نویدنو 05/05/1396
باز هم
انتخابات
انوشه راستگو
آقای جوانرود در نوشتاری از شرکت در انتخابات دفاع کرده است . خانمی به
نام مرضیه توانگر نیز در دفاع از ایشان نوشته است :
"نگرانی جوانرود از این بود که چرا در شرایطی که امواج مبارزات مردم در
کشور همه چیز را تحت تأثیر قرار داده و پیوسته رو به اوج دارد، برخی
تودهایها از آن برکنارند و هر روز از آن دورتر میشوند. جوانرود به
درستی به واقعی بودن آنچه در درون کشور میگذرد و جدی بودن این مبارزة
طبقاتی آگاه است و از اینکه برخی همفکرانش که تاریخ طولانیشان آنها را
همیشه در کنار مردم قرار داده است، از از مردم فاصله گرفتهاند، نگران
و دلگیر است."
ابتدا به همین بخش از نوشته ایشان می پردازم ومی کوشم تا با نقدی
منصفانه عیار ادعای ایشان را مورد ارزیابی قرار دهم .
اولین سوال این است که " امواج مبارزات مردم ایران " چه ارتباطی به
شرکت در انتخابات دارد ؟ ظاهرا ایشان میان شرکت در انتخابات وشرکت در
مبارزات مردم ایران ، این همانی برقرا می کنند .
سوال دوم ،ایشان به نقل از آقای جوانرود سخن از" جدی بودن مبارزه
طبقاتی "در ایران می زنند که سخن به جایی است ، اما :
1-
چه ارتباطی بین مبارزه طبقاتی جدی وشرکت در انتخابات وجود دارد ؟
2-
لطفا برای من ودیگر خوانندگان روشن سازید که ماهیت این نبرد طبقاتی
چیست ؟ وطرفین درگیردر این نبرد طبقاتی کدام طبقات واقشار اجتماعی را
نمایندگی می کنند ؟
مشکل اکثر دوستانی که چشم بسته از یک طرف دعوا حمایت می کنند آن است که
به مساله صرفا از دید سیاسی – وانهم تحت تاثیر تبلیغات جمهوری اسلامی -
نگاه می کنند واز تحلیل طبقاتی آن عاجز هستند .
واقعیت جامعه ما این است که در کشورما پس از انقلاب جامعه از
نظرساحتار اقتصادی ، سیاسی وفرهنگی ، به دو بخش مجزا تقسیم شده است .
سه دسته نهاد اقتصادی در کشور شکل گرفته اند ، گویا در دوکشور مجزا
زندگی می کنیم . یک طرف نهادهای اقتصادی که همگان آن را می شناسند
ومتشکل از سرمایه داری مالی ، صنعتی ، بوروکرات تجاری ، املاک ؤ ...است
که تحت سیطره بخشی از حاکمیت قرار دارد که به نام اصولگرا شناخته می
شوند ودر طرف دیگر بخش دولتی قرار دارد که دقیقا از همین ترکیب بندی بر
خوردار است ودر بخش سوم بخش خصوصی قرار گرفته است این درست نقطه گیج
کننده مساله است که دوستان ما در تشخیص آن دچار گمراهی می شوند . اگر
سیاستمداران اصولگرا از منافع ساختار نخست منتفع می شوند ،به اصطلاح
اصلاح طلبان از ساختار دوم وسوم سود می جویند .
در ست به همین دلیل است که هرکسی که به ریاست جمهوری می رسد صرفنظر از
پیشینه سیاسی اش کارش به درگیری با رهبر کشیده می شود . (نگاه کنید به
اختلاف همه روسای جمهور ایران ازابتدا تا کنون بارهبر کشور ، یعنی
آقایان بنی صدر ، خامنه ای ، رفسنجانی ، خاتمی ، احمدی نژاد وروحانی
)
مساله دیگر که باید به آن توجه ویژه داشت آنست که جناح به اصطلاح اصلاح
طلب از آنجایی که اهرم های اصلی اقتصادی را در دست ندارد وهمچنین به
دلیل ان که سرمایه داری خصوصی ایران توان اجرای پروژه های بزرگ را
ندارد ، به ناچار به خارجی ها متوسل می شود . درست به همین دلیل –ضعف
سرمایه داری ایران در شرایط جهانی شدن بود که خصوصی سازی به خصولتی
سازی منجر شد چرا که این فقط سپاه ودیگر نهادها بودند که از این امکا ن
وتوانایی برخوردار بودند که موسسات مالی دولتی به حراج گذاشته شده را
در اختیار خود بگیرند .
اما پاسخ این ادعا که که گویا آنان که در انتخابات شرکت کرده اند در
کنار مردم قرار دارند وآنان که از این امر خود داری کرده اند از مردم
جدا شده اند.
بر طبق آمار رسمی 56 میلیون واندی حق شرکت در انتخابات را داشته اند و
نزدیک به 41 میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند از این میان یک
میلیون ودویست هزار نفر رای باطله به صندوق ریخته اند . (اینان بخشی
ازکسانی هستند که از روی ترس رای داده اند ) .
بنا به گفته آقای حجاریان به نقل از سایت عماریون 5 میلیون رای که به
نفع آقای رئیسی بوده است دارای مهر انتخاباتی نبوده است و کمیسیون
انتخابات قصد باطل نمودن آن ها را داشته که موفق نمی شود .
اگر این ادعا را بپذیریم ،آنگاه باید ارقام بالا را چنین تصحیح کرد :
نزدیک به 36 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و بیش از 21 میلیون نفر
یا در انتخابات شرکت نکردند ویا رای باطله دادند.
حال دوستان ما بگویند از کدام انتخابات گسترده سخن می گویند وچرا کسانی
که در انتخابت شرکت نکرده اند از امواج مردم بر کنارند وآنان که در
انتخابات دوش به دوش اصولگرایان شرکت کردند در کنار مردم قرار دارند .
اما نکته بعدی ، ترکیب طبقاتی شرکت کنندگان در انتخابات است .
بازهم بنا به نوشته آقای حجاریان اکثریت مردم ایران درمحرومترین استان
های کشوروهمچنین حاشیه نشینان یا رای ندادند ویا به آقای رئیسی رای
دادند .
آیا نباید به این دوستان متوهمانی لقب داد که تحت تاثیر تبلیغات سیمای
جمهوری اسلامی قرار گرفته اند.
ایشان کمی پایینتر سوالی را مطرح کرده اند که در خور پاسخ است . بدین
شکل :
" پرسش مهمی که این نظرِ نویسنده به میان میآورد، این است که چرا
جمهوری اسلامی ایران ناگزیر است این نمایش را برگزار کند و این الزامات
چه هستند که جمهوری اسلامی را که سراپایش در فساد و دیکتاتوری غرق است
و هیچ حقی را برنمیتابد، وادار میکند به این نمایش پرزحمت و خطرناک
تن بدهد؟
چرا جمهوری اسلامی که طبق نظر نویسنده هیچ راه تنفسی را بازنگذاشته،
خود را یکباره راحت نمیکند و این دندان مزاحم را نمیکند؟ مگر جمهوری
اسلامی "دیوانه" است که تقریباً هر دو سال یکبار دهها میلیون تن از
مردم (یا به طور دقیقتر تمامی مردم، چه آنهایی که در انتخابات شرکت
میکنند که اکثریت بزرگی از واجدین شرایط رأی دادناند و چه آنهایی که
در انتخابات شرکت نمیکنند، اما مجبورند با شرکتکنندگان تعامل داشته
باشند و پیوسته با دشواری بیشتری در دور نگهداشتن خود از صحنة شورانگیز
انتخابات مواجه بودهاند) را به عرصهای (به قول نویسندة "نوید نو"،
به" نمایشی") بکشاند که برای کنترل آن مجبور است به "مهندسی" پیوسته
دشوارتری برای فریب آنها و ایجاد "توهم" در آنها دست بزند."
اجازه دهید پاسخ ایشان را از زبان رهبر جمهوری اسلامی ایران بدهم که
گمان می کنم بهترین پاسخ به کسانی است که مرتب سوال می کنند که چرا
جمهوری اسلامی به انتخابات نیازمند است . :
"این انتخابات برای نظام جمهوری اسلامی مایه ی اعتبار ونشانه
اعتماد عمومی مردم شد. البته بعضی ها از روی کج فهمی انکار می کنند و
می گویند رای مردم ربطی
به تایید نظام ندارد، چرا آقا جان ، وقتی در چهار چوب نظام رای می دهد
یعنی آن را قبول می کند وآن را کارامد می داند واعتماد می کند ."
دوستان ،آیا پاسخی واضح تر از این می خواهید ؟
|