نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-12-09

نویدنو  18/09/1397 

 

 

  • با مروری بر مجموعه سیاست های دولت روحانی بی راه نیست اگر بگوییم ایشان با پذیرش الگوی جهانی سازی در تلاش است با این شرایط کنار آمده و در دگرگونی های گریزناپذیری که جغرافیای سیاسی و ژیوپلتیک منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد نقش یک بازیگر تاثیر گذار را ایفا کند.

     

     

ایستادن روی پای مردم

فریبرز مسعودی- روزنامه نگار

تحریم های کنونی آمریکا علیه ایران بر خلاف موردهای گذشته که با دستاویز قرار دادن موضوع هایی چون رعایت حقوق بشر و یا انرژی هسته ای اعمال می شد این بار آشکارا و بی پرده حضور ایران و نقش آن در منطقه را نشانه رفته، که با توجه به شرایط پیچیده و آشو بناک جهانی و منطقه ای نمی توان چشم اندازی در کوتاه مدت برای پایان آن یافت، هم از این رو بایستی به تحریم های کنونی و راه های برون رفت از این بحران از دریچه تحولها و دگرگونی هایی که جهان و به ویژه خاورمیانه آبستن آن است نگریست. هم اکنون جهان و پیرو آن منطقه ما درگیر پنج ابرچالش تاریخ ساز است که خواهی نخواهی این چالش ها دامن ایران را نیز گرفته است.

-1 بحران هژمونی جهانی ، که مدت هاست با کاهش تدریجی هژمونی آمریکا آغاز شده اما دولت آمریکا با تکیه بر نهادهای مالی ، پولی و سیاسی میان دولتی و فرادولتی تلاش دارد سلطه خود را بر گردش مالی، پولی و بانکی جهانی حفظ کند. به همین دلیل در سیاست های جهانی شاهد بحران ها و کشمکش های زیادی بین آمریکا و سایر کشورهای جهان هستیم.

-2 بحران نابرابری کشو رهای شمال- جنوب، با رشد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی ملت های جنوب شاهد و ناظر ثروت و دارای یهای انباشت شده شمال و هم چنین نوعی دمکراسی در آن جامعه ها هستند، این موضوع سبب بروز آشوب ها و کشمکش در روابط جهانی میان ملت های جنوب و دولت های شمال می شود.

-3 بحران زیست بوم کره، گرمایش زمین، بهره کشی بی رویه از منابع آب و خاک باعث دگرگونی های اقلیمی و از بین رفتن زمین های کشاورزی و منابع آب و بیابان زایی شده که پیامدهای منفی آن از سرزمین های جنوب آغاز و دامن کشورهای شمال را نیز گرفته است.

-4 بحران سیستمی در کشورهای صنعتی پیشرفته، اقتصاد کشورهای کانونی یا صنعتی پیش رفته به علت های گوناگون از جمله چیرگی نهاد های مالی بر اقتصاد مولد، افزایش بهای مواد اولیه، انرژی و دستمزدها شاهد افت تدریجی سود حاصل از سرمایه گذاری ها هستند که سودآوری و شدت انباشت سرمایه در کشورهای سرمایه داری را به مخاطره افکنده و فشار مضاعفی بر کارگران و لایه های میانی جامعه تا حد تهدید حیات آن ها وارد می کند.

-5 بحران مهاجرت، به علت های گوناگون از جمله بی ثبات سازی و سقوط دولت های جنوب در اثر مداخله غرب، جنگ داخلی و جنگ با داعش، طالبان و بوکوحرام و خشکسالی و تغییرهای اقلیمی، که باعث مهاجرت و جابه جایی گسترده درمیان مرزهای ملی و خارج از مرزهای ملی شده است.

مجموعه این چالش های تعیین کننده که برشمردیم باعث از هم پاشیدگی نظم جهانی و حکمرانی و چیرگی آنارشی بین المللی و افزایش تنش میان ملت و دولت ها و دولت های کانونی و پیرامونی شده است. کافی است نگاهی به اخبار رویدادهای جهانی بیندازیم: اعتراض و اعتصاب گسترده کارگران، آموزگاران، پرستاران، رانندگان و سایر مزدبگیران، دانشجویان، زنان و زیست بوم گرایان علیه سیاست های اقتصادی دولت های ملی که عمدتا در اثر اجرای سیاست های اجماع واشنگتن پدید آمده اند، بحران در روابط کشورهای جنوب با شمال در اثر سیاست های جهانی سازی، بحران مهاجرت در اثر جنگ های داخلی و تغییرهای اقلیمی، تنش بین دولت ها به علت خیزش راست افراطی در کشورهای کانونی امریکا، اروپا و آمریکای لاتین، تنش های پایان ناپذیر در خاورمیانه، با محوریت حضور داعش، القاعده و طالبان، اسراییل و عربستان که شرایط حاد و بسیار بحرانی نظیر شرایط پیش از جنگ اول جهانی را پدید آورده با این تفاوت که بحران فراگیر کنونی یک کشمکش و منازعه اقتصادی و سیاسی است که با جنگ ها و درگیری های کوچک نظامی در حلقه های ضعیف تر در جریان است.

با مروری بر مجموعه سیاست های دولت روحانی بی راه نیست اگر بگوییم ایشان با پذیرش الگوی جهانی سازی در تلاش است با این شرایط کنار آمده و در دگرگونی های گریزناپذیری که جغرافیای سیاسی و ژیوپلتیک منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد نقش یک بازیگر تاثیر گذار را ایفا کند.

اما دولت روحانی همان راهی را در پیش گرفته که در دو سه دهه اخیر در اجرای سیاست های جهانی سازی توسط کشورهای پیرامونی دیده شده و نتیجه ای خلاف آرزوهای دولت های ملی به بار آورده است. چنان چه ایشان خواستار نقش آفرینی در تحول های جهانی و منطقه ای است به یک اقتصاد قوی با توان مانور بالا در برابر قدرت های جهانی نیاز دارد، و حرف تازه ای نزده ایم اگر بگوییم پاشنه آشیل همه کشورهای در حال توسعه از جمله ایران اقتصاد ضعیفی است که در برابر فشارهای خارجی آسیب پذیر است. ولی برخلاف آن چه از سوی عده ای در درون و بیرون دولت تبلیغ می شود که اگر میزان سرمایه گذاری خارجی در ایران زیاد بود ترامپ نمی توانست به این آسانی ایران را تحریم کند، در جریان تحریم های اخیر یک بار دیگر ثابت شد که جذب سرمایه گذاری خارجی بر پایه یک اقتصاد ضعیف تک محصولی میسر نمی شود و از سوی دیگر اعمال سیاست های خصوصی سازی و مقررات زدایی در جهت همگرایی با جهانی سازی باعث گسترش بیکاری، فقر، فساد، و تضعیف نهاد دولت، نارضایی گسترده مزدبگیران و نیروی کار می گردد. همچنین تجربه دوباره در تحریم های اخیر نشان داد که نمی توان به سرمایه گذاری شرکت های فراملی بر خلاف میل و رغبت آمریکا امید بست، زیرا همان گونه که در چند سطر بالاتر اشاره شد، جریان سرمایه و نهادهای مالی و پولی در سطح کلان به هم پیوسته بوده و فراتر از دولت ها حتی دولت آمریکا( در مواردی) عمل می کنند، چنان چه یکی از مسولان دولت های اروپایی در جریان فرار اخیر شرکت های فراملی از ایران گفته است شرکت های فراملی حتی از دولت های مرکزی خود نیز فرمان نمی برند؛ این عجیب نیست زیرا مرکز تصمیم گیری این شرکت ها در صندوق بین المللی پول، خزانه داری آمریکا و نهاد های مالی و اقتصادی جهانی است که سیاست های خصوصی سازی، مقررات زدایی و تعدیل های ساختاری اقتصادی را به پیش می برند تا راه را برای جهانی سازی هموار سازند.جالب است که دولت راست گرای جدید پاکستان که به شدت به وام صندوق بین المللی پول نیازمند است در برابر شرایط تحمیلی این صندوق مبنی بر افزایش بهای انرژی و خصوصی سازی مخابرات این کشور و به ویژه گزارش میزان دریافت و هزینه کرد وام های چین به پاکستان ایستادگی کرده زیرا دولت پاکستان به درستی تشخیص داده که ممکن است دریافت این وام بهای سنگینی برای حفظ موقعیت داخلی و خارجی دولت عمران خان در پی داشته باشد.

ایستادگی شکننده (ولو موقت) عمران خان در برابر شرایط تحمیلی صندوق بین المللی پول نشان می دهد که راه حفظ استقلال کشورها از مسیر اجرای سیاست های جهانی سازی نمی گذرد برعکس تجربه سایر کشورها نشان از آن دارد که اجرای سیاست های خصوصی سازی که با شگفتی همچنان از سوی عده ای در دولت بر طبل آن کوبیده می شود و یا سیاست های دوگانه ای چون سرکوب دستمزدها در برابر آزاد گذاشتن نرخ کالاها و خدمات و پولی کردن بهداشت و درمان

و آموزش، در همه کشورهای دنیا جز تضعیف بنیه اقتصاد ملی دستاورد دیگری نداشته است.

اکنون که سیاست های همگرایانه دولت روحانی با جهانی سازی با دیوار سخت تندروهای آمریکایی برخورد کرده است دولت به جای تاکید بر دور زدن تحریم ها چاره ای ندارد جز این که به فکر چاره اساسی برای استحکام اقتصاد ملی و درونزا باشد. در این زمینه تجربه تاریخی ایران در جریان نهضت ملی شدن نفت، هنگامی که ناوهای جنگی بریتانیا بندرهای ایران را محاصره کرده و اجازه صدور نفت از ایران را ندادند، به خوبی گویای موفقیت سیاست اقتصاد بدون نفت دولت ملی دکتر مصدق است، که با تکیه بر توانایی اقتصاد ملی و درون زا و بهره گیری از پتانسیل بخش خصوصی واقعی و مولد و همکاری کارگران ایرانی نه تنها در برابر استعمار بریتانیا و آمریکا ایستاد بلکه توانست اقتصاد را به جای تکیه بر درآمدهای نفتی و سرمایه شرکت های فراملی روی پای مردم بنا کند.

برگرفته از تلگرام فرهنگ ، توسعه ، آزادی

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: