نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2017-03-08

نویدنو  18/12/1395 

 

 

آیا روسیه امپریالیست است ؟ -6

سام ویلیامز –برگردان : هاتف رحمانی

 

بانک های روسیه

وضعیت نسبی امروز بانک های روسیه چگونه است ؟ اگر روسیه امروزنه تنها سرمایه داری ، که در واقع سرمایه داری است ، بلکه امپریالیست است ، باید بپذیریم بانک های روسی به صورت فزاینده ای در جهان برجسته شوند ، چون بانک های "بزرگ " جهانی مهم ترین سازمان های سرمایه مالی هستند. لیست های مالی بزرگترین بانک های جهانی از نظر دارایی در سال 2012 منتشر شد . با وجود اندازه و ثروت طبیعی روسیه ، حتی بک بانک روسی هم در آن لیست نیست . 

طبق نوشته 31 ژانویه وال استریت جورنال ، مبتنی بر دارایی های 100بزرگترین بانک جهان ، تنها دو بانک روسی ، بانک های  OAO Sherbank و OAO VTB در این لیست قرار دارند . آن بانک ها  به ترتیب در ردیف های 54 و 94 قرار دارند .شربانک از زمان شوروی دست اندر کار سامانه پس انداز بانکی بود – شر بانک به روسی به معنی بانک پس انداز است . حتی امروز 51.1 درصد از سهام بانک به بانک مرکزی روسیه تعلق دارد ، که خود بانک مرکزی در مالکیت دولتی است . طبق نوشته ویکی پدیا ، دولت فدراسیون روسیه مالکیت 60.9 درصد مالکیت OAO VTB را در اختیار دارد . در حالی که هر دو بانک امروزه بانک های جهانی اند ، اما هنوز شرکت های شبه دولتی هستند.

فقدان یک بانک در بین 50 بانک برجسته ، و تنها دو بانک در میان 100 بانک دلالت کننده هست اما تعیین کننده نیست . در جهان امروز ، بانک داری به شدت متمرکز شده است ، و در بسیاری از کشورهای امپریالیستی کوچکتر تمام بانک ها مالک خارجی دارند – اگر چه روسیه به سختی کشور کوچکی است .

بعلاوه روسیه عضو ناتو یا اتحادیه اروپا نیست و عموما نسیت به کشورهای امپریالیست "غرب" مانند کشورهای اروپای غربی ، ژاپن ، استرالیا و نیوزیلند بسیار مستقل تر از امریکا تلقی می شود . چون سرمایه داری "امپریالیسم" روسی تنها در 25 سال گذشته می توانست از ریشه های بسیار معتدل خود در "اقتصاد دوم" ( جهان) ، شوروی پیش از پروستریکا توسعه یابد ، می توان انتظار داشت که به شدت در مقابل امپریالیسم مستقر امریکا – امپراطوری متمرکز شده جهان- قرار گیرد .

بنا براین می توان انتظار داشت روسیه دست اندرکار گسترش نهاد های بانکی غول پیکر خود باشد . اگر چه چین در حال گسترش برخی بانک های بسیار بزرگ است ، اما (این امر)  نمی تواند دلیل بر توسعه قطعی سرمایه مالی در آن کشور باشد ، چون کارکرد این بانک ها تا حد بسیار زیادی محدود به چین باقی می ماند . علاوه بر این ، چین به طور کلی ، همان طور که در پایین خواهیم دید ، هنوز در سرمایه مالی بسیار ضعیف تر از آن است که به نوبه خود کشوری نزدیک به یک کشور امپریالیستی مورد ملاحظه قرار گیرد . 

بر عکس ، روسیه ، که چیزی از نزدیک شدن به رشد سرمایه صنعتی که چین در طی ربع قرن گذشته تجربه کرده است ندیده است ، هنوز باید یک بانک واحد ، حتی یک بانک تحت مالکیت دولت را ، که در لیست 50 بانک برتر جهان قرار گیرد توسعه دهد .

مشخصه های دیگری که لنین در تمیز بین کشورهای امپریالیستی و کشورهای مستعمره به حساب می آورد (امروزه) نسبت به اهمیتی که در سال 1914 داشتند اهمیت کمتری دارند ، چون در مقایسه با 1914 یک قرن توسعه سرمایه داری وجود داشته است که به شدت وزن نمونه های پیشا سرمایه داری تولید و اشکال سیاسی را کاسته است. 

بعنوان مثال ، وقتی که لنین "امپریالیسم" را در سال  1916 دو سال پس از آن که جنگ جهانی اول آغاز شده بود و در حالی که جنگ هنوز بدون هیچ نتیجه قطعی در حال اشتعال بود نوشت ، امپریالیسم نظامی – فئودالی روسیه ، اگر چه در سکرات مرگ خود ، هنوز وجود داشت و هیچ راهی برای دانستن آن که تاکی می تواند (به زندگی خود) ادامه دهد وجود نداشت . ژاپن به سرعت صنعتی شده که نسبت به بریتانیا ، امریکا و المان صنعتی شده باز هم عقب تر بود ، در سرمایه مالی نیز ضعیف بود . اما ژاپن از ماشین نظامی به شدت توسعه یافته خود برای تصرف مستعمره ها استفاده می کرد . ژاپن در سال 1895 در جنگ علیه چین ، تایوان ، و در سال 1910 کره را تصرف کرد . از این رو ، لنین ژاپن را با وجود فقر نسبی آن در سرمایه مالی در میان قدرت های امپریالیستی رتبه بندی کرد .  

امپریالیسم در سال 2014 در مقایسه با امپریالیسم در سال 1914

اگر شما ناگزیر از تعریف تفاوت بین امپریالیسم در سال 1914 و امپریالیسم در سال 2014 در یک کلمه باشید آن کلمه می تواند ناتو باشد . بر خلاف 1914 ، یک ماشین نظامی ، "تزار" وجود دارد که بر جهان امپریالیستی مسلط است . و ریشه های آن نه در روابط فئودالی بلکه سرمایه داری خالص است . این ماشین در بر گیرنده نیروهای مسلح نه تنها ایالات متحده بلکه دیگر کشور ها در "اتحاد" ناتو ، شامل بریتانیا ، المان ، فرانسه و ، اگر چه به طور غیر رسمی بخشی از یک پیمان امنیتی جداگانه با ژاپن نیزهست . آن پیمان نیروهای مسلح بسیاری از کشورهای امپریالیستی "کوچکتر" مانند کانادا و کشورهای کوچکتر اروپای غربی و نیز ، اکنون ، اروپای شرقی را نیز در بر می گیرد .

نیروهای مسلح بسیاری از کشورهای ستم دیده ، اما نه همه  ان ها، به طور کامل از سوی ماشین نظامی جهانی متمرکز شده در پنتاگون و تحت فرماندهی کاخ سفید کنترل می شوند. اوضاعی که "تزار" در کاخ سفید بر ارتش جهان حکمرانی می کند برای همیشه پایدار نخواهد ماند. در واقع ، قانون توسعه نا متوازن آن را تحلیل می برد ، اما وضعیت در جهان سال 2014 همین است .  

اگر سرنوشت امپریالیسم آن است که دهه های بیشتری ادامه باید ، به طور ناگزیر در آینده تغییر خواهد کرد ، همان گونه که خود آن در طی قرنی که متعاقب طغیان جنگ بزرگ در اوت 1914 گذشت تغییر کرده است. تحلیل های ما از امپریالیسم در سال 2014 متمرکز شده بر "تزاری" در کاخ سفید پس از آن (تاریخ) کاملا تاریخ گذشته خواهد بود ،همان طور که  بسیاری از نوشته های لنین در باره امپریالیسم روسی تاریخ گذشته اند . اما در راستای جهت یابی درست خودمان ، جهت یابی به موقع " کشورخودمان " در سال 2014 ، اگر بتوان چنین چیزی گفت ، باید جهانی را که در آن زندگی می کنیم و نه جهان کاملا دستکاری شده ای (فرضی) را که ممکن است در نقطه ای در آینده به وجود بیاید یا نیاید درک کنیم .    

کشورهای امپریالیست واقعی

امپریالیسم 1914 هنوز با امپریالیسم دارای خاستگاه پیشا سرمایه داری در هم آمیخته بود . در حالی که این امر در روسیه تزاری بسیار اشکارتر بود ،اما امپراطوری هاپسبورگ ، اتریش – مجارستان را نیز، که یادگاری از امپراطوری مقدس مردم المان قرون وسطی بود مشخص می کرد .همانند روسیه تزاری ، اتریش – مجارستان  زندان ملت ها – اگر چه تا حدی در مقیاسی کوچکتر از نقطه مقابل تزاری خود -  بود .

امپریالیسم امروز ، در مقابل ، کاملا از عناصر مهم پیشاسرمایه داری که امپریالیسم 1914 را تعریف می کرد پاکسازی شده است . یک قرن توسعه سرمایه داری ، از جمله بحران های عظیم 1929-1933، و نه کم اهمیت تز از آن  انقلاب های قرن بیستم ، از جمله انقلاب 1917 روسیه ، و انقلاب 1949 چین ، اگر چه به سرنگونی امپریالیسم منجر نشدند اما تا حد ریادی آن را از عناصر پیشا سرمایه داری که در سال 1914 هنور مهم بود پاکسازی کردند. 

عامل تعیین کننده سرمایه مالی

این امر مسئله سرمایه مالی را برای ما مطرح می سازد . کتابچه اطلاعات ثروت جهانی 2012 اعتبار سوئیس کشورهای جهان را به چهار گروه برمبنای میزان میانگین سرمایه مالی که تحت مالکیت افراد در هر کشور قرار دارد تقسیم می کند ، چون سرمایه مالی – سهام ، اوراق قرضه ، صندوق های بازار پول و حساب های بانکی – اندازه بزرگ ثروت جهان امروز را تشکیل می دهد .   

این امر با وجود این واقعیت که مالکیت سرمایه مالی چیزی جز سطحی از دارایی در داخل خود کشورهای امپریالیست نیست ، حقیقت دارد .گروه بالایی ، با میانگین ثروت بیش از100.000 دلار امریکا برای افراد بزرگ سال ، تقریبا کشورهای امپریالیستی ، از جمله " مستعمره سفید" اسرائیل را تعریف می کند. این کشور ها ایالات متحده – در اینجا شگقت زده نشوید – کانادا، تمام کشورهای اروپای غربی به استثنا پرتقال ولی بی هیچ یک از کشورهای اروپای شرقی هستند. استرالیا، زلاند نو ، ژاپن ، آیسلند، فنلاند، نروژ، و سوئد نیز در میان کشورهای گروه بالا قرار دارند. این کشورها در صحنه اقتصادی کشورها را استثمار می کنند و بنا بر این کشورهای امپریالیستی هستند.      

تنها کشور های معدودی در این کلوپ به اضافه 100.000 دلاری کاملا در لیست سنتی کشورهای امپریالیستی نمی گنجند. با کنار گذاشتن برخی پادشاهی های عربی نفتی ، که به ندرت کشورهای عرصه واقعی هستند ، تایوان را می یابیم . اما تایوان نه یک کشور واقعی بلکه بخشی از چین است که نو مستعمره امریکا است . البته مورد ایرلند هم وجود دارد ، کشوری ستم دیده و استثمار شده طی قرن ها از سوی بریتانیای کبیر ، که از سوی اعتبار سوئیس در گروه به علاوه 100.000 دلاری ها درج شده است . اما ، به صورت معنی داری ، کره جنوبی به این گروه برجسته تعلق ندارد .

با این شرایط اندک ، لیست اعتبار سوئیس از کشورهای با میانگین  ثروت بزرگسالانه بالغ بر 100.000 دلار لیست کشورهای واقعی امپریالیست است . جنبه دیگری که تمام کشورهای این گروه اشتراک دارند آن است که همه ان ها متحد – اقمار واقعی –  با یک کشور واحد ، ایالات متحده امریکا هستند.

گروه دوم کشورها میانگین سطح ثروتی بین 25.000 و 100.000 برای هر بزرگ سال دارند . در این گروه ، ما مکزیک ، کلمبیا ، شیلی ، اروگوئه ، عربستان سعودی ، جمهوری چک ، اسلواکی ، اسلوونی ، کشورهای بالتیک ، یونان ، ترکیه ، پرتقال ، و تعدادی از سلطان نشین های نفتی را می یابیم که کشورهایی واقعی در صحنه عادی نیستند. اکثر این کشورها شبه مستعمره یا نو مستعمره هستند . شاید تنها پرتقال ، که یک امپراطوری استعماری را تا دهه 1970 در افریقا داشت ، بتواند امپریالیست مد نظر قرار گیرد .

گروه سوم کشورها ، بسیار ضعیف در سرمایه مالی ، از جمله اکثر کشورهای امریکای لاتین ، برزیل ، آرژانتین و مانند آن ها ، افریقای جنوبی ، کشورهای شمال افریقا ، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی ، از جمله لهستان و روسیه ، چین ، و اندونزی را شامل می شود . این کشورها قطعا امپریالیست نیستند. و این جایی است که ما چین را با وجود پیشرفت صنعتی قابل توجه آن در طی ربع قرن گذشته در ان جا می یابیم ، کاملا با روسیه غیر قابل مقایسه است . کاملا بر عکس . هر یک از کشورهای این گروه را به دشواری می توان امپریالیست خواند . 

در نهایت ، کشورهایی داریم که در سرمایه مالی فقیرترینند. این ها افریقای مرکزی ، هند ، با وجود پیشرفت صنعتی آن ، ویتنام ، بولیوی و گویان در امریکای جنوبی ، و اکرایین را شامل می شوند. اگر چه اکرایین ثروتمند ترین منطقه در زمان اتحاد شوروی بود ، اکنون در میان کشورهایی است که در سرمایه مالی فقیرترینند .

  Is Russia Imperialist?

 

آیا روسیه امپریالیست است ؟ 5

آیا روسیه امپریالیست است ؟ 4

آیا روسیه امپریالیست است ؟ -3

آیا روسیه امپریالیست است ؟ -2

آیا روسیه امپریالیست است ؟ -1

 

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: