نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-06-26

نویدنو  05/04/1394 

 

 

 

 

حزب های کمونیست و پارلمانتاریسم

  دومینک توئیدی – هاتف رحمانی

نوشتار برای سمینار بنیاد لوکزامبورگ برگزر شده در در کتابخانه کارگران ، پنجم مارس 2005

 

اولین نوشته رزا لوکزامبورگ " اصلاح و انقلاب" در 1900 در پاسخ به نوشتارهای نوشته شده در   1897 و 1898 و یک کتاب ( در انگلیسی معروف به "سوسیالیسم تکاملی") از سوی ادوارد برنشتاین بود.   

برنشتاین سوسیال دموکرات قدیمی انترناسیونال دوم و یکی از دوستان انگلس ( که تنها چند سال قبل درگذشته بود) بود ، اما البته می دانیم که برنشتاین یک رفورمیست و نیز آن چنان که لنین نامید "اکونومیست " بود .

 

 ایراد های لوکزامبورگ بر برنشتاین صریح است ، اما وقتی که لنین انتقاد خود علیه برنشتاین ، " چه باید کرد ؟" معروف را نوشت ، با تعریف موثر نقش حزب پیشتاز پرولتاریا و رابطه آن با جنبش های توده ای و به ویژه اتحادیه های کارگری حتی فرا تر رفت.

 لنین وهم قطاران او  در سال 1903 در کنگره حزب سوسیال دموکرات و کارگری روسیه ، براین درک از ماهیت حزب تا نقطه گسست بین آن چه به منشویک ها ، یا اقلیت ، و اکثریت بلشویک ها معروف شد پافشاری کردند.

لنین درسال 1904 در باره کنگره  1903 کتابی نوشت و آن را " یک گام به پیش ،دو گام به پس " خواند. روزا لوکزامبورگ فکر می کرد او زیاده روی کرده است و لنین را در جزوه ای به خاطر "مرکز گرایی غیر قابل انعطاف" مورد انتقاد قرار داد که به "لنینیسم یا مارکسیسم" معروف شد . لنین در پاسخی به لوکزامبورگ از موضع خود دفاع کرد، که آن هم در سال 1904 منتشر شد.  

در این رد و بدل کردن (افکار) می توان پایه ای را که حزب بلشویک و حزب های شکل گرفته تحت جناح سوم یا انترناسیونال کمونیستی ( کمینترن) از جمله حزب کمونیست افریقای جنوبی بر آن بنا شدند را یافت .  

 لنین " بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم" را در سال 1920 برای راهنمایی حزب های کمونیست جدید هم خط بلشویک ها نوشت . اجازه دهید اندکی از آن نقل کنم

"چگونگی رابطه میان رهبران – حزب- طبقه – توده ها و در عین حال چگونگی روش دیکتاتوری پرولتاریا و حزب آن در قبال سندیکا ها ، اکنون در کشور ما به طور مشخص بر منوال زیرین است : دیکتاتوری را پرولتاریای متشکل در شوراها تحقق می بخشند و پرولتاریا نیز تحت رهبری حزب کمونیست بلشویک ها است که به موجب آمار اعلام شده در کنگره اخیر حزب ( آوریل 1920) 661000 عضو دارد .*[1]

"بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم " 1920، فصل 6 (کار در سندیکاهای ارتجاعی )

 و باز

"ما بلشویک ها در ضد انقلابی ترین پارلمان ها شرکت کردیم و تجربه نشان داد که چنین شرکتی برای حزب پرولتاریای انقلابی نه تنها سودمند بود بلکه درست در همان دوران پس از نخستین انقلاب بورژوایی در روسیه (1905) برای تدارک دومین انقلاب بورژوایی (فوریه 1917) و سپس انقلاب سوسیالیستی ( اکتبر سال 1917) ضرورت هم داشت . ثانیا این جمله به حد شگفت انگیزی غیر منطقی است از این مطلب که پارلمانتاریسم به ارگان و به " مرکز" ضد انقلاب بدل می گردد ( به طور گذرا یاد آور می شویم که پارلمان هیچ گاه عملا " مرکز نبوده است و نمی تواند باشد )و کارگران افزار قدرت خویش را به صورت شوراها پدید می آورند منطقا این نتیجه به دست می آید که کارگران باید خود را در زمینه های ایدئولوژیک ، سیاسی و فنی برای مبارزه شوراها علیه پارلمان و برای بر چیدن بساط پارلمان به نیروی شوراها ، آماده سازند.ولی از آن به هیچ وجه چنین نتیجه ای به دست نمی اید که حضور اپوزیسیون شوروی در درون پارلمان ضد انقلابی کار بر چیدن بساط پارلمان را دشوار می کند یا آن را آسان تر نمی سازد ." [2]

"بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم " 1920 فصل 7 (پارلمان های بورژوایی)

 

 شما "تزهایی در باره حزب های کمونیست و پارلمانتاریسم" از کنگره دوم کمینترن در سال 1920 را هم دارید . آن کنگره برای ثبت اصول راهبردی( استراتژیک) وراهکاری( تاکتیکی) حاکم بر شرکت کمونیست ها در پارلمان های بورژوایی تلاش می کند ، که روی هم رفته به عنوان " پارلمانتاریسم انقلابی" ذکر می شوند. من آن سند را از 3600 کلمه به 600 کلمه آماده کرده ام و در خاتمه بعنوان متمم تقدیم می کنم. من در اینجا حتی متن خلاصه تر خودم از تزها را تقدیم می کنم :

 

 خلاصه ای از تزهای کنگره دوم کمینترن در باره پارلمانتاریسم

 

 تعداد کرسی های کسب شده از سوی کمونیست ها مهم نیست . حضور کمونیست ها در پارلمان راهکاری (تاکتیکی) است. در شرایط بسیاری حتی ممکن است یک انتخابات یا پارلمان تحریم شود .اما بعنوان یک قاعده کمونیست ها دلایل خوبی برای درخواست حضور در پارلمان دارند. 

 

 پارلمان یک نهاد در میان دیگر " نهادهای قانونی" است که در دوران مبارزه توده ای برای قدرت دولت باید بعنوان " پایگاه های کمکی" تلقی شوند. پارلمان عرصه نسبتا کوچکی از مبارزه است و بنا بر این هرگز نباید اجازه داد  دیدگاه ها در باره راهکارهای پارلمانی نیروهای انقلابی را جدا و منشعب نماید .

  پارلمان بخشی از اردوی دشمن است وعضو های حزب بعنوان تبلیغ گران برای اجرای تصمیم های حزب تحت فرمان وکنترل  رهبری خارج از پارلمان حزب وارد آن می شوند.

  پارلمان باید ویران و با جمهوری شوروی تعویض شود . [3]

در شرایط امروز افریقای جنوبی ، چنین بر می آید که

·       مبارزه انقلابی اصلی خارج از پارلمان خواهد بود

·      تعداد کرسی های کسب شده از سوی کمونیست ها تعیین کننده نیست .

·      مسئله نمایندگی پارلمانی به طور کلی  ارزش انشعاب در صف های جنبش رهایی بخش را ندارد

·      اتحاد کنگره ملی افریقا / حزب کمونیست افریقای جنوبی / کنگره اتحادیه های کارگری افریقای جنوبی نباید شکسته شود .

 

 برداشت نخستین ارائه شده در این تز های کنگره دوم کمینترن و آن چه لنین در "چه باید کرد؟" ارائه می کند از عمل امروز ما بسیار متفاوت است ، به ویژه آن چنان که ماده 6.5 اساسنامه حزب کمونیست افریقای جنوبی[4]اعلام می کند:

 "ماده 6.5- عضو های فعال در سازمان های خواهر یا در هر بخش از جنبش توده ای وظیفه دارند نمونه ای از وفاداری ، سخت کوشی وجانفشانی در وظایف را به نمایش بگذارند وبه اصول و تصمیم های چنین سازمان ها و جنبشی پای بند خواهند بود. آن ها نباید در داخل چنین سازمان ها و جنبش طراحی شده برای تاثیر در انتخابات ها و سیاست ها انجمن های حزبی حزب کمونیست افریقای جنوبی را ایجاد یا (درایجاد آن ) مشارکت نمایند . پشتیبانی از سیاست حزب کمونیست افریقای جنوبی در هر مسئله ای مربوط به امور داخلی تمام چنین سازمان ها یا جنبشی با اعلام آشکار عمومی یا در همایش بین نماینده های حزب کمونیست افریقای جنوبی و چنین سازمان ها یا جنبش عملی خواهد شد ." 

 پافشاری برکنترل مستقیم نماینده های پارلمان و رهبری جنبش های توده ای ( از جمله اتحادیه های کارگری) با ارگان های مرکزی حزب کمونیست آشکارا ، دیگر مورد پشتیبانی نیست . 

 بر عکس ، این نکته ای از انضباط حزبی است که  به رخ دادن چنین امری اجازه نمی دهد (ماده 6.5). انجمن های حزبی خصوصی عضو های حزب کمونیست افریقای جنوبی درسازمان های توده ای نمی تواند وجود داشته باشد . عضو های حزب باید ازموضع خود آشکارا دفاع کنند، وسپس باید تصمیم اکثریت سازمان توده ای را بپذیرند. این یک قاعده درست و عملی است و نباید تغییر کند. آن (قاعده) باید برای پوشش پارلمان (نیز) تفسیر شود . 

 با پارلمان باید به مثابه سازمان توده ای رفتار شود . عضو های حزب در پارلمان تا زمانی که عضو های پارلمان هستند تابع تصمیم های آن خواهند بود،و باید گفت مگر آن که استعفا دهند . 

 البته ، عضو های حزب نهایتا تحت انضباط حزب قرار دارند . اگر لازم است استعفا دهند ، آن ها باید استعفا دهند. در ضمن مادامی که آن ها برگزیده اند ، باید از انضیاط سازمان های توده ای که در آن کار می کنند ، در این مور پارلمان، پیروی کنند .

 بیش از 70 سال از انحلال کمینترن گذشته است. کمونیست ها دیگر این دید گاه را که ابزار قدرت طبقه کارگر به دنیال سرنگونی بورژوازی تنها جمهوری شوروی خواهد بود ندارند . ممکن است (پس از سرنگونی) شکل دیگری به خود بگیرد .

 انقلاب کارگری توسط توده ها ایجاد خواهد شد و باید به حاکمیت طبقه کارگر منجر شود .رفتار توده ها در زمان حاضر از طریق سازمان های توده ای که از سوی حزب پیشتاز هدایت می شوند ، اما تا اندازه ای که رهبری آن حزب پذیرفته شده است عملی می شود. این اصل در قانون 6.5جای داده شده است .

 سازمان های توده ای امروز به ابزار های انقلاب فردا تبدیل خواهند شد ، و نهاد های انقلابی در آن زمان پایه های سازمان سوسیالیستی پس از انقلاب را تشکیل خواهند داد . پارلمان یکی از سازمان ها در بین چنین سازمان هایی خواهد بود که در داخل  بوته انقلابی تغذیه خواهد شد . تزهای کنگره دوم کمینترن درست هستند که به قدرت پارلمانی آن چنان که در یک قانون اساسی بورژوازی درک می شوند باید پایان داده شود  . پارلمان نمی تواند به ما انقلاب ارزانی دارد .   

انقلاب قانون اساسی بورژوایی را حفظ نخواهد کرد، و از این رو جایگاه ویژه پارلمان از بین خواهد رفت .  

 کمونیست ها باید در پارلمان برای ارائه رهبری حاضر شوند ، همان طور که باید در هر تشکل دیگر جامعه حاضر باشند . آن ها برای کسب اکثریت تلاش نمی کنند . آن ها در یک اتحاد هستند و آرزو می کنند در اتحاد با کتگره ملی افریقا ANC ، کنگره اتحادیه های کارگری COSATU و سازمان مدنی ملی افریقای جنوبی SANCO باقی بمانند.

بنا بر این حزب کمونیست افریقای جنوبی قادر نخواهد بود به صورت یک جانبه ای نامزد ها را مطرح کند. آن ها کنگره ملی افریقا را که عضو های حزب کمونیست افریقای جنوبی را دارد ، ترغیب خواهند کرد تا جایی که امکان دارد ( آن ها) برای پارلمان انتخاب شوند که در جهت منفعت عالی کشور ، پارلمان ، اتحاد بعنوان یک کل و از این رو خود کنگره ملی افریقا قرار دارد .

 توده و پیشتاز

ما می توانیم به کارکرد پیشتاز انقلابی ، مشخصه سازمان های توده ای طبقه کارگر و مبارزه انتخاباتی و پارلمانی بعنوان یک کل قابل لمس فکر کنیم .

ما باید شرایط ویژه کنونی افریقای جنوبی را هم به صورت عینی و هم ذهنی ، از جمله ماهیت توده ای کنگره ملی افریقا و تفسیر های متفاوت از"انقلاب ملی دموکراتیک" را نیز در نظر بگیریم .

سازمان های توده ای طبقه کارگر عروسک هایی نیستند که مورد دستکاری قرار گیرند. به چه سبب " کمونیست ها پنهان نگاه داشتن نظریات و نیات خویش را ننگ می دانند" [5]آخرین بند (پاراگراف) در آغاز مانیفست کمونیست 1848است . آن (عبارت) به این معنی است که هیچ دستکاری مخفی ای وجود ندارد . " پیشتاز" همان "نفوذ " نیست . نفوذ ، به ویژه اگر به معنی تشویق پنهانی باشد ، به کمونیست ها ربطی ندارد . کمونیست ها پنهان نمی کنند ، اما بعنوان پیشتاز خارج از ملا عام هستند .

 سازمان های توده ای ، نه به خاطر اندازه آن ها ، که ممکن است بزرگ یا کوچک باشد ، بلکه به خاطر آن که آن سازمان ها در داخل توده ها رشد می کنند و کاملا به توده ها تعلق دارند چنین خوانده می شوند. آن ها سازمان های دفاعی در اطراف تهدید های عادی قابل مشاهده اند.

 ما کمونیست ها به صورت آشکار به تمام سازمان های طبقه کارگر ، ونیز پارلمان وارد می شویم . ما از موضع خود آشکارا دفاع می کنیم . ما از قاعده 6.5 پیروی می کنیم ، که کمونیست ها را به برنده شدن آشکار موضع ها وسیاست های آن ها متعهد می کند.

  ما امکان کسب قدرت طبقه کارگر از طریق نماینده های انتخابی برای پارلمان را بسط نمی دهیم . آن امرهرگز رخ نداده و در افریقای جنوبی رخ نخواهد داد . نباید هیچ توهم یا فریبی در این مورد وجود داشته باشد . انقلابی ها برای کسب اکثریت پارلمانی تلاش نمی کنند ، آن ها روی هم رفته برای نوع متفاوتی از دموکراسی می کوشند.آن ها برای قدرت مستقیم طبقه کارگر در اقدام هماهنگ بعنوان یک طبقه ، که در سازمان های توده ای خود انجام آن را می آموزد تلاش می کنند. 

طبقه است که باید حکومت کند ، و هیچ جانشینی ، خواه حکومت پارلمانی یا مرکز گرایی بوروکراتیک برای طبقه وجود ندارد . یک نقش پیشتاز وجود دارد که باید ایفا شود ، اما هنوز مشخص نیست که در روز تعیین کننده ، چه کسی آن نقش را بازی خواهد کرد. هیچ کس نمی تواند عنوان پیشتاز را بعنوان یک حق ادعا کند – نه حزب کمونیست نه هیچ کس دیگر . (نقش پیشتاز) بعنوان امری مسلم برای کسی خواهد ماند که رهبری شایسته را در لحظه تاریخی ، انقلابی ارائه کند ، همان طور که امر مسلمی است که لنین وبلشویک ها در 1917 ابتکار را به دست گرفتند و جهان را برای همیشه تغییر دادند.    


 


[1] - به نقل از ترجمه رفیق پورهرمزان ص 44و 45 . در متن کتاب تعداد عضوها 611000 ذکر شده است .

[2] به نقل از ترجمه رفیق پورهرمزان ص 62و63

[3]  علاقه مندان می توانند در آدرس زیر متن کامل این تز ها را مورد ملاخظه قرار دهند .- مترجم

Theses on the Communist Parties and Parliamentarism

 

[4] علاقه مندان می توانند متن کامل اساسنامه را در این آدرس ببینند- مترجم 
http://www.sacp.org.za/docs/const/2012/constitution.pdf

[5] مانیفست کمونیست ص 59 ترجمه پورهرمزان - مترجم

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: