|
نویدنو:16/2/1385
مقدمه بر گرداننده :
چالش استعماری امریکا
ومتحدین اروپایی اش بر علیه ایران ، از دیدگاه های مختلف ومتفاوتی مورد
بررسی قرار گرفته ودر آینده نیز قرار خواهد گرفت . نابکاری دولت ایران به
عنوان هم دست آمریکا درفراز جنگی بر سر مردم ایران غیر قابل گذشت وانکار
ناشدنی است . دوسوی دیوانگی حاکم دو نیروی ارنجاع وامپریالیسم جای گرفته
اند. تاوان پرداز هر پیش امد ناگواری که از قوطی این دو عفریت زمان معاصر
ایران بر آید کسی جز زخمتکشان ایران نیستند. بسیاری از افراطیون ملی گرا!!
طبق معمول بحران ها بار سفر بسته ورخ به سرای امن عافیت اروپایی یا
امریکایی خواهند برد. واین به تجربه تاریخی ، مردم عادی کوچه وبازار خواهند
بود که بلاکش دیوانگی های ارتجاع وسلطه طلبی های امپریالیستی خواهند بود .
آن چنان که در عراق چلبی ها وعلاوی ها و... در قمار حاکمیت چنگ به رخ رقیب
می کشند ومردمند که 100 به صد درکوچه ها وخیابان ها ومساجد واداره ها
قربانی ترور های کور وعصبیت بی معنای تحمیلی قرار گرفته ، به جنازه تبدیل
ودر گورها آرام می گیرند.
غالی حسن نویسنده مقاله
مسلمانی است که از زاویه جنگ صلیبی به موضوع نگاه می کند.اما حرف های
درخوری هم از زورگویی ودوگانگی مواضع امپریالیستی به میان می آورد. منظور
اصلی از برگرداندن این مقال نشان دادن قضاوت بخشی از افکار عمومی است که
دولت احمدی نژاد در محاسبات خود بدان ها هم دخیل بسته است . اما حرف نهایی
غالی حسن شنیدنی است: «
تنها راه حل آسان وصلح امیز دربرابرخشونت پایان بخشیدن به اشغال استعماری
در منطقه ، واستقرار منطقه ای عاری از سلاح های هسته ای است که اسرائیل را
نیز در بر گیرد.»
پژواک جنگ
غالی حسن
گلوبال ریسرچ
اگر کسی مهندسی بحرانی
را که به جنگ تجاوزکارانه بر علیه عراق رهنمون شدبا مهندسی بحران جاری برای
محق جلوه دادن تجاوز علیه ایران را مقایسه کند، احتمالا قادر به تشخیص
تفاوتی نمی شود.دروغ ها وزبان ها عین همند. ، راه جنگ تجاوز کارانه
عمداجایگزین راه مسالمت آمیز حل مشکل شده است .غرض سامان دادن افکار عمومی
وتوجیه جنگی تجاوزکارانه علیه ملت مسلمان دیگری است .
برای ابداع جنگی
تجاوزکارانه – آن چنان که تمام جنگ های امریکایی – انگلیسی داشته اند-باید
بحرانی مهندسی وبه عموم عرضه شود. باید دروغ هایی ساخته شوند، باید زبان در
جهت فریب وتدارک توجیه جنگ چرخانده شود، باید رهبران کشورهای هدف دیو نشان
داده شوند،و باید مردم همان ملت به عنوان قربانیان بی پناهی که به کمک های
«مرد سفید» نیازمندند تصویر شوند.
« شکست مذاکرات»
جایگزین عدم مذاکره می شود،«ساخت بمب هسته ای» جایگزین تحقیقات علمی صلح
آمیزقلمداد می شود،و«رژیم دیکتاتوری» جایگزین دولت ملی منتخب دموکراتیک می
شود.کمترین تفاوت دریاوه سرایان تبلیغاتی چی جنگ است .به جای کالین پاول
وهانس بلیکس حتی یاوه گویان پرسروصداتری چون کاندولیزا رایس ومحمد البرادعی
می نشینند.
ایران قبل از بحران
مهندسی شده فعلی هم هدف پهلوان پنبه امریکا بود. ایران همراه با عراق،از
سال 2001 توسط دولت بوش مورد هدف قرار گرفته بود .شمول کره شمالی در اتهام
جرج بوش مبنی بر« محور شرارت» فقط ایز گم کردنی به قصد گول زدن مردم دنیا
بود که جنگ او «علیه تروریسم» جنگی مسیحی بر علیه مسلمانان نیست .بنا بر
جنگ مسیحی بوش ، امریکا فراز قوانین است .ملت های مسلمان باید دوبارفکر
کنند که حتی در(صورت )فکر به تحقیقات وفن آوری صلح امیز، دعوتی به قهر
خشونت امریکا خواهد بود.
دست آویز امریکا در
اداره بحران جاری ، آن است که ایران در آغاز «ساخت مواد اولیه هسته ای »
است که ممکن است جهت تولید سلاح های هسته ای به کار رود. البته سندی وجود
ندارد.مثل عراق، ایران هیچ کار غیر قانونی انجام نمی دهد واتهام عینا دست
آویزی برای جنگ تجاوزکارانه است .
انگیزه های امریکا برای
تجاوز به ایران بی شباهت به انگیزه های جنگ علیه عراق نیست :بر انداختن
دولت مستقل ملی ایران،کنترل امریکا بر منابع نفتی ایران، وتسهیل برتری و
سیاست توسعه طلبانه اسرائیل صهیونیست . علاوه بر این ،ایران به عنوان
مستمسکی برای عادی کردن غیر قابل تعمق کاربرد سلاح های هسته ای ودر اینده
جنگ هسته ای علیه کشورهای درحال توسعه وملت های غیر غربی به کا ر گرفته می
شود.
عدم دسترسی به پیروزی
در جنگ جنایتکارانه علیه عراق ، ومواجه شدن با نیروی مقاومت مردم
عراق،امریکارا وادار به استفاده از متحدین اروپایی به عنوان ابزاری برای
مدیریت بحرانی دیگروحراج جنگ دیگری (اما) پیچیده در رنگ اروپایی کرده است .
چشم انداز پشت سرمتحدین (فرانسه وآلمان ) در اثنای جنگ عراق،سریعا برای
پذیرش مسئولیت در جنگ بعدی بازسازی شد و( چنین بود ) پرزیدنت ژاک شیراک
شروع به سخن گفتن از حمله هسته ای به دشمنان فرانسه کرد.
به عبارتی ایران هیچ
کار خلافی انجام نمی دهد.ایران پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT)
را امضا کرده است .برنامه جاری هسته ای ایران در 1957 توسط امریکا بعد از
حمایت ازکودتا علیه نخست وزیر منتخب ایران محمد مصدق ،بنیان گذاری شد.
همچنین رونالد رامسفلد، دیک چنی وپل ولفویتزاز پیشنهاد ایران برای تبدیل
شدن به قدرت نظامی هسته ای در دوران حکومت دولت فورد ، جایی که سه جوجه باز
موقعیت ممتازی داشتند حمایت کرده اند .
کشاکش امروزی با ایران
بر سر «تهدید» هسته ای ،چیزی نه بیش وکم ازعادت به تهدید همیشگی امریکا
ومتحدین اوبرای قلدری وترساندن ملت هایی با دولت های مستقل نیست .بعد از
عراق ،ایران تنها کشور مستقل باقی مانده است . مطلقا هیچ مدرکی که ثابت کند
ایران برنامه سری هسته ای دارد ، وجود ندارد.ایران امضا کننده پیمان منع
گسترش سلاح های هسته ای (NPT)
است ومثل همه ملت های صلح طلب،ایران حق پیگیری صلح امیز تحقیقات فنی – در
پزشکی وانرژی – در چهارچوب
NPT
را دارد.
به علاوه ایران تهدیدی
بر صلح جهانی نبوده ومبارز اشغال استعماری وتجاوز طلبی نیست .
در مقابل ، اسرائیل تا
دندان به انبوه ذخایرسلاح های هسته ای ، شیمیایی وبیولوژیکی مسلح است .
علاوه بر این اسرائیل پیمان
NPTرا
امضا نکرده است .اسرائیل قدرتی استعماری است وایران وسوریه را پیش از این
تهدید کرده است .دولت یهودی به طور غیر قانونی مردم فلسطین را از سرزمینشان
خلع ید نموده وبه اشغال خلاف قانون سرزمین های سوریه ولبنان ادامه می دهد
علیرغم افزایش تهدید
اسرائیل برای مردم منطقه وصلح جهانی ،اسرائیل عمدا ازاین معما محووبه
عنوان « ملتی درتلاش دفاع از خود» به نمایش در می آید. ( درحالیکه )بر
عکس ، اسرائیل « نمایش تهدید عظیم برای صلح جهان » وخطری است که باید جدی
گرفته شود .
موضع گیری امریکایی –
اروپایی دارای استاندارد دوگانه است .یکی قاعده ای برای اسرائیل ودیگری
برای بقیه دنیا.به واقع ، ممکن است اسرائیل مجاز به استفاده از موشک های
سنگرکوب ساخت امریکا برای حمله به تاسیاست تحقیقاتی ایران باشد .انکار حق
ایران برای پیگیری تحقیقات وفن اوری صلح امیزدر حالی که تدارک سلاح برای
عفریت تا دندان مسلحی (چون اسرائیل ) ادامه دارد دیوانگی است .
غربی ها باید خطر ترور
اسرائیل علیه مردم بومی منطقه را که با حمایت ضمنی دولت امریکا ومتحدان
اروپایی اش انجام می گیرد بشناسند.آن ها نه تنها حامی سیاسی واقتصادی
اسرائیل هستند بلکه آن ها اماده می شوند تا بعنوان جانشین وکمک کننده ترور
اسرائیل عمل نمایند. سازمان امنیت اسرائیل ، موساد، در سراسر جهان فعال است
. آن ها با پاسپورت ملیت های غربی – امریکایی ، کانادایی ، المانی وسوئیسی
-
برای تعییر هویت واقعی به
خاطر جاسوسی وعملیلت تروریستی در سراسر جهان به ویژه در جهان اسلام حمایت
می شوند.
در تصور غربی ها سخت
است دریابند که مردم رنگین پوستی ( افغانی ها،فلسطینی ها،عراقی ها یا
ایرانیان ) که در دهشت جنگ غرب واسرائیل
به سر می برند کاملا
انسان هستند .این نژادپرستی دیرپای غربی - صهیونیستی که اززمان استعمار
باقی است بیش از مبارزه طلبی ، هرزمان که برای جنگ آماده می شوند در جریان
اصلی رسانه ها و کارکشته های غربی ترویج می شود . همچنین غفلت غربی ها از
کشتار جمعی مردان ،زنان وکودکان عراقی ،توسط نیروهای امریکا یی- انگلیسی ،
با ایده پستی عراقی ها ومسلمانان آلوده می شود . جنگ تجاوزکارانه علیه
ایران می تواند خدمتی به تایید چنین غفلت ونژادپرستی دیرپا باشد .
سکوت در برابر جنگ
تجاوزکارانه دیگری به معنای هم دستی (با متجاوز) است .تنها راه حل آسان
وصلح امیز دربرابرخشونت پایان بخشیدن به اشغال استعماری در منطقه ،
واستقرار منطقه ای عاری از سلاح های هسته ای است که اسرائیل را نیز در بر
گیرد.
بر گرداننده : هاتف رحمانی
بازگشت به صفحه نخست |
