نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-10-06

نویدنو  15/07/1395 

 

 

تالاب

واژه تالاب هنوز در نزد افکار عمومی جایگاه علمی، مناسب و تعریف شناخته شده و مشخصی ندارد. بسیاری از مردم تالاب، باتلاق یا مرداب را مناطقی دور از دسترس می‌دانند که محل تکثیر انواع حشرات و بسیاری از ناقل‌های بیماری است. بدین ترتیب باتلاق‌ها یا مرداب‌ها نقاط مرموزی هستند که علاوه بر محل زندگی حیوانات وحشی از جمله گراز‌ها، ممکن است انسان را به بیماری‌هایی همچون مالاریا مبتلا کنند.

در لغتنامه‌های فارسی و مقالات علمی مختلف نیز واژه تالاب به صورت‌های گوناگونی تعریف شده و مورد بحث قرار گرفته است، به نحوی که نزدیک به ۵۰ تعریف مختلف از تالاب مورد استفاده قرار می‌گیرد (۱۹۹۰ – Dugan). در فرهنگ دهخدا کلمه کول یا کولاب معادل تالاب به کار رفت است. ثابتی (۱۳۵۵) تال را نوعی نبات پیچیده جنگلی (داردوست) معرفی کرده است. برخی کلمه تالاب را متشکل از دو کلمه «تال» و «آب» می‌‌دانند که کلمه تال آن در زبان هندی به معنی آبگیر است و یا تال به معنی رشته است که به علت حالت گسترش نهر در لابه‌لای نیزارهای اطراف تالاب با این واژه مرتبط شده است.

با وجود همه تعاریف و دیدگاه‌های فوق اولین تعریف علمی تالاب توسط کنوانسیون رامسر (۱۳۵۱) ارایه شد. بر اساس این تعریف تالاب شامل مناطق مردابی، آب مانده، نم‌زارهای سیاه و باتلاقی، برکه‌های مصنوعی یا طبیعی که به طور دایم یا موقت دارای آب ساکن یا روان، شیرین یا شور یا نیمه‌شور هستند و یا مناطقی از سواحل دریا که هنگام جذر ارتفاع آب در آنها بیشتر از ۶ متر نباشد، است.

با توجه به ناقص بودن تعریف فوق که بعضاً دارای نقاط مبهمی بود و فهم کامل آن برای همگان مشکل می‌نمود، کمیسیون تالاب‌های کشور در سال ۱۳۶۲ تعریف دیگری را به شرح ذیل از تالاب‌ها عنوان کرد که نسبت به بقیه تعاریف موجود به نظر کامل‌تر و با درک بهتری همراه است.

 «تالاب ناحیه‌ای از مظاهر طبیعی و خدادادی است که در روند پیدایشش، خاک آن توسط آب‌های سطحی و زیرزمینی به صورت اشباع درآمده و در طی یک دوره کافی و شرایط عادی محیطی تشکیل شده است و دارای توالی زیستی می‌باشد . این مجموعه دارای جوامعی از گیاهان و جمعیت‌هایی از جانوران ویژه است که امکان سازگاری در چنین نقاطی را دارند».

بر اساس تعاریف ارایه شده تالاب‌ها بوم سازان‌های بی‌نظیری هستند که از لحاظ ویژگی‌های بوم‌شناختی منحصر به فرد بوده و به خوبی از سایر بوم‌سازگان‌‌های‌دیگر قابل تفکیک می‌باشند. آب و خاک شرایط خاص خود را دارند و این شرایط از یک طرف امکان رویش هر گیاه و زیست‌ هر جانداری را میسر نمی‌سازد و از طرف دیگر گونه‌های زیستی بی‌نظیری را که بعضاً در هیچ یک از زیستگاه‌های دیگر طبیعت یافت نمی‌شوند، پرورش می‌دهد. شرایط زیست‌محیطی حاکم بر تالاب دسترسی انسان را به آن مشکل و گاهی غیرممکن نموده و به این ترتیب بکرترین جلوه‌های زیبای طبیعت را به وجود آورده است.

ارزش و اهمیت تالاب‌‌‌ها

در بین بوم‌سازگان‌های طبیعی، ارزش و اهمیت تالاب‌ها دیرتر از بوم‌سازگان‌های دیگر درک شده و کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. متاسفانه هنوز آثاری از این تصور که تالاب‌ها نقاط بد و کثیفی هستند که می‌بایست خشکانده شوند تا علاوه بر مصارف کشاورزی و زراعی، از شر آنها خلاص شویم، وجود دارد. حتی برخی این دست‌درازی و چپاول طبیعت را که با گسترش علم و فناوری به راحتی انجام می‌گیرد، نوعی پیشرفت و خدمت به بشریت می‌دانند!

اما با همه نگرانی‌ها و تصورات غلطی که پیرامون شناخت و درک تالاب‌ها و ارزش و اهمیت آنها وجود دارد، اشخاص و سازمان‌هایی وجود دارند که در سطح ملی و بین المللی با تحقیقات و تلاش‌های پیگیر و مستمر خود هر روز گوشه تازه‌ای از اهمیت اقتصادی، اجتماعی و بوم‌شناختی آنها را کشف و معرفی می‌کنند. امید است مسئولین محترم کشور ما نیز همگام با تلاش‌هایی که در سطح جهان و به صورت بین المللی در راستای شناخت ارزش‌ها و حفاظت از محیط زیست و تالاب‌ها به عنوان یکی از مظاهر با ارزش و بسیار زیبای طبیعت انجام می‌شود، اقدامات موثرتری را به مرحله اجرا گذارند.

تالاب‌ها به خاطر داشتن ویژگی‌های خاص هیدرولوژی دارای فوایدی می‌باشند. تالاب‌ها نه تنها موجب تغذیه و تامین بخشی از سفره‌های آب زیرزمینی می‌شوند، بلکه محیطی را فراهم می‌کنند که بسیاری از پرندگان، ماهی‌ها و آبزیانی که حیات آنها وابسته به وجود چنین نقاطی است، بتوانند از آن به عنوان بهترین زیستگاه جهت بقا و تامین غذای خود از آن استفاده کنند.

در بیش از نیمی از کشورهای جهان برداشت محصول ماهی منوط به سلامتی تالاب ‌هاست ، ۱۶% از گونه های پرندگان در معرض خطر انقراض پرندگان تالابی هستند و کاهش جمعیت پرندگان تالاب یکی از شاخص‌های روند انهدام و تخریب چنین محیط‌هایی محسوب می‌شود . تالاب‌ها هم‌چنین با تنظیم جریان آب از گسترش سیلاب و نفوذ آب‌های شور جلوگیری کرده و در امور حمل و نقل بسیاری از کشورهای جهان به طور موثر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

خاستگاه نهایی بسیاری از آبراهه‌ها، نهر‌ها، رودخانه‌ و سیلاب‌ها، تالاب‌ها می‌باشند. جریانات آبی در مسیر خود بقایای گیاهان، اجساد جانواران و مواد آلی و کانی را شسته و در نهایت به تالاب می‌ریزند که موجب کوتاه شدن طول عمر، اما غنی شدن این زیستگاه‌ها از لحاظ غذایی می‌شوند. به این ترتیب تالاب‌ها بالاترین میانگین تولید اولیه خالص در میان بوم‌سازگان‌های جهان را دارا هستند، مثلاً یک تالاب آب شور می‌تواند ۲۰ برابر یک دریای ژرف زی‌توده در متر مربع در سال تولید کند (۱۹۷۵ – odum) و با وجود اینکه تالاب‌ها درصد ناچیزی از سطح بیوسفر جهان را شامل می‌شوند، اما حدود ۱۰ تا ۱۴ درصد کربن جهان را در خود نگهداری می‌کنند . خاک تالاب نیز عمدتاً از نوع توربزا بوده که از لحاظ مقدار مواد آلی بسیار غنی و از لحاظ زراعی حاصل‌خیز است.

تنوع زیستی، ژنتیکی و تنوع گونه‌هایی که در تالاب زندگی می‌کنند از اهمیت بالایی برخوردار است. تالاب‌ها اگرچه وسعت چندانی نسبت به سایر محیط‌های زیستی ندارند، ولی در عمل به خاطر داشتن شرایط خاص محیطی، ویژگی‌های آب و خاک و پیچیدگی‌ های بوم‌شناختی تنوع قابل ملاحظه‌ای را به وجود می‌آورند. تالاب‌ها به عنوان کانون‌ های حساس نه تنها دارای تنوع گونه ای بسیار بالای جانوری و گیاهی هستند،‌ بلکه تنوع ژنتیکی در هر یک از گونه‌ها در حد بالایی است و این تنوع به طور عمده در ارتباط مستقیم با تنوع محیط زیست و زیستگاه‌های متشکله در تالاب است. به عنوان مثال تنها فون حشرات در تالاب حدود ۵۰% تنوع زیستی جهان را تشکیل می‌دهد.

تالاب‌ها در جلوگیری از گسترش کویر نیز نقش به‌سزایی دارند. بسیاری از تالاب‌های جهان در نقاطی واقع شده‌اند که در واقع مرز بین دو بوم‌سازگان آبی و خشکی است. به طور مثال تالاب گاوخونی به عنوان تنها دریاچه آب شور دایمی در فلات مرکزی ایران و در دل کویر واقع شده و نقش موثری را در جلوگیری از گسترش کویر ایفا می‌کند. رودخانه زاینده‌رود همانند یک کمربند سبز دل کویر را می‌شکافد و در نهایت به تالاب ختم می‌شود و آنجاست که بوم‌سازگان آبی کویر را به مبارزه می‌طلبد و این نقش وقتی مشخص‌تر می‌شود که می‌بینیم تپه‌های گسترده وسیعی که در امتداد تالاب قرار دارد، توسط رطوبت و پوشش گیاهی آن تثبیت شده است و در صورت نابودی تالاب حرکت شنهای روان به نواحی شرقی اصفهان، از جمله شهر ورزنه که نزدیکترین شهر به تالاب است، آغاز خواهد شد. نظیر این حالت در بیشتر تالاب‌های مرکزی و نواحی جنوبی ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان وجود دارد.

تالاب‌ها یکی از بی‌نظیرترین، زیباترین، بکرترین و شگفت‌انگیزترین پدیده‌های طبیعی هستند که هر یک دارای جلوه‌های بسیار بدیع، جالب، ناشناخته و پررمز و رازی هستند. به عنوان مثال گوشه‌هایی از تالاب گاوخونی در اصفهان، بخش‌هایی از تالاب سیاه کشیم در گیلان و یا دشت ارژن و دریاچه پریشان در فارس را می‌توان ذکر کرد که هر یک در اوج زیبایی قرار دارند و به همین دلیل می‌توان از تالاب‌ها به عنوان کانون‌های تفرج و تفریح، بازدید و سیاحت و جلب گردشگری استفاده کرد، به شرط آن که این برنامه‌ها همراه با یک نظام مدیریتی هدفدار و حساب‌شده باشد، علاوه بر افزایش آگاهی عموم افراد جامعه و شناخت زیبایی‌های آن می‌توان از مردم در حفاظت از تالاب‌ها و جلوگیری از تخریب آنها کمک خواست.

علاوه بر موارد ذکر شده تالاب‌ها در جلوگیری از فرسایش سواحل دریاها، تثبیت هوای منطقه از لحاظ مقدار بارندگی و دمای محیط، آموزش و تحقیق، تامین علوفه دام، مصارف کشاورزی، استخراج مواد معدنی مثل پتاسیم و فسفر، تصفیه هوای مناطق مجاور، بهره‌ برداری و اشتغال مردم حاشیه تالاب، جلوگیری از فرسایش بادی نقاط همجوار، پرورش ماهی و . . . نیز نقش دارند.

عوامل تهدید و تخریب تالاب‌ها

از گذشته‌های بسیار دور انسان آزمند و حریص همواره به گسترش سیطره و تسلط خود بر سرزمین‌ها و دشت‌‌های پهناوری که در مقابل دیدگان بشر قرار می‌گرفت، توجه داشت و بر اساس این باور غلط که منابع طبیعی موجود پایانی ندارند و انسان می‌تواند تا ابد از این چشم‌اندازهای طبیعی و غنی استفاده کند، هر روز دست‌درازی و چپاول بخش‌‌های جدیدی از آن را آغاز کرده و بر جمعیت خود بر روی کره خاکی افزود، غافل از این که پایان ناخوشایندی در انتظارش است. فشار و سنگینی بار بهره‌برداری‌های مکرر، غیر آگاهانه و بیش از حد و حصر از منابع طبیعی و از جمله تالاب‌ها بر همه بخش‌های زیست ما به شدت احساس می‌شود. در این میان الگوهای پیچیده اقتصادی کشور های پیشرفته از یک طرف و فقر و رشد نگران‌کننده جمعیت کشورهای در حال توسعه از طرف دیگر بر این سنگینی بار می‌افزایند. بخش اعظم این تخریب‌ها و انهدام‌ها متوجه بوم‌ سازگان‌های آبی و محیط‌های تالابی می‌‌باشد که حتی شدت تخریب آنها از بخش‌های دیگر به خاطر عدم درک صحیح از ارزش‌های نهفته آنها بیشتر است و روند بیابانی شدن و توسعه کویر با از بین رفتن آنها سرعت بیشتری می‌گیرد.

پایداری روند تخریب تالاب‌ها وجه اشتراک تمام کشورهای جهان است. هر روز در گوشه‌ای از این زی‌سپهر پهناور شاهد مرگ یکی دیگر از تالاب‌ها هستیم. اگر چه از آهنگ سریع تخریب و نابودی تالاب‌ها به مقدار قابل ملاحظه‌ای کاسته شده، ولی حجم عظیم تخریب‌های گذشته و نابودی‌هایی که بعضاً هنوز هم به چشم می‌خورد، اوضاع نگران ‌کننده‌ای را در مورد وضعیت آینده تالاب‌ها فراهم کرده است. امروزه خطر نابودی تالاب‌ها و آلودگی آب‌های ساحلی همانند بحران تخریب لایه ازن، نابودی جنگل‌ها و انقراض بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی به یکی دیگر از بحران‌های زیست‌محیطی جهان تبدیل شده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده از طرف کنوانسیون رامسر (۱۹۹۷) آمار تخریب و از بین رفتن تالاب‌ها در برخی از کشورهای جهان به این گونه است:

هم‌چنین بر اساس اطلاعات موجود در ایالات متحده آمریکا تقریباً ۵۰ % تالاب‌های طبیعی نابود شده‌اند و تاثیر این نابودی در انواع زیستگاه‌های مهم مشهود است. برای مثال دشت غرقابی جنگل‌های می‌سی‌سی‌پی تنها به چند درصد رسیده و تالاب‌های کالیفرنیا ۹۰ % کاهش یافته است. در بریتانیا ۶۰ % تالاب‌ها نابود شده و از سال ۱۹۳۰ تا کنون ۶ گونه گیاهی تالابی منقرض شده‌اند. در سراسر اروپا تغییرات مشابهی در جریان است،‌۴۰ % تالاب‌های ساحلی از سال ۱۹۶۰ تا کنون نابود و ۷۰ درصد تالاب‌های پرتغال جهت کشت و ذرع خشک شده‌اند.

روند تخریب و نابودی تالاب‌ها در ایران نیز وضعیت بهتری از سایر کشورها ندارد. اگر چه آمار دقیق و کاملی از وضعیت تالاب‌های کشور از لحاظ پوشش گیاهی و نقشه رویشی آبزیان، پرندگان مهاجر و بومی،‌ گونه‌های بومی و مهاجم گیاهی و جانوری، تخریب و دگرگونی این بوم‌سازگان‌های طبیعی و خدادادی وجود ندارد و تحقیقاتی که در این راستا انجام گرفته، پراکنده و به صورت مقطعی بوده است. اما گزارش‌ مقدماتی ارایه شده از وضعیت تالاب‌های جمهوری اسلامی ایران دل‌نگرانی‌های درخور توجهی را از وضعیت آینده‌ی تالاب‌های کشور به وجود آورده است.

بر اساس گزارش مذکور (صادقی – ۱۳۷۸)،‌ میزان قابل ملاحظه‌ای از تالاب‌های حوزه آبریز دریای خزر برای مقاصد کشاورزی، ساخت مسکن و جایگاه دفن زباله نابود شده‌اند. همچنین در حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان بخش قابل ملاحظه‌ای از تالاب‌ها طی جنگ تحمیلی و عوارض ناشی از آن آسیب دیده و البته جنگ خلیج فارس نیز بر آن بی‌تاثیر نبوده است. در حوزه آبریز هامون نیز علاوه بر جنگ طولانی مدت داخلی در کشور افغانستان که موجب بروز آثار سوء در تالاب‌های آن حوزه شده است، اعمال مدیریت نامناسب منطقه‌ای از جمله تغییر مسیر، ایجاد تاسیسات جدید و وارد کردن گونه‌های غیر بومی، صدمات و خسارات قابل ملاحظه‌ای را به دنبال داشته است. نابودی تالاب کمجان و تبدیل اراضی آن به زمین‌های کشاورزی، پس از مدتی موجب غیرقابل استفاده شدن اراضی کشاورزی مذکور می‌شود. همچنین در معرض تهدید جدی قرار داشتن تالاب گاوخونی (بدون اقدامات و ملاحظات مدیریت آبریز زاینده رود) از فاجعه‌های زیست‌محیطی در حال تکوین در این حوزه‌ها به شمار می‌آید. به علاوه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه احداث سد بر روی رودخانه‌ها و احداث بزرگراه‌ در داخل دریاچه ارومیه و عوارض ناشی از آن، تاسیسات آبزی‌پروری و زهکشی بخش‌هایی از آن از عوامل تهدید کننده جدی نابودی تالاب‌های این حوزه است. موارد گفته شده تنها گوشه‌ای از روند تخریب و نابودی تالاب‌ها در ایران می‌باشد.

در مجموع عمده‌ترین عوامل موثر در از بین رفتن تالاب‌ها در ایران و سایر نقاط را می ‌توان به صورت ذیل خلاصه کرد، شایسته‌ است با اتخاذ تدابیر آگاهانه و به موقع از بحران زیست‌محیطی عنقریب جلوگیری شود.

یکی از عوامل عمده تخریب و انهدام تالاب‌ها عوامل انسانی است (۱۹۹۴ – Dugan). عدم شناخت واقعی ارزش‌های بالقوه و نقش و اهمیت این بوم‌سازگان‌ها در زندگی بشر که ادامه حیات بقای ما و سایر موجودات را تضمین می‌کند، موجب ناکام ماندن بسیاری از اقداماتی می‌شود که سعی در حفاظت از تالاب‌ها و جلوگیری از تخریب آنها دارند.

تبدیل بوم‌سازگان‌های تالابی به زمین‌‌های کشاورزی از دیگر عوامل نابودی تالاب‌ها است. تالاب‌ها از لحاظ مواد توربزا بسیار غنی بوده و برای امور زراعی مناسب می‌ باشند،‌ از این رو تالاب‌های بی‌شماری تاکنون زهکشی و تبدیل به زمین‌های کشاورزی شده‌اند. این اقدام اگرچه ممکن است به ظاهر و در کوتاه‌مدت مفید به نظر آید، اما آنچه مسلم است این که در درازمدت با خسارات جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی همراه است.

رودخانه‌ها و جریانات آبی دیگر در مسیر خود به وسیله‌ی فاضلاب‌های شهری، کشاورزی و صنعتی آلوده شده‌ و در نهایت موجب آلودگی تالاب می‌شوند. بخشی از این آلودگی‌ها (فاضلاب‌های شهری) در درازمدت و طی یک سری واکنش‌های شیمیایی از بین می‌رود، لیکن مسمومیت ناشی از مابقی فاضلاب‌ها حیات آبزیان، پرندگان، حیات وحش و به طور کلی بقای تالاب را به شدت به مخاطره می‌اندازد.

رسوبات حمل شده به تالاب نیز موجب پر شدن تالاب، رسوب‌زایی و در نتیجه کم شدن گستره و توسعه تالاب شده و چنانچه با اقدامات به موقع لایروبی نشود، زمینه را برای نابودی کامل آن در آینده فراهم می‌کند. شاید به همین خاطر باشد که اصولاً‌ تالاب‌ها از دیدگاه زمین‌شناسی طول عمر اندکی دارند.

از عوامل متعدد دیگر در نابودی تالاب‌ها عدم وجود مدیریتی هدفدار و توانمند است که در بسیاری از موارد اقداماتی را که جهت حفاظت و حراست از تالاب‌ها پیش‌بینی می ‌شود، به نتیجه نهایی و مورد نظر نمی‌رساند. عدم اطلاعات لازم و ضروری پیرامون بسیاری از تالاب‌ها و عدم ارایه طرح‌های جامع مدیریتی، حفاظت‌ از تالاب‌ها را با مشکل مواجه کرده است و از این رو است که در پنجمین نشست کنوانسیون رامسر در کوشیرو ژاپن در سال ۱۹۹۳ بر اصول استفاده خردمندانه از تالاب تاکید و اعلام شد که لازم است از محدودیت‌های بوم‌شناختی یک سیستم تالابی شناخت کاملی داشته باشیم تا بتوانیم در مورد تاثیر عملکردها بر تالاب به درستی داوری کنیم. بنابراین زمانی که اطلاعات کافی و جامعی در دست نیست، باید فعالیت‌های موثر بر تالاب‌ها با رعایت کلیه اصول احتیاطی صورت گیرد، به عبارت دیگر هنگامی که یک فعالیت بر تالاب مجاز است که به وضوح کلیه آثار و پیامدهای آن مشخص شود و در صورت وجود هر گونه ابهام باید از انجام آن ممانعت به عمل آید.

استفاده از تالاب‌ها به عنوان مناطق تفرجگاهی اگرچه یکی از اهداف جدید مدیریت تالاب‌ها در راستای آشنایی مردم با ارزش‌ها و حفاظت از آنها به شمار می‌آید، لیکن اگر این اقدام بدون برنامه‌ریزی صحیح و لجام گسیخته باشد، نه تنها هدف مذکور محقق نمی‌شود، بلکه گاهی به روند تخریب تالاب نیز کمک می‌کند. صید و شکار نیز در این مناطق باید طبق ضوابط و مقررات حساب‌شده و مدون صورت پذیرد. خوشبختانه اعمال قوانین شکار در ایران سابقه‌ای بس تاریخی دارد، چرا که اولین احکام قانونی در باب شکار در اردیبهشت ۱۳۰۷ تدوین شده است، اما صدور مجوز شکار بیش از حد ظرفیت در چنین مناطقی و همچنین شکارهای غیرمجاز و دور از چشم قانون موجب شده تا پرندگان و حیات وحش تالاب‌ها نیز همانند سایر نقاط دیگر صدمات شدیدی را متحمل شوند. در کشور ما حدود یک میلیون اسلحه شکاری با پروانه مجاز در اختیار شکارچیان قرار دارد و سالانه بیش از پانصد میلیون گلوله حیات وحش و پرندگان کشورمان را هدف قرار داده و آنها را با خطرات شدیدی مواجه کرده است .

علاوه بر موارد ذکر شده، برداشت مواد توربی از تالاب‌ها،‌ استفاده مکرر اقتصادی نظیر استخراج نمک، مواد معدنی و پرورش آبزیان و . . . دیوارکشی و تغییر شکل آنها به مخازن آب، تغییر مسیر آبراهه‌ها و یا پمپاژ آب‌های زیرزمینی نواحی مجاور، ایجاد سد و کنترل آب رودخانه‌ها، افزایش رسوب‌گذاری، کانالی کردن رودخانه‌ها، معرفی گونه‌های غیر بومی و جمع‌آوری تخم پرندگان توسط افراد سودجو از جمله عمده‌ترین عوامل دیگری هستند که در نابودی تالاب‌ها هر یک به نوبه خود نقش به‌سزایی دارند.

تلاش‌های جهانی در حمایت از تالاب‌ها

سال‌های بسیاری به طول انجامید تا بشر با بخشی از واقعیت‌ها و ارزش‌های نهفته و غنی تالاب‌ها آشنا شود. پیچیدگی روابط بوم‌شناختی،‌ دور از دسترس بودن و وجود رموز زیستی فراوان در بسیاری از نقاط تالابی جهان روند شناخت آنها را با مشکل موجه می‌ساخت، تا این که از سال ۱۹۰ به بعد، تحولی عظیم در بررسی مسایل زیست‌ محیطی تالاب‌‌ها شکل گرفت.

بیشتر تحقیقات و تلاش‌های انجام شده در طی سال‌های مذکور در ارتباط با شناخت ویژگی‌های کلی تالاب‌ها بود و مطالعات تخصصی کمتری صورت می‌گرفت، به طوری که فهرست کاملی از پرندگان، آبزیان و گیاهان مناطق تالابی جهان هنوز در دسترس نیست و موجودات زنده بسیاری از تالاب‌‌ها ناشناخته مانده اند، ولی این اقدام‌ها خود گامی موثر در مطالعات کامل‌تر و جامع‌تر بعدی به شمار می‌آید. آنچه مسلم است، هر قدر انسان بر میزان دانش خود پیرامون تالاب‌ها بیافزارید، علاوه بر شناخت استعدادهای نهفته زیست‌محیطی تالاب‌ها، می‌تواند از میزان صدمات و خسارات ناشی از نابودی آنها بکاهد.

یکی از اولین اقدامات موثر هماهنگ جهانی در حمایت از تالاب‌ها، کنوانسیون رامسر بود که با انگیزه آشنایی بشر و با ویژگی‌های منحصر به فرد تالاب‌ها و مشارکت جهانی در حفاظت از تالاب‌ها شکل گرفت. این کنوانسیون در طی سال‌های فعالیت خود توانست ضمن جلب افکار عمومی جهان، زمینه را جهت مطالعات و حفاظت بیشتر تالاب‌ها در سطح بین‌المللی فراهم کند که به لحاظ اهمیت در بخشی جداگانه آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

I.U.C.N  و I.W.R.B از موسسات بین المللی معتبری هستند که سابقه طولانی در حمایت از منابع طبیعی، تالاب‌ها و حیات پرندگان جهان دارند. این سازمان‌ها حتی در طی سال‌های اولیه حیات کنوانسیون رامسر، آن را رهبری کرده و همکاری تنگاتنگی با آن داشتند. همچنین هر یک از سازمان‌های مذکور به نوبه خود تلاش‌هایی را در سطح جهانی به مرحله اجرا گذارده‌اند که بخشی از این تلاش‌ها ویژه حمایت از تالاب‌ها بوده است.

از تلاش‌های بین المللی دیگری که در حمایت از ین گونه‌های جانوری و گیاهی تالاب‌ها موثر بوده است، هم‌اندیشی بسیاری از کشورهای جهان در سال ۱۹۹۲ می‌باشد که منجر به تشکیل کنوانسیونی به نام تنوع زیستی شد و به خاطر تنوع زیستی بالا و منحصر به فرد گونه‌های موجود در تالاب‌ها، همواره بخشی از فعالیت این کنوانسیون به شناخت موجودات زنده تالاب‌ها معطوف بوده است. I.U.B.S  و SCOPE نیز با همراهی یونسکو برنامه‌ای را تحت عنوان «تنوع» طرح‌ریزی کرده تا تحقیقات بهتری را درباره تنوع زیستی به مرحله اجرا بگذارند.

هم‌اندیشی بیش از ۹۰۰ دانشمند از ۲۵ کشور جهان در چهارمین کنفرانس تالاب‌‌ها Irintecol در کلمبو، گردهمایی بیش از ۱۰۰۰ نفر متخصص محیط زیست در اولین کنفرانس «تالاب‌ها و توسعه» در ۱۹۹۵ در مالزی و مشارکت بیش از ۱۵۰۰ دانشمند در دومین کنفرانس « تالاب‌ها و توسعه» از ۵۰ کشور جهان در سال ۱۹۹۸ در سنگال، گوشه‌ای از ادامه‌ی تلاش‌هایی است که پیرامون شناخت، حفاظت،‌ احیا،‌ توسعه و بهره‌برداری معقول از تالاب‌ها در سطح جهانی انجام می‌گیرد (۸).

در حال حاضر مهم‌ترین موسسات جهانی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم مسایل مربوط به تالاب‌ها را دنبال کرده و اهتمام خاصی به حمایت از آنها دارند، عبارت‌اند از:

اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی I.U.C.N

کنوانسیون رامسر (کنوانسیون تالاب‌‌ها و پرندگان مهاجر)

کنوانسویون بش

مرکز بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی (I.W.R.B).

کنوانسیون تجارت بین المللی گونه‌های گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض (C.I.T.E.S).

شورای بین المللی حفاظت از پرندگان (I.C.B.P).

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: