نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-10-09

نویدنو  18/07/1395 

 

 

مطلب دریافتی

پاسخی بسیار کوتاه به چند ادعا

س. سیاوش

 

 " خوش بود گر محک تجربه آید به میان  

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"

 

مطلبی از فرهاد عاصمی در پاسخ به نوشته اینجانب دربارۀ عملکرد او در نشریۀ  "نوید نو" انتشار یافته است که پاسخی بسیار  کوتاه به آن ضروری می نماید.

۱. طرح اتهام اینکه "می ترسم نویسنده مقاله کارگری ["نامۀ مردم"] عروس و داماد تونی بلیر باشد"، از سوی آقای عاصمی، تحلیل سیاسی - نظری نیست و ربطی به "کالایی شدن روابط اجتماعی" ندارد. این اتهام که در مطالب دیگر فرهاد عاصمی نیز تکرار شده است هدفش القاء این نظر است که نویسنده یا نویسندگان "نامۀ مردم" تحت تأثیر نظرات تونی بلیر که به گمان عاصمی نظرات "سوسیال دموکراسی" است، قرار دارند. البته بگذریم که بنظر می رسد عاصمی  درک نکرده است که تونی بلیر سوسیال دموکرات نبوده و نیست و نظرات او حتی بر اساس ارزیابی جناح چپ حزب کارگر، نمایندۀ  اندیشه های نولیبرالی و آنچه در آمریکا به آن "نئوکان ها" (محافظه کاری نو) می گفتند هست.  در ضمن چسپاندن مقوله "کالایی شدن روابط اجتماعی" مارکس به اتهامی که او تلاش می کند اثبات کند نیز نشانه روشنی از فقر عمیق درک مقولات تئوریکی است که او طوطی وار تکرار می کند. عاصمی می نویسد که "نكته اصلی نشان دادن اسلوبی است كه ماركس آن را «كالايی شدن روابط اجتماعی» می نامد..."  و در جای دیگری از مقاله اضافه می کند: "پیامد اسلوب غیرمارکسیستی- غیرتوده ایِ به کارگرفته شده در مقاله، آن طور که مارکس در ”کاپتال“ [کاپیتال] نشان می دهد، شرایط «شیئ شدن و یا کالایی شدن روابط اجتماعی» را به وجود می آورد که گویا مستقل از اراده ی انسان ها عمل می کند و گویا قابل تغییر نیست. بدین ترتیب، شناخت و درکِ «روابط اجتماعی» ناممکن گشته و از این طریق این برداشت در ذهن ایجاد می شود که گویا «گذار از این روابط، ناممکن است»

مقوله "کالایی شدن روابط اجتماعی"، و بحث در مورد  "فتیشیسم" که در برخی متن های فارسی به عنوان "بت وارگی" آورده شده است (و لوکاچ به آن شئی وارگی می گوید)  و اندیشه های مارکس در مورد کالایی شدن روابط انسانی از طریق پول و بازار ربطی به موضوع "اسلوب" که به نظر می آید عاصمی اشاره اش به شیوه نگارش مقاله است ندارد و ماجرا همان تکرار طوطی وار و داستان "نوشتن مار و کشیدن مار روی زمین" است. زنده یاد فرج الله میزانی (جوانشیر) در کتاب اقتصاد سیاسی در توضیح این موضوع می نویسد: "به این ترتیب انسان مولد کالا، تسلط خود را بر محصول کار خویش از دست می دهد و محصول کار بر انسان مولد تسلط می یابد... انسان تولید کننده کالا نیز – در زمانیکه مالکیت خصوصی بر وسایل تولید برقرار است، اسیر شیی می شود که خود ساخته است. این حالت را مارکس فتیشیسم کالا و یا بت شدن کالا می نامد ... نتیجه ایست که از مناسبات اجتماعی تولید کالایی حاصل می شود..." (نگاه کنید به اقتصاد سیاسی، ص ۲۹).

۲. عاصمی می نویسد: "رفيق گرامی سياوش می كوشد با طرح چند باره ی پرونده ای به اصطلاح صاف و صوف كند كه در ارتباط با مسئوليت نگارنده برای ٩٥ شماره ی نخست دوره ی دوم راه توده تنظيم شده است..." و ادامه می دهد: " اما پرونده ی تشكيل شده كه از يك رديف نقل قول های اغلب يك تا يك و نيم سطری تشكيل شده است، نه كليت بحث های مطرح را قابل شناخت و درك می سازد، و نه پاسخی است به نياز امروز توده ای ها به بحث و گفتگو..." و سپس مدعی می شود که رفیق خاوری مخالف انتشار دورۀ دوم "راه توده"  توسط او نبود. رفیق خاوری در بسیاری از جلسات حزبی ماجرای راه اندازی "راه توده" دورۀ دوم و اینکه چگونه عاصمی می خواست برای حزب تعیین تکلیف کند که چنین نشریه ای به مسئولیت او منشتر شود را تشریح کرده اند و مخالفت حزب را با این عمل اعلام کردند. واقعیت بر خلاف آنچه عاصمی مدعی آن است می باشد. و خود این شیوه برخورد عاصمی بسیار گویا و میزان بی صداقتی اوست. 

۳. عاصمی در جای دیگر مطلب بدون اشاره به اینکه مطلبی که او "رساله ی زنده ياد رفيق كيانوری از سال ١٣٧٣" می نامد همان نامۀ کذایی "ا.ک" است که توسط نیروهای امنیتی برای او فرستاده شده بود و بر خلاف نظر  صریح رفیق خاوری که "این کار پلیس است" و با آگاهی از این امر به انتشار این "رساله" اقدام کرد مدعی است که این "رساله"  در راستای تقویت هویت انقلابی حزب بوده است !! و می نویسد: "رفيق كيانوری از يك پارچگی و هويت انقلابی حزب توده ايران دفاع می كند، با هر نوع جدايی از حزب و نفی رهبری رسمی آن مخالفت می كند، دوران انتشار راه توده را محدود و نقش آن را نقشی گذرا اعلام مي كند..." برای روشن بودن این ادعای دروغ آقای عاصمی نقل قول های طولانی تری  از این "رسالۀ" تاریخی ضروری بنظر می رسد. این مطلب که در "راه توده" شمارۀ ۲۴ منتشر شد  با حمله شدید به سیاست حزب تودۀ ایران در مبارزه بر ضد رژیم استبدادی حاکم می نویسد: "در مقابل سىاست خانمان برانداز طرد ولایت فقىه، تنها یك راه وجود دارد: دفاع از انقلاب “ (همان جا، ص ۱۲)

بر اساس این نظر انقلاب نه تنها شكست نخورده است، بلكه "نبرد كه بركه" در درون حاكمىت مىان نىروهاى "انقلابی" و "چپ" از یك سو و نىروها "ارتجاع"  از سوى دیگر ادامه دارد و وظىفه نىروهاى انقلابى از جمله توده اى ها این است كه "آن ها را در این زمىنه یارى كنىم. نه تنها خود باید از این جناح دفاع كنىم، بلكه باید تمام قدرت خود را به كار گىریم، تا سایر نىروهاى انقلابى را نىز، اگر تردیدى دارند متقاعد كنىم، كه به حمایت از آن ها برخىزند... “ (همان جا، ص ۱۲) و یا به عبارت روشنتر "ما بتدریج و گام به گام... و سرانجام به سمت همان سىاست حزب در سال هاى پس از انقلاب بهمن بازگردیم... “ (همان جا)

و مهمتر از همه این "رساله" تاریخی "توده اى ها “ را فرا مى خواند كه "ظرفىت فكرى و انقلابى  جناح چپ" جمهورى اسلامى را درك كرده و گذشته ها [از جمله كشتار هزاران  نفر از رهبران، اعضاء و  هواداران احزاب و سازمان  هاى سىاسى مختلف كشور]  را به حساب "اشتباهات" جزیى به فراموشى بسپارند: "جناح چپّ  جمهورى اسلامى را به صرف اینكه زمانى برسركوب حزب ما صحه گذاشته است، از هرگونه توان و ظرفىت پىشرفت فكرى و انقلابى محروم وانمود كرده... این توهم نادرست و خطرناك را به وجود مى آورد كه گویا حاكمىت هر یك از جناح هاى موجود در جمهورى اسلامى براى خلق و جامعه بى تفاوت است...  " ("راه توده “ شماره ۲۴ صفه ۱۰)

مطلبی که عاصمی آن را "رسالۀ تاریخی" می نامد با حمله به حزب و رهبری حزب که در راه حفظ و احیای سازمان های حزب تلاش می کردند،  "توده ای ها" را به بازگشت به گذشته و دفاع از "خط امام" فرا می خواند و می نویسد: " نفوذ ضعف از همان سال ۶۲ و ۶۳، در شرايط بسيار پيچيده سياسی، دستگيری و غيبت بيش از دو سوم اعضاي رهبری حزب و تلخ كا‌می روحی ناشی از شكست، با كنار گذاشتن تدريجی و عدم دفاع قاطعانه و بی‌تزلزل از مشی حزب در سال‌های پس از انقلاب در حزب ما آغاز شد. در نتيجه، بتدريج بحث در مورد خط مشی گذشته همه حزب را فرا گرفت و آن را در فلج كامل قرار داد. اتحاد با سازمان اكثريت، اساسا به همين دليل بطور قطعی شكست خورد. پيگيري سياست‌های انحرافی [منظور مبارزه با رژیم ولایت فقیه] سرانجام حزب را پاره پاره و بطور كل از جامعه ما جدا و آن را در انفراد و انزوای كامل قرار می‌دهد." و سپس این "رساله تاریخی" بر خلاف مدعیات عاصمی همه توده ای را فرا می خواند که بر ضد رهبری حزب قیام کنند و با این توصیه مهم که: " تاريخ هيچكس را از اين بابت مواخذه نخواهد كرد."

نکته قابل توجه دیگر این است که، عاصمی در پاسخ نامه اش خود را مدافع پر و پا قرص کنگره سوم حزب نشان می دهد در حالی که به گواهی همین  ۹۵ شمارۀ "راه توده" او همواره مخالف سرسخت کنگره های حزب و سیاست های مصوب آنها بوده است و در هر فرصتی به آنها به عنوان نشست های بی خاصیت "خارج از کشوری" تاخته است. عاصمی در شمارۀ ۱۱ راه توده از جمله می نویسد:”علی خاوری در این مصاحبه، که انگیزه واقعی آن می تواند توجیه برگزاری کنگره ای با شرکت چند ده نفر در مهاجرت و موضعگیری در برابر اظهارات اخیر ”نورالدین کیانوری“ در تهران و در کتاب خاطرات و مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی باشد، کتاب خاطرات را با همان موضعگیری های یک جانبه و ذهنگرایانه رد می کند، که دشمنان قدیم و جدید حزب توده ایران با وحشت از رشد کردن مجدد توده ای ها در داخل کشور، رد کرده و می کنند..."

۴. نگارنده در نوشته قبلی اشاره کرد که محک قضاوت روی افراد عملکرد افراد و نه مدعیات آنهاست. کارنامۀ فرهاد عاصمی برای همه روشن است و نیاز به "پرونده سازی" کسی برای او ندارد. فرهاد عاصمی  در گذشته یى نه چندان دور، البته لابد در دفاع از تاریخ و مشى و سنن حزب تودۀ ایران،  در سخنرانى یى اعلام كرد كه: "بعد از سال هاى پس از انقلاب اكتبر و جنگ جهانى دوم در كشورهاى جهان سوم فقر تئوریك نتایج زیان بخش دیگرى را نىز همراه آورد و آن اصل دنباله روى و الگو بردارى كور از كشورهاى سوسىالىستى بود. انقلاب هاى ملى - دموكراتىك در كشورهاى جهان سوم، كه عمدتاً پس از جنگ دوم و پىروزى اتحاد شوروى در جنگ و برقرارى موازنه قدرت امكان پذیر شد، تحت فشار تئوری هاى تنظىم شده در كشورهاى سوسىالىستى و بىش و پىش از همه در اتحاد شوروى نتوانستند خود را با حقایق جامعه خود هماهنگ كنند. این  بر آن داشت  كه  دنباله روى و قرار گرفتن زیر سایه عظىم باصطلاح برادر بزرگ احزاب هدایت كننده انقلاب هاى ملى را از آن بازداشت كه براى چاره اندیشى براى مشكلات كشورشان، با كمك دیگر نىروهاى طرفدار استقلال كشور و مخالف غارت جهانى، دست بردارند [!!]  و از تمام امكانات داخلى و جستجوى توافق هاى وسىع داخلى استفاده كنند. آنها عمدتاً اتكاء به امكانات احزاب و كشورهاى برادر را جایگزین آن كنند...  " و نتىجه اینكه  "این دنباله روى و چپ روى عواقب وخىمى داشته است...."  به نقل از سخنرانى  فرهاد عاصمی  در "سمىنار ۱۷۵مىن سالروز تولد ماركس در آلمان"،  “راه توده” شمارۀ ۹، خرداد ۱۳۷۲).تأکیدات همه جا از نگارنده است) این هم نمونه روشنى از  پایبندى فرهاد عاصمی به  تاریخ، مشى و سنن حزب تودۀ ایران.

از قدیم گفته اند "خوش بود گر محک تجربه آید به میان     تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"!

در پایان بد نبود فرهاد عاصمی نگاهی به ۹۵ شمارۀ "راه توده" که او مسئول آن بود می انداخت و برای خوانندگان روشن می کرد که در این ۹۵ شماره چند مطلب در دفاع از مبارزات و حقوق طبقه کارگر ایران و نقش آنها در رهبری انقلاب ملی و دموکراتیک، و همچنین در دفاع از مارکسیسم-لنینیسم نگاشته شده است. نگارنده که هر چه گشت نتوانست مطلبی  بیاید!

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: