نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-04-06

نویدنو  17/01/1397 

 

 

  • باید خواست دفاع از صلح را در متن جامعه به شعاری محوری تبدیل کرد و هم‌زمان با آن، سیاست های نابخردانه و ماجراجویانه رژیم در منطقه را به‌چالش طلبید. هرنوع بهانه و لاف‌زنی‌های ماجراجویانه در رابطه با امکان رویارویی نظامی بین ایران با آمریکا،‌ اسراییل و عربستان سعودی - چه به‌صورت جنگ مستقیم یا به‌طور نیابتی- باید از میان برد و بر اهمیت دفاع قاطعانه از "حفظ صلح" به‌همراه "حفظ حق حاکمیت" ایران تأکید ورزید.

     

 

پیامدهای ویرانگر سیاست خارجیِ مبتنی بر «شووینیسم اسلامی»، و موقعیت خطرناک میهن‌مان

با پیوستن جان بولتون و مایک پومپئو به کابینهٔ دونالد ترامپ، بر گسترهٔ طیف تهدیدها از سوی آمریکا بر ضد میهن‌مان آشکارا افزوده خواهد شد. جان بولتون، سیاستمداری دست‌راستی و جنگ‌طلب است که در طول دو دههٔ گذشته حمله نظامی به ایران را در راستای "تغییر رژیم" همواره مطرح کرده است. وظیفهٔ جان بولتون در مقام مشاور امنیت ملی، ارزیابی و ارائهٔ  گزینه‌های سیاسی و نظامی به رئیس‌جمهور آمریکا است. او از طراحان حمله و تجاوز به عراق در دورهٔ ریاست جمهوری جورج بوش (پسر) و نومحافظه‌کاران بود.

این چهرهٔ منفور، از این جنایت فاجعه‌‌بار پردامنه که در اثر آن صدها هزار انسان بی‌گناه قربانی شدند و عراق به کشوری ویران با معضل‌های انسانی، اجتماعی و اقتصادی‌ای عمیق تبدیل شد، هنوز هم دفاع می‌کند. مایک پومپئو، در مقام وزیر خارجه آمریکا، نیز به جریان ارتجاعی و راست‌گرای "تی پارتی" در حزب جمهوری خواه تعلق دارد و از دیدگاه او نیز برخورد نظامی همواره گزینه‌ای ضروری برای پیشبُرد منافع آمریکا به‌حساب می‌آید. هردوی اینان، جان بولتون و پومپئو- همراه با دونالد ترامپ، سران دولت اسراییل و عربستان سعودی- در مورد لغو کردن قرارداد برجام و استیلای جو تنش و شدت یافتن تحریم‌ها، همدا‌ستان‌اند. افزایش بودجه نظامی و ساخت نسل جدیدی از سلاح‌های جنگی، مانند تولید بمب‌های اتمی کوچک "قابل‌استفاده‌تر"، ازجمله تصمیم‌های اخیر دولت ترامپ به‌منظور افزایش قدرت تهاجمی آمریکا و به‌ویژه تکیه آن بر توان حمله اتمی است

 هدف این گروه‌بندی خطرناک در کاخ‌سفید در ارتباط با میهن ما

ایران،  بی‌تردید تخریب هرچه بیشتر اقتصاد ملی کشور و اِعمال هرچه افزون‌تر تهدیدهای نظامی به‌هدف وارد آوردن فشار بر رژیم حاکم از طریق ضربه زدن به زندگی معیشتی مردم با تشدید تحریم های اقتصادی  و بی‌ثبات کردن تمامیت ارضی ایران است. به‌سخنی دیگر، ائتلافی قدرتمند از نیروها و سیاستمدارانی بر گرد دونالد ترامپ در حال شکل‌گیری است که برنامه‌هایی بسیار خطرناک در چارچوب "تغییر رژیم" با افزودن فشارهای کمرشکن بر مردم و به‌مخاطره انداختن امنیت و حق حاکمیت ملی را در دستورکار قرار داده‌اند

آنچه که وضعیت و تهدید بالقوه بر ضد میهن‌مان را بسیار مخاطره‌آمیز می‌کند این است که یک سال اخیر دورهٔ ریاست جمهوری ترامپ، محورِ گردآمدن نظریه‌ پردازان و جریان‌های خطرناک ماورای ‌راست بوده است. مهم این‌که، جریان‌های سیاسی تأثیرگذار در حزب جمهوری‌خواه و ثروتمندان راست‌گرا و پرقدرت همراه با صاحبان صنایع اسلحه‌سازی و بخش‌هایی پرنفوذ از رسانه‌های آمریکا، هنوز از حامیان پروپاقرص سیاست‌های ترامپ‌اند. بنابراین، برخلاف تصور برخی تحلیل‌گران که به سقوط هرچه زودتر دولت ترامپ امید بسته بودند، شواهد نشان می‌دهند که جریان ماورای ‌راست حزب جمهوری خواه و نظریه‌های واپسگرایانهٔ ناسیونالیستی راه‌یافته به رأس هیئت حاکمهٔ آمریکا فعلاً به‌این ‌زودی‌ها از جایگاه سیاست‌گذاری ایالات‌متحده پایین کشیده و حذف نخواهند شد. باید توجه داشت که معاون ریاست جمهوری آمریکا، مایک پنس، نیز دیدگاه‌های ارتجاعی مذهبی‌ای پرنفوذ دارد که به جریان راست افراطی "تی پارتی" متعلق است.

با نزدیک شدن به تاریخ ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷، عملکرد این گروه‌بندی پیرامونِ دونالد ترامپ در ارتباط با میهن ما به مرحله‌یی نگران‌کننده‌تر وارد خواهد شد. ترامپ به طرف‌های اروپایی امضا کنندهٔ برجام اولتیماتوم داده است در صورتی که تا ۲۲ اردیبهشت‌ماه مفاد برجام به بهای تعهدهای بیشتر برای کشور ما تغییر نکنند و تحریم‌هایی بیشتر و سنگین‌تر بر ضد ایران وضع نشوند، آمریکا از این توافق خارج خواهد شد و تحریم‌های لغو شده آمریکا بر ضد ایران باز‌گردانده می‌شوند.

 محفل‌های نزدیک به ترامپ نه‌تنها به دوام و ثبات معاهده‌های بین‌المللی و عرف‌های معمول دیپلوماتیک تمایلی ندارند،‌ بلکه گرایش نظری و عملی آن‌ها در این عرصه، در پشت شعار "اول آمریکا"،‌ به‌صورتی آشکار و عمدی به‌دنبال ایجاد ابهام و بی‌ثباتی به‌منظور در هم شکستن ساختارهای موجود بوده است. تلاش این گروه‌بندی گردآمده به ‌دُورِ ترامپ، "نجات سرمایه‌داری" و "تمدن غرب" از طریق نوعی گذار نظام سیاسی، اقتصادی-اجتماعی کنونی در آمریکا و جایگزین کردن آن با برپایی نظمی دیگر است که ناسیونالیسم افراطی و دیدگاه‌های اجتماعی محافظه‌کارانه و واپسگرایانه از ارکان اصلی آن خواهند بود. در این راستا، اِعمال خشونت،‌ نفاق‌پراکنی نژادی، نابودی صلح و برافروختن آتش جنگ، یکی از شیوه‌های بر پا داشتن پایه‌های نظری و دیدگاه‌های این نیروهای راست‌گرا و اندیشکده‌ها و سیاستمدارانی است که آن را با انواع تبلیغات پوپولیستی واپسگرایانهٔ دست‌راستی و مذهبی توجیه می‌کنند.

 بر سر کار آمدن دونالد ترامپ وسیله‌ای بود برای وارد کردن نظریه‌های ماورای‌ راست در تمام عرصه‌های سیاست‌های کلان آمریکا. بدون اغراق می‌توان گفت صلح، امنیت و آیندهٔ بشریت به‌وسیله دولت ترامپ و اندیشکده‌ها و سرمایه‌ های کلان پرنفوذ پشتیبان او در خطر نابودی افتاده‌اند. اکنون به‌منظور حفظ هژمونی اقتصادی و نظامی آمریکا، سیاست‌های امپریالیستی این کشور، با بُعدهایی جدیدتر و خطرناک‌تر، کشور ما را در زمینه‌های اقتصادی و نظامی هدف خود قرار داده است

 شوربختانه، در این گذرگاه حساس و سرنوشت‌ساز در تاریخ بشر و مردم ما، درحالی‌که هیئت حاکمهٔ آمریکا هرروز بیشتر در این‌گونه نظریه‌های ماورای ‌راست و شبه‌فاشیستی درمی‌غلتد و درحالی‌که عنصرهایی بغایت خطرناک و ضد بشری مانند ترامپ و بولتون و پومپئو در کنارِ مایک پنس (معاون ترامپ) و جیمز ماتیس (وزیر دفاع)، در جایگاه تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند، کشور ما ایران حاکمیتی ملی و مردمی ندارد. در مقابل این خطر و تهدید بزرگ از جانب آمریکا و شرکای منطقه‌ای‌اش، حکومت ولایت فقیه و در رأس آن علی خامنه‌ای، هنوز هم سیاست‌های خارجی کشور را بر اساس "شووینیسم اسلامی" تنظیم می‌کند. واقعیت امر این است که، در خلال سه دههٔ گذشته، هستهٔ اصلی سیاست‌های خارجی رژیم ولایی و به‌ویژه در ارتباط با خاورمیانه، شکل "صدور انقلاب اسلامی" به‌خود گرفته و به‌اجرا گذاشته شده است. علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران "نظام"، در این رویکرد ضد ملی نقشی اساسی بازی کرده‌اند. طیف‌هایی گونه‌گون از نِحله‌های واپس‌گرای شیعی در خاورمیانه و تبدیلِ آن‌ها به نیروهای شبه‌نظامی‌ای برون‌مرزی زیر فرمان "پاسداران نظام" و دستگاه ولایت، به‌هدف برپایی "جنبش اسلامی" و "انقلاب‌های اسلامی" زیر لوای مبارزه با استکبار و صهیونیسم سازمان‌دهی و بسیج می‌شوند.

 برخلاف تبلیغات "نظام" و ادعاهای قاسم سلیمانی، فرمانده "سپاه قدس"،‌ فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی سپاه نه‌تنها به حفظ امنیت کشور کمکی نمی کند بلکه ایران را با خطراتی بسیار نگران‌کننده‌ روبرو کرده است. فعالیت‌های نظامی و اقتصادی گستردهٔ برون‌مرزی سپاه، همانند دیگر سیاست‌های ماجراجویانهٔ رژیم ولایی همگی در تحلیل نهایی در راستای "تداوم نظام"‌ بوده‌اند و دودشان به‌چشم مردم ستمدیده رفته و می‌رود

وضعیت رژیم ولایی در درون کشور در چندماه گذشته و در ارتباط با زندگی و معیشت مردم و اعتراض‌های رو به‌گسترش، بسیار چالش‌بر‌انگیزتر شده است و وضع "نظام" به سمت نامتعادل‌تر شدن می‌رود. پس از دو دهه به‌اجرا گذاشتن برنامه‌هایی نولیبرالی و رقابت‌هایی جناحی به‌منظور رانت‌خواری و ثروت‌اندوزی نجومی، اکنون ایران صاحب اقتصاد ملی‌ای کاملاً وابسته به دلار، تک‌محصولی و متکی به نفت است و هم‌چنین به‌لحاظ محیط‌زیست کشورمان در شرایطی بحرانی قرار گرفته است. ازاین‌روی، به‌درستی می‌توان گفت چشم اسفندیار "نظام" بحران اقتصادی‌ای است که تضاد آشتی‌ناپذیر میان منافع ملی و خواست ‌‌های بی‌درنگ مردم در برابر حاکمیت ولایت فقیه را مدام شدت می‌بخشد

واقعیت این است که برنامه‌های کلان اقتصادی دولت حسن روحانی به بن‌بست رسیده‌اند و نتیجهٔ آن افت بیشتر تولید ملی و تنزل وضع معیشتی طبقه کارگر و قشرهای مختلف زحمتکشان مزدبگیر و حقوق‌بگیر بوده است. علی خامنه‌ای و مجموع جناح‌های درون "نظام" هیچ‌کدام هیچ‌گونه راه‌حل و برنامه اقتصادی ‌ای برای برون‌‌رفت از وضعیت کنونی در دست ندارند. واقعیت این است که، رژیم ولایی کشورمان را به‌لحاظ اقتصادی در موقعیتی بسیار شکننده و ضربه ‌پذیر قرار داده است، یعنی موقعیتی که، بی‌تردید، همچون اهرمی پرقدرت در دست ترامپ عمل خواهد کرد. مهم اینکه صاحبان قدرت در رژیم ولایت فقیه در این شرایط خطیر میهن می‌توانند به‌شکل‌هایی مختلف به‌هدف "حفظ نظام"، کشورمان و آیندهٔ مردم را به سوی شرایطی ویرانگر و فاجعه‌بار سوق دهند

دولت ترامپ به‌صورتی برنامه‌ریزی‌شده زیر لوای مبارزه با "تروریسم اسلامی" در منطقهٔ خاورمیانه،می تواند کشورمان را در ماه ‌های آینده با وضعیتی بسیار دشوار و موقعیتی خطرخیز روبرو کند. حزب تودهٔ ایران، معتقد است در شرایط مشخص کنونی می‌باید رژیم ولایت فقیه را از طریق بسیج افکارعمومی و فشار از بطن جامعه وادار کرد تا با پرهیز از سیاست های ماجراجویانه و مداخله گرایانه در منطقه بهانه ها را برای تشدید تنش و برخوردهای خطرناک نظامی محدود نماید.

باید رژیم حاکم را وادار کرد سیاست‌های مبتنی بر "شووینیسم اسلامی" و رویکرد "صدور انقلاب اسلامی" و لاف‌زنی‌های غیرمسئولانه را متوقف کند، و در مقابل، با دیپلوماسی فعال و سازنده راه تقابل نظامی و گسترش و تشدید تحریم‌های تخریب‌کنندهٔ اقتصاد ملی را مسدود کند. اکثر مردم میهن ما ضمن مخالفت شدید با حاکمیت استبدادی رژیم ولایت فقیه  در عین حال خواهان دفاع  از حاکمیت ملی و حفظ صلح هستند. تجربه دردناک جنگ امپریالیست برافروخته ایران و عراق که آثار مخرب آنرا هنوز می توان در سراسر کشور مشاهده کرد، درس بزرگی است که باید به هر ترتیب جلوی تکرار آنرا گرفت.

بنابراین، ‌باید خواست دفاع از صلح را در متن جامعه به شعاری محوری تبدیل کرد و هم‌زمان با آن، سیاست های نابخردانه و ماجراجویانه رژیم در منطقه را به‌چالش طلبید. هرنوع بهانه و لاف‌زنی‌های ماجراجویانه در رابطه با امکان رویارویی نظامی بین ایران با آمریکا،‌ اسراییل و عربستان سعودی - چه به‌صورت جنگ مستقیم یا به‌طور نیابتی- باید از میان برد و بر اهمیت دفاع قاطعانه از "حفظ صلح" به‌همراه "حفظ حق حاکمیت" ایران تأکید ورزید. در عرصهٔ بین‌المللی باید با تمام نیرو در افشای برنامه‌های خطرناک گروه‌بندی پشتیبان دونالد ترامپ و اتحاد بین آمریکا،‌ اسراییل و عربستان سعودی بر ضد مردم و میهن‌مان کوشید و در مسیر برپایی کارزارهایی مؤثر برای حفظ صلح با درنظر داشتن همبستگی همه‌جانبه با مصالح عالیه مردم ایران، تلاش کرد.

حزب تودهٔ ایران، بر این نکته تأکید می‌کند و بر آن است: در شرایط کنونی و در نبودِ جنبش مردمی سازمان‌یافته و ادامه تلاش ها برای شکل دادن به جایگزینی مترقی و فعال، وخیم‌تر شدن وضعیت معیشتی مردم و بروز شرایط رعب‌انگیز و استیلا یافتن ذهنیت یأس و استیصال در متن جامعه می‌تواند به‌سهولت فرجامی واپسگرایانه‌تر برای میهن‌مان رقم زند. ازاین‌روی، ضرورت لحظه ایجاب می‌کند، به‌هر طریق ممکن، از رشد احتمال بروز رویارویی نظامی و اِعمال تحریم‌هایی بیشتر بر ضد اقتصاد ملی میهن‌مان جلوگیری کنیم. در این صورت است که مردم و نیروهای پیشرو می‌توانند سطح مبارزهٔ جنبش مردمی برای گذر از مرحلهٔ دیکتاتوری را هدفمندانه و قدم به قدم با سازمان‌دهی بر اساس خواست‌‌های بی‌درنگ اقتصادی،‌ سیاسی و اجتماعی جامعه  بالاتر ببرند

 در شرایط بروز وضعیتی تشنج‌آمیز در کشور، یا افروخته شدن آتش جنگ و اِعمال تحریم‌های کمرشکن بر توده‌ها به‌همراه تشدید سرکوب و جو امنیتی - و در تندبادهای حوادث کشور- ترامپ و متحدانش و عنصرهای ایرانی خطرناک در درون و بیرون رژیم ولایی، می‌توانند در موقعیتی قرار ‌گیرند که با استفاده از اهرم‌های اقتصادی، جنگ و ایجاد هراس و سرخوردگی در جامعه، مسیر تحولات و حرکت آینده میهن‌مان را در جهت هدف‌های ضد مردمی‌شان کانالیزه کنند. به‌باور ما، فقط عمل برنامه‌ریزی‌شدهٔ جبههٔ متحد نیروهای ملی و دموکراتیک کشور، در مسیر دفاع از صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی می‌تواند از سیر تحولات در چنین سمت و سوی ضد مردمی‌ای جلوگیری کند.

 به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۴۸، ۱۳ فروردین ماه ۱۳۹۷

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: