نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-11-18

نویدنو  27/08/1397 

 

 

  • فریدون ابراهیمی در اولین کنگره فرقه دموکرات آذر بایجان ,که در 9 مهر ماه 1324,که با شرکت 227نفر از نمایندگان خلق آذربایجان تشکیل شده بود شرکت داشت. و از میان آن ها 29 نفر ،که سید جعفر پیشه وری در راس آن قرار داشت، به نمایندگی انتخاب شدند. رفیق ابراهیمی یکی از منتخبین کنگره بود .

     

     

به مناسبت صدمین سالگرد رفیق فریدون ابراهیمی

ناهید مذکوری 

درد و رنج تازیانه چند روزی بیش نیست

راز دار خلق اگر باشی زنده ای

شلاق دو روز است و سپس 

شرف ماست که می ماند و بس

افتخار آشنائیم با خانواده رفیق ابراهیمی از زمانی شروع شد که دانشجوی جوانی در ترکیه بودم و در کنار تحصیل به مطالعه کتاب های مختلف مارکسیستی - لنینیستی که در آن کشور آزاد بود ،می پرداختم

با دست یابی به اندیشه های طبقاتی انسانی ، و در ارتباط با رفقای کمونیست ترکیه و بحث ها و باز هم مطالعات بیشتر به این نتیجه رسیدم که : تنها سازمان حزبی ای که در ایران پایبند این آرمان صحیح می تواند باشد ،"حزب توده ایران "است. و این دید مرا وادار می نمود که تا حد توان به جستجو و ارتباط با این سازمان قرار گیرم. در سال سوم آکادمی بودم که به همراه همسرم و پیگیری دائم مان توانستیم اولین ارتباط  خود را به صورت مکاتبه ای با حزب بر قرار سازیم . مدتی پس از تماس، ما را با رفیقی که فقط یکبار با او رو برو شدیم ، ارتباط دادند , و ساعت ها در ساحلی دور از تمرکز مردمی با او به گفتگو نشستیم . در پایان دیدار گفت: " منتظر بمانید تا ارتباط شما با رفقا بر قرار شود." پس از مدتی به ما اطلاع داده شد که در روزی مشخص به غرب پرواز کرده وبا رفیقی دیگر ملاقات نمائیم.در روز موعود در محل ملاقات با رفیقی روبرو شدیم که به سرعت ما را برای دیدار با رفقای دیگر آماده کرد.

چهره آن رفیق را هرگز فراموش نمی کنم. مردی با چهره ای پر مهر ، کلاه بره ای برسر و بارانی تیره رنگی که بر تن داشت ، در گوشه کافه کوچکی در انتظارمان بود. بعد ها، پس از انقلاب بهمن دانستم ،این رفیق که چهره ای آرام و سخنانی محکم و آگاه داشت ، کسی جز انوشیروان ابراهیمی، برادر رفیق فریدون ابراهیمی و ایراندخت ابراهیمی، نبود که در دامان پدر و مادری زحمتکش و آگاه پرورش یافته بودند. عزیزانی که درسه دوره حکومتی قاجار ، پهلوی و جمهوری اسلامی ولایی در راه آرمان های انسانی و طبقاتی خود گرفتار مسلخ دژخیمان شدند و در دفاع استوار از حقانیت انسانی و آرمانی خویش، از بذل جان دریغ نکردند.

رفیق فریدون در تاریخ 29 آبان 1297 در دامان چنین خانواده ای متولد شد، و در صبح روز اول خرداد به جرم عشق به زحمتکشان و دفاع از آرمان های انسانی خود، در خیابان ستار خان تبریز، جلوی باغ گلستان، با گام های استوار به سوی چوبه دار گام برداشت . وقتی به چوبه اعدام رسید،نگاهی پر از نفرت به دژخیمان انداخت و با نفرت فرمان داد:"طناب را به گردنم بیاندازید." و دقایقی بعد زیر انوار آفتابی که می دمید ,ستاره ای دیگر در آسمان رزم خلق ها ی ایران جاوانه شد.

فریدون ابراهیمی ،رفیق قهرمان توده ای ، فرزند خلق آذربایجان، عضوکمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان، نماینده مجلس ملی آذربایجان ، و دادستان کل آذربایجان در دوران حکومت ملی بود.

رفیق فریدون در شهرآستارا  به دنیا آمد ،پدرش غنی ابراهیمی از روشنفکران دوران خود بود، که در سال 1297پس از تشکیل فرقه عدالت در رشت ،به رهبری میرزا محمد آخوند زاده (سیروس) به تاسیس تشکیلات فرقه عدالت در آستارا  اقدام کرد .وی در تیرماه 1299پس از کنگره فرقه عدالت در شهر انزلی و بنیانگذاری  "حزب کمونیست ایران"،تشکیلات این حزب را در آستارا پایه گذاری کرد.

رفیق فریدون ابراهیمی در سال1320، زمانی که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود ، به صفوف حزب توده ایران پیوست. و در جنبش دانشجوئی شرکت فعال و موثر داشت. وی فعالیت های ادبی خود را از سال های اول ورود به دانشگاه آغاز و خیلی زود نوشتن مقالات سیاسی را آغاز کرد.

در سال1322،پس از تاسیس روزنامه آژیر توسط سید جعفر پیشه وری، همکاری با این روز نامه را آغاز و در همین سال به عضویت هیئت تحریریه آن در آمد. فریدون در مقاله های خود به افشای امپریالیسم و سر سپردگان داخلی آن می پرداخت. وی همزمان با فعالیت در روزنامه آژیر، مقالاتی نیز برای درج در نشریات حزب توده ایران می نوشت. این مقالات بطور منظم در ارگان رسمی حزب، روزنامه "رهبر"، روزنامه ضد فاشیستی "مردم" ،روزنامه زحمتکشان ایران ، و دیگر مطبوعات مترقی به چاپ می رسید.در آذربایجان نیز با روزنامه های "خاور نو"، "آذربایجان"، و سایر مطبوعات دموکراتیک همکاری می کرد و مقالات زیادی در تحلیل مسائل اجتماعی وسیاسی روز نوشت.

فریدون ابراهیمی در خرداد ماه 1324در رشته حقوق سیاسی فارغ التحصیل شد.وی علاوه بر زبان مادری به زبان های فارسی , فرانسه و عربی مسلط بود.در این زمان از طرف وزارت امور خارجه و روزنامه اطلاعات بارها به او پیشنهاد همکاری می شد .ولی او که خدمت به خلق را وظیفه اصلی خویش می دانست,این پیشنهاد ها را  رد کرد و به سرزمین زادگاهش آذربایجان بازگشت .

سوم شهریور ماه 1324فراخوان 12ماده ای فرقه دموکرات آذر بایجان منتشر شد . در این اعلامیه از خلق آذربایجان دعوت شده بود که برای مبارزه در راه آزادی با هم متحد شوند. این فراخوان مورد استقبال طبقات زحمتکش قرار گرفت.هم زمان تشکیلات حزب توده ایران در آذر بایجان نیزبا فرقه دمکرات آذربایجان اعلام همبستگی کرد .در 14 شهریور ماه 1324 "روزنامه آذربایجان"، ارگان اصلی فرقه دموکراتیک آذربایجان منتشر شد. فریدون ابراهیمی همکاری با روزنامه "آذربایجان" را شروع کرد.مقالات وی در باره تاریخ تمدن آذربایجان نقش مهمی در بیداری حس غرور ملی خلق آذربایجان داشت.

فریدون ابراهیمی در اولین کنگره فرقه دموکرات آذر بایجان ,که در 9 مهر ماه 1324,که با شرکت 227نفر از نمایندگان خلق آذربایجان تشکیل شده بود شرکت داشت. و از میان آن ها 29 نفر ،که سید جعفر پیشه وری در راس آن قرار داشت، به نمایندگی انتخاب شدند. رفیق ابراهیمی یکی از منتخبین کنگره بود .

فریدون ابراهیمی ، پس از کنگره ، از سوی هیئت دولت به سمت دادستان کل آذر بایجان منصوب شد.

فریدون ابراهیمی در مذاکرات هیئت نمایندگان آذربایجان با هیئت نمایندگی قوام السلطنه ,که در تاریخ 19اردیبهشت 1325در تهران انجام شد , از اعضا هیئت آذربایجان بود . این مذاکرات پس از 15روز ,بدون نتیجه پایان یافت .وقتی شاه مخلوع در 21 آذر ماه 1325به آذربایجان حمله کرد ,فریدون ابراهیمی همراه با تعدای از رفقایش در داخل ساختمان کمیته مرکزی سنگر گرفته بودند , که پس از 24 ساعت نبرد مسلحانه دستگیر شدند. او در زندان می گفت: "هرگز از دولت و شاه طلب عفو نکنید. ما به عفو این آقایان و شاه لعنت می فرستیم"

خبرنگاری گزارش ملاقات خود را با فریدون ابراهیمی در زندان تبریز چنین نقل کرده است:

«از او پرسیدم شما در دوران دادستانی چه کار هائی انجام داده اید؟ اودر پاسخ گفت : " ما به پرونده زندانیان رسیدگی وکسانی را که بی گناه و براساس قوانین ارتجاعی زندانی شده بودند آزاد نمودیم. از حقوق خلق دفاع کرده و آنها را از ظلم هیئت حاکم فاسد نجات دادیم. " سئوال کردم پس آن خلق کجا هستند؟وچرا خواستار مرگ شما شده اند؟ جواب داد:" کسانی که خواستار مرگ امثال من هستند ,هیئت حاکمه مرتجع تهران می باشد,که به دستور اربابان امپریالیست خود عمل می کند.امروز دست و پای خلق ما ,این کارگران و دهقانان زحمتکش، و هم چنین زبان و قلم روشنفکران بسته است، اما این زنجیر های اسارت همیشگی نیست وبه دست توانای ایشان باز خواهد شد."»

فریدون ابراهیمی مدت 6ماه تحت سخت ترین شکنجه ها زندانی بود. او تمام سختی هارا تحمل کرد و با افتخار می گفت:"من بهترین سال های عمرم را در راه آزادی و سعادت زحمتکشان آذربایجان و سراسر ایران صرف نموده ام.در این مدت تلاش کرده ام این وظیفه خود را شرافتمندانه انجام دهم .من در میان شعله های مبارزاتی خلق تربیت شده ام. از این رو  خود را در خدمت خلق می دانم وبه راه مبارزات مقدسی که در پیش گرفته ام افتخار می کنم ، و در این مراحل آخر مبارزه نیز اراده و جسارت خود را حفظ خواهم کرد." وی در دفاعیات خود در بی دادگاه رژیم مخلوع با قاطعیت از حق تمامی خلق ها و زحمتکشان ایران دفاع کرد وجنایات امپریالیسم ونوکران سر سپرده داخلی آن را افشا نمود. وی در قسمتی از سخنان خود گفته بود :" آینده از آن کسانی ست که عرق ریزان کار می کنند.کسانی که دست هایشان از شدت کار پینه بسته است.این دست های پینه بسته در های تمام زندان ها وشکنجه گاه ها را خواهند گشود و تمام جلادان و ستمکاران را نابود خواهند کرد. روزی خواهد رسید که تمامی کسانی که خلق های ایران رااز حقوق خود محروم نموده ، فرهنگ و افتخارات ملی آنها را لگد مال کرده اند و برای پر کردن جیب ها و کیسه های خود از طلا،انسان های زحمتکش را تحت استثمار قرار داده اند ، مجبور به جوابگوئی جنایات وخیانت های خود در مقابل خلق خواهند شد."

پاسخ رژیم به رزمنده پو لادین اعدام بود . او دو روز قبل از اعدام  درخواست کرد که کت و شلوار مشکی ای را که هنگام عزیمت به پاریس جهت شرکت در کنفرانس صلح تهیه کرده بود ,برایش به زندان بفرستند. در تمام طول شب اعدام با رفقای خود صحبت کرد. او از وظیفه انسان ها نسبت به اجتماع و خلق و از شیرینی زندگی توام با مبارزه سخن ها گفت, سحر گاه پس از اصلاح صورت ,کت وشلوار خود را با پیراهن سفیدی برتن کرد و کراوات سرخ رنگش را به گردن آویخت . در این کارها نهایت سلیقه را به خرج می داد.او در مقابل تعجب بعضی از رفقا گفت:"ما زندگی خود را با شرافت گذرانده ایم، چرا باید زیر چوبه دار با حالتی پریشان ظاهر شویم؟"

فریدون ابراهیمی در ساعت 4صبح روز اول خرداد1325، در خیابان ستارخان تبریز، جلوی باغ گلستان اعدام شد. او با گام های محکم به سمت چوبه دار رفت ، وبا حالتی تمسخر آمیز و نگاهی پر از نفرت به جلادان حکم کرد که طناب را به گردنش بیاویزند. در این روز خلق آذربایجان در ماتم فرو رفت .جوانان مبارز در تبریز دست به تظاهرات و اعتراض زدند و ( کمیته های انتقام )تشکیل دادند.

اسناد بر گرفته از شهیدان توده ای ,نشریه صدای مردم و خاطرات شخصی.

ناهید مذکوری 13آبان 1397 برابر با 04 / 11/ 2018

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: