نویدنو:4/1/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

نگاه لنینی چپ و انتخابات

نویدنو

این بحث که چپ ها باید چه رفتاری را پیرامون انتخابات ریاست جمهوری برگزینند، از زوایای مختلفی مورد بحث قرار گرفته و می گیرد. برخی از روشنفکران با حمله به تاکتیک شرکت در انتخابات توسط سازمان ها و احزاب چپ، تحریم را بعنوان تنها گزینه قابل اجرا اعلام می کنند و هرگونه مشارکت در کارزار انتخابات را راست روانه و دنباله روی از سرمایه داری و حاکمیت اعلام می کنند. لنین در فصل " آیا باید در پارلمان های بورژوایی شرکت جست " (صفحه 56) کتاب مشهور "بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم" [1]، ضمن اشاره به تاکتیک های چپ در انتخابات،

 با انتقاد به برنامه عمل کمونیست های آلمان که مشارکت در مبارزات پارلمانی را تحریم می کردند و آن را با سخنانی آتشین ارتجاعی می نامیدند، به تشریح رابطه تئوری و عمل و نیز در سطحی درونی تر، استراتژی و تاکتیک می پردازد و نقطه نظراتی را بیان می دارد که پس از دهه ها هنوز نیز برای ما آموزنده است. او می نویسد:

 " پارلمانتاریزم " از نظر تاریخی کهنه شده است ". این مطلب از نظر ترویج تئوری (پروپاگاندا- م) صحیح است، ولی همه کس می داند که از این امر، تا برانداختن عملی آن هنوز راه بسیار درازی در پیش است. سرمایه داری را از ده ها سال پیش می شد، و با حقانیت کامل هم می شد، " از لحاظ تاریخی کهنه و منسوخ " اعلام کرد، ولی این امر به هیچ وجه ضرورت مبارزه ی بسیار طولانی و بسیار سرسخت را در عرصه ی سرمایه داری منتفی نمی سازد."

او که استاد غیر قابل انکار راهبری های انقلابی ست، به خوبی می داند مهم ترین وظیفه یک نیروی انقلابی،  بردن اندیشه های انقلابی به میان توده ها، و تبدیل آن به نیروی مادی ست. برهمین اساس بر نکته ای انگشت می گذارد که امروز کم تر بدان توجه می شود:

" شما موظفید خود را با تنزل تا سطح توده ها، تا سطح لایه های عقب نگاه داشته شده ی طبقه، مصون نگه دارید. این یک امر مسلم است که شما موظفید حقیقت تلخ را به آن ها بگوئید. شما موظفید خرافات بورژوا- دمکراتیک و پارلمانتاریستی آن ها را خرافات بنامید، ولی درعین حال شما موظفید با هشیاری کامل مراقب چگونگی سطح واقعی آگاهی و آمادگی قاطبه طبقه (نه اینکه تنها پیشاهنگ کمونیستی آن) و قاطبه توده زحمتکش ( نه اینکه فقط عناصر پیشرو آن) باشید."

این سخنان شاید روشن تر از آن به نظر رسند که نیازی به توضیح داشته باشند، اما امروز در شرایطی زندگی می کنیم که هنوز تا درک صحیح این سخنان در بطن جامعه روشنفکری چپ خود فاصله داریم. براستی با " هشیاری کامل، مراقب سطح آگاهی توده ها بودن " به چه معناست؟ آیا جز آن است که باورها، گرایش ها، و عملکرد ها در کوچه و بازار، کارخانه و مزرعه و ... سنجیده شود و مرحله به مرحله اندیشه ها و الگوهای دگرگون ساز چپ به نیروهای اجتماعی حاضردر میانه میدان آموزش داده شود تا از این طریق بتوان آن ها را به عمل اجتماعی فعالانه در راستای اهداف بلند مدت شان دعوت نمود؟ پس مشکل چیست؟

مشکل اصلی آن است که ما نه با مبارزان متشکل چپ، بلکه با سایت ها و نویسندگان چپ روشنفکری مواجه هستیم که نیازی به عمل و پراتیک اجتماعی حول مواضع اتخاذ شده، آن هم در اعماق طبقه و توده های مردم نمی بینند. فاصله گرفتن از مبارزات عملی روزمره مردم و مجازی بودن نشریاتی که هدفمندی روشنی در انتخاب مخاطبان خود ندارند، باعث می شود روزانه حجم بزرگی از اینگونه مواضع نشر یابد و فضا را طوری بیاراید که انگار چاره ای جز تحریم نیست. این روشن است که انتخابات مورد نظر و نقد لنین در آلمان هیچ شباهتی با آنچه در شرایط فعلی کشور جاری ست ندارد. قصد ما نیز این نیست که تناظری برای این کار ارائه کنیم . اما آیا نباید تمام تلاش  ها را بکار بندیم که انتخابات را در مسیری خلاف خواست و اراده ی گردانندگانش جهت دهیم؟ آیا نمی بایست درست به سراغ همان کاندیدا هایی می رفتیم که از قضا حضورشان خواب را بر توطئه گران حاکم حرام کرده بود؟ آیا تجربه انتخابات ریاست جمهوری قبلی و نیز کاندیداتوری خاتمی و به صحنه آمدن مردم در پشتیبانی از او و ... نشان از تجربه مشابهی ندارد؟

لنین در مورد تاکتیک تحریم درهمان کتاب بحث کوتاهی دارد و بدون ارائه احکام از پیش تعیین شده به تجربه های موفق و ناموفق بلشویک ها در این زمینه می پردازد:

"من نمی توانم شرایطی را که برای تحریم سودمند خواهد بود، در اینجا برشمارم ... تجربه ی روسیه به ما نشان می دهد که بلشویک ها تحریم را یک بار با کامیابی و به شیوه ای صحیح به کار بستند (در سال 1905) و یک بار غلط ( در سال 1906). ضمن تحلیل مورد اول ما مشاهده می کنیم که در جلوگیری از دعوت پارلمان ارتجاعی توسط حکومت ارتجاعی، توفیق حاصل شد، زیرا در آن اوضاع و احوال فعالیت انقلابی ( و از آن جمله اعتصابی) توده ها در خارج از پارلمان  با سرعت شگرف اوج می گرفت و هیچ قشری از پرولتاریا و دهقانان نمی توانست هیچگونه پشتیبانی از حکومت ارتجاعی به عمل آورد و پرولتاریای انقلابی با مبارزه اعتصابی و به پا داشتن جنبش مطالبه تقسیم زمین، نفوذ خود را در میان توده های انبوه و عقب نگاه داشته شده تامین می کرد."

اندکی دقت در این سخنان نشان می دهد که از دید لنین هدف چپ ها از شرکت در انتخابات یا بطور کلی رویدادهای سیاسی کشور آن است که اندیشه ی انقلابی به میان توده ها برده شود، صف مخالفان سیاست های ارتجاعی حاکم گسترش یابد و" نفوذ" چپ " در میان "توده های انبوه و عقب نگاه داشته شده" بسط یابد. باید دید چپ در شرایط فعلی کشور و در مقابل این فضای بسیار بسیار بسته و محدود براستی چه وظیفه ای دارد؟ آیا شرایط انقلابی و رویارویی وسیعی وجوددارد که بتوان بر بستر آن جلوی انتخابات را سد کرد و رژیم را وادار ساخت به خواست مردم مبنی بر برگزاری یک انتخابات آزاد با شرکت نمایندگان واقعی چپ تن دهد؟  اگر نه، باید پرسید آیا شرکت در چنین کارزاری بستر مناسب تری برای افزایش آگاهی و تجربه سیاسی توده های مردم است یا تحریم منفعلانه آن؟ باز هم به خود لنین باز گردیم که چگونه چنین چپ روی هایی را کودکانه  می دانست:

"ما در روسیه، ضمن تجربه ای بس طولانی، دردناک و خونین این حقیقت را دریافته ایم که تاکتیک انقلابی را نمی توان تنها بر پایه ی روحیه ی انقلابی استوار ساخت. این تاکتیک باید بر پایه ی محاسبه هشیارانه و کاملا عینی چگونگی تمام نیروهای طبقاتی کشور مربوطه (و نیز کشورهای همجوار آن و کلیه ی کشور های جهان) و ایضا بر پایه ارزیابی تجربه ی جنبش های انقلابی استوار باشد. نشان دادن "انقلابی گری" خود تنها با دشنام گویی به اپورتونیسم پارلمانی و فقط با نفی شرکت در پارلمان ها کاری ست بسیار آسان، ولی درست بدان جهت که این کار بسیار آسان است، نمی تواند برای یک مسئله ی دشوار و به غایت دشوار راه حل به شمار آید."


 

[1]  بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم ترجمه پورهرمزان ازانتشارات حزب توده ایران  -


 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics