نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-05-01

نویدنو  06/02/1397 

 

 

  • این یادداشت بر آن است تا ورای شادباش ها به مناسبت اول ماه می  روز جهانی کارگر که این روزها به صورت طبیعی در فضای مجازی مشاهده می شود ، از منظری متفاوت به شرایط طبقه ی کارگر و برخی چالش های مرتبط با آن توجه کند.

 

 

ضرورت ترویج  آگاهی طبقاتی و توهم زدایی

 از بخش هایی از طبقه ی کارگر

 مسعود امیدی  

 

این یادداشت بر آن است تا ورای شادباش ها به مناسبت اول ماه می  روز جهانی کارگر که این روزها به صورت طبیعی در فضای مجازی مشاهده می شود ، از منظری متفاوت به شرایط طبقه ی کارگر و برخی چالش های مرتبط با آن توجه کند.  پیش از هر چیز باید تاکید شود که در این یادداشت منظور از مفهوم طبقه ی کارگر بر اساس جامعه شناسی مارکسیستی ، نه فقط کارگران صنعتی به عنوان بخش پیشرو این طبقه، بلکه  شامل طیف وسیع مزدبگیران است که عدم مالکیت بر ابزار تولید و فروش نیروی کار برای معیشت ویژگی مشترک اجتماعی آنهاست.

گزارش ها و شواهد متعدد نشان از وخامت فزاینده زندگی کارگران از جنبه های  مختلف دارند. موارد زیر تنها معرف بخشی از شرایط زندگی اجتماعی طبقه ی کارگر ایران  در شرایط کنونی است :

نرخ فزاینده ی بیکاری مزمن ، کاهش مداوم قدرت خرید و رانده شدن  بخش های فزاینده تری از کارگران به سطوح هرچه پایین تر از خط فقر، نابودی گسترده ی دستاوردهای مبارزاتی طبقه کارگر و خارج کردن بخش بسیار بزرگی از کارگران از شمول قانون کار در نتیجه ی مقررات زدایی نئولیبرالی،  توسعه گسترده ناامنی شغلی با عمومیت یافتن قراردادهای کار و گاه سفید امضا بر کل حوزه روابط کار، اخذ غیر قانونی اسناد مالی ضمانت از کارگران  توسط  بسیاری از کارفرمایان در هنگام انعقاد قرارداد ، عدم امکان هر گونه فعالیت متشکل و سازمان یافته صنفی ، سندیکایی و اتحادیه ای  مستقل و تشدید تعقیب و مجازات فعالان صنفی کارگری ، حقوق های معوقه با زمان های بسیار طولانی  و چندین ماهه که گاه به سال هم می رسد، پرداخت حقوق از سوی بسیاری از کارفرمایان  در بسیاری از کارگاهها زیر میزان حداقل دستمزد تعیین شده از طرف وزارت کار ، بیمه نکردن بخش عظیمی از کارگران و یا دادن گزارش حقوق آنها با سازمان تامین اجتماعی از سوی کارفرمایان  با حداقل حقوق و زیر حقوق واقعی آنها  و....

این وضعیت بی تردید نتیجه ی دنبال نمودن چند دهه دستور کار نئولیبرالی از سوی دولت های مختلف در کشور از یک طرف و  فروبستگی ویژه فضای سیاسی و اجتماعی کشور از طرف دیگر است.

آنهایی که با فضای واقعی مناسبات کار در ایران آشنا باشند، خوب می دانند که همه ی آنچه فهرست شد تنها بیانگر بخش محدودی از  واقعیت ناعادلانه روابط کار در ایران بوده و واقعیت اوضاع بسیار وخیم تر از این است و مهم تر از آن، چشم انداز پیش رو در این زمینه ها نیز ترسیم کننده شرایط بمراتب تیره و تارتری نسبت به وضعیت موجود است.

از سوی دیگر شواهد فراوانی نشان از افزایش اعتراضات کارگری به وضعیت موجود است. اعتراضاتی که به دلایل مختلف عموماً  با سرکوب مواجه می شوند. این اعتراضات عدالتخواهانه ی گسترده متاثر از انحصار رسانه ای موجود ، هیچگاه از بازتاب خبری در حد برخی اعتراضات دموکراتیک چون اعتراض دختران خیابان انقلاب به حجاب اجباری از سوی رسانه های جریان مسلط  برخوردار نمی شوند.

سیمای اجتماعی و سیاسی طبقه ی کارگر در ایران به گونه ای بیانگر آن است که در کنار رشد جنبش کارگری در کشور در اعتراض به پیامدهای جهت گیری نئولیبرال ، واقعیات دیگری نیز در ارتباط با هستی اجتماعی طبقه ی کارگر مطرح هستند که  از اهمیت زیادی برخوردارند. نکته ی بسیار مهم در این زمینه آن است که پیاده سازی دستور کار نئولیبرالی طی چند دهه در کشور بیشترین صدمه را به انسجام و همبستگی اجتماعی طبقه ی کارگر وارد نموده و مانع از آن شده است تا کارگران ایران به سطحی از آگاهی اجتماعی و طبقاتی دست یابند که خود را به مثابه یک "طبقه" در نبرد با "طبقه" ی دیگری که از حاصل کار طبقه ی کارگر  به انباشت نجومی دست می یابد ، یعنی طبقه ی سرمایه دار  ببینند. این فضا شرایطی را ایجاد کرده است که توهماتی را در جنبش کارگری ترویج نموده که البته محدود به ایران هم نیست و بسیاری از این توهمات به شکل های مختلفی در همه جای جهان به عنوان پیامد برنامه ریزی شده ، هدفگذاری شده و  قابل انتظار از پیاده سازی نئولیبرالیسم قابل مشاهده است. از این واقعیت که بخش پیشروِ طبقه ی کارگر کمتر حامل چنین  توهماتی هست، نمی توان به این نتیجه رسید که بخش وسیعی از طبقه ی کارگر به درجات مختلف درگیر چنین توهماتی نیستند. (با توجه به تعریفی که از طبقه ی گارگر ارائه شد.) و تا زمانی که این توهمات در بخش های وسیعی از طبقه ی کارگر وجود دارد، کارگران قادر به بازیابی خود به عنوان یک "طبقه " و بویژه یک "طبقه ی برای خود" نخواهند بود. برخی از این توهمات عبارتند از:

1-  توهم دستیابی به مطالبات کارگران در یک کارخانه و شرکت و...- ممکن است دستیابی به برخی خواستهای صنفی در یک کارخانه در پی اعتراضات برنامه ریزی شده و سازماندهی شده کارگران امکانپذیر باشد اما دامنه ی این گونه موفقیتها بی شک بسیار محدود و در عین حال ناپایدار بوده و به هیچ وجه به رفع ستم از طبقه ی کارگر و محو استثمار و جامعه طبقاتی منجر نخواهد شد. مبارزه سازمان یافته و آگاهانه طبقاتی در مقیاس طبقه و فراتر از مرزهای کارخانه، صنف، صنعت، شهر ، استان و کشور  بلکه در سطح  یک همبستگی بین المللی است که می تواند طبقه ی کارگر را به مثابه یک طبقه ی جهانی از ستم سرمایه داری جهانی رهایی بخشد. این حقیقت البته به معنای امکان دستیابی به پیشرفت های جدی در مسیر بنای یک جامعه نو در  جریان مبارزه در سازمان ها، صنوف ، مناطق و شهرها ،...و کشورهای مختلف نخواهد بود.

2-  توهم امید بستن به جریان اصلاح طلبی و اعتدال گرایی و...برای خارج نمودن اقتصاد از شرایط بحرانی – تجربه دو دهه اصلاح طلبی با حمایت گسترده ی توده های مردم و از جمله بخش هایی از طبقه ی کارگر نشان داد که شخصیت ها و نیروهای سیاسی مدعی اصلاحات در عمل موفق به پیشبرد پروژه اصلاحات نشدند. بخشی از دلایل آن را باید در انقباض شدید ساختار سیاسی و ندادن هر گونه فضا به نیروهای خواهان تحول داد و بخشی دیگر از آن را باید در ماهیت این نیروهای باصطلاح اصلاح طلب جستجو نمود. عملاً بخش عمده ای از اصلاح طلبان حکومتی تبدیل به فرصت طلبانی شدند که تنها به دنبال سهم خود از رانت ثروت و قدرت بوده و پایبندی به برخی شعارهای فریبنده ی اصلاح طلبانه را به فراموشی سپردند. ضمن اینکه اینها هیچگاه نیز شعاری به نفع طبقه ی کارگر ندادند. چپ رفورمیست عملا در فریب بخشی از طبقه ی کارگر و ممانعت از شکل گیری و تعمیق آگاهی طبقاتی در این بخش  نقشی بسیار منفی بازی کرده و می کند. طبقه ی کارگر نیازمند رهایی از این توهم غیر علمی توسعه گرایانه غیر کارگری (Developmentalism) است . طبقه ی کارگر باید بیاموزد که آینده خود را در مبارزه طبقاتی و تعمیق و ارتقاء آن جستجو کند نه در تئوری ها و جهت گیری های متنوع و رنگارنگی که با ظواهر علمی و...در صدد آن هستند که مبارزه  طبقاتی را به تعطیلی بکشانند.

3-  توهم رونق اقتصادی و شکوفایی تولید و افزایش اشتغال و... با سرمایه داران ملی-  علی رغم آنکه این بحث در جامعه مطرح  بوده است که سرمایه داری ملی متحد طبقه ی کارگر در شرایط اجتماعی و سیاسی کنونی جامعه ی ایران محسوب  می شود ، تجارب متعددی هم در ایران و هم در نقاط دیگر جهان نشان از آن دارد که این باور در عصر نئولیبرالیسم و جهانی سازی افسانه ای بیش نیست و عملا بورژوازی در این عصر فاقد پتانسیل ترقی خواهانه است. آنها به دنبال آن هستند تا از یک سو بیشترین بهره را از خصوصی سازی، مقررات زدایی و ... از مجموعه دستور کار نئولیبرالی ببرند و از سوی دیگر در صدد بند و بست با سیستم فساد حاکم بر کشور به دنبال کسب انواع امتیازات اند، و در عین حال در تلاش برای کسب نقش در تقسیم کار بین المللی و وابستگی به سرمایه داری جهانی  نیز هستند. بدین ترتیب فاقد ماهیتی هستند که بتوانند ویژگی ملی و ضد امپریالیستی عصر انقلابات رهایی بخش را نمایندگی  کنند. با ترویج رادیکالیسم اجتماعی و آگاهی طبقاتی باید کوشید تا بخشی از فعالان کارگری و طبقه ی کارگر را که تحت چنین القائات غیر علمی قرار دارند، از این توهم خارج نمود.

4-  توهم دستیابی به حقوق و مطالبات طبقه ی کارگر در یک ساختار و سیستم کلپتوکراتیک و نئولیبرالی- بر اساس بسیاری از تجارب موجود در جهان،  فساد ساختاری و برنامه های نئولیبرالی دقیقاً همدیگر را تغذیه می کنند و طبقه ی کارگر هیچگاه نخواهد توانست از طریق اتکا به جریانات نئولیبرالی به مبارزه موفق  با فساد و انسداد سیاسی و...بپردازد. کنش های سیاسی مقطعی در راستای تحمیل رفورم هایی به اینگونه حکومت ها حتی اگر با دستاوردهایی نیز همراه باشد (که نشانی از آن در ایران یافت نمی شود) به هیچ وجه نباید به ایجاد توهم در بخش هایی از طبقه ی کارگر برای دل بستن به این گونه رویکردهای رفورمیستی بیانجامد.

5-  توهم دستیابی به حقوق طبقه ی کارگر تنها از طریق مبارزات صنفی- در هیچ جای جهان حتی با سطوح بسیار بالایی از دموکراسی بورژوایی نهادینه شده که در برادرنده امکانات معینی برای مبارزات صنفی و اتحادیه ای طبقه ی کارگر است، ستم سرمایه بر طبقه ی کارگر نه تنها نابود نشده بلکه کاهش نیز نیافته است. ضمن اینکه تجربه ی نابودی دولت های رفاه در اروپا نشان می دهد تا زمانی که مناسبات طبقاتی در جامعه باقی بماند، همواره امتیازات کسب شده از سوی طبقه ی کارگر در معرض  تهدید و بازگشت قرار دارند. بنابراین طبقه ی کارگر باید بیاموزد تا هدف نهایی خود را بر بنای جامعه ای به جای جامعه ی سرمایه داری قرار دهد که بر اساس توسعه انسانی هدفگذاری و مدیریت شود. 

6-  توهم دستیابی به حقوق خود بدون یک ایدئولوژی کارگری- هنوز فاصله زیادی داریم با شرایطی که در کارگران این باور شکل بگیرد که بدون دستیابی به یک ایدئولوژی اجتماعی طبقاتی ضد سرمایه داری ، نمی توان مبارزات کارگری را با موفقیت در مسیر محو استثمار و اعمال هژمونی طبقه ی کارگر بر جامعه سوق داد. با طرح شعارهای رادیکال و ترویج تحلیل های طبقاتی باید این توهم را از طبقه کارگر زدود. کارگران باید بدانند که افکار و اندیشه ها و آرای سیاسی و ایدئولوزیک شخصیت ها و جریانات سیاسی ، منافع اجتماعی و طبقاتی معینی را نمایندگی می کنند و تنها اندیشه ی سوسیالیستی است که چشم انداز رهایی آنها را در بر دارد. در سپهر سیاسی کشور هیچ گونه فرصتی برای عرض اندام و بازیگری شخصیت ها، احزاب و جریاناتی که منافع این طبقه را نمایندگی کنند،  مشاهده نمی شود. طبقه ی کارگر بدون دستیابی به  اعمال قدرت در  فضای سیاسی کشور نمی تواند به بهبود شرایط زندگی و مبارزه خود امید وار باشد. بر این اساس طبقه کارگر باید با بهره گیری از تجارب و داشته های خود ، کنش صنفی خود را در جهت کنش سیاسی هدایت کند تا از وزن سیاسی و اجتماعی لازم برای تاثیر گذاری بر رویدادهای کشور  و جهت گیری های اجتماعی و اقتصادی آن برخوردار شود.

7-  توهم امیدواری به ارتجاع سلطنتی و مدافعان آن- رسانه های جریان مسلط به صورت گسترده در تلاش بوده اند تا نوعی احساس نوستالوژیک را در میان بخش هایی از طبقه ی کارگر نسبت به نمادها و نمایندگان ارتجاع سلطنتی ایجاد کنند و در این راه تا اندازه ای نیز موفق بوده اند. طبقه ی کارگر باید از این حقیقت آگاه باشد که سلطنت پهلوی بر بستر نابودی دستاوردهای جنبش مشروطه و بر پایه ی موج گسترده ای از سرکوب و کشتار و شکنجه آزادی خواهان و مبارزان راه عدالت و آزادی در سراسر کشور بر سرکار آمد و ضمن تاراج منابع ملی کشور در پیوند با امپریالیسم و سرکوب گسترده هر گونه اعتراض حق طلبانه در کشور با تاسیس ساواک و...، از آنچنان سطحی از خوش خدمتی به امپریالیسم جهانی برخوردار شد که به عنوان ژاندارم منطقه برای سرکوب جنبش های آزادیبخش در سایر کشورهای منطقه چون عمان ایفای نقش نمود و سرانجام نیز با حسابهایی انباشته از ارقام نجومی ارزی از منابع ملی از کشور گریخت . این بخش از طبقه ی کارگر باید آگاه شود که فروبستگی فضای سیاسی در زمان آخرین شاه ایران و تنها حزب مجازی که راه انداخته بود، نه تنها کمتر از شرایط کنونی نبود بلکه به مراتب بدتر از این شرایط نیز بود. نمونه های سرکوب جنبش کارگری چون جهان چیت و موارد مشابه دیگر را نیز باید به  این بخش از طبقه ی کارگر معرفی نمود و کمک کرد تا با افزایش آگاهی طبقاتی خود از توهم جستجوی منجی در خاندان سلطنتی رها شود.

8-  توهم جنبش ناب کارگری- بخشی از فعالان کارکری با این توهم درگیرند که می تواند به تضعیف و انحراف جنبش کارگری منجر شود. شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه ی ما و دیالکتیک تضادهای  متعدد و تاثیر گذار بر یکدیگر در این شرایط به گونه ایست که با تضادهای متعددی حول مطالبات عدالتخواهانه ، دموکراتیک، آزادیخواهانه ، ملی و جدایی دین از حکومت مواجه است. تضاد کار و سرمایه تنها یکی از این تضادهاست.  جنبش کارگری در چنین شرایطی کنشگری می کند. بسیاری از خواستهای دموکراتیک در جامعه مطرح هستند که گرچه به صورت مستقیم با تضاد کار و سرمایه در ارتباط قرار نمی گیرند، اما در پیوندی زنده با آن قرار دارند. طبقه ی کارگر باید از خواستهای دموکراتیک سایر بخش های جامعه چون مطالبات برابری طلبانه زنان ، خواستهای دموکراتیک  اقلیت های ملی و مذهبی و... حمایت کند تا آنها را نیز به حمایت از جنبش مطالباتی خود برانگیزد. چشم فرو بستن بر مبارزات دموکراتیک زنان و عدم حمایت از آن از سوی طیقه کارگر و انتساب عناوینی چون بورژوایی و خرده بورژوایی و... به آن  که در این جامعه تجارب تلخی هم دارد، باید پایان یابد. هیچ منافاتی ندارد که بتوان همزمان نان و کار و  آزادی و سایر خواستهای دموکراتیک مانند لغو حجاب اجباری و... را مطالبه نمود .

9-  توهم رهایی با امید بستن به مداخلات خارجی چون مداخله آمریکا و....- تحت تاثیر تبلیغات گسترده رسانه های جریان مسلط ، بخش هایی از طبقه ی کارگر ، رهایی حود را در تغییر اوضاع از طریق تهاجم امپریالیستی به کشور می بینند. باید به بخش های نا آگاه طبقه ی کارگر کمک کرد تا حقیقت مداخلات تجاوزگرانه ی امپریالیستی را در کشورهای منطقه و مناطق مختلف جهان دریابند. و بدانند که این تهاجمات و تجاوزات که با ادعاهای حقوق بشری و مبارزه با تروریسم و... انجام می شود، هدفی جز پیشبرد اهداف غارتگرانه سرمایه داری جهانی را دنبال نمی کنند و عملا جز به نابودی زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ، توسعه ترور و وحشیگیری از نوع  داعشی  و... ، نابودی استقلال و تمایت ارضی ، نابودی صلح و... ، به هیچ چیز دیگری نیانجامیده است. باید تاریخ انباشته از جنایت و نقض حقوق بشر و حمایت از دیکتاتوری های نظامی و کودتاهای خونین و سرکوب جنبش های مترقی و رهایی بخش در کشورهای مختلف آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین و نیز جنبش کارگری در کشورهای سرمایه داری اروپا و آمریکا را به این بخش از طبقه ی کارگر شناساند و آنها را از این توهم خارج نمود.

در همین رابطه بخش قابل توجهی از کارگران تحت تاًثیر تبلیغات انباشته از دروغ  رسانه های جریان مسلط در ارتباط با اوضاع منطقه ی خاورمیانه و بویژه ماهیت جنگی که در سوریه در جریان است، قرار دارند . تبلیغاتی که  بر آنند تا ذهن کارگران ایران را منحرف نموده و به جای اهداف توسعه طلبانه و استراتژیک امپریالیستی در قالب طرح خاورمیانه جدید و همکاران ارتجاعیِ عربی و صهیونیستی  آنها در منطقه ، نقش مداخله گرانه روسیه و توسعه طلبی شیعی ایران و حزب الله لبنان و ... را به عنوان دلیل اصلی این جنگ و ممانعت از پایان آن معرفی کنند. درست است که این مسائل سیاسی و ژئو پلیتیک هستند و ارتباط مستقیمی با مسائل صنفی طبقه ی کارگر ایران ندارند، اما از منظر انترناسیونالیستی و همبستگی طبقاتی بین المللی  با کارگران سوریه و کشورهای قربانی جنگ در منطقه ، جا دارد که کارگران ما هم از این حقایق سیاسی آگاه باشند تا تحت تاثیر تبلیغات رسانه های امپریالیستی  قرار نگیرند. این آگاهی سیاسی بخشی از آگاهی طبقاتی  طبقه ی کارگر محسوب می شود.

تردیدی نیست که چهره ها و بخش های پیشرو و آگاه طبقه ی کارگر نه تنها حامل چنین توهماتی نیستند، بلکه نقش فعالی در زدودن این توهمات از سایر بخش های این طبقه ایفا کرده اند. اما تحت تاًثیر مجموعه ای از عوامل ، این توهمات در بخش هایی از طبقه ی کارگر در مفهوم جامعه شناختی آن شکل گرفته است . در کنار سازماندهی و هدایت اعتراضات صنفی و عدالتخواهانه کنونی کارگران در کشور که وظیفه عاجل فعالان کارگری است ، باید برای زدودن این توهمات و سایر انحرافات نگرشی  در بخش های مختلف طبقه ی کارگر ، تلاشی گسترده و برنامه ریزی شده را دنبال نمود تا بیم و امیدهای شرایط کنونی به کابوس بناپارتیسم نیانجامد.  

7  اردیبهشت 1397

نقل از فیس بوک نویسنده

 

 

 


 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: