نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-06-05

نویدنو  14/03/1397 

 

 

  •   توجه به این مسئله مهم است که همه  متحدان آمریکا که در بسیاری موارد با  اقدامات ضد بشری آن همراهی می کنند، نیز ترجیح  داده اند تا نه تنها از  رای دادن به قطع نامه پیشنهادی این کشور امتناع کنند ، بلکه در موارد مختلفی از جمله برجام و  زیرپا گذاشتن قوانین تجارت بین المللی با این کشور زاویه پیدا کرده اند . و این در شرایطی است که حکومت آمریکا خود را رهبر جهان می پندارد. آنچه که یک رهبر را رهبر می کند، وجود چیزی به نام پیرو است نه مرئوس و زیر دست.

 

 

چرا  مدافعان دموکراسی، آزادی  و حقوق بشر آمریکایی شرم نمی کنند!

مسعود امیدی

آمریکا بر خلاف مقررات بین المللی به سوریه حمله می کند ، با زیر پا گذاشتن مقررات بین المللی از برجام خارج می شود، بر خلاف مقررات بین المللی و مخالفت افکار عمومی جهان و حتی بسیاری از متحدان خود ، سفارت خود را از تل اویو به بیت المقدس منتقل می کند که با اعتراض گسترده فلسطینی ها و راه انداختن حمام خون از سوی اسرائیل همراه می شود، بعد هم آمریکا از این کشتار بیرحمانه معترضان و تظاهرکنندگان  بی سلاح فلسطینی تحت عنوان دفاع اسرائیل از خود، دفاع می کند، قطع نامه پیشنهادی آمریکا برای کشتار غزه در شورای امنیت سازمان ملل فقط یک رای می آورد که رای خودش است و چنین انزوا و افتضاحی  برای آمریکا در تاریخ سازمان ملل بی سلبقه است . آمریکا دائماً با ابزار وتو  مانع تصویب هر قطع نامه ای علیه اسرائیل می شود، آمریکا  بر خلاف ادعای تجارت آزاد نئولیبرالی  و مقررات سازمان تجارت جهانی ، روی واردات فولاد  و  آلومینیوم  به ترتیب 25 و 10 درصد عوارض گمرکی می گذارد که بیش از نیمی از واردات  این محصولات به آمریکا نیز از اروپا و کاناداست و.... افکار عمومی جهان دائماً در معرض اخباری از این نوع  قرار دارد که حاکی از عدم پایبندی آمریکا به قوانین و موازین بین المللی است. کار به آنجا کشیده که متحدان آمریکا در ناتو نیز از قلدری ها و بی قانونی های این کشور صدایشان درآمده است. اما همچنان مشاهده می شود که برخی از مزدوران این کشور در تلویزیون ها حاضر می شوند و با بیشرمی تمام از اقدامات و سیاست های خلاف مقررات بین المللی ، سلطه جویانه و قلدرانه این کشور دفاع می کنند.  دفاع از سیاست های آمریکا فقط به جیره خواران رسانه ای آن محدود نمی شود . طیف وسیعی از سلطنت طلبان، طرفداران نئولیبرالیسم و پیوستن به اقتصاد جهانی و بازار آزاد در ایران ، اصلاح طلبان بریده ای که اساساً به سلطنت طلبان گرایش پیدا می کنند، طیف گسترده افراد و جریاناتی که به دلیل همکاری ایران و روسیه در سوریه  در ممانعت از تجزیه و براندازی دولت این کشور ، ناراحتند، همه افراد و جریانات رنگارنگی که به قول خود برای برقراری دموکراسی و آزادی در ایران ، ابایی از دعوت آمریکا برای حمله به ایران ندارند و  ویژگی مشترک همه آنها نوعی ضدیت با کمونیسم و اتحاد شوروی سابق و در ادامه نیز  روسیه امروز است،  همه آنها که به نوعی با جهان تک قطبی زیر سیطره آمریکا بیشتر موافق هستند تا جهانی با مراکز متعدد قدرت اقتصادی،سیاسی و نظامی نیز در طیف مدافعان سیاست های بین المللی و منطقه ای آمریکا قرار می گیرند.

  توجه به این مسئله مهم است که همه  متحدان آمریکا که در بسیاری موارد با  اقدامات ضد بشری آن همراهی می کنند، نیز ترجیح  داده اند تا نه تنها از  رای دادن به قطع نامه پیشنهادی این کشور امتناع کنند ، بلکه در موارد مختلفی از جمله برجام و  زیرپا گذاشتن قوانین تجارت بین المللی با این کشور زاویه پیدا کرده اند . و این در شرایطی است که حکومت آمریکا خود را رهبر جهان می پندارد. آنچه که یک رهبر را رهبر می کند، وجود چیزی به نام پیرو است نه مرئوس و زیر دست. آنچه در رهبری فرض است این است که رهبر قدرت خود را بر پیروان خویش اعمال نمی کند بلکه پیروان با پذیرش و نوعی شیفتگی نسبت به رهبر،  به دنبال رهبر راه می افتند. بدین ترتیب رهبری بدون داشتن پیروان دنباله رو و حامی، فاقد معنی است و این آمریکا که نمی تواند حتی یک رای در شورای امنیت برای پیشنهاد خود بدست آورد ، نه تنها فاقد جایگاه رهبری است، بلکه دقیقاً در نقطه مقابل دیگرانی است که حاضر به پیروی از آن نیستند. ریاست و فرماندهی (اعمال اقتدار بر زیر دستان )  یک موقعیت رسمی است اما رهبری (جلب حمایت پیروان  و هدایت آنها) اساسا از آنجا که به نظر پیروان وابستگی دارد، غیر رسمی است . آمریکا با این شواهد نه تنها فاقد موقعیت رهبری در جهان کنونی است بلکه جایگاه فرماندهی و اعمال فرماندهی و اقتدارش نیز با چالش جدی مواجه شده است.

  بر خلاف تصور ترامپ ، به دلیل شکل گیری شرکتهای چند ملیتی و حاکمیت شرکتی در جهان ، تحقق رویای آمریکایی از طریق بازگرداندن سرمایه ها به آمریکا در تعارض با منطق تجارت آزاد سرمایه داری و مزیت زنجیره تامین شرکتها برای منابع مواد خام ، نیروی انسانی ارزان و بازار توزیع و فروش در سراسر جهان قرار دارد. بر اساس نظریه های اقتصاد سرمایه داری، سرمایه ترسو و در جستجوی مزیت های نسبی است. این ناشی از ماهیت سیستم سرمایه داری جهانی امروز و تضاد درونی آن  است که از یک سو برای افزایش سود و توسعه انباشت ، هیچ مانعی را در برابر حرکت سرمایه در سطح جهان به رسمیت نمی شناسد اما در برابر مهاجرت نیروی کار به کشورهای پیشرفته سرمایه داری دائماً محدودیت های بیشتری را وضع می کند.

زمینه مادی،  بازگشت به رویای آمریکایی را با چالش جدی مواجه کرده است. زیر پا گذاشتن موازین حقوقی و بازرگانی بین المللی نهادینه شده در سازمان تجارت جهانی و وضع غیر قانونی تعرفه بر کالاهای وارداتی ، به دلیل جهت گیری احتمالی رقبا در انجام اقدامات مقابله به مثل، می تواند در بر دارنده پیامدها و مشکلات جدی باشد. موردی که در مناسبات بازرگانی آمریکا با چین آشکارا مشاهده شد. آمریکا قوانین تجارت آزاد سازمان تجارت جهانی را تا آنجا می خواهد که به نفع  توسعه صادرات و بهبود وضعیت نابسامان تراز بازرگانی  این کشور باشد. اگر نتوانست کمبود تراز بازرگانی خود را با تولید و فروش تسلیحات مرگبار و بسیار مخرب به امثال عربستان برای تخریب و نابودی کشورهایی چون یمن و کشتار بیرحمانه مردم فقیر این کشور ( توجه به این نکته مهم است که آمریکا به هیچ وجه موافق انتخابات آزاد و دموکراسی و ... نه در یمن هست، نه در سوریه ، نه در ونزوئلا و....)  و افروختن آتش جنگ در سوریه و نقاط مختلف دنیا تامین کند، آنگاه با زدن زیر میز بازی تجارت جهانی و سازمان تجارت جهانی و قوانین بین المللی تجاری و... بازی را به هم زده و مانند خروج از برجام ، سازمان تجارت جهانی را هم دور می زند و...البته  در یک نگاه تاریخی و کلان سایر قدرت های سرمایه داری دنیا نیز چندان متفاوت از چنین ماهیتی نیستند ، آنها هم بوقت خود چنین بوده اند و خواهند بود. تمام کشورهای صنعتی و پیشرفته اروپا که اینک از باصطلاح " تجارت آزاد" و برداشتن تعرفه ها و ... در یک "اقتصاد آزاد" جهانی دفاع می کنند که نئولیبرال های وطنی ما نیز شیفتگی خود را به آن نشان می دهند، در دوران توسعه صنعتی خود با تصویب مقررات متعدد ، انواع محدودیت ها  را بر واردات کالاهای مختلف به کشورهای خود اعمال کردند و اینک پس از توسعه صنعتی که از موقعیت برتر در مارکتینگ، تولید و توزیع بسیاری از کالاها برخوردار شده اند و به قول اقتصاد دانان نئولیبرال در آنها "مزیت نسبی" پیدا کرده اند، از تجارت آزاد دفاع می کنند چون در خدمت این مزیت صنعتی و تجاری آنها قرار می گیرد و بازار مصرف کشورهای فاقد این "مزیت نسبی" را بر روی آنها  می گشاید.

 با این کارنامه و جهت گیری آمریکا  در حوزه های سیاسی و اقتصادی ، هر ناظر  منطقی و بی غرضی می تواند از خود بپرسد کشوری که قوانین تجارت بین المللی را زیر پا می گذارد ، کشوری که  ادعای رهبری جهان را دارد ، اما قطع نامه پیشنهادی آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد حتی موفق به جلب حمایت یک کشور نیز نمی گردد، آیا امکان دارد از قابلیت جهت گیری و موضع گیری درستی در ارتباط با سایر مسائل بین المللی  برخوردار باشد؟ چنین کشوری چقدر می تواند درست با مسائل مختلف جهان از جمله سوریه ، ایران ، یمن ، ونزوئلا ، روسیه ، کره شمالی ، چین و... برخورد کند؟

 آیا این خودرایی آمریکا که سالهاست در مداخله در عراق بدون مجوز سازمان ملل، در بمباران و نابودی لیبی بدون مجوز سازمان ملل و موارد متعدد دیگر مشاهده می شود، اعتباری برای نهادهای بین المللی باقی گذاشته است؟ اگر آمریکا حق داشته باشد ، هر زمان که دلش می خواهد هر قانونی را زیر پا بگذارد، چرا دیگران نباید از این حق برخوردار باشند؟ آیا ممکن است سایر رقبا نیز به شیوه های مشابه به نقض مقررات بین المللی متوسل شوند؟ اگر چنین کنند، چه چیزی می تواند آنها را از اقدام شان بازدارد؟ اروپای باصطلاح با فرهنگ و متمدن و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر  تا چه حد ممکن است بتواند در برابر این گردنکشی های آمریکا بایستد؟

 اگر این اندازه از موارد نقض قوانین بین المللی که از آمریکا مشاهده می شود ، از کشور دیگری مشاهده می شد، امروز برخورد "جامعه بین المللی " با آن کشور  ممکن بود چگونه باشد؟ و در آن صورت مدافعان دموکراسی، آزادی و حقوق بشر آمریکایی با آن کشور چه برخوردی می کردند؟ 

 آیا غیر از این است که تنها در جهان تک قطبی پس از اتحاد شوروی چنین گردنکشی هایی برای آمریکا امکانپذیر شده است؟ آیا در جهان بدون شوروی ، شکل گیری قدرت های اقتصادی چون چین و قدرت های نظامی و سیاسی چون روسیه( فارغ از چگونگی جهت گیری اقتصادی چین و جهت گیری سیاسی و  نظامی روسیه) و پیمان های سیاسی ، اقتصادی و نظامی  منطقه ای ممکن است بتواند تا حدی مهار کننده  این رفتار سلطه جویانه و غیر قانونی  آمریکا باشد؟

 از منظر شرکتهای چند ملیتی که عملا گردانندگان سیاست در کشورهای سرمایه داری هستند، مفهومی به نام منافع ملی در برابر منافع شرکتی آنها از چه اهمیتی برخوردار است؟ و این منافع شرکتی تا چه حد ممکن است همراستا یا در تعارض با سیاست های دولت آمریکا باشد؟ برآیند تعارضات احتمالی  در این زمینه  چه تاثیری ممکن است بر روند تحولات سیاسی در جامعه آمریکا بگذارد؟

 واکنش افکار عمومی  (و  نیز لابی های قدرت) در جامعه آمریکا نسبت به پیامدهای جهت گیری ها و اقدامات  اقتصادی، سیاسی و نظامی دولت آمریکا تا کنون چگونه بوده و چه چشم اندازی می توان برایش متصور بود؟ اعتراضات اجتماعی و سیاسی که در سال های اخیر برآمدی قابل توجه را در جامعه آمریکا نشان می دهد، از چه پتانسیل ها و چشم اندازی برخوردار است ؟ موج گسترده رویگردانی از کلینتون ها و ترامپ ها که پیرامون برنی سندرز شکل گرفته بود ، از چه وضعیت ، پتانسیل و چشم اندازی برخوردار است؟  پرسشهای متعددی از این نوع و محتوی پاسخ های آن ها را می توان برای تحلیل جایگاه دولت ترامپ و بطور کلی هژمونی امپریالیسم آمریکا مورد توجه قرار داد. نتیجه این تحلیل هرچه که باشد، نمی تواند نافی حقیقت آشکار افول جایگاه آمریکا در بین کشورهای جهان به دلایل مختلف باشد.  آنهایی که هر وقت صحبت از دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر می شود، قبل از هرچیز رسالت خود را  در "افشای جنایات استالین" ، سرزنش فیدل کاسترو ، حمله به  لنین و " دیکتاتوری پرولتاریا" و... می دانند، چرا صدایی از آنها در برابر این رفتارهای سلطه گرانه، گردنکشانه و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی از سوی آمریکا شنیده نمی شود؟ چگونه می توانند سکوت و  دفاع  خود از جهت گیری ها و اقدامات آمریکا را با ادعای خود در دفاع از  دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر توجیه کنند؟ شرم اساساً واژه ای نامفهوم  برای مزدوران است ولی آنها که خود را مزدور نمی دانند، چگونه می توانند بدون شرم در حمایت از دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر آمریکایی سخن بگویند؟ 

 12 خرداد 97

نقل از فیس بوک نویسنده

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: