نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-10-05

نویدنو  10/07/1395 

 

 

توده ای ها در خاطرات سید کاظم موسوی بجنوردی

 

گوشه ای از خاطرات سید کاظم موسوی بجنوردی از کتاب " مسی برنگ شفق"به اهتمام علی اکبررنجبر کرمانی.

 

قبل از نوشتن این خاطرات لازم است ذکر گردد که آقای بجنوردی درزمان انقلاب نقش فعالی را داشته اند .وپس از انقلاب  مدت زمانی استاندار اصفهان وسپس نماینده مجلس و....آخرین فعا لیت ایشان تشکیل دایره المعارف اسلامی میباشد.

 

یاد آور میشوم که این کتاب بطور اتفاقی از طریق دوستی بدستم رسید وچون به خواندن علاقه خاصی دارم ,با شوق شروع به مطالعه آن کردم.در شروع کار امادگی نداشتم که با چنان محتوائی مواجه شوم زیرا چنین اطلاعاتی در مورد شروع  وبنیان گذاری جمهوری اسلامی برایم ارزشمند بود دربخشی از کتاب خاطره ایشان از زندان دژخیمان شاه  میباشد که از عزیزانی چون رفیق حکمت جو ورفیق خاوری چنین یاد میکنند:

 

,,اتفاق دیگری که افتاد ماجرای کشته شدن پرویز حکمت جو در زیر شکنجه بود.حکمت جو از اعضای کادر مرکزی حزب توده(ایران) بود.وقتی که من به اعدام محکوم شده بودم, حکمت جو وخاوری هم به اعدام محکوم شده بودند,یعنی ما سه نفر در یک زمان به اعدام محکوم شده بودیم, یک مسلمان که من بودم ودو توده ای که حکمت جو وخاوری بودند. در اروپا دانشجویان تظاهرات کردند وسرو صدایی بر پا شد واسم ما سه نفر بر سر زبانها افتاد .در اعلامیه های گروه های مختلف اسم ما سه نفر را در کنار هم می آوردند.بعدا که حکم اعدام ما تبدیل شد , بخاطر همین سابقه با حکمت جو وخاوری سلام وعلیک داشتم ومختصر رفاقتی با هم پیدا کرده بودیم.

یکنفر از چپی ها به سر هنگ زمانی گزارش داده بود که حکمت جو در زندان هم برای حزب توده (ایران) و مبارزه علیه شاه تبلیغ می کند .حکمت جو واقعا هم برای حزب توده و مبارزه علیه شاه تبلیغ میکرد.خیلی رک و صریح بود به هیچ وجه ملاحظه کاری وتقیه نمی کرد .از آن کمونیست هائی بود که به خدا وپیغمبر هم معتقد بود ,حد اقل پیش ما این طور می گفت .اتفاقا کمونیست ها هم با او خوب نبودند,دلیلش را نفهمیدم  حکمت جو همیشه یک رادیو کنار گوشش می گرفت ودر حیاط قدم می زد.

به هر حال سرهنگ زمانی او را خواست وبه او گفته بود "شنیده ام که می گوئی عضو حزب توده هستی وتبلیغ می کنی ؟حکمت جو هم جواب داده بود :"بله ,من افتخار می کنم که عضو حزب توده(ایران) هستم". از همان جا حکمت جو را به کمیته مشترک ضد خرابکاری می برند ودر آن جا آن قدر او را می زنند که کشته میشود.میگفتند به قدری با کابل به پایش زده بودند که پایش سیاه شده بود ومجبور شده بودند پایش را قطع کنند و بعد هم در اثر شکنجه  مرد.به هر حال قطعا در اثر شکنجه کشته شد.وقتی حکمت جو کشته شد ده سال بود که در زندان بود .من جدا از کشته شدن او ناراحت وغمگین شدم."

در هفتادو پنجمین سالگرد تاسیس حزب توده ایران یاد این عزیزان مبارز ما را راسخ تر واستوار تر می نماید تا  کج راهه را  تشخیص  وهمچون این آموزگاران در راه خدمت به زحمتکشان ومردم میهنمان قدم نهیم.       

     ناهید مذکوری 29.09.2016

نقد از کتاب  "مسی برنگ شفق "به اهتمام علی اکبر رنجبر کرمانی صفحه 178و179.

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: