نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1396-07-28

نویدنو  28/07/1396 

 

اضطراب کدام روزهای نیامده

رحمان

 

ببین با این همه راه طولانی

با کوله باری از کلمه ها

بعد از آن سالهای طوفانی،

آذرخش در آسمان تیره درخشید

باران هم آمد

اما حرفهای زیادی برای گفتن

هنوز هست،

که بهانه ای از حقیقتِ

آفتاب دارند

 

ما عادت داریم،

راه می رویم و حرف می زنیم

راه می رویم  و...

حرفها از سر و کول کلمه ها

بالا می روند،

تا آنانی که از پشتِ سر می ایند

بی قبیله به جهان گرازها

و کرگدن ها

پرتاب نشوند

 

 

من دیدم بعضی در سکوت،

به تاریکی که می رسند

دل شان می گیرد که امروز را

از دست دادند،

شاید فردا فرصتی پیش بیاید

که از شب نگویند

 

می بینی،

مردم این روزها

تنها مانده،

اضطراب روزهای نیامده را

 دارند

 

من خودم شنیدم

 می گفتند،

جنون شهر را برداشته

و خیلی ها از دست خود

فراریند _

مردم می ترسند گذرشان

 به شفاخانه ای

که روزی جنازه اش را تشیع کردند

و امیدشان را بریدند

باز گردند

چه تشیع جنازه با شکوهی.

 

 

رحمان :

21/07/96

7

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: