نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-02-12

نویدنو  23/11/1396 

 

 

 

  • آشکار است که زنان به عنوان نیمی از جامعه طی دهه های گذشته به معنای واقعی کلمه در معرض تبعیض جنسیتی و ستم مضاعف و در عین حال در مبارزه ای مداوم برای احقاق حقوق انسانی خود بوده و هزینه های زیادی نیز در این مسیر پرداخت کرده اند.

ضرورت دفاع بی قید و شرط از مبارزه زنان

مسعود امیدی

آنچه در اعتراضات دی ماه  اخیر تحت عنوان " دختر خیابان انقلاب " مطرح شد و پس از آن نیز با تکرار آن از سوی دختران دیگر با عنوان "دختران خیابان انقلاب" در اعتراض به حجاب اجباری مطرح شد، از یک سو با توجه به ابعاد تاریخی و اجتماعی موضوع در کشور طی دهه های گذشته و از سوی دیگر با توجه به نوع برخورد رسانه های جریان مسلط و در خدمت ارتجاع امپریالیستی  ، نیازمند توجه و تحلیل به نظر می رسد.

آشکار است که زنان به عنوان نیمی از جامعه طی دهه های گذشته به معنای واقعی کلمه در معرض تبعیض جنسیتی و ستم مضاعف و در عین حال در مبارزه ای مداوم برای احقاق حقوق انسانی خود بوده و هزینه های زیادی نیز در این مسیر پرداخت کرده اند. شرایط  خاص تحمیل شده بر زنان در جامعه ایران در طی دهه های گذشته مهر و نشان خود را بر جنبش زنان در این جامعه زده و از یک منظر آن را از  جنبش زنان در بسیاری از نقاط جهان و از جمله در دهه های های پایانی  قبل از انقلاب در همین کشور متمایز کرده است.

مسئله زن در ادبیات مارکسیستی اساسا در چارچوب ستم مضاعفی  که از یک طرف از سوی مناسبات طبقاتی و از سوی دیگر از طرف مناسبات اجتماعی و فرهنگی مردسالارانه و سنتی نهادینه شده در طول تاریخ  تحت عنوان ستم جنسیتی  بر زن تحمیل می گردد مطرح است. این ستم جنسیتی دارای ریشه های اجتماعی و تاریخی است و در جوامع مختلف ویژگی های خاصی می یابد. آنچه در ادبیات چپ در این زمینه مورد بررسی بوده است ، کمتر پدیده ای مانند حجاب اجباری را  شامل می گردد. مطالبات برابری طلبانه زنان ایران و بویژه مخالفت با حجاب اجباری شرایط  ویژه ای را در جامعه ایران ایجاد نموده است که کمتر می توان مورد مشابهی را برای آن یافت.  از این رو دقیقا  بر اساس  تحلیل مشخص از اوضاع مشخص،  چپ نمی تواند با استدلال هایی کلیشه ای  مینی بر اینکه تضاد اساسی جامعه چیز دیگری هست و...، با مظاهر ستم  مضاعف گسترده بر زنان  برخورد کند. نباید فراموش کرد که زنان و دختران  طبقه کارگر و زحمتکشان  نیز در معرض این ستم مضاف قرار دارند و همه زنان و دختران کارگر و در تعریف عام تر همه مزدبگیران زن در محل های کار خود اعم از کارخانه ، اداره، مدرسه، بیمارستان و....علاوه بر درگیری با مسائل صنفی و مبارزه طبقاتی با مسائل و مشکلات جدی و فرساینده  ناشی از تحمیل حجاب اجباری نیز دست به گریبانند. از این رو  بدون تردید کم توجهی چپ  به اعتراضات و مطالبات زنان می تواند بر اعتبار تاریخی چپ در دفاع از آزادی و حقوق دموکراتیک خدشه وارد نماید.  

نه در زمان مارکس و انگلس و نه در زمان لنین مسئله ستم مضاعف بر زنان در قالب مواردی چون تحمیل حجاب اجباری به شکلی که در چهار دهه گذشته در ایران مطرح بوده است و ستم جنسیتی  در ابعاد واقعی آن در جامعه کنونی ما مطرح نبود. اهمیت این نکته آنگاه روشن می شود که این حجاب تحمیلی نه  باقیمانده  مناسبات اجتماعی در روند تدریجی گذار از سنت به مدرنیسم بلکه در نتیجه گسست از مدرنیسم صورت گرفته و نوعی بازگشت به عقب برای جامعه محسوب می شود.

من به درستی بخاطر دارم که بیش از 50 سال قبل دختران جوان در قالب سپاهی دانش با  بلوز و دامن های کوتاه  و بدون روسری برای برگزاری و تدریس در کلاس های پیکار با بیسوادی به روستاهایی که آشکارا داری فرهنگ و هنجارهای سنتی بودند ، می رفتند و مشکلی هم برایشان پیش نمی آمد. شرایط امروز جامعه ایران با آن زمان تفاوت های بسیاری دارد. ترکیب جمعیت روستایی به شهری که در سال 57 در حدود  70 به 30 بود، امروز بر عکس و جمعیت شهرنشین به مراتب بیشتراز جمعیت روستایی است. ضمن اینکه چهره روستا نیز اساساً در بخش های بزرگی از کشور تغییر کرده است  ، نسبت جمعیت با سواد به بی سواد آشکارا بسیار بیشتر از سال 57 است. نسبت جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی و نیز نسبت زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، نسبت زنان شاغل و...بسیاری فاکتورهای اجتماعی و فرهنگی نسبت به سال 57 تغییر فاحشی کرده است. همه این نسبت ها وقتی در برابر روند تحمیل های جدید بر زنان و از جمله چیزی به نام حجاب تحمیلی قرار می گیرد، معنی خاصی پیدا کرده و بر میزان نارضایتی و عمق مطالبات زنان می افزاید. بد نیست یادآور شوم که در کشورما چهل سال پیش بخش هایی از مردم  اعم  از زن و مرد با هم  به کنار دریا و بسیاری تز محل های تفریحی مختلط می رفتند ، و بخش دیگری از جامعه هم – بنا به باورها و سنت هایی که درست می دانستند نمی رفتند اما کاری هم به دسته اول نداشتند. و اینک پس از چهار دهه تحمیل نوع خاصی از هنجارهای مذهبی و نوع خاصی از پوشش اجباری بر زنان  با ادعای دفاع از امنیت زنان شواهد عینی نشان می دهد  که زنان در امنیت بیشتری قرار ندارند. آمار های رسمی از زنان درگیر انواع خلاف ها از جمله  تن فروشی افراد متاهل که همه آنها نیز اجبارا روسری بر سر دارند و ناگزیر از نوعی رعایت حجاب اجباری هستند،  گواه این حقیقت است.

اعتراض نمادین دختر و سپس دختران خیابان انقلاب به نوعی نمادی از اعتراض به حجاب اجباری است که از پس سالها تجربه و فراز و فرود، امروز در شکلی مدنی  و نمادین که دربردارنده  نوعی رادیکالیسم سیاسی نیز هست، رخ داده است. این حرکت  را گرچه  می توان  اساسا به اقشار متوسط جامعه منتسب نمود – وبرخی ها فردی بودن اعتراض را به روش های فردگرایانه نئولیبرالی نسبت می دهد-  اما به جرات می توان گفت با توجه به ساختار جمعیتی جامعه ایران و ساختار جمعیت  زنان کشور، این حرکت برخوردار از  پشتوانه  و همدلی اجتماعی گسترده ای در میان زنان در سطح کشور و از جمله زنان و دختران خانواده های طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا نیز هست.

سرمایه گذاری تبلیغاتی و تمرکز رسانه ها و جیره خواران بورژوازی و امپریالیسم خبری بر مسئله  تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری از یک سو و صف بندی اجتماعی – طبقاتی و سیاسی  موجود در جامعه – که در خیزش دی ماه به منصه ظهور رسید-  از سوی دیگر سبب گردید تا این موضوع در نگاه کنشگران چپ از اولویت و اهمیت کمتری نسبت به مسائل مبارزه طبقاتی برخوردار گردیده و فراتر از آن گاه به عنوان نوعی حرکت بورژوایی و خرده بورژوایی و...تلقی گردد.

اینک نیز که اعتراضات و مطالبات سیاسی مردم بیش از هر چیز بر نان و کار و  آزادی متمرکز گردیده است ، جریانات بورژوایی و رسانه های امپریالیستی برای تحت الشعاع قرار دادن جنبه های اجتماعی و اقتصادی و عدالتخواهانه و ضد نئولیبرالی جنبش و برجسته کردن مسئله مبارزه با حجاب اجباری در برابر آن تلاش مضاعفی را سازماندهی کرده اند. در همین راستا در حالی که هفته ها اعتراضات کارگری از جمله در هفت تپه ، فولاد و... با سکوت و کمترین انعکاسی در این رسانه ها – در حد خبر یک سطری مواجه می شود و از قطع نامه های صادرشده در این اعتصابات و اعتراضات کارگری در این رسانه ها خبری مشاهده نمی شود، در این رسانه ها شاهد تکرار دائم اخبار، تصاویر ، مصاحبه ها و میزگردهای متعدد پیرامون "دختران خیابان انقلاب" هستیم. یک نگاه طبقاتی نمی تواند و نباید این واقعیت را نادیده بگیرد اما در عین حال نمی تواند و نباید به این دلیل در برابر اعتراضات زنان و دختران ایران در مقابله با حجاب اجباری سکوت پیشه نموده و آن را صرفاً انحرافی و بورژوایی و خرده بورژوایی بداند. این یک خواست دموکراتیک جامعه ماست و اگر بورژوازی سعی می کند آن را به جای مبارزه طبقاتی بنشاند، معنایش این نمی تواند باشد که نیروهای  چپ هم باید چشم خود را بر این خواسته دموکراتیک ببندد و اعتراضات در برابر حجاب اجباری را مورد حمایت قرار ندهد.

تحت تاثیر جریان مسلط رسانه ای و عدم برخورداری چپ از تریبون در دهه های گذشته در ایران بخش قابل توجهی از فعالان فمینیست و مدافعان برابری طلب حقوق زن از این حقیقت اطلاع ندارند که ریشه تاریخی دفاع از حقوق زنان به جنبش کارگری و چپ برمی گردد. و اساساً روز جهانی زن  یعنی 8 مارس  که  بیش از یک قرن است که در جهان گرامی داشته می شود، از سوی نیروهای رزمنده چپ مانند بانو کلارا ستکین  از رهبران جنبش کارگری  و چپ نامگذاری و گرامی داشته شده است  و تاریخچه این روز با مبارزه ضد سرمایه داری پیوندی تنگانگ دارد .اما این تاریحچه بخودی خود نمی تواند سبب جلب توجه زنان برابری خواه و مبارزان علیه تبعیض جنسیتی به افکار و اندیشه های چپ گردد. بسیاری از فعالان جنبش زنان بویژه دختران و زنان جوان نمی دانند که دستاوردهای جنبش زنان در پیوندی تنگاتنگ با جنبش کارگری و سوسیالیستی در جهان حاصل شده است . به عنوان مثال اگر حق رای زنان در سال 1917 همزمان با انقلاب سوسیالیستی اکتبر در اتحاد شوروی به رسمیت شناخته شد ، این حق در انگلستان در سال 1918، در آلمان در سال 1918 ، در آمریکا در سال 1920،. در ایتالیا  که رای زنان نصف مردان محسوب می شد در سال 1925و در فرانسه در سال 1944 به رسمیت شناخته شد.

چپ همواره بر اساس سنت خود در دفاع از آزادی های انسانی ، به حقوق زنان توجه ویژه ای داشته است. جنبش کارگری و سوسیالیستی بنا بر ماهیت انسانی و برابری طلب خود نه تنها مدافع حقوق کارگران بلکه مدافع حقوق و آزادی های  همه انسان های تحت ستم  بوده و به مسائل زنان به عنوان نیمی از  جمعیت توجه ویژه ای داشته است. نخستین تلاش های اجتماعی برای غلبه بر سنت های پیشامدرن و توسعه بسیاری از نمادهای مدرنیسم از جمله آزادی زن و برابری جنسیتی  در قالب انجمن های زنان در ایران را نیز چپ ها راه انداخته اند . (البته اگر کشف حجاب اجباری رضاخانی را که روی دیگر سکه حجاب اجباری کنونی است، از  اقدامات واقعی توسعه مدرنیسم  جداکنیم.)

اما آنچه بیش از این تاریخچه می تواند در جلب توجه فعالان زن به اندیشه های چپ تاثیرگذار شود، مشاهده توجه عملی و کنش اجتماعی و سیاسی نیروهای چپ در دفاع از مبارزه آنان علیه تبعیض جنسیتی در شرایط کنونی است.

آنچه چپ را در طول تاریخ مورد توجه مردم قرار داده است ، فقط جهت گیری طبقاتی و ضدسرمایه داری آن نبوده است بلکه دفاع تمام عیار چپ از حقوق دموکراتیک مردم نیز بوده است که دفاع از حقوق زنان و از جمله آزادی پوشش می تواند و باید یکی از آنها باشد. تردیدی نیست که مقابله با حجاب اجباری یک خواسته طبیعی زنان و دختران ایرانی در طی دهه های گذشته و در روند توسعه مدرنیسم و مدنیت در ایران بوده است.

بسیاری از مردم از جمله کارگران و زحمتکشان همواره نگران آن هستند که مبادا برای زنان و دختران آنها  وقتی بیرون می روند ، بخاطر بد حجابی و... مشکلی پیش بیاید و.... این در حالی است که بر اساس شواهد فراوان، بسیاری از آقایان  حکومتی  اعم از اصول گرا و اصلاح طلب نیز وقتی پایشان به آن طرف آب می رسد ، پوشش زنان آنها اساسا متفاوت با پوشش تحمیل شده از سوی  خودشان بر زنان در ایران می شود.

با این وجود زنان جوان ایران باید بدانند که آمریکا یعنی همان کشوری که با ایجاد و حمایت های  گسترده از طالبان و القاعده و با همکاری حکومت عربستان، پاکستان و ایران نسبت به براندازی رژیم دموکراتیک و ملی و مردمی  دکتر  نجیب اله در افغانستان که گام های اساسی در مسیر توسعه اجتماعی و مدرنیزاسیون و بویژه  آزادی زنان بر می داشت، اقدام نمود،  نمی توانند مدافع  راستین آزادی حقوق زنان در ایران باشند.

مزدوران سنگر گرفته در رادیو آمریکا نمی توانند مدافع حقوق زنان ایران باشند و همزمان مزدوری سیستم امپریالیستی ای  را بکنند که با حکام عربستان رقص شمشیر می کند، داعش را خلق می کند که دهها هزار زن را مورد بی احرمتی و تجاوز قرار داده و به عنوان برده به فروش رسانده اند .

جوجه مزدورانی که تحت عناوینی  چون  فعال مدنی، پژوهشگر ، خبرنگار و....از رادیو آمریکا برای حقوق زنان در ایران اشک تمساح می ریزند و در صدد راه اندازی کمپین های مبارزه برای حقوق زنان هستند، ، نباید از یاد ببرند که آنچه در ایران در سال 57 در پس توافقات پنهانی برژینسکی با رهبران سیاسی ایران بر سر کار آمد که یکی از پیامدهای اجتماعی آن تحمیل حجاب اجباری  بر زنان ایران بوده است،  به منظور انجام هر کاری برای ممانعت از سرکار آمدن چپ ها در ایران بود که زندانهای شاهنشاهی انباشته از آنها بود. آمریکا با توجه به مرز هزار کیلومتری  ایران با اتحاد شوروی نیاز به روی کار آمدن هر چیزی بجز چپ در ایران داشت و چه بهتر از این که این نیروی روی کار آمده ضد چپ هم باشد! همین ها امروز تبلیغ می کنند که چپ در ابتدای انقلاب ، نقض حقوق زنان و تحمیل حجاب اجباری را تحت عنوان اولویت مبارزه ضد امپریالیستی با سکوت برگزار کرده است.

ضمناً فعالان جنبش زنان و زنان و دختران کنشگر در برابر حجاب اجباری نباید از یاد ببرند که  بسیاری از زنان در بسیاری از کشورهای سرمایه داری و کشورهای نئولیبرال زده  امروز جهان در اروپا بویژه شرق اروپا و به جای مانده از نابودی سیستم سوسیالیستی ، در آمریکا، آفریقا، آسیا و همه جای جهان از  آزادی پوشش برخوردارند اما به شکل وحشتناکی قربانی  مناسبات سودورزانه جامعه سرمایه داری اند که هیچ وقت مزدوران رادیو آمریکا هیچ کمپینی برای آنها راه نخواهند انداخت.

سعید برزین کارمند بی بی سی  و طرفدار اصلاحات و دولت روحانی و مهمان میزگرد اخیر بی بی سی  پیرامون مسئله مبارزه با حجاب اجباری و "دختران خیابان انقلاب" در برابر پرسش چگونگی برخورد احتمالی حاکمیت با اعتراضات نمادین "دختران خیابان انقلاب" پس از قدری به نعل و میخ زدن سرانجام به این نکته مهم اشاره نمود که  با توجه به کارنامه پراگماتیستی رژیم و پژوهشهایی  در نهادهای حکومتی ایران که حجاب را از بعد تهدیدهای امنیتی مورد بررسی قرار داده است، حتی می توان چیزی مانند جمهوری اسلامی بدون حجاب اجباری را نیز غیر قابل تصور ندانست. در آن صورت باید دید مدعیان مبارزه ای که تمرکز اصلی خود را بر آزادی پوشش و مبارزه با حجاب اجباری آن هم در پناه امپریالیسم آمریکا  قرار داده اند،  برای فریب افکار عمومی به چه چیزی متوسل خواهند شد!

همه آنچه گفته شد به معنای  انکار آن نیست که ممکن است اشتباهات و کم توجهی هایی  نیز در جنبش چپ در این مورد رخ داده باشد. از این رو باید به صراحت گفت که هر گونه کم توجهی به حقوق دموکراتیک مردم تحت عنوان ضرورت تمرکز بر مبارزه طبقاتی و...به بورژوازی فرصت می دهد تا این حوزه را تحت هژمونی خود درآورده و چنین رویکردی  نه تنها به تقویت مبارزه طبقاتی نمی انجامد بلکه با دادن امکان عرض اندام به نیروهای بورژوازی و سوار شدن بر موج اعتراضات دموکراتیک مردم و به حاشیه راندن مسائل مبارزه طبقاتی ، به تضعیف مبارزه طبقاتی منجر می شود. چپ باید با فاصله گرفتن از رویکرد دوگانه ای که به کنشگری در چارچوب انتخاب گزینه های (اصول گرا- اصلاح طلب) و یا (شرکت - عدم شرکت در انتخابات ) عادت کرده است ،  با مشارکت و حمایت از مبارزه دموکراتیک و جلب اعتماد نیروهای دموکراتیک حامعه ، ادعای دروغین بورژوازی و امپریالیسم در حمایت از حقوق دموکراتیک را افشا نموده و با صراحت در کنار تمرکز بر مبارزه طبقاتی به حقوق دموکراتیک مردم و از جمله  حمایت از  مبارزه زنان و دختران با حجاب اجباری ، اعتبار اجتماعی ، نظری و سیاسی خود را تقویت نموده و پرچم مبارزه برای حقوق دموکراتیک و از جمله حقوق زنان در برابر حجاب اجباری  و .... را از دست نیروهای ارتجاعی بورژوازی و امپریالیسم  بازپس گیرد. 

13 بهمن 96

 

برگرفته از فیس بوک

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: