نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1395-05-23

نویدنو  22/05/1394 

 

ارزش اجتماعی

مایکل اینریش - امیر حسینی

 

سرمایه داری دو تفاوت عمده با جوامع پیش از خود دارد.

یک - مبنای  سلطه و استثمار در جوامع پیش از سرمایه داری وابستگی شخصی بود. برده تحت مالکیت برده دار بود و رعیت برای فئودال کار می کرد. در جامعه سرمایه داری کارگر به ظاهر آزاد و با سرمایه دار برابر است. ولی در حقیقت کارگر برای ادامه بقای خود با سرمایه دار وارد قرارداد می شود. آن لحظه ای که  کارگر دیگر برای سرمایه دار ارزش اضافه تولید نکند, این قرارداد بوسیله سرمایه دار لغو می شود [1]. دو - بطور عمده در جوامع پیش از سرمایه داری طبقه حاکم بخاطر مصرف خود طبقات دیگر را استثمار می کرد. تولید در این جوامع برای ارضاء نیازهای طبقه حاکم بود. در جامعه سرمایه داری تولید برای افزایش "ظرفیت " است. سودی که نصیب سرمایه دار می شود , بخاطر رقابت , برای افزایش هر چه بیشتر سود بازسرمایه گذاری می شود. ارزش آفرینی هدف نزدیک سرمایه دار بوده و برپایی زندگی مرفهی برای خود  محصول فرعی این ارزش آفرینی است.

در جامعه سرمایه داری کالا شکل مشخص ثروت و هدف از تولید کالا , مبادله است. درجامعه فئودالی مقدار ناچیزی کالا مبادله می شد. تنها در جامعه ای که چیزها مبادله می شوند کالا ارزش مبادله پیدا می کند. محتوای یک چیز ( شکل طبیعی آن) با شکل اجتماعی آن تفاوت دارد. در جامعه سرمایه داری کالا شکل اولیه ثروت و ثروت به شکل مجموعه ای از کالاها نمایان می شود. کالا باید ارزش مبادله و ارزش مصرف داشته باشد که خصلت " طبیعی" چیزها نیست. در جامعه سرمایه داری تقریبأ همه چیز قابل مبادله است. قانون این جامعه مبادله است. ارزش های مبادلاتی یک کالا نیز با یکدیگر ارزش مبادله دارند. وجه مشترک همه کالاهایی که با یکدیگر مبادله می شوند در این است که همگی دارای ارزش یکسان هستند.

ارزش چگونه اندازه گیری می شود؟ پیش از مارکس , اقتصاددانان دو پاسخ متفاوت به این پرسش دادند. یک - ارزش یک چیز بوسیله مفید بودن آن اندازه گیری می شود. این پاسخ دقیقی نبود چرا که هوایی که برای زندگی الزامی است رایگان است ولی الماس که چیز مهمی نیست بسیار گران می باشد.

 دو - تئوری ارزش کار : کاری که صرف تولید یک چیز می شود ارزش آن را تعیین می کند. این تئوری دو مشکل عمده داشت. نخست اینکه زمین محصول کار انسان نیست ولی ارزش زیادی دارد و دیگر اینکه آثار هنری دارای ارزش هستند ولی زیاد مفید نیستند. باید توجه شود که تئوری ارزش کار تنها ارزش کالاهایی که نتیجه کار هستند را توضیح می دهد و ارزش آثار هنری ربطی به کار صرف شده در آنها ندارد.

زمان کاری که برای مصرف شخصی بکار می رود ارزش ایجاد نمی کند. این زمان کار اجتماعی لازم است که ارزش زاست. شاید بنظر برسد که منظور از کالا اشیاء هستند ولی آنچه که در اینجا اهمیت دارد خود عمل مبادله است و نه اشیایی که مبادله می شوند. ما آن چه که لازم نداریم را مبادله نمی کنیم. خدمات هم می توانند مبادله شده و به کالا مبدل شوند. بسیاری از میلیاردرهای جهان نقشی در تولید ندارند. تفاوت میان کالای مادی و خدمت " غیر مادی " در این است که کالای مادی پیش از مصرف , تولید می شود. در مبادله " غیر مادی " مانند رانندگی تاکسی , تولید همزمان با مصرف انجام گرفته و ارزش تولید می شود.

هر فردی برای ادامه بقاء خود مجبور است به یک سری روابط اجتماعی تن درهد. این روابط اجتماعی برای ایجاد ارزش اهمیت بسزایی دارند. زمان کار اجتماعی لازم به اراده و خواست افراد بستگی ندارد و با دگرگونی های طبیعی مانند خشکسالی و نوسان  در بهره وری کار تغییر می کند. مارکس با ارائه تئوری ارزش کار از روابط اجتماعی ای پرده برداری می کند که افراد بطور ناخودآگاهانه بدان وارد می شوند. روابط مبادلاتی فردی بخشی از روابط کل جامعه سرمایه داری هستند. کلی که در آن بازتولید جامعه توسط " مبادله " میانجی گری می شود. مارکس این پرسش را مطرح می کند که کار فردی چه سهمی از کل کار جامعه را در بر دارد.

اگر کالا ویژگی دوجانبه ( ارزش مصرف و ارزش ) داشته باشد , کار تولیدکننده کالا نیز باید ویژگی دو جانبه داشته باشد. کاری که نتیجه آن مبادله شود  ارزش می آفریند و این شامل کار خدماتی نیز می شود. کارگر یک رستوران مانند  یک پرولتر صنعتی برای سرمایه دار ارزش ایجاد می کند. در جامعه سرمایه داری این ارزش که بوسیله جامعه تولید شده , توسط تعداد کمی سرمایه دار تصاحب می شود. هدف نزدیک  سرمایه ,  بازتولید جامعه نبوده بلکه بلعیدن ارزش اجتماعی تا حد امکان است. مبارزه طبقاتی کارگران برای دستیابی به ارزشی که خود ایجاد کننده آن بوده اند, برای بازتولید جامعه اهمیت حیاتی دارد. جامعه برای بازتولید خود نیاز به مردمی کردن ارزش اجتماعی دارد. مبارزه کارگران - بخصوص کارگران مولد - برای دستیابی به این ارزش , مبارزه ای  کاملأ دموکراتیک است. 

*****

- در باره کار مادی و کارغیرمادی و نقد نظرات آنتونیو نگری در زمینه کهنه شدن مارکس, نگاه کنید به : مقدمه ای بر سه جلد سرمایه مارکس- مایکل هاینریش.

[1] معمولأ دولت میانجیگری این قرارداد را بعهده می گیرد. برای بحث دقیق تر نگاه کنید به : " دولت , مبارزه طبقاتی و بازتولید سرمایه  - پروفسورسایمون  کلارک - نوید نو". و در باره " دولت رفاه" نگاه کنید به " دولت رفاه - دانیل آنکارلو - نوید نو".   

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: