نویدنو:05/02/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

رهایی از بحران

 ساختن عصرجدیدی ازعدالت و صلح - بخش چهارم

نوشته ی: سام وب -  برگردان: مینا آگاه

 

بازگردآوری نیروها     

چالش مهم ما باز گرد هم آوردن نیروهائی است که برای انتخاب اوباما و حمایت از برنامه ی تغییر وی به هم پیوستند. من فکر نمی کنم سطح تحرک ائتلاف های گوناگون که اوباما را انتخاب کردند متناسب با حرکت لازمه برای کسب برنامه ی تغییر هیئت حاکمه باشد - به سایر تغییرات گسترده تر اشاره ای نمی کنم.

اگر در مورد آن کوچکترین شکی وجودداشت، جدال برسرلایحه ی حمایتی، زنگ خطری بود، یا باید می بود، برای میلیون ها نفرکه به رئیس جمهور اوباما رای دادند. تقریبا همه درمقابل مخالفت وحشیانه ی جمهوریخواهان غافلگیرشدند؛ بسیاری از ما فکر می کردیم که لایحه به راحتی در کنگره به تصویب می رسد و بعد از سیر تشریفات طی یک یا دو روز برای امضا برروی میز اوباما قرارخواهدگرفت و این اشتباه بود. درس مهمی باید گرفته باشیم که مبارزه ی طبقاتی و دمکراتیک شدت یافته وجب به وجب پیش می رود و پیروزی آسان بدست نخواهدآمد. هیچکس نباید فکرکند که رئیس جمهور یا بخشی از کنگره به تنهائی زورشان به ایجاد تغییرات می رسد.

مبارزه ی قریب الوقوع برسر بودجه ی فدرال و قانون آزادی اتنخاب کارکنان[1] این واقعیت را بیشتر ثابت می کند. اما با این تفاوت: جنبش مردم می تواند پیروز شود، اما من یک نکته را باید هشدار دهم. اگرچه صف بندی نیروها بطور حتم مطلوب است، اما اکثریت سیاسی تنها از سطح سازماندهی و اتحاد حاصل می شود که عاملی تعیین کننده در فرایند سیاسی هستند. من نمی خواهم حالتی را الغا کنم که همه، ازجمله اعضای ما، دل نگران شوند، اگر چنین چیزی را باعث شده ام، پوزش می طلبم.

آنچه عملا رخ می دهد آن است که مبارزه ی طبقاتی و دمکراتیک با شدت و حدت و متناوبا افزایش می یابد. جای تعجبی هم ندارد. پیروزی اوباما چراغ سبزی بود برای مردم. آن ها این فکر را که تغییر با حرکت مردم شروع می شود را باور کردند.

آیا این خود را در اشغال کارخانه ی ریپاپلیک ویندوز اند دور[2]- یعنی اقدامی که توجه کارگران سراسر کشور را به خود جذب کرد، نشان نمی دهد؟ آیا این شاهدی بر مبارزه ی مردم علیه صلب مالکیت و حکم تخلیه خانه ها در دادگاه ها و دادسراها و شاهدی بر آن هائی که حتی در مقابل حکم تخلیه ایستادند و از این که خانه ی خود را تخلیه کنند، سرباززدند، نیست؟

آیا این خود شاهدی بر امضاء یک میلیون و نیم امضاء در پشتیبانی از ای اف سی ا، که توسط ا اف ال- سی آی او[3] صورت گرفت و به کنگره ارائه شد، نیست؟ 

آیا این شاهدی در میزان سازماندهی کارگرانی نمی باشد که سند پرداخت تکی اچ-آر 676[4] را امضا کردند؟

آیا این خود را در کنفرانس  مشاغل مناسب، شغل سبز[5] نشان نمی دهد که ائتلاف سبز و آبی فولادکاران[6]، باشگاه سیرا[7] و سایر سازمان های کارگری و محیط زیستی حامی آن بود.؟،

آیا جنبش همگانی برای حمایت از هیلدا سلیس[8] به عنوان وزیر کار شاهدی براین مدعا نیست.  

آیا سازمان دادن گروه های ان ا ا سی پی[9] و ا سی او آر ان[10] معترض به ضبط و تخلیه ی خانه ها شاهدی براین مدعا نیست.

آیا این واقعیت خود را در تظاهرات هزاران کارگر نیویورکی علیه طرح کاهش بودجه ایالتی خود را نشان نمی دهد؟

آیا این در راه پیمائی و عدم اطاعت مدنی در پایتخت در حمایت از شاخص های انرژی علیه گرمایش کره ی زمین خود را نشان نمی دهد؟

آیا تدارکات برای مذاکرات درپیش رو، ازجمله 200 هزارنفر از کارکنان بخش دولتی شاهد این مدعا نیست.

البته که تمام این حرکات که ما هم قسمتی از آن هستیم بسیار خوب است، اما هنوز می گویم برای پیش بردن ترقی خواهانه ی کشور، نیاز به تقویت و گسترش هرچه بیشتر جنبش مردمی، با نقش فزاینده ی رهبری طبقه ی کارگر است. یکی از توسعه های سال های اخیر که دست کم، و حتی نادیده گرفته می شود، نقش رشد یابنده ی کارگران در زمینه ی توسعه ی سیاسی می باشد. از این جنبش گسترده، نه هیچ بخشی اینطور با شدت و حدت علیه جناح راست افراطی و نیروی شرکت ها مبارزه کرده، و نه توانائی چنین سازماندهی ای را از خود نشان داده؛ و نه این چنین از نظر ایدئولوژیکی و سیاسی رشد کرده است.

این بدین معنا نیست که تجربه، درک و مشارکت بخش های دیگر این جنبش نیرومند نادیده گرفته شود، مقصود فقط برجسته کردن نقش حیاتی و رشدیابنده ی طبقه ی کارگر در مبارزات مردمی است.

بعد از دهه ی 1930 تاکنون، هیچگاه بخش سازمان داده شده ی طبقه ی کارگر در صف نخست جنبش های مترقی نبوده است. این مسئله چقدر حائز اهمیت است؟ این به میزان غیرقابل توصیفی مهم است. سیاست بحث درمورد قدرت است که چه کسی آن را دارد و چه کسی فاقد آن است. تصور این که این جنبش رو به توسعه و هیئت حاکمه ی مورد حمایت این جنبش می تواند در این دوره، اصلاحات اساسی را بدون نقش طبقه ی کارگر که بیشتر و بیشتر می شود، به انجام برساند، حرف مزخرفی پیش نیست.

اما در هر حال، مسیر بسیار سخت است و پیروزی به سادگی بدست نمی آید، مخالفین پیشرفت که به آن ها هم خواهم پرداخت، بسیار قدرتمند اند.

 

مخالفین     

جناح راست جمهوریخواهان شکست سختی را خورده است، اما نباید از آن ها غافل شد؛ آن ها به نوعی چنگ خود را بر حزب جمهوریخواه محکم فروکرده اند. درحالی که ازنظر دیدگاهی، یعنی نفوذ کلام و برنامه به نظر ورشکسته می آیند، اما هنوز می توانند کلی دردسر بیافرینند. تاکنون آن ها تلاش کرده اند که مانع برنامه های اوباما در تصویب قوانین شوند. ترجیع بند آن ها این است که اوباما بسیار ولخرج است. آن ها تلاش می کنند وی را سرجایش بنشانند؛ تلاش می کنند از خشم و بی صبری میلیون ها نفر که زیر وزن بحران دارند له می شوند، بهره ببرند. درنمایشی که درآن تبعیض نژادی چندان هم پنهان نبود، جمهوریخواهان ادعاکردند که اوباما توانائی لازم را ندارد و با سنگدلی وی را تحقیر کردند. بنابر تفسیر آن ها، بحران از روز معرفی رئیس جمهور شروع شده است.

هیچکدام از این ها عجیب نیست. اما این که فکرکنیم آنها ببری کاغذی هستند، اشتباه بزرگی است.

بخش رسانه ها هم بطورفزاینده ای از هیئت حاکمه انتقاد می کنند، و هشدار و اخطارمی دهند و شک و تردید می آفرینند.

سرمایه ی مالی هم تلاش خواهدکرد که ضررخود را به حداقل برساند، و تا آنجا که می تواند مردم را غارت کند، و در بلندمدت فضای قانونگزاری را به نحوی بازسازی کند که مناسب انباشت سرمایه از طریق کانال های مالی باشد.

بخش های دیگر سرمایه ی کلان (انرژی، ارتش، مراقبت های بهداشتی، داروسازان و غیره)، که در مقابل راه جدید و پربار رشد و توسعه که اساس آن صنعت، شغل و تکنولوژی سبز، تبدیل تولیدات نظامی به تولیدات دوران صلح، افزایش سطح استاندارد زندگی و حقوق مردم زحمتکش، و برابری جنسیتی و نژادی می باشد، مقاومت می کنند نیز از اوباما و حامیان وی دلخوشی ندارند.

درضمن، سرمایه به ندرت بطور دربست دراردوگاه خاصی قرارمی گیرد؛ ترجیح می دهد که مانورکند، معاملات را برهم زند، شرط و شروط ها را ندیده بگیرد؛ گاهی وقت ها تماما درخدمت یک حزب است. سرمایه داری با تغییر شرایط، خود را تنظیم کرده و تطبیق می دهد و درسطح ملی، ایالتی، و محلی قوانین خود را چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم اعمال می کند؛ سرمایه داری میزان تعادل نیروهای سیاسی را می سنجد و ضرورت های لازم برای انباشت سرمایه را تغییرمی دهد؛ شاید دولت انتخابی را ترجیح دهد، اما پایبندی غیرقابل گسستی به هیچکدام از انواع حکومت ها ندارد.

نهایتا، نیروهائی با تاثیرقابل ملاحظه ای در هیئت حاکمه ی اوباما و حزب دمکرات حضوردارند، در حالیکه از اوباما پشتیبانی می کنند، تلاش می کنند که خصلت ضدشرکتی سیاست ها و قوانین وی را کاهش دهند.

بنابراین مبارزه ی طبقه ی کارگر و متحدان اصلی آن دوسویه است. از یک سو، باید با جناح راست افراطی  و شرکت های حامی آن ها که مصممند اوباما و ائتلاف مردمی حامی وی را شکست دهند، مبارزه کند. و از سوی دیگر، در ائتلافی که اوباما رهبر آن است و از طبقات مختلف مردم تشکیل شده، مبارزه کند تا تمایز خود- یعنی طبقه و مردمی بودن- را بر لوح سمتگیری سیاسی کشور حک کند.  البته برآمد این مبارزه ی دوسویه تاثیرات خود را به صورت عملکردها نشان می دهد.

 


 

[1] Employee Free Choice Act این یک قانون درحال تحقق در آمریکا است. طبق این قانون ایجاد سیستم راحت تری که  کارکنان بتوانند سازمان های کارگری ایجاد و یا به آن  بپیوندند را ممکن می سازد.  

[2] Republic Windows and Doors plant کارخانه ای در شیکاگو که کارگران آن در دسامبر 2008 برای پنج روز کارخانه ی بسته شده را در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای خود اشغال کردند.

[3] AFL-CIO

[4] Singel-payer HR676 جنبشی برای تامین اعتبار در پشتیبانی از قانون بیمه بهداشت همگانی

[5] Good JobsTGreen Jobs conference.  طرفداران بیش از 2500 سازمان کارگری، محیط زیستی و کاری دربهمن ماه سال 2009 در واشنگتن دورهم گرد آمدند تا برای اقتصاد سبز برنامه ای بریزند. tطططhanore than 2,

[6] Blue-Green Alliance سازمانی ملی تشکیل شده از همکاری سازمان های کارگری و محیط زیستی که گسترش تعداد کارهای سبز را مدنظردارد. این سازمان در سال 2006 توسط فولادکاران متحد و کلوب سیرا تشکیل شده است.

[7] The Sierra Club of Canada – Atlantic از مردمی معمولی تشکیل شده که تلاش دارند محیط زیست را حفظ کنند.

[8] Hilda Solis بیست و پنجمین وزیرکار کشور آمریکا که وزیر کار کابینه ی باراک اوباما می باشد. وی اولین زن لاتین تبار می باشد که به سنا راه پیداکرد. وی به واسطه ی فعالیتش در سازمان عدالت محیط زیست معروف است. 

[9] NAACP National Association for the Advancement of Colored People (NAACP). سازمان ملی برای ارتقاء جایگاه رنگین پوستان. این سازمان  وظیفه ی خود را کسب برابری حق سیاسی، آموزشی، اجتماعی، و اقتصادی تمامی افراد و حذف خشونت تبعیض نژادی می داند.  

[10] ACORN association of Community Organizations for Reform Now مجمع سازمان های برای ایجاد اصلاحات هم اکنون.


 

 

 

 ساختن عصر جدیدی از عدالت و صلح - بخش سوم

ساختن عصر جدیدی از عدالت و صلح - بخش دوم

 ساختن عصر جدیدی از عدالت و صلح - بخش اول

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics