، من اعتقاد دارم که نميتوانيم با يک چرخه انتخاباتي صرف همه اين مشکلات نژادي را حل کنيم، اما اعتقاد قوي دارم که با همکاري با هم ميتوانيم بسياري از زخمهاي نژادي کهنه خود را خوب کنيم که اين اعتقاد من نيز ريشه در باور من به خدا و مردم آمريکا دارد.
بايد متوجه بود که تفکر تبعيض نژادي عليه سياهان از نظر سفيدپوستان، تنها زاده ذهن آنها نيست، بلکه مشروعيت تبعيض و وقايع کنوني، رخدادهاي واقعي هستند که بايد با سرمايهگذاري در مدارس و جامعه و اجراي قوانين حقوق مدني و تضمين عدالت در سيستم کيفري براي نسل جديد، نردباني از ترقي ايجاد کنيم که در اختيار نسلهاي قبلي نبوده است؛ فراهم آوردن شانسهاي مساوي براي همه رنگها، نژادها و اقوام ، به تامین اتحاد واقعي و تکامل يافته کمک ميکند و سرانجام می توانیم به آموزهاي که در همه اديان بزرگ دنيا تکرار شده برسیم که آنچنان با ديگران رفتار کنيم که دوست داريم ديگران نيز با ما رفتار کنند.
نژاد براي ما تنها نمونه و نماد مبارزات ما براي ايجاد تساوي خواهد بود، همانگونه که در دادگاه او جي يا پس از طوفان کاترينا شاهد آن بوديم. اين ديدگاه ميتواند در همه کانالهاي زندگي مردم آمريکا در جريان باشد.
بايد اين بار متفاوت باشيم و به فکر مدارسي باشيم که آينده کودکان سياه و سفيد و آسيايي و لاتين و بومي آمريکا را ميسازند. اين بچهها فرزندان آمريکا نيستند. فرزندان ما هستند و ما اجازه نخواهيم داد که آنها از اقتصاد قرن بيستم عقب بيفتند. اين بار نه.
اين بار ما از مردمي سخن ميگوييم که از هر رنگ و هر نژادي در کنار همديگر در خدمات اضطراري در کشور ميدرخشند و از مردان و زناني با رنگها و نژادهاي گوناگون سخن ميگوييم که همراه يکديگر زير يک پرچم جنگيده و خون خود را فدا ميکنند. ما در اين راه تلاش ميکنيم که چگونه آنها را از جنگي که هيچ گاه نبايد اجازه آن داده ميشدباز گردانيم و بتوانیم وطنپرستي را با توجه به آنان و خانوادههايشان و جبران واقعي زحمات آنها اثبات نماییم . اگر من با تمام وجودم اعتقاد نداشتم که اين چيزي است که بيشتر مردم آمريکا خواهان آن هستند، نامزد رياست جمهوري نميشدم. |
||
|