نویدنو 18/11/1396
نقش
نیروی انقلابی در مبارزات خود جوش زنان علیه حجاب
ناهید مذکوری
لنین درمیان تغیرات بزرگ اجتماعی , به آزادی زن , شرکت او در نهضت
انقلابی , مبارزه برای برابری واقعی زن و مرد در جامعه و خانواده توجه
زیادی داشت و تغیرات عظیمی که در این باره در قرن ما به وجود آمده از
او است.
همه می دانند که در طی قرون , زن مظلوم ترین , تحقیرشده ترین موجود در
بین مظلومان و استثمار شدگان است , در همه ادوار تاریخ دانشمندان
اجتماعی و فیلسوف نماها کوشش نموده اند که این وضع ناهنجار زن را در
اجتماع طبیعی جلوه دهند .
لنین استثمار وحشیانه ی زنانی را که در خانه ها کار می کردند محکوم
کرده است و تذکر می دهد که این نوع کار بی برو برگرد با شرایط ناسالم
محیط و ساعات زیاد و بی مرز کار وابسته است
دمکرات های انقلابی می خواستند در آموزش و پرورش زن تغیر اساسی داده
شود و می گفتند که زنان باید در همه شئون زندگی اجتماعی شرکت داشته
باشند و زن و مرد از نقطه نظر قانون مدنی باید برابر باشند. طرح مسئله
به این شکل در آن دوران, انقلابی و شجاعانه بود ،اما دمکرات های
انقلابی نتوانستند ریشه ها و علل اجتماعی نابرابری زن را روشن سازند و
راه های صحیح آزادی او را نشان دهند.تنها کارل مارکس و فریدریش انگلس
پایه گذاران کمونیسم علمی قوانین عینی رشد و پیشرفت جامعه انسانی را
کشف کردند و توانستند این مسئله را حل نموده و توضیح دهند .
کار سترگ لنین در این است که با در نظر گرفتن دوران تاریخی جدید, دوران
امپریالیسم و انقلاب های پرولتاریائی, تئوری مارکس و انگلس را در باره
ی زن گسترش داد ومشخص تر کرده است.
این مبارزات که ریشه در بطن تضادهای درونی جامعه دارد، مستقل از خواست
این گروه و آن سازمان شروع شده و ادامه می یابد.
چه بسیارند مواردی که مبارزات بر حق زنان به کجراه کشیده شده و از
دامان فمینیستهای (زن گرایان) بورژوا سر بدر آورده است. اگر تجربیات
زنان مبارز در کشور های دیگر شناخته نشده و در تحلیل و جهت گیری
مبارزات زنان ایران این شناحت بکار گرفته نشود خطر به انحراف کشیده شدن
جنبش زنان ایران بسیار است.
زن زحمتکش ناگزیر در دو جبهه می جنگد چرا که از دو جانب تحت ستم قرار
می گیرد. در عزصهی مبارزات دمکراتیک، زنان همواره یکی از فعالترین
نیروی های مبارزه اجتماعی را تشکیل می دهند، چرا که از طولانی ترین و
دردناکترین قید و بند های ظلم و ستم سنت های ارتجاعی خانوادگی و
اجتماعی در رنجند. در جبهه مبارزات طبقاتی نیز زنان زحمتکش همواره دوش
بدوش برادران خود قاطع ترین مبارزه را به پیش می برند زیرا که رنج
استثمار سرمایه را همراه دیگر زحمتکشان لمس کردهاند.
رابطهی دیالکتیکی این دو نوع مبارزه (طبقاتی و دمکراتیک) با یکدیگر
متاسفانه در موارد بسیاری از طرف نیروی آگاه درک نشده و با جدا کردن
مکانیکی این دو، بسیاری از نیرو های چپ مبارزات دمکراتیک زنان را نوعی
مبارزه بورژوائی تفسیر نموده و از حمایت و شرکت در آن خودداری
مینمایند. ولی در واقع همین بینش نا درست و عدم توانائی تشخیص
زمینههای اجتماعی مبارزات دمکراتیک زنان از طرف پارهای از نیروهای
مترقی خود عاملی برای باز گذاشتن دست بورژوازی برای سوء استفاده و به
انحراف کشاندن مبارزات بحق زنان گردیده که امروزه در رسانه های
تبلیغاتی ای چون بی بی سی – و صدای آمریکا و ورشکستگان سیاسی و هوچی
گران فمینیستی بورژوازی برای بازاریابی به هدف استراتژی جامعه سرمایه
داری دنبال می شود . این درست است که مبارزه زنان بورژوا برای کسب
آزادی های سیاسی و اجتماعی نهایتا به فمینیسم و قرار دادن زنان بعنوان
یک نیروی اجتماعی رقیب در مقابل مردان می انجامد ولی علت اصلی این امر
اینست که ورود زن بورژوا به صحنه روابط سیاسی در جامعه او را بعنوان
رقیب مرد بورژوا در کل روابط رقابتی درونی طبقه بورژوازی وارد می کند و
بورژوازی ماهیتا از ورود رقبای جدید به صحنه خشنود نیست. بخاطر همین
ماهیت رقابت آمیز روابط درونی بورژوازی است که مردان بورژوا اکثرا
سرسختترین مخالفان آزادی زنان و حقوق برابر آنان با مردان هستند
زنده ترین و نزدیک ترین مثال این مسئله را می توان در مبارزات تودهای
و خود بخودی زنان ایران دید که بطور خودجوش در مقابل تصمیمات ارتجاعی
قشر حاکم دین سالار جدید شکل گرفت . اما چون از سازماندهی نیروها و
عناصر مترقی محروم ماند پس از مدت کوتاهی مورد سو استفاده مرتجعین
جمهوری اسلامی و عناصر طرفدار رژیم منفور قبلی قرار گرفت و می رفت که
به کجراه کشیده شود. این تجربه ضعف تحلیل ها و عملکردهای بسیاری از
سازمان های مترقی و چپ را نشان می داد ولی خوشبختانه این تجربه تلخ
زمینهای برای عمل بعضی عناصر آگاه اجتماعی قرار گرفتو سازمانهای مترقی
برای سازماندهی مبارزات دمکراتیک زنان ایجاد شد.
مبارزات
زنان و مردان قهرمان ما بر علیه ارتجاع و امپریالیسم برای جایگزین کردن
روابط اقتصادی ــ اجتماعی مترقی تر بود و نه بخاطر بازگرداندن ارزش های
فسیل شدهی دو هزار و 500 ساله شاهنشاهی که برآن سیاست دین سالاری بر
ستم مضاعف افزوده شد.
هدف مبارزات دمکراتیک زنان در مجموع نابودی سنت ها و ضوابطی است که زن
را در محیط آشپزخانه و در روابطی که هیچ گونه امکان رشد شخصیت اجتماعی
زن را به او نمی دهد، به بردگی کشانده است. زنان می خواهند هم پای
مردان آزاد باشند تا در تولید اجتماعی شرکت کرده و همواره با کارشان و
همگام با مردان به مبارزه با روابطی که همهی زحمتکشان را استثمار می
کند، برخیزند.
جنبش زنان، جنبشی اجتماعی سیاسی است که گستره وسیعی دارد. این جنبش هم
حرکات نسبتا سازمانیافته اعتراضی و مبارزاتی بر علیه تمامی اشکال سلطه
را که هدفش رهایی زنان از سلطهی مردسالاری و سرمایهداریست در بر می
گیرد، هم مبارزات سازمانیافته و اعتراضی با محوریت ستم جنسیتی، مانند
اعتراضات سراسر جهان که جمهوری اسلامی با دین سالاری قرون وسطائی که
ویژگی آن است از این امر استثناء نیست. مجموعه حرکاتی وجود دارد که
زنان محرک یا نیروی اصلی شکل دهندهی آن قرار گرفته اند. هرچند در جایی
نمود بیرونی آن جنسیتی به نظر نمی رسد مانند اعتراضات اخیر زنان
روستایی به تملک زمین هایشان در درگیری با ماموران شهرداری و.... اما
با مجموعه مبارزات فردی زنانی روبرو هستیم که آگاهانه یا غیر آگاهانه
ازعرصهی اجتماعی تاثیر یا نشات گرفته و نمود اجتماعی نیز مییابد.
مانند حرکت فردی زنانی که قانون را زیر پا گذاشته و با تغییر ظاهر به
استادیوم های ورزشی میروند و یا با پدیده ای جدیدو جسارتآمیز«
دخترخیابان انقلاب» که در اعتراض به حجاب اجباری، روسری سفید خود را در
خیابان چون پرچمی بدست گرفته اند.
جنبش زنان، جنبشی یکدست نیست، نه در دیدگاهها، نگرش و ریشهیابی
فرودستی زنان، نه در روشهای مبارزه و ارائهی چشم انداز و افق زنان.
جنبش زنان تنها مختص به زنان طبقه متوسط و یا برهه خاص زمانی یا اشکال
خاص مبارزاتی نیست بلکه جنبشی است عمومی که نمود آن را به اشکال
گوناگون میتوان دید، مبارزه با تبعیضهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و
فرهنگی علیه زنان، مقاومت در برابر حجاب اجباری، زورگوییهای روزانه و
متداول عمال حکومت از خانه تا محل کار و خیابان، مبارزه با قوانین زن
ستیز، مقابله با عدم حضور زنان در ورزشگاهها، مبارزه برعلیه عدم حضور
زنان در عرصهی موسیقی، بر علیه آزار زنان راننده تاکسی, دستفروش
وغیره. بر علیه اجازه مرد برای سفر خارج از کشور زن،بر علیه تبعیضات
آموزشی، بر علیه استثمار کار خانگی و مناسبات نهاد خانواده. این جنبش
تمامی اقشار زنان از دانشجو، کارمند، کارگر، خانه دار، معلم، پرستار،
وکیل، دستفروش، خدمتکار خانگی و زنان روستایی را در بر می گیرد. جنبش
زنان نه در کل جهان و در ایران نیز جنبشی تک محور نیست و نادیده گرفتن
تفاوتهای زنان و هر گونه محدود کردن گسترهی مبارزات زنان سوژه
مبارزاتی آنان را که امروز بنام « دختر خیابان انقلاب » نام گرفته,
نباید نا کار آمد نشان داده و از آن حمایت ننمود.
میزان ستم دوگانه که ستم « اسلام سیاسی » نیز به آن افزون گشته باید
به حداقل کاهش داده شود و مردان جامعه خود باید این خلاقیت فردی را رشد
داده و آنرا به جنبش اجتماعی تبدیل نمایند. از آنجا که تحقق کامل این
وضع تنها با عبور از استبداد مذهبی به مرحله دمکراتیک برای ریشه کن
نمودن ستم طبقاتی است پس هر گام در مبارزه جهت کسب آنها گامی است در
راستای تسهیل شرایط این تحولات بنیادین بدست چنین زنانی میسر است و بی
شک رابطه ای ارگانیک علیه ستم مضاعف دارد.
ناهید مذکوری 15 بهمن 1396 برابر با 04 / 02 / 2018
|