نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-05-15

نویدنو  25/02/1397 

 

 

  • دفاع از صلح اگر نتواند دفاع در برابر تهاجم امپریالیستی را به رسمیت شناخته و آن را مورد حمایت قرار دهد، به کلی گویی و انتزاع کشیده می شود. از سوی دیگر نمی توان در شرایط تهاجم امپریالیستی به کشور ، دفاع از حقوق دموکراتیک و عدالت اجتماعی را نیز مسکوت گذاشت. دفاع از استقلال به معنای دفاع از یک کشور مستقلِ آزاد و دموکراتیک با یک نظام اجتماعیِ مبتنی بر عدالت اجتماعی است. از این رو دفاع از استقلال در بردارنده دفاع از ارزش های دموکراتیک و عدالت اجتماع نیز هست.

 

 

پایان برجام و استقبال کاسبان تحریم از تهدید صلح و استقلال کشور

 مسعود امیدی

سرانجام ترامپ اعلام کرد که آمریکا از برجام خارج می شود و تحریم های تعلیق شده علیه ایران را بار دیگر فعال می کند. بلافاصله پس از سخنرانی ترامپ فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بر پایبندی این اتحادیه به برجام تاکید نمود .  روحانی نیز در یک سخنرانی با دقت طراحی شده به موضع گیری در برابر خروج آمریکا از برجام اقدام نمود که مهم ترین پیام آن تلاش ایران برای حفظ برجام با 5 به جای 5+1 است . روحانی  با خویشتنداری از برخورد عکس العملی به موضوع  ، سعی کرد تصمیم گیری در مورد پایبندی یا عدم پایبندی به برجام را به مذاکرات با سایر اعضای توافق و روسیه و چین و.... طی هفته های آینده و شناسایی احتمال محدودیت های جدید  تحمیل شده  بر ایران در نتیجه خروج آمریکا از برجام موکول نماید. امری که نمی توان تردیدی در آن داشت.  

از نگاه دیپلماسی و عرف روابط بین المللی و موازین حقوقی پذیرفته شده جهانی ، هر قدر سخنان ترامپ غیر منطقی، غیر حقوقی، خودخواهانه، مداخله جویانه و... بود ،  بیشتر از آن سخنان روحانی دارای منطق سیاسی و مبتنی بر موازین حقوقی و تعاریف رایج دیپلماتیک بود. اما تنها چند ساعت زمان لازم بود که این موضع  دارای منطق و مشروعیت سیاسی و حقوقی  موجود در سخنان روحانی را حرکات ، شعارها و اقدامات جریان سیاسی رقیب و بخشی از نمایندگان مجلس  نه تنها کم رنگ ، بلکه  به ضد خود تبدیل کند.

سخنان روحانی سیاست رسمی  ایران را انعکاس داد که سخنان روز بعد رهبر هم  در مجموع خارج از این موضع رسمی نبود. این موضع بیانگر آن است که علی رغم جو تبلیغاتی ای که بشدت از سوی برخی شخصیت ها و جریانات سیاسی و نیز از سوی رسانه های جریان مسلط و ارتجاع عربی و صهیونیستی و مزدوران ایرانی آنها در این رسانه ها و....بازتولید و تکثیر می شود، موضع رسمی ایران در برابر خروج آمریکا از برجام  همراه با عقلانیت  و به دور از دستپاچگی و برخورد عکس العملی بوده است. هر اتفاقی که در ادامه رخ دهد،  نافی این امر نخواهد بود. از این منظر ساختار و محتوی سحنان روحانی پس از خروج آمریکا از برجام  از نظر انسجام ، دقت ، زوایای حقوق بین الملل و مهم تر از همه توجه به الزامات  پراگماتیسم سیاسی در شرایط کنونی به نوعی در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی در برخوردهای مشابه بی سابقه بود.

مجموعه برخوردهای رسمی ایران نشان از آن دارد که علی رغم برخی سروصداهای تبلیغاتی و ...، ایران به دنبال برخوردی پراگماتیک و ماندن در برجام با همه هزینه های تحمیل شده در نتیجه خروج آمریکاست و این را هوشیارانه ترین ، عاقلانه ترین و امن ترین تصمیم می داند. تصمیمی که  از یک سو همراهی اتحادیه اروپا را با خود خواهد داشت و از سوی دیگر چالش بین اتحادیه اروپا و آمریکا را در برابر ایران تشدید خواهد نمود. این موضع گیری با آنچه پیش از این از سوی مسئولان حکومتی مبنی بر خروج ایران در صورت خروج آمریکا از برجام مطرح شده بود، تفاوت جدی دارد. در حالی که سیاست های رسمی نظام در تلاش است تا کمترین شانس ها را برای بقای برجام بدون آمریکا پیگیری کند، روند دیگری نیز در کشور مشاهده می شود که می کوشد تا از طریق تریبون های در اختیار خود به ترویج شعارها و اقداماتی در راستای مبارز طلبی و ایجاد فضای تهییجی در کشور اقدام کند. چالش کنونی برجام این جریان را در ایران تقویت نموده است. آنها بر این باورند که فرصتی را برای اعمال هژمونی خود بر تحولات سیاسی کشور در ارتباط با رویکرد مداخله جویانه آمریکا یافته اند. اما همانگونه که احمدی نژاد نتوانست در نقد خود بر ساختار قدرت ، توده های مردم را با خود همراه کند، بعید به نظر می رسد که این جناح مخالف سیاست رسمی کشور نیز  از  توانایی کسب اعتماد بخش قابل توجهی  از مردم جهت مقابله با شرایط بحرانی اقتصادی و اجتماعی و امنیتی کشور ، برخوردار شود.

آنها در تلاشند تا اینگونه تبلیغ کنند که از اول هم برجام به ضرر کشور بوده و گویا بدون هماهنگی با مقامات رسمی کشور با 1+5 امضا شده است. آنها از یک سو انعقاد برجام را به زیان کشور می دانند و از سوی دیگر هم خروج آمریکا از برجام را به زیان کشور می دانند. آنها ترجیح می دهند از شرایط کشور در زمان انعقاد برجام سخنی نگویند. ترجیح می دهند از این حقیقت سخنی نگویند که در صورت عدم انعقاد برجام، چالش های سیاسی ایران با غرب و اسرائیل و عربستان و....تهدیدات مداخله گرانه آمریکا و شرایط بحرانی  اقتصادی زمان آغاز برجام تا کنون ممکن بود به چه وضعیتی منجر شده باشد. درست است که برجام فرصت های فوق العاده ای را برای کشور به همراه نیاورد اما به نوعی مدیریت بحران و یافتن فرصتی برای ساماندهی وضعیت کمک کرد، فرصتی که البته مورد استفاده اثربخش قرار نگرفت.

رسانه های جریان مسلط اساساً تلاش کردند تا چند برابر سخنان روحانی ، به انعکاس آتش زدن پرچم آمریکا در مجلس و شعار مرگ بر آمریکا و... پرداخته و به نوعی با طرح نقش ایران در منطقه و... فقدان مشروعیت حقوقی اقدام آمریکا را در سایه قرار دهند. آنها در این ارتباط حتی سخنان موگرینی را هم به اندازه کافی و بدرستی انعکاس ندادند.  

پیام آمریکا مبنی بر اینکه ایران یا مذاکره کند یا منتظر اتفاقات دیگر باشد، معنای روشنش این است که ایالات متحده به دنبال آن است یا امتیازات بیشتری فراتر از آنچه در برجام توافق شده است ، از ایران بگیرد، و در غیر این صورت از طریق  اعمال تحریم ها و تهدیدهای نظامی و توسعه جنگ افروزی و فروش تسلیحات همانگونه که نمودارهای فروش آنها نیز بوضوح  نشان می دهد، ضمن دستیابی به سودهای نجومی ، استراتژی منطقه ای خود در راستای خاورمیانه جدید را خارج از چارچوب های حقوق بین المللی و منشور سازمان ملل متحد دنبال کند.

مجموعه ای از رفتارهای ایالات متحده آمریکا در کنار خروج از برجام مانند خروج از  کنفرانس پاریس، تهاجم به عراق بدون مجوز شورای امنیت ، زدن زیر میز بازی با چین در ارتباط با  قوانین تجارت جهانی که مقررات آن توسط نهادهای مالی بین المللی تحت هدایت آمریکا  وضع شده است و... ، در واقع نشانه های آغاز عصر جدیدی در مناسبات بین المللی است که بر اساس آن آمریکا خود را موظف به رعایت هیچ یک از مقررات بین المللی نمی داند. عدم پایبندی آمریکا به توافقات بین المللی، چالش هایی را در مناسبات  بین المللی ایجاد کرده است که به شکل گیری بحران های منطقه ای متعددی در جهان منجر شده است. بحران در شبه جزیره کره یکی از این موارد است،  چالش در تجارت خارجی با چین یکی دیگر از آنهاست و بحران  ناشی از خروج آمریکا از برجام نیز یکی از همین بحران هاست. هر گونه نقدی بر مواضع رسمی حاکمیت ایران در ارتباط با سیاست خارجی و اوضاع منطقه نیز نباید مانع از بیان این حقیقت شود. از همین روست که در کنار اعتراض شدید فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مخالفت سران سه کشور انگلیس ، فرانسه و آلمان ، شاهد آن هستیم که بخش هایی از جمهوری خواهان و مخالفان برجام در ایالات متحده آمریکا نیز انتقاد و اعتراض خود را به تصمیم ترامپ اعلام کرده اند. اتحادیه اروپا نیز علاوه بر منافع اقتصادی و سیاسی خود،  به دوران جدیدی که آمریکا می کوشد تا با گردنکشی و بی توجهی  خود به مقررات بین المللی بر جهان تحمیل و هژمونی سیاسی و نظامی خود را بر کشورهای جهان و از جمله اروپا  دیکته کند، دچار چالش شده است. آنها که در ایران از نابودی اتحاد شوروی همصدا با امپریالیسم جهانی جشن و پایکوبی کردند، احتمالاً از یاد نبرده اند که در توازن قوای موجود در زمان اتحاد شوروی،  آمریکا به هیچ وجه از چنین فضایی برای این تهدید و تهاجم به کشورهای مستقل برخوردار نبود.

منطق حاکم بر جهانِ تحتِ هژمونیِ آمریکا همان منطقی است که از یک سو بیشترین سلاح های پیشرفته را در اختیار ارتجاع حاکم بر عربستان قرار می دهد و نظاره می کند تا کشور عربی فقیر یمن را برای بیش از سه سال به صورت همه جانبه مورد  تهاجم جنایتکارانه قرار دهد و از سوی دیگر دفاع میهن پرستان یمنی در برابر این تهاجم ضد انسانی را تحت عنوان "حوثی های مورد حمایت ایران" محکوم نموده و آنها را مورد تحریم قرار می دهد. مدافعان دموکراسی آمریکایی نه در یمن و نه در لبنان و سوریه به دموکراسی و انتخابات آزاد اعتقادی ندارند. در این گونه موارد که اوضاع برابر  انتظاراتشان پیش نمی رود، هم در نقش دادستان و هم در نقش قاضی و هم در نقش اجرای احکام ظاهر می شوند. می توان از برخی جهات با مواضع ایران در منطقه زاویه داشت و با آنها مخالف بود اما نمی توان مداخله گری آمریکا در منطقه را آنگونه که رسانه های جریان مسلط سعی می کنند تا به اذهان تزریق کنند، نتیجه سیاست های منطقه ای ایران دانست. این سیاست های تجاوزکارانه پیشتر  در بالکان ، در اوکراین ، در شبه جزیره کره و بسیاری نقاط دیگر جهان نیز  مشاهده شده است و یا در جریان است که به هیچ وجه نمی توان آنها را به سیاست های منطقه ای ایران مرتبط نمود.

خوشحالی راست های افراطی در آمریکا ، حاکمان عربستان ، اسرائیل و نیز راست های ایران از خروج آمریکا از برجام ، بار دیگر نشان می دهد که چگونه  این جریانات در سطح جهان یکدیگر را تغذیه می کنند. تردیدی نیست که پیامدهای خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم هایی مشابه گذشته ی نه چندان دور، با چالش هایی جدی برای ایران همراه خواهد بود. این تهدیدها ممکن است به هیچ وجه به تحریم های اقتصادی و تنش های سیاسی و نظامی محدود نباشد و در بردارنده ی خطر واقعی یک جنگ ویرانگر برای کشور باشد . چیزی که اقدامات نظامی اخیر اسرائیل در سوریه و تنش های نظامی در ارتباط با منطقه جولان،  نشانه هایی از آن را بازتاب می دهد.

مروری بر مذاکرات برجام و پیامدهای آن بیانگر آن است که دل بستن به این مذاکرات به عنوان شاه کلید حل معضلات کشور در حوزه های اقتصادی و اجتماعی اساساً واقع بینانه نبوده است. گرچه نمی توان منکر آن شد که فضای تنفس و ضریبی از امنیت ملی را  برای کشور ایجاد نمود . اما از آنجا که مشکل اصلی در حوزه های اقتصادی و اجتماعی به فساد نهادینه شده در ساختار مدیریتی کشور و رویکرد اقتصادی و اجتماعی  مخرب و ویرانگر نئولیبرالی  دنبال شده در کشور برمی گردد، برجام  حتی با ورود مبلغ قابل توجه ارز به کشور نیز نتوانست به بهبود وضعیت اقتصادی کشور و خروج کشور از رکود تورمی مزمن بیانجامد. با این وجود نمی توان منکر این حقیقت شد که برجام ( ورای نقدهای جدی وارد بر مجموعه سیاستهای هسته ای کشور که تن دادن به برجام را  اجتناب ناپذیر نمود) در راستای مدیریت چالش های سیاسی و امنیتی کشور در منطقه بسیار بحرانی خاورمیانه نقش مثبت و بازدارنده ای داشت.  

در هر صورت خروج آمریکا از برجام و پیامدهای آن را باید بر بستری پیچیده از پویش های بین المللی ، منطقه ای و داخلی( هم در ایران و هم در آمریکا ) مورد توجه قرار داد. پویش هایی که تحت تاثیر تضادهای متفاوتی که بر یکدیگر نیز تاثیر متقابل دارند، رخ می دهند. تضاد  بین جهت گیری های سیاسی و نظامی ایران با عربستان و ارتجاع عربی و اسرائیل و آمریکا در کشورهای منطقه بویژه عراق ، سوریه ، یمن، لبنان ، و.... اشتراک و اختلاف منافع اروپا  و آمریکا و  اختلاف منافع  آمریکا با روسیه و چین نیز بخشی از این پویش دیالکتیکی محسوب می شوند. در این ارتباط اختلافات جریانات و جناح های سیاسی موجود در فضای سیاسی آمریکا و ایران را نیز باید مد نظر قرار داد.

برجام به معنای یک قرارداد بین المللی با 1+5 را که به قول آقای روحانی یکی از طرف های ایران در این قرار داد، کدخدای اروپایی ها بوده است و اینک این کدخدا از قرارداد خارج شده است، باید پایان یافته دانست. تاکید موگرینی و رهبران اروپایی مبنی بر پایبندی به برجام و در کنار اینها تلاش ایران برای دستیابی به توافقی با اتحادیه اروپا به منظور حفظ برجام  به هر نتیجه ای که بیانجامد، قابل مقایسه با دستاوردها و پتانسیل های برجام برای ایران نخواهد بود. اگر اختلاف اروپا با آمریکا در این زمینه را از سویی بتوان محصول موفقیت نسبی دیپلماسی ایران  در روند مذاکرات محسوب نمود ، از سوی دیگر باید آن را نتیجه روند سیاسی داخلی  آمریکا دانست  که به روی کار آمدن ترامپ منجر شده است. با این وجود اختلاف نظر اتحادیه اروپا با آمریکا در این زمینه را نمی توان صرفا در یک چارچوب حقوقی مورد توجه قرار داد و به آن امیدهای واهی بست. حقیقت آن است که در دورانی قرار داریم که ایالات متحده آمریکا با رفتارهای قلدر مآبانه و مداخله گرانه خود در امور بسیاری از کشورها و خارج از ضوابط حقوق بین المللی در دوران باصطلاح جهان تک قطبی پس از نابودی اتحاد شوروی، اعتبار موازین حقوقی بین المللی را بشدت به زیر سوال برده است. اما اختلاف اتحادیه اروپا با آمریکا در این مورد را باید در کانتکستی گسترده تر از موازین حقوق بین المللی مورد توجه قرار داد . روندهای سیاسی و اقتصادی در این کشورها، مناسبات فی مابین آنها در حوزه های اقتصاد بین الملل ، اختلاف و  اشتراک منافع آنها در ارتباط با  روسیه و چین، اشتراک منافع و مواضع آنها در ارتباط با خاورمیانه و ارتجاع عربی و اسرائیل و....و بسیاری موارد مشابه دیگر ، بیشترین تاثیر را بر بسترهای حل تعارض اتحادیه اروپا و آمریکا برجای خواهند گذاشت. دشوار نخواهد بود تصور اینکه مدیریت این تعارض از سوی دو طرف بر چنین بستری از اشتراک منافع ، مانع از دستیابی ایران به دستاوردی شود که قابل مقایسه با برجام باشد.  نباید این نکته مهم را از یاد برد که منطق حاکم بر پویش اختلافات ، تعارضات و تضادهای اتحادیه اروپا با آمریکا جدا از منطق حاکم بر تضادهای آنتاگونیستی مانند تضاد کار و سرمایه است. پویش این تعارضات اساساً با راه حل هایی چون همکاری، مصالحه، اجتناب، سازش و ... مدیریت می شود و سرانجام می یابد که هیچ یک از آنها نمی تواند دربردارنده دستاورد قابل بحثی برای ایران در مقایسه با شرایط کلی توافق شده در برجام باشد. 

به هر روی این اتفاق افتاده است و میهن ما را در معرض مخاطراتی  واقعی تر و جدی تر از همیشه قرار داده است . پیامدهای این وضعیت چه از جنبه های اقتصادی و اجتماعی  برای توده های مردم جامعه و چه از جنبه سیاسی و امنیتی برای  استقلال و تمامیت ارضی کشور در بردارنده مخاطرات بسیار جدی است. راه حل آن نیز نه در اقدام خائنانه مزدورانی است که با نام ایرانی از آمریکا برای تشدید تحریم ها و مداخله در ایران برای دفاع از آزادی و حقوق بشر و ... دعوت می کنند یا چراغ سبز نشان می دهند (مانند آنچه افغانستان، عراق، لیبی و سوریه را به ویرانی کشاند.)، نه در سردادن "شعار مرگ بر آمریکا " و آتش زدن پرچم آمریکا در مجلس و ترویج انواع اقدامات تحریک آمیز در ایران و کشورهای منطقه در جهت افزایش احتمال درگیری نظامی و آغاز یک جنگ ویرانگر دیگر است، نه در تسلیم طلبی و فروش کشور به امپریالیسم جهانی و... است. راه نجات ایران در بندوبست با اقتصاد اروپا و... آمریکا در چارچوب دستور کار نئولیبرالی هم نیست، هر چند که آقای روحانی از منظر حقوق بین الملل بسیار هم حق به جانب و درست سخن گفته باشد.

نگاهی به تجربه کوبا در همسایگی دیوار به دیوار آمریکا که طی دهه های گذشته به صورت مداوم در معرض توطئه ها و تحریم ها و اقدامات تروریستی و مداخله گرانه آمریکا بوده و هنوز نیز حتی پس از نابودی اتحاد شوروی و قطع تمام کمک های انترناسیونالیستی و برادرانه این کشور توانسته است نه تنها بر روی پای خود بایستد، بلکه گام های درخشانی در ایجاد جامعه ای مبتنی بر توسعه انسانی با بالاترین سطح از خدمات بهداشتی، درمانی و آموزش همگانی و رایگان و نیز معیشت آبرومندانه به دور از فاصله فزاینده طبقاتی برداشته است و به همین دلیل نیز از حمایت توده های وسیع مردم برخوردار است، دربردارنده درس های بسیار بزرگی برای کسانی است که از استعداد یادگیری برخوردارند. 

تحریم ها و تهدیدهای ایالات متحده قادر به نابودی هیچ  نظام اجتماعی دموکراتیک و مبتنی بر  عدالت اجتماعی و متکی بر پشتیبانی توده های وسیع مردم بویژه کارگران و زحمتکشان نخواهد بود. اما بدیهی است که نمی توان به راحتی چنین حکمی را در باره کشوری که بر اساس شواهد فراوان در ارتباط با وجود فساد ساختاری و نهادینه شده ، فقر گسترده و عمیق ، نرخ بالای بیکاری ، تورم رکودی مزمن ، فاصله طبقاتی فزاینده و نجومی، نقض حقوق دموکراتیک شهروندان، تحمیل الگوی معینی از زندگی به مردم و ... مشروعیت خود را نزد بخش های وسیعی از مردم از دست داده باشد، در برابر مداخلات امپریالیستی آسیب پذیر خواهد بود. چنین وضعیتی می تواند  امر مبارزه در برابر فشارها، تهدیدات و تجاوز احتمالی امپریالیستی را با مشکل مواجه کرده و کشور را در معرض مخاطرات جدی قرار دهد.

فشار تحریم ها و تشدید خطر تهاجم نظامی به کشور نه تنها به کنار گذاشتن سیاست های فلاکت بار اقتصادی در چارچوب دستور کار نئولیبرالی چون خصوصی سازی ، مقررات زدایی ، کالایی سازی خدمات اجتماعی و... منجر نمی شود بلکه می تواند به تشدید این جهت گیری و پیامدهای وخامت بارتر آن ها در کشور بیانجامد. هم اکنون نیز تاثیر خروج آمریکا از برجام به افزایش چشمگیر قیمت ارز و کاهش ارزش دارایی های مردم منجر شده و سطح عمومی قیمت ها و کالاهای مصرفی مردم را با افزایش مواجه کرده است. بی شک بازگشت تحریم ها به وخامت بیشتر اوضاع اقتصادی کشور، توقف بیش از پیش فعالیت های اقتصادی و افزایش نرخ تورم ، بیکاری و ضریب فلاکت منجر می شود. آنها که در ادبیات اقتصادی و سیاسی ما در دوران پیش از برجام به "کاسبان تحریم" معروف شده بودند، بار دیگر  می توانند از فرصت انباشت های نجومی از محلِ به قولِ خود "دور زدنِ تحریم ها" برخوردار شده و بابک زنجانی های جدیدی را به جامعه معرفی کنند. جدا از وخامت بیشتر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در شرایط بازگشت تحریم ها ، تنش های موجود در سیاست خارجی ایران نیز  می تواند تشدید شود. مجموعه این شرایط می تواند منجر به تشدید نارضایتی اجتماعی و اعتراضاتی گردد که در شرایط تهدید خارجی به هیچ وجه تحمل نخواهد شد. بی تردید تشدید تحریم ها به تقویت اقتدارگرایی الیگارشیک و کلپتوکراتیک در کشور منتهی خواهد شد. فضای ایجاد شده نه تنها زمینه شکل گیری نظارت های دموکراتیک را فراهم نخواهد کرد. بلکه می تواند به تشدید بیش از پیش انسداد سیاسی و فراتر از آن تقویت بسیار جدی شرایط  ظهور نوعی بناپارتیسم یاری رساند.

مجموعه عوامل تاثیرگذار بر وضعیت کنونی ایران و پیامدهای خروج آمریکا از برجام ، شرایط پیچیده ای را ایجاد کرده است که با ساده سازی و رویکرد کلیشه ایِ دنبال نمودنِ سیاست خارجی به عنوان ادامه سیاست داخلی قابل توضیح نبوده ، بلکه نیازمند تحلیل مشخص از وضعیت مشخص کنونی در نگاهی سیستماتیک و جامع است.

از یک سو  با توجه به فشارها و اقدامات تهدید آمیز و مداخلات متعدد مغایر موازین حقوق  بین المللی از سوی آمریکا در کشورهای مختلف که با تحمیل جنگ سبب ویرانی و تخریب گسترده و نابودی این کشورها شده و صلح و امنیت جهانی را به صورت روزافزونی در مخاطره قرار  داده است و خروج از برجام تنها نمونه ای از این رویکرد سلطه جویانه و مغایر با قوانین بین المللی این کشور است، لگام زدن بر مداخله گری ، سلطه جویی و تجاوزگری امپریالیسم آمریکا نیازمند یک جنبش نیرومند صلح در سطح جهانی برای مقابله با آن است.. از سوی دیگر وقتی کشوری مانند سوریه در معرض تهاجم امپریالیستی قرار می گیرد، دفاع در برابر تهاجم امپریالیستی از سوی نیروهای مدافع استقلال و تمامیت ارضی کشور  شکل می گیرد که نمی توان چشم بر آن بست و تنها به تکرار شعار صلح پرداخت. دفاع از صلح اگر نتواند دفاع در برابر تهاجم امپریالیستی را به رسمیت شناخته و آن را مورد حمایت قرار دهد، به کلی گویی و انتزاع کشیده می شود. از سوی دیگر نمی توان در شرایط تهاجم امپریالیستی به کشور ، دفاع از حقوق دموکراتیک و عدالت اجتماعی را نیز مسکوت گذاشت. دفاع از استقلال به معنای دفاع از یک کشور مستقلِ آزاد و دموکراتیک با یک نظام اجتماعیِ مبتنی بر عدالت اجتماعی است. از این رو دفاع از استقلال در بردارنده دفاع از ارزش های دموکراتیک و عدالت اجتماع نیز هست. از این رو درک درست پویش های دیالکتیکی و تاثیر متقابل ِ تضادهای صلح در برابر  جنگ افروزی - استقلال در برابر مداخله و تهاجم امپریالیستی - دموکراسی ، آزادی و حقوق دموکراتیک در برابر تمامیت خواهی و سرانجام عدالت اجتماعی و کار در برابر  نئولیبرالیسم و سرمایه در چارچوب مبارزه طبقاتی بسیار مهم است.

چشم فرو بستن بر پویش هر یک از تضادهای فوق می تواند به گونه ای بستر درغلتیدن به اشتباهات و انحرافات زیانباری را  فراهم کند که به سادگی بتوان از آنها به نام "اشتباه تاریخی" سخن گفت. بر این اساس دفاع از مجموعه خواستهای ترقی خواهانه می تواند در قالب دفاع از  صلح ، استقلال و عدالت اجتماعی برای ایران آزاد و دموکراتیک مطرح باشد. تمرکز  و قائل شدن اولویت بر هریک از وجوه مانند صلح یا استقلال نمی تواند با تقلیل اهمیت سایر وجوه چون عدالت اجتماعی ، آزادی و دموکراسی همراه باشد. هیچگاه نباید تجربه تلخ و گران موجود در این زمینه را به فراموشی سپرد.

20 اردیبهشت 97

بر گرفته از فیس بوک

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: