نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-02-19

نویدنو  29/11/1396 

 

  • آیا ترامپ و ژنرال های او واقعا فکر می کنند که ترکیه، ایران، سوریه و روسیه می توانند سرپرستی امریکا در سوریه را با ماسک "کردستان مستقل" بپذیرند و نسبت به آن بی تفاوت باشند؟

 

 

عمو سام کردها را دوباره بازی می دهد

ساکر- برگردان : هاتف رحمانی

نمایشی که در سوریه شمالی به راه افتاده است در حقیقت نمونه ایده الی برای ارزیابی کامل آن است که امپریالیسم آنگلو صهیونیست تا چه اندازه به طور کلی نا کارآمد و به صورت واقعی ضعیف شده است . اجازه بدهید با یک یادآوری سریع آغاز کنیم .

هدف های امریکا – اسرائیل در سوریه خیلی ساده بود. همان طور که من پیش از این در مقاله گذشته ذکر کردم، برنامه اصلی آنگلوصهیونیست سرنگونی اسد و جایگزین کردن او با دیوانه های تکفیری (داعش، القاعده، النصره، دولت اسلامی شام – هرچه که دوست دارید آن ها را بنامید) بود. با انجام این کار می توانستند به هدف های زیر دست یابند:

1-واژگون کردن یک دولت عربی قدرتمند سکولار با ساختار های سیاسی و نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی آن

2- ایجاد هرج و مرج کامل و وحشت در سوریه برای توجیه (ضرورت) "منطقه امن" از سوی اسرائیل نه تنها در جولان بلکه در بیشتر منطقه شمال

3- به راه انداختن جنگ داخلی در لبنان با رها کردن دیوانه های نکفیری علیه حزب الله

 4- اجازه دادن به خونین ومالین کردن یک دیگر تکفیری ها و حزب الله تا حد مرگ و سپس ایجاد "منطقه امن" اما این بار در لبنان

5- جلوگیری از ایجاد محور شیعی ایران- عراق – سوریه – لبنان

6- تکه تکه کردن سوریه بر اساس تقسیمات قومی و مذهبی

7- ایجاد کردستانی که بتوانند از آن ها علیه ترکیه ، سوریه، عراق و ایران استفاده کنند

8- امکان تبدیل اسرائیل به قدرت مسلم دلال در خاورمیانه و وادار کردن عربستان سعودی، قطر، عمان، کویت و دیگر کشورها به مراجعه به اسرائیل برای هر پروژه خط لوله نفت و گاز.

9- منزوی کردن تدریجی، تهدید، خرابکاری و نهایتا حمله به ایران با ائتلاف گسترده نیروهای منطقه ای

10- از بین بردن تمام مراکز شیعه در خاورمیانه

با دخالت نظامی مشترک روسیه – ایران، این برنامه کاملا فروپاشید. تا مدتی، امریکا برای درهم شکستن سوریه با انواع تحریم ها تلاش کرد، اما به شیوه ای که نیروی هوا فضای روسیه همه "تروریست های خوب" را کوبید سرانجام انگلو صهیونیست ها را متقاعد کرد که این برنامه جواب نمی دهد.

بزرگترین مشکل برای امپریالیست تنها آن است که در حالی که قدرت آتش فراوانی در منطقه ( و نیزدر سراسر جهان) دارد، به هیچ وجه نمی تواند "پا روی خاک بگذارد". قرار گرفتن پای امپراطور روی خاک، در حقیقت نقشی بود که آنگلوصهیونیست برای دیوانه های تکفیری (آکا، داعش/ ای اس / ای اس ای اس / القاعده /النصره/غیره) معین کرده بود، اما آن برنامه شکست خورد. تنها متحدان باقیمانده امریکا در منطقه اسرائیل و عربستان سعودی هستند. مشکل آن ها هم مانند خود امریکا آن است که، نیروی زمینی توانمند عملا قابل استفاده در داخل سوریه، نه فقط برای خنثی کردن ارتش سوریه، بلکه برای نیروهای بسیار توانمندتر ایرانی و حزب الله ندارند. کشتن غیر نظامی ها واقعا تنها کاری است که اسرائیلی ها و سعودی ها، حداقل روی زمین (در اسمان نیروی هوایی اسرائیل یکی از بهترین نیروها است) در آن مهارت دارند.

 کردها وارد می شوند. 

آنگلوصهیونیست می خواست از کرد ها درست مانند استفاده ناتو از کی ال ا (KLA ارتش رهایی کوسوو) در کوسوو استفاده کند .یعنی بعنوان نیروی زمینی که می توانست از سوی امریکا/ ناتو و شاید حتی نیروی هوایی اسرائیل حمایت شود .  برخلاف اسرائیلی ها و سعودی ها، کردها نیروی زمینی نسبتا لایقی هستند (البته نه دارای توان مقابله مثلا با ترکیه یا ایران).

گروهی در پنتاگون در سال گذشته پیش از این کار مشابهی را زمانی که برای ایجادکردستان مستقل در عراق با رفراندوم تلاش می کردند آزموده بودند. عراقی ها با کمک احتمالی ایرانی ها، بلافاصله به این عمل یاوه پایان دادند و کل ماجرا تمرین "شکستی" رقت انگیزبود. 

پرسشی که بلافاصله مطرح می شود این است: آیا امریکایی ها قادرند از اشتباه های خوددرس بگیرند؟ معلوم نیست وقتی که آن ها ایجاد نیروی امنیتی 30.000 نفری قدرتمند مرزی سوریه(به اصطلاح باایجاداین توهم که هدف برنامه حفاظت از مرزهای سوریه است و نه تجزیه سوریه) را مطرح کردند درچه دنیایی سیر می کردند؟ هدف واقعی، مثل همیشه، تحت فشار گذاشتن ترکیه، ایران، عراق، سوریه و روسیه درعین ربودن دنیایی از نفت بود. مثل همیشه، کل برنامه عمو شموئل هیچ اجازه ای از شورای امنیت سازمان ملل نداشت و از این رو تحت قوانین بین المللی ( مانند حضور امریکا در فضا و خاک سوریه، که دیگر کسی اهمیتی به آن نمی دهد) کاملا غیر قانونی بود. 

آیا ترامپ و ژنرال های او واقعا فکر می کنند که ترکیه، ایران، سوریه و روسیه می توانند سرپرستی امریکا در سوریه را با ماسک "کردستان مستقل" بپذیرند و نسبت به آن بی تفاوت باشند؟ باز هم، و میدانم که باور به این صدا دشوار است ، اما من فکر می کنم که این باز هم نشانه قوی دیگری وجود دارد که امپراطوزی توسط افرادی احمق و غافلی اداره می شود که مغز و آموزش آن ها به سادگی اجازه نمی دهد حتی درک کنند که پویایی های پایه ای در منطقه بر چهار سیاره  دخالت کننده قرار دارد .

هر چند ممکن است مورد دقیقا واکنش ترک ها باشد چون هیچ کسی گمان نمی کرد رئیس ستادترکیه با پرش به داخل هواپیما، به مسکو پرواز کند، با ژنرال های بلند پایه روسی(از جمله سوین وزیر دفاع ) دیدار و به روشنی دستور "به پیش" را از مسکو بگیرد: نه تنهاهواپیماهای ترکیه برفراز اسمان استان عفرین سوریه پرواز می کنند، نه تنهااز سوی سیستم دفاع هوایی روسیه (که پوشش گسترده ای در این منطقه دارند) به چالش کشیده نمی شوندبلکه روس ها به صورت کارآیی افراد نظامی خود را برای آن که آسیب نبینند از منطقه خارج کردند. سرگئی لاوروف همه را به رقت آورد چون مجبور بود، اما برای همه آشکار بود که ترکیه برای این عملیات از پشتیبانی روسیه برخوردار است. من می توانم اضافه کنم کاملا مطمئنم که ایرانی ها نیز مورد مشورت قرار گرفتند( شاید در همان ملاقات در مسکو؟) تا از هر گونه سوء تفاهمی که ممکن است اندکی از محبت بین انکارا و تهران کم کند اجتناب نمایند.     

نسبت به کردها چطور؟ خوب، من آن نقطه باریک را چگونه بگویم؟ اجازه دهید تنها بگویم آن چه آن ها انجام دادند خیلی زیرکانه نبود. این بسیار بسیار ملایم شمردن آن است. روس ها به آن ها معامله ای طلایی پیش کش کردند: پذیرش خود مختاری گسترده در سوریه، واردشدن به کنگره گفتگوی ملی برگزار شونده در سوچی، در این صورت ما پرونده شما را پیش سوری ها، ایرانی ها وترک ها خواهیم گذاشت و حتی برای کمک به توسعه تولید نفت خود به شما پول خواهیم داد. اما چنین نشد، کردها باور به هوای گرمی که از واشنگتن می آمد را انتخاب کردند و زمانی که ترک ها حمله کردند تمام کرد ها از واشنگتن تقاضای هوای گرم داشتند. 

درحقیقت تاحدی آشکار است که امریکایی های امریکا، باز هم، به یک متحد خیانت کردند: تیلرسون اکنون چراغ سبز" منطقه امن 30کیلومتری در داخل سوریه را داده است( انگار که کسی خواستار این نظر نبود، دادن اجازه مهم نیست!) نگاهی به این نقشه ساده منطقه عفرین بیندازید و ببینید 50 مایل(تقریبا هشتاد کیلومتر) به چه شباهت دارد .می توانید بی درنگ ببینید که این "منطقه امن 30کیلومتری" یعنی: پایان دادن به هر خواسته کردی برای ایجاد کردستان کوچک مستقل در شمال  سوریه .

 گفتن این که تمام این رخ داد ها واقعا برای روس ها خوشحال کننده بود اغراق نیست. به ویژه مشاهده آن که روس ها حتی مجبور به انجام کار بیشتری نبوده اند، که شلوغ کاری برای خود امریکا مصیبتی کاملا زشت ایجاد کرده است اما برای روس ها شیرین است. وچه چیزی می تواندشرینتراز آن باشد؟

بگذاریداز چشم انداز روسیه به آن نگاهی بیندازیم .

نخست، این اوضاع ترکیه (یک متحد امریکا و عضو ناتو) را در مسیر برخوردبیشتری با امریکا/ ناتو/ اتحادیه اروپا قرار می دهد. و ترکیه مانند دانمارک یاایتالیا"صرفا" یک متحدناتو نیست. بلکه ترکیه پتانسیل عظیمی دارد که خار دردناکی در "شکم" جنوبی روسیه باشد. از این رو واقعا برای روسیه دور کردن عموسام و اسرائیل از ترکیه تا جایی که امکان دارد حیاتی است. گفته می شود که در هیچ یک از بنادر روسیه هیچ توهمی نسبت به ترکیه و یا اردوغان وجود ندارد. ترکیه همیشه یک همسایه مشکل ساز برای روسیه خواهدبود(دو کشور پیش از این 12 بار با هم جنگیده اند). اما تفاوت بزرگی بین "بد" و"بدتر" وجود دارد. با ملاحظه آن که زمانی نه چندان دور ترکیه هواپیمای روسیه را بر فراز سوریه سرنگون کرد، "تروریست های خوب" را در سوریه تامین مالی کرد، مورد آموزش و حمایت قرار داد، در جنبش جدایی طلبانه تاتار در کریمه عمیقا دست داشت، وبیش از یک دهه  پایگاه اصلی پشت جبهه تروریست های وهابی در چچن بود، "بدتر" در مورد ترکیه بسیار زیاد"بدتر" از "بد" امروز است.  

دوم ، این رخداد ها آشکارا ترکیه رابه حتی همکاری فعال نزدیکتر با روسیه وایران کشیده است، چیزی که روسیه بسیار زیاد مشتاق آن است. ترکیه در ذات خود بیش ازیک مشکل بالقوه است تا ترکیه ای که با روسیه و ایران(به صورت مطلوب با سوریه نیز، امابادرنظر داشت دشمنی بین دو کشور و رهبران آن ها که مسئله زمان طولانی است، یاحداقل برای زمان حال مقدور نیست) همکاری می کند. آن چه در حال شکل گرفتن است اتحاد منطقه ای غیر رسمی (ولی بسیار واقعی) روسی-ایرانی–ترکی علیه محور مهربانی: امریکا- اسرائیل –عربستان سعودی است. اگر این چیزی است که دارد اتفاق می افتد، پس بعدا فرصتی برای تسلط وجود نخواهد داشت. 

سوم، اگر چه کرد ها اکنون نسبت به "خیانت» روسیه عصبانی و معترض هستند اما درخواهندیافت که خودشان سبب آن بوده اند و بهترین فرصت برای آزادی و موفقیت آن ها همکاری با روس هاست. آن هدف هایی که روسیه با و برای کردها قادر به دست یابی به آن خواهد بود امریکا قادر نخواهد بود. با این حال یک سود جانبی بسیار خوب برای روسیه است.

چهارم، سوریه، ایران و اکنون ترکیه چیز ساده ای را درک می کنند: تنها روسیه بین برنامه های امریکایی – اسرائیلی دیوانه وار برای منطقه و آن ها می ایستد . در غیاب روسیه قدرتی برای بازداشتن آنگلو صهیونیست از به راه انداختن دوباره  "تروریست های خوب" و کردها و استفاده از آن ها علیه هریک از ان کشورها وجود ندارد.  

شاید چنین باشد، شلیک امریکا و اسرائیل به پای خود و نگاه کردن به خون آن ها کافی نیست. روسیه جمع آوری کننده واقعی سرمایه در این شرایط به دست یابی به تعدادی از هدف ها هم نیاز دارد :

نخست، لازم است آن ها ترک ها را پیش از ان که وضع کنونی به یک جنگ بزرگ و طولانی تبدیل شود متوقف کنند. از آن جایی که تیلرسون "چراغ سبزمنطقه امن" 30کیلومتری را روشن کرداین احتمالا همان چیزی است که اردوغان در تماس تلفنی به ترامپ گفت و این که ، به نوبه خود، احتمالا آن چیزی است که روس ها و ترک ها بر سر آن توافق کردند. بنا بر این، دست یابی امیدوارارانه به این هدف ها نمی تواند خیلی دشوار باشد.

دوم، روس ها به گفتگو با کردها و پیشنهاد دو باره همان معامله به آن ها نیاز دارند: خودمختاری گسترده در داخل سوریه در ازای صلح و کامیابی. کردها در واقع افراد آسانی برای مذاکره نیستند، اما از انجایی که هیچ گزینه واقعی دیگری وجود ندارد، تصور من آن است که در کوتاه ترین زمان ممکن آن ها هذیان گویی در باره ورود امریکا به جنگ از طرف آن ها علیه ترکیه را پایان می دهند و به نشستن و مذاکره در باره معامله مجبور خواهند بود. در غیر این صورت، روس ها همان معامله را به دمشق خواهند فروخت که، صریحا در جایگاهی نیست که آن را رد کند.

سوم، روس ها نه آرزو و نه قدرت آن را دارند که دائما بااشتعال خشونت در خاورمیانه بر خورد کنند. اگر امپراطوری باناامیدی به بقای جنگ هانیازدارد، روسیه با ناامیدی به صلح نیازمند است .به عبارت کاربردی به معنی آن است که روس ها باید با ایرانی ها، ترک ها، سوری هابرای حفظ یک چهارچوب امنیتی منطقه ای که باید تضمین شود، و اگر ضروری بود از سوی تمام طرف ها به اجرا در آید همکاری کنند. و آری، قدم منطقی بعدی نزدیکی به اسرائیل و عربستان سعودی و دادن تضمین امنیتی به آن ها در ازای تضمین آن ها برای متوقف کردن ایجاد هرج و مرج و جنگ به نیابت از سوی امریکا خواهد بود. می دانم، من هدف حمله های زیادی برای گفتن این امر قرار خواهم گرفت، اما در اسرائیل و احتمالا در عربستان سعودی "افرادی" که آن ها نیز تفاوت بین "بد" و"بدتر" را درک می کنند وجود دارند. به کلمات من توجه کنید: به محض آن که اسرائیلی هاو سعودی ها درک کنند که عمو سام دیگر کارزیادی نمی تواند برای آن ها انجام دهد، آن ها ناگهان برای گفتگوهای معنا دار بسیارصریح تر خواهند شد. هنوز، در این باره که آیا این مغزهای عاقل برای معامله با ایدئولوگ های بد اخلاق بسنده خواهند بود یا نه من صریحا نمی دانم. اما تلاش ارزشمندی برای اطمینان است.   

نتیجه گیری

"استراتژی" دولت ترامپ (اینجا خیلی مهربان شدم) به راه انداختن تا حد امکان جنگ های بسیار در مکان های زیادی ازسیاره ماست. امپراطوری تنها در هرج و مرج و خشونت پیشرفت می کند. پاسخ روسیه دقیقا مخالف آن است: بهترین تلاش ممکن متوقف کردن جنگ ها، خنثی کردن ستیزه ها و ایجاد، اگر نه صلح، بلکه حداقل یک وضعیت عدم خشونت است. به سادگی مطرح می کنند: صلح در هر جایی بزرگترین خطر برای امپراطوری انگلو صهیونیست است که ساختار کامل آن بر جنگ های ابدی بنا شده است. شکست نهایی و حقیرانه تمام برنامه های امریکا برای سوریه ( بسته به آن که شما چگونه حساب می کنید ما در "برنامه سی " یا حتی "برنامه دی" قرار داریم) نشانه ای قوی از آن است که امپراطوری انگلو صهیونیست چقدر ضعیف و کاملا ناکارآمد شده است. اما "ضعیف" عبارتی نسبی است در حالی که "نا کارآمدی" دلیل "بی ضرری" نیست. فقدان مغز در راس (حاکمیت)کنونی، که در عین حال به نحوی بسیار خوب است به طور بالقوه نیز خطر ناک است. من به ویژه نسبت به آن چه به نظر می رسد غیبت کامل مردان نظامی( افسران در تماس با واقعیت) در اطراف رئیس جمهور باشد نگرانم. آیا به یاد می اورید چگونه آدمیرال فالون یک بار به ژنرال پترائوس بعنوان سنده مرغ کون لیس اشاره کرد؟ این کاملا درباره تمام باند ژنرال های اطراف ترامپ نیز مصداق دارد- همه آن ها از نوع مردانی هستند که افسران واقعی مانند فالون می توانند با این کلمات از آن ها "متنفر" باشند. همان طور درباره دولت من فقط همین را می خواهم بگویم : من از مردی که حتی نمی تواند نیکی هیلی را اداره کند انتظارزیادی ندارم، اردوغان به جای خود.    

آیا به یاد می آورید که امریکا چگونه اکرایین را برای تنبیه روسیه به خاطر ناکامی حمله طراحی شده امریکا به سوریه به اتش کشید؟ خوب ،همان اکرایین اخیرا قانون ازبین بردن " عملیات ضدتروریستی "در دنباس را تصویب و دنباس را "سرزمین اشغالی" اعلام کرد. بر اساس قانون کیف ، روسیه اکنون رسما یک" دولت متجاوز" است. به این معنی که اکرایینی ها اکنون به طور اساسی موافقت نامه مینسک را رد می کنند و اکنون در وضعیت شبه جنگ با روسیه قرار دارند. فرصت های حمله تمام عیار اکرایینی ها علیه دنباس اکنون بیشتر از گذشته، به ویژه پیش رو یا در حین جام جهانی فوتبال تابستان جاری در مسکو وجود دارد (آیا ساکاشویلی را به یاد می آورید؟) بامورد تمسخر قرار گرفتن (دوباره) ان ها با نیرو های امنیت مرزی در سوریه، دولت امریکا اکنون جایی برای انتقام گیری از شیطان روسی را جستجو خواهد کرد و این محل احتمالا اکرایین خواهد بود. ما همیشه می توانیم روی اسرائیلی ها برای یافتن بهانه ای برای ادامه کشتار فلسطینی ها و بمباران سوریه حساب کنیم. همان طور برای سعودی ها، که به نظر می رسد موقتا در گیر جنگ با یکدیگر هستند. بنا براین در صورتی که امپراطوری کاری واقعا دیوانه وار انجام دهد تنها جایی که می تواند با خسارت کمتر (برای خود آن) تازیانه بزند اکرایین شرقی است. نووروسین ها می دانند که ممکن است خدا به آن ها کمک کند.

 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: